بسماللّهالرحمنالرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
خداوند را شکر میکنیم که این توفیق را عنایت فرمود که شما سربازان عزیزو گران قدر امام زمان را در صحن مجلس شورای اسلامی زیارت بکنم. همینحالا که نشسته بودم و این منظره روحانی و ملکوتی را میدیدم، فکر میکردمکه یکی از دلایل این مقاومت و استقامت مردم کشور ما حضور افرادی مثلشما در میان توده رزمنده بسیجی و داوطلب است و شاید مهمترین عاملهمین است. تا آن روزی که روحانیت برای خود حساب جداگانهای از مردم بازنکند و خود را از مردم جدا نداند و در شرایط عمومی مردم بداند، این روحانیمیتواند برای ملت خدمت بکند و مبلغ اسلامی واقعی باشد و اگر خداینکرده ما روحانیون شیوهای انتخاب بکنیم و برای خودمان حساب جدایی ازمردم باز بکنیم، تحقیقاً در یک مدت کوتاهی دین در میان توده ملت پایگاهاساسیش را از دست خواهد داد، چون مردم دین را از ما و عمل ما و زبان ما ودر شیوه برخورد ما میبینند. ما هم موفقیت انقلاب، تداوم انقلاب وپیروزیهایمان را در سایه این آمیختگی روحانیون با مردم داریم.
من همین جا تأکید میکنم که قشر جوان و طلبهها، بیشترین سهم را دارند،البته این اساتید و بزرگان و علما هستند که طلبههای جوان را تربیت و هدایتمیکنند، اما در میدان عمل این بعدی که من الان دارم حرف میزنم و در عملارتباط محکم روحانیت با مردم، حضور طلبههای جوان
در صحنه است. دردوران مبارزات که از سال چهل و یک شروع شد و در سال پنجاه و هفت بهنتیجه رسید، ما خود جزء طلبههای جوانی بودیم که با مردم سروکار داشتیم واین را با وجود خودمان لمس میکردیم. حوزه قم را طلبههای جوان گرم نگهمیداشتند، محرم و رمضان و سایر ایام مناسب برای تبلیغ این گروه طلبههایجوان بودند که ایران را به حرکت در میآوردند و در تظاهرات مردم، گرچه علماو شخصیتها هم پیشاپیش صفوف مردم حرکت میکردند، اما این حالتآمیختگی طلاب جوان و مردم اثر بسیار نیرومندی داشت. طبیعتاً بعد ازانقلاب که با رهبری روحانیت پیروز شد، در اذهان و در تحلیلهای اجتماعی اینتوهم بود و صاحب نظران فکر میکردند روحانیت به دلیل این که قشر هدایتگرو سردمدار مبارزه است، بعد از پیروزی رفته رفته رنگ حاکمیت به خودمیگیرد و مردم را از دست خواهد داد. اما در این جنگ و در شرایطی که بر ماگذشت، خلاف این مطلب ثابت شد و روحانیت حماسهای در تاریخ نشان داد.
امروز ما وقتی آمار شهدای جبهه را نگاه میکنیم، نسبت شهدای روحانیتدر مقابل شهدای غیر روحانی، از نسبت بالایی برخوردار است. ما اگر عدهروحانیون را در نظر بگیریم و عدد افراد غیر روحانی را در نظر بگیریم و شهدایاین دو جریان را با هم مقایسه بکنیم، میبینیم که حضور روحانیت در میدانجنگ، آن هم در صفوف جلو و در نقاط خطر میدان جنگ، یک نسبت بالایی را به خود اختصاص داده است.
آن نکتهای که برادرمان گفت و تعداد شهدای روحانیت را در عملیات کربلایچهار و پنج و به بعد، گفتند این خیلی چیزها را میفهماند. اینها عمدتاً مثلشما طلبههای جوانی بودند و در قشر بالا هم مردم دارند میبینند. ما بعد ازانقلاب، اولین شهید انقلاب ـ سپهبد قرنی ـ اگر یک نظامی بود، دومین شهید،شهید مطهری بود و بعد شهدایی که بزرگان روحانیت تقدیم کردند مثلآیتالله بهشتی، مثل آیتالله مفتح، مثل شهید قاضی و شهید مدنی که هریکی از آنها استوانهای عظیم بودند و در سنین هفتاد و هشتاد برای مردم وانقلاب و اسلام قطعه قطعه شدند و بعد شهدای فراوانی که شخصیتهایروحانی دادند، مثل شهید قدوسی و خیلیهای دیگر که شما همه آنها رامیشناسید، این شهدا نشان داد که روحانیت در حوادث سخت جامعه پیشتازاست و این طور نیست که در مراسم مبارزات و تظاهرات و حرکتهایاجتماعی شرکت میکند، دنبال اهداف مادی باشد و همین خصیصه هست کهمردم میبینند وقتی که از لحاظ تئوری به اسلام ایمان دارند، در میدان عمل همتئوریشان با میدان عمل تطبیق میکند و ایمان مردم محکم میشود.
جوانهایی که همراه شما در میدانهای جنگ هستند؛ وقتی میبینند شما کهآنها را دعوت به جهاد
کردید، خود همراه آنها در جهاد هستید، گفتن و عملکردن مجموعهای را تشکیل میدهد که حاصلشایمان است. قبل از اینکه شمااینجا تشریف بیاورید انجمنهای اسلامی ادارات آمده بودند و ما این روزهاشاهد حرکت بیسابقه مردم هستیم. بعد از هفت سال جنگ شدید و بعد از اینهمه فشار و محرومیت که براثر جنگ نصیب مردم شده، ما میدیدیم اینهاتأثیرش در زیادی استقامت و مقاومت مردم بوده، خوب عوامل این یکینیست، آن خصوصیت رهبری و اصل حقانیت اسلام و نورانیت اسلام و خودجهاد و خیلی چیزهای دیگر این تأثیر را دارد. من این را به عنوان یک عاملمهم میخواهم عرض بکنم که تحقیقاً شما این را در مراودهها و معاشرتهایی که در جبهه با برادرانتان دارید خوب لمس کردهاید. ما در ملاقاتهایی که با جوانانغیر روحانی داریم و یا در بازدیدهایی که از پادگانها و مراکز نظامی میکنیم واظهاراتی که رزمندهها میکنند و از نورانیتی که از شما در جبههها دیدهاند،انسان به شعف میآید و خداوند را شکر کنید که این مقام را به شما داده، شماالان حامل نور و ایمان و روحیه در جبهه هستید. یک رزمنده معمولی یکرزمنده است، اما شما یک مبلغ رزمنده هستید. قطرات خون شما، گرچه آنطوری که این برادرمان گفتند، گمنام است، اما اینها گمنام نخواهد ماند وبالاخره تاریخ طلبه شهید را به عنوان یک مبلغ شهید و یک رسول و پیام آورشهید ثبت خواهد کرد و شما در آینده تاریخ و پیروزیهای اسلام و در هدایتیکه در آینده نسلهای نو از اسلام خواهند دید سهم بالایی را خواهید داشت و اینجهاد شما، مرارتهایی که شما تحمل میکنید و این لباس رزمی که پوشیدهایدو به جای عبا و عمامه، لباس بسیجی میدان رزم را به تن کردهاید، به عنوانافتخاری برای اسلام و روحانیت و خود شما ثبت میشود که آثار تربیتی آن درجامعه به صورت امواج الهی و جزای خیر الهی خواهد بود که شما بعداً درنامه عملتان خواهید دید و جامعه هم در مجموعه حرکت خودش آثار حضورروحانیت را در میدانهای جهاد تحقیقاً لمس میکند و به همین دلیل وفاداراست.
اگر ما امروز میتوانیم به جامعه خود در مقابل تهدید آمریکا اعتماد بکنیم کهیک ابرقدرت گردن کلفت مغروری است در مقابل تهدید باند ناتو و در مقابلکل ارتجاع و صهیونیسم و امپریالیسم، با یک ملت رشید میتوانیم به خودمانمتکی باشیم و از اسلام دفاع بکنیم، اینها ثمره همین مجاهدتهایی است کهشما میکنید و خوش به حال شما که این تشخیص را دادهاید و این رشد را ازاسلام به دست آوردهاید که راه جهاد اسلامی را همراه تحصیلاتتان و همراه اخذنورانیت علم در وجود خود ذخیره کردهاید. من تأکید میکنم که وجود هر یکاز شما در جبهه، به صورت یک گردان میتواند در کل جنگ و تاریخ آینده مامؤثر باشد. قدر این حرکت را بدانید و گامهای محکم و قدمهای ثابت شما درمیدانهای جهاد و رزم، گامهای مؤثری به طرف رشد و سعادت و
تکامل استو شهدای شما انشاءالله در بهشت برین از همرزمان و همراهان و همنشینانشهدای رکاب انبیاء و اولیاء و ائمه اطهار خواهند بود. از همه شما التماس دعادارم و سلام بنده و سایر نمایندهها را خدمت عموم رزمندگان ابلاغ بفرمایید وانشاءالله ما شاهد موفقیتها و پیروزیهای شما در جبههها باشیم و شاهدبرگشت پیروزمندانه شما به حوزههای درس و تحصیل باشیم.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته