بسماللّهالرحمنالرحیم
منظره جالبی برای ما پالایشگاه سرخس دارد. انسان اینجا گوشهای از استقلال را میبیند. استقلال کشور و جامعه ابعاد گوناگونی دارد، یک بخشی از استقلال اینجا مجسم است. و شیرینی استقلال را انسان در یک چنین مراکزی حس میکند.
یکی از اهداف این انقلاب استقلال بود و ما از بالاترین مراحل تا پایینترین ردهها ثمرات استقلال را حس میکنیم و استقلال ابعادی دارد که نمیشود از هم تفکیک کرد. همه باید با هم باشد تا استقلال واقعی برای یک جامعه پدید بیاید. اگر زمامداران یک کشور وابسته باشند، همه چیز را وابسته میکنند، یعنی؛ دیگر استقلال در کشور معنا ندارد، برای اینکه اگر فرض کنیم صنعت مستقل هم داشته باشیم، کشاورزی مستقل هم داشته باشیم، تجارت مستقل هم داشته باشیم، فرهنگ مستقل هم داشته باشیم ولی زمامدارها وابسته و عامل سلطههای خارجی باشند، همه آثار آن استقلال را از بین میبرند و زحمات تمام بخشها را با منافع بیگانگان منطبق میکنند.
بنابراین، اولین مرکز و نقطه برای شروع استقلال این است که در انقلاب یا حرکتی، زمام اختیار خودش را ملت در دست خودش داشته باشد و الحمدلله ـ خودتان این شرایط را تأمین کردهاید ـ ایران امروز میتواند سرش را بالا بگیرد و ادعا کند که در دنیا از هیچ قدرت خارجی دستور نمیگیرد و در هیچ مسالهای هم از مسائل زندگی ملزم نمیداند که با خارجیها رابطه ارباب و رعیتی و فرمانبری و فرماندهی داشته باشد و این بسیار عظیم است. ما در کشورهای جهان سوم، کشوری نداریم که این قدر به اندازه کشور شما آزاد و مستقل باشد.
ولی آن کافی نیست، یعنی اگر فرض کنیم که کشوری از لحاظ زمامدارانش و هیأت مدیره کشور مستقل باشد، واقعاً ضد نفوذ اجنبی باشد، اما در عمل گرفتار شود برای مثلاً گرفتن صنعت، علوم و تکنیکها و برای مسایل فرهنگی، هنری و فکری وابسته باشد و بخواهد از دیگران بگیرد خوب، آن استقلال سیاسی مخدوش میشود. ممکن است زمامدارها نخواهند زیربار بروند، اما وقتی که مجبور باشند برای راهاندازی یک پالایشگاه، کارخانه، سد یا نیروگاه زیر بار خارجیها بروند، آنها از آن طریق میآیند اهداف و اغراضشان را بر کشور تحمیل کنند.
اگر دانشگاههای ما بخواهد وابسته باشد، یعنی مغز و فکر و استاد و ابزار تعلیمش بخواهد وابسته به خارج باشد، باز انسان ثمره استقلال را نمیبیند. اگر فرهنگ وابسته باشد، یعنی مردم افکار و عادات و سننشان بخواهد از خارج الهام بگیرد، باز اینها نمیتوانند استقلال داشته باشند.
الحمدلله کشور شما به همت مردم و نیروهای مخلص، متعهد و متخصص گامهای بسیار بلندی را برداشته است. ما امروز در جوامع بینالمللی که شرکت میکنیم ـ مثلاً در سازمان ملل، اوپک، خلع سلاح و امثال اینها ـ تمام نمایندگان کشورهای خارجی که آنجا میآیند، غبطه به حال جمهوری اسلامی میخورند که آزاد و مستقل و بدون هیچ گونه وابستگی جنبی در دنیا سرش بلند است.
یکی از نمونههای این استقلال را ما در جنگ میبینیم. واقعاً این طوری است در دنیا که هر جا جنگی شروع میشود، دیگران جنگ را تحمیل میکنند، هر وقت هم لازم دیدند، میگویند آشتی، مصالح آنها است که زمان جنگ را تعیین میکند. هر وقت مایل بودند، دعوا و هر وقت دیدند مصلحت نیست صلح. بنابراین آنهایی که دارند میجنگند، کشته میدهند، خرج میکنند، فقط باید خون بدهند و چیز دیگری به آنها مربوط نیست. اینجا در یک مقطعی همه دشمنان ما به فکر افتادند که این جنگ را شروع کنند تا ما را از پا در بیاورند. وسطهای جنگ فهمیدند نمیشود از پا در بیارند و همه به فکر افتادند این جنگ را متوقف کنند که آن طرف از پا در نیاید! همه این ابزارشان را به کار میگیرند برای اینکه ما را تحت فشار بگذارند که تسلیم آنها بشویم، نمیتوانند. این ثمرهاش ثمره چیست؟ چرا این جوری میشود؟ "استقلال"، استقلال یک مجموعه است. اگر شما اینجا زحمت نکشید، اگر کارگرها، مهندسین، تکنسینها، مدیرها، تلاش نکنند، دلسوزی نکنند که یک واحد این جوری را بگردانند، مسؤولان کشور هم نمیتوانند کاری بکنند، یعنی اگر بناست مثلاً پالایشگاه سرخس، گاز برای شهرها و نیروگاهها تأمین کند، اگر ما مجبور باشیم برای اینجا مهندس خارجی بیاوریم و مجبور باشیم تکنیک خارجی را به صورت وارداتی عمل کنیم، نمیتوانیم مستقل باشیم، نیروگاهمان خاموش میشود، شهرهایمان از سوخت خالی میشود، ناچاریم باج بدهیم. پس این استقلال تفکیک ناپذیر است. اگر اینجا مستقل نباشد، تهران هم مستقل نیست. همان طور که تهران هم مستقل نباشد، اینجا هم مستقل نیست.
ممکن است که در جریان مستقل شدن، بعضی خسارتها را ببینید. یک کارشناس خارجی که کار کرده و تجربه دارد، شاید روانتر از این مهندس کم تجربه ما، بتواند اینجا را راه بیندازد ولی تحقیقاً در دراز مدت به نفع نیست، او دلسوز ما نیست. او آمده اینجا غارت کند، کم هستند آدمهایی که برای آبادی به اینجا بیایند. هستند در دنیا، بسیاری از دانشمندان هم هستند که میخواهند خدمت کنند، اما نوعاً این جوری نیستند و میآیند که ما را غارت کنند.
این خیلی زیباست که آدم میآید اینجا و این تأسیسات عظیم، پیچیده و پر خطر را می بینید. یکی از مهندسان تعریف میکرد، میگفت آن روزی که اینجا میخواست راه بیفتد، کار شناسان ایتالیایی در رفته بودند از ترس اینکه ممکن است صدمه ببینند. یکی از مدرنترین تأسیسات پالایش گاز امروز به دست خود شما میگردد، این خیلی زیباست.
اینها وقتی که بعد از انقلاب میرفتند، آمریکائیها همه جا گفته بودند که ایران خیال کرده انقلاب کرده، ما میرویم، چند روز دیگر ما را خبر میکنند دوباره برمیگردیم. با التماس برمیگردیم، حقوق معوقمان را هم میگیریم، خسارت هم میگیریم و وقتی هم برمیگردیم تازه یک چیزی هم طلبکاریم، دیگر هم از این جرأتها نمیکنند. روسها وقتی این وسطها میخواستند سر مسائل جنگ به ما فشار بیاورند، وقتی که جنگ شهرها شروع شد، به عنوان یک عامل فشار گفتند ما میرویم. الان رفتهاند، حالا التماس میکنند برگردند. مهندسین ما میگویند نه، دیگر اینها را برنگردانید، ما خودمان نشان دادیم که داریم اداره میکنیم. واقعاً هم اداره میکنند، یعنی رفتن روسها از ذوب آهن، یک ذره ضرر نزد، خودشان گرداندند. این کار آنها بود. یک تکنیسین آمریکایی یا فرانسوی یا از جای دیگر می آمدند و اینجا مهندسین عالی مقام را میخواستند زیر سیطره خودشان داشته باشند و نمیگذاشتند اینها شخصیت خودشان را بروز دهند و در صنعت حضور جدی پیدا کنند.
الان در شرایطی ما هستیم که تمام اطراف ما الان از ما درخواست کمک دارند. به ما میگویند، به ما هم کمک کنید. چقدر ما دستمان پیش استعمارگر دراز باشد. برادرانی که اینجا در این بیابان زحمت میکشند و با این شرایط کار میکنند، بدانند که کار بزرگی را دارند انجام میدهند. همان طور که رزمندگان شما در جبههها دارند کار بزرگی را انجام میدهند، همان طوری که دیگران در سایر مؤسسات و تشکیلات فرهنگی هنری ـ سیاسی ـ اقتصادی دارند کار میکنند. این مجموعه هماهنگ با مردم، متخصصان و مسؤلان اداری کشور، دارند مجموعاً کار عظیمی را میکنند که در تاریخ خودمان نداشتهایم.
اسامی کسانی را دادهاند که در این تشکیلات در این مدت شهید شدهاند. خداوند ارواح مقدس اینها را با ارواح انبیاء و اولیاء و مقدسین و قدسین تاریخ بشریت محشور بفرماید:
شهید ارجمندی، شهید اباذریان، شهید غرباد، شهید اسلامی، شهید افخمی، شهید مهندس حسین رستمی، شهید باقری، شهید فرحی و شهید عباس واحد و شهیدی که امروز داشتیم، که جمعآ شما ده شهید داشتهاید.
یکی از مسایلی که آدم در ابتدا برایش تلخ است این است که ببینید ده نفر از افراد ممتاز از میانشان رفتهاند. ممکن است موقعی که اینها بودند، آدم اینها را نمیشناخت ولی موقعی که شهید میشوند و میروند، بعد از شهادتشان آدم میفهمد که اینها خیلی بزرگ بودند. مقام شهید بالاترین مقامی است که یک انسان میتواند برسد. از زمین یک دفعه به جمع فرشتههای مقرب و بزرگان بشریت میروند.
مقربترین انسانها کسانی هستند که در راه خداوند به خاطر آرمان حقی شهید میشوند. خوب، این خسارتی است. تشکیلاتی مثل اینها 10 نفر از این انسانها را از دست داده، این خسارت است، اما تحقیقاً اسم و آثار این شهدا و الهاماتی که به همکارانشان میدهند، در کارگاهی که این شهید کار میکرده، در خانوادهاش، در محلهاش، در مسجدی که میرفته، همه جا اثر حضوری این شهید مدتها میماند. قبر و بارگاه اینها، یاد اینها، بچههای اینها، آثاری اگر داشته باشند، تمام اینها الهام بخش و سازنده میشود. ما خسارت انسانی زیاد داشتیم. نزدیک سیصد هزار ]نفر[ از دوران شروع انقلاب تا حالا ما شهید داشتیم. اینها در سراسر کشور پخش هستند. حالا ما این نقطه مرزی (سرخس) که آمدهایم از تأسیسات اینجا ـ از اینجا تا میدان جنگ خیلی فاصله است ـ ده تا شهید میبینیم. هر مدرسهای که شهید داده، هر دانشگاهی که شهید داده، هر کارخانه و کارگاه و ادارهای که شهید داده، اینها سازندهاند و تحقیقاً خون شهدا در طول تاریخ به اندازه حضور فرهنگی خودشان برای جامعه مؤثر است. در قربانی کردن، آدم چیزی را از دست نمیدهد، در انفاق در راه خدا چیزی از دست نمیدهد. ببینید، در انفاق مال، خداوند میفرماید آنهایی که در راه خدا از اموالشان میبخشند، اینها 10 برابر، 70 برابر ـ با تعبیرهای مختلف ـ میگیرند.
تحقیقاً بخشش جان بیشتر از بخشش مال مؤثر است. بخشش سلامت، آنهایی که از جانشان سرمایه میگذارند، از خداوند بیشتر میگیرند. جامعهای که در راه انقلاب و اسلام این مخارج سنگین را تحمل کرده، خیلی از خداوند لطف خواهد گرفت که الحمدلله این جامعه ما میگیرد. مجموعاً، ضمن اینکه ما متأثریم برای از دست دادن این عزیزانمان، مطمئنیم خانوادههای اینها بهترین عزیزشان را از دست دادهاند، اما آنچه که از خداوند گرفتهاند، خیلی بیشتر از این چیزها است. راه خدا یک راهی است که در آن مقبول شدن وجود دارد. خدمت برای خدا، خدمت برای مردم و تلاش در راه حق، چیزهایی است که هیچ چیزش از دید خدا مخفی نمیماند.
به هر حال، من ضمن تشکر از الطلاف و محبتهایی که امروز از شما دیدیم، ضمن تشکر از زحماتی که شما میکشید برای استقلال و عظمت کشورمان در این نقطه دور افتاده، ضمن تشکر از همه کارگران و مهندسین و مدیران از طرف همه همراهان خودمان، دعا میکنیم که شما اینجا موفق و پیروز باشید و ما هم در حد و سعمان تلاش میکنیم که انشاءاللّه به وظایفی که در برابر شما و بقیه ملتمان داریم عمل کنیم و ما امیدوار هستیم که به زودی دوران عظمت و اقتدار اسلام را در ایران آینده خواهیم دید.
والسلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته