سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع پزشکان حزب جمهوری اسلامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع پزشکان حزب جمهوری اسلامی

  • پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۶۴

بسم الله الرحمن الرحیم
«اَلâحَمâدُلِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
از توفیق زیارت پزشکان محترم و مسلمانان علاقمند به اسلام و انقلاب و مردم، من خوشحالم وامیدوارم صحبتهایی که با هم داریم برای مردم و جامعه مفید باشد. در مجموع تحقیقآ با شناختی که از آقایان داریم این گردهمایی و بحث‌هایی که کردید ثمراتی برای جامعه ما خواهد داشت و ما هم دعا می‌کنیم خداوند به شما توفیق دهد.
امیدوارم این بحثهایی که کردید و تلاشی که شده، نتیجه مطلوب را بگیرید. آن مقداری که با شما آشنا هستیم کسانی که پیشقدم هستند در این گونه کارها، دوستانی هستند که ما می‌دانیم از پیش از انقلاب همیشه همتشان برای مسائل انسانی و اسلامی در دنیا اول بوده و حالا هم هست و علاقه‌شان به مسائل انسانی خیلی بیشتر از معمول صنفی و حرفه اینهاست، تحقیقآ با تلاش همین‌ها موفق شدیم این سال‌های اول انقلاب که دشمنان ما فکر می‌کردند که مسائل پزشکی - درمان و بهداشت - در ایران سرنوشت تلخی خواهد داشت و آنچه که آنها فکر می‌کردند آن جور پیش نیامد و برعکس بر خلاف نظر خیلی از خودمانی‌ها در جریان جنگ انصافآ در بخش درمانی مربوط به شما و رسیدگی به مسؤولان جنگ صحنه بسیار افتخارآمیزی در تاریخ پزشکی کشور ما، خصوصآ جراحی پیش آمد. یعنی این افتخار مال کسانی است که آن را سازماندهی کردند و مال کسانی است که زحمت کشیدند برای این کار و کسانی که در جبهه در لحظات حساس و خطرناک خودشان را به منطقه می‌رسانند و چه آنهایی که توی بیمارستانها مواظبت می‌کنند. در مجموع در این جهت ما قطعه خوبی از تاریخ را در فعالیتهای آقایان می‌بینیم.
اما از آقایان، آدم چیزی را انتظار دارد. از مسلمانان و مردم متعهد که خارج از محدوده عملشان است. یعنی ما از شما توقع داریم که تلاش کنید یک تحولی در رابطه با اطباء به وجود بیاورید معمولا مراجعین اطباء غیر از موارد نادر که آدم‌های پولداری هستند، نوعآ انسانهای رنج دیده و مبتلا و ضعیف و محروم هستند. و به نسبت سطح جامعه هر قدر به آنها نگاه می‌کنیم دردها بیشتر مال طبقات محروم است و آنهایی که تغذیه‌شان و زندگی‌شان مرفه است کمتر به این مشکلات گرفتار می‌شوند و پیشگیری‌هایشان خوب است. نیازمند واقعی شما، اکثرآ طبقات محروم و ضعیف هستند که رنج می‌برند. آنهایی که به سایر اصناف مراجعه می‌کنند، با آنهایی که به شما مراجعه می‌کنند تفاوت دارند.
شاید کمتر باشد اصنافی که مراجعینش این طور مردم باشند. نیازمندان به کمک واقعآ احتیاج دارند. کسانی که این تعهدات را برای پزشکان خواستند و آن قسم نامه‌ها را خواستند، آن امضاءها را خواستند از دیگران چنین چیزی را نخواستند. تأثیر این تعهدات را روی اطباء کمتر می‌بینیم مگر در استثناها. گران شدن مخارج درمان و ابزار کار در بخش خصوصی امری مشکل‌زا است و برای طبقات پایین مردم مشکل است که از دکترهای سطح بالایی که خوب می‌فهمند و خوب درمان می‌کنند استفاده کنند. و این طور هم نیست که نیاز واقعی وادار کند اینها را که این طور عمل کنند، بلکه رفاه‌طلبی را بیشتر آدم احساس می‌کند، آدم در غیرمتعهدها، اندوخته کردن و بیشتر داشتن و اینها را احساس می‌کند و این واقعآ احتیاج به یک تحول روحی دارد. اگر در کل دنیا این مسأله است در کشور ما هم هست، احتیاج به یک تحول دارد و من نمی‌دانم که شما چقدر قدرت دارید که این تحول را در کارتان ایجاد کنید. تصادفی نیست که ما در تهران این همه پزشک داشته باشیم و در مناطق محروم نداشته باشیم. این انتخاب این افراد است. انتخاب افراد تحصیلکرده‌ای است که درد و مرض مردم را می‌دانند و گرفتاریهای مردم را می‌فهمند. از یک حالت نفسانی و خودخواهی آدم ناشی می‌شود. چرا خود صنف به این فکر نمی‌افتند که تقسیم کند کار را و به نوبت خودشان بروند، چرا قانون آنها را مجبور کند که بروند، چرا خودشان فکر نمی‌کنند که مردمی هستند که نیاز دارند و انسانهایی گاهی پیدا می‌شوند که به مناطق مالاریاخیز می‌روند و آن خطرها الان نیست.
در تاریخ بشریت چقدر از این داستان‌ها است که مثلا یک دکتر و یا یک خانم پرستاری آن طوری می‌رود و قطعاتی است که در تاریخ انسانها پیش می‌آید که اینها را همه اطباء می‌فهمند و بهتر از دیگران هم می‌فهمند. چطور به فکرشان نمی‌رسد این کار انسانی را جوری تقسیم کنند و رابطه با مریض‌ها را جوری کنند که لااقل همه بتوانند از آنها استفاده کنند. این طور نباشد من که مثلا پزشک خوبی هستم فقط در اختیار پولداران باشم و آنهایی که می‌توانند ویزیت سطح بالا بدهند و با تلفن وقت بگیرند و امثال اینها. این مسائل انسانی را شما باید حل کنید و این دشوارتر از اصل مبارزه و جنگ نیست و دشواتر از مبارزه با تبعیضات اقتصادی و فسادهای اخلاقی نیست. چون طرف شما آدمهای درس‌خوانده و باسوادی هستند. و ما کمتر دیدیم آدمهایی که درسهای شما را خوانده باشند و ارگانیسم بدن را بفهمند و آن ریزه‌کاریهای آفرینش را دیده باشد و روح مادی داشته باشد. ممکن است مثلا زیاد پایبند نباشد اما در ته دل اکثر تحصیلکرده‌ها، آن قدرت الهی و خصوصیات آفرینش برایشان روشن می‌شود.
باید کاری کنیم که دائم جرقه‌های انسانی باعث ایجاد رابطه با مریض‌های سطح پایین جامعه بشود و شما باید یک کار بسیار جدی را آغاز کنید. مخصوصآ کسانی که با ما در حزب جمهوری اسلامی هستند، باید دنبال یک راه جدی بیفتند تا بتوانیم در انقلاب چنین کاری بکنیم.
ما دکترهای فراوانی در این پنج، شش سال جنگ داشتیم که واقعآ خودشان را فراموش کردند و به جبهه‌ها رفتند و شهید شدند و مجروح شدند. کسانی هم بودند که اینجا مطب‌هایشان خیلی معمور بود ولی داوطلبانه رفتند جبهه‌ها و یا رسمآ استخدام شدند در جاهای انقلابی برای این که کار انجام دهند. از اینها زیاد داریم. در دنیا هم از این چهره‌ها در عالم پزشکی فراوان است. تاریخ پزشکی از این انسانها فراوان داشته و روی این رویه باید کار کرد، حالا من نمی‌دانم تلاش شما چه قدر روی تربیت شده‌های موجود مؤثر است ولی لااقل برای آینده و برای این دانشجویان پزشکی و برای کسانی که از حالا خودمان گزینش می‌کنیم و آنها را تربیت می‌کنیم و بعد تحویل می‌دهیم (مؤثر باشد) روی شاگردان خودمان برنامه‌ریزی کنید که تربیت شده‌های ما- محصولات این صحنه تربیتی پزشکی ما- مسلح شوند به این نیروی انسانی و عواطف شدید انسانیت را توی شعاع قرار دهند. البته من روی این بحثی ندارم که وضع زندگی پزشک باید خوب باشد. این دید محدود در جمهوری اسلامی نیست و اسلام مخالفتی ندارد. حقوق خوب بگیرد، زندگیشان تأمین شود و راحت باشند و اما این‌ها در قبال این باشد که ما یک عدالتی در خدمت دادن به مردم نیازمند، به وجود بیاوریم و نگذاریم که این چیز عادی پذیرفته شده باشد توی ما که بله اصلا به خاطر این که دائمآ انسان روی بیست، سی تا آدم محروم دردمند را ببیند این حالت، حالت عادت نباشد و همیشه به آدم الهام دهد و هدف و انرژی دهد برای کارهای بیشتر، البته مقطع یک مقطعی است که ما نه می‌خواهیم و نه می‌توانیم با فشار قانون و با اجبار خدمات پزشکی‌مان را جوری کنیم که عادلانه بین ما تقسیم شود.
آدم اصلا تمایل ندارد که در یک صنف این طوری بشود. مرحله انتخاب باید باشد. این مقطع یک مقطعی است که یک مقدار قانون به کمک شما می‌آید و یک مقدار زیادی شما باید کار کنید. عمل خود شما می‌تواند الگو باشد، البته افرادی را می‌شناسیم که زندگیشان می‌تواند الگوی شما باشد و خیلی کم هستند کسانی که دنبال مسائل مادی دیگران باشند. کار دیگری که ما از شما انتظار داریم به هر حال تلاش بیشتر برای پرورش پزشک و سایر امکاناتی که در جنب کار طبابت و بهداشت لازم است و از این اجتماعات و سمینارها نتیجه‌گیری شود. ما خیلی عقب هستیم از استانداردهای بین‌المللی و هم خیلی فاصله داریم. نیاز کشور را همه می‌بینید که در چه حدی است، الویت قضیه هم کاملا برایمان روشن است و آثاری که بهداشت یا درمان خوب در رشد جامعه و سلامتی مردم می‌تواند داشته باشد.
اگر این چیزها را به مردم بگوییم و بیشتر با مردم برخورد کنیم و خودمان هم دنبال مسأله باشیم و هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی فکر کنیم، اگر از طرحها و پیشنهادات و آن چیزهایی که به توسعه و پرورش این گونه نیروها مربوط می‌شود، استقبال کنیم و در حد امکانات تبلیغ کنیم، اگر مردم ببینند ما این کارها را انجام می‌دهیم امیدشان به آینده بیشتر می‌شود. لذا به خاطر مردم برای تربیت نیروهای مربوط به خودتان همت بیشتر بکنید. اگر استاد کم دارید خود شما هر کدام وظایفی دارید و کسانی که در جاهای دیگر هستند از روابط شخصی استفاده کنید و از امکانات استفاده کنید و افراد را وادار کنید تا بیایند و خدمت کنند.
یک مسأله‌ای ممکن است دائمآ در ذهن بعضی‌ها بیاید که زودرنج هستند توقعات سطح بالا و یا محیط زندگی که او دارد، زن و بچه‌اش چطور زندگی می‌کنند و اینها را باید توضیح داد و روشن کرد. در جامعه انقلابی مثل جامعه ما که انقلاب واقعی شده و رفورم نداشتیم و کودتا نکردیم که یک مهره‌ای را برداریم و یک مهره دیگر بیاوریم واقعآ انقلاب بوده و می‌خواهیم جامعه را با ارزشهای دیگری بسازیم. جامعه انقلابی با انتظارات در حدّ قابل پذیرش باشد. و آنهایی که یک مقدار، ارق وطنی دارند و مدعی هستند که ما دلمان می‌خواهد به کشورمان خدمت کنیم - نامه‌هایی می‌فرستند که ما می‌خواهیم خدمت کنیم - و سرمایه‌داران آمریکائی را ما معالجه می‌کنیم و در حالی که بچه‌های ما در روستاها بیمار افتاده‌اند. از این نامه‌ها خیلی می‌نویسند، ولی خب، چکار کنیم. آدمی که این احساسات را دارد باید تجزیه و تحلیل کند و بپذیرد این طور چیزها را، آدم بخواهد خدمت بکند و کار هم بکند و خم به ابرویش نیاید اصلا نمی‌شود. اگر این طور تلقی کنیم کارها را هیچ ابتکاری در دنیا ایجاد نمی‌شود. هر کس بخواهد کار شاق کند در کارش یک مشکلاتی دارد.
یک جا افراطی‌ها اذیت می‌کنند، یک جا تفریطی‌ها اذیت می‌کنند، یک جا معتدل‌ها اذیت می‌کنند، یک جا لیبرال‌ها اذیت می‌کنند و یک جا کمونیست ها اذیت می‌کنند.
جهاد همین است و انسان برای این آفریده شده و برای همین جهاد را از ما خواستند که مشکلات را حل کنیم. مبارزه با مشکلات همین است. یک جا زن و بچه آدم به آدم می‌گویند اینجا نمی‌شود زندگی کرد، باید آنها را هم تحمل کرد یا آنها را اصلاح کرد. افراد را قانع کنید که از یک فرهنگ و زندگی و محیط دیگری به جامعه نوین با ارزش‌های نوین منتقل شوند. تحقیقآ آنها دشواری‌های راه انتقال را دارند و ما خودمان هم داریم، هیچ کس نیست مشکلات نداشته باشد و آدم به نحوی مشکل را باید برطرف کند. بنابراین یکی از کارهایی که باید کرد توجیح کاری است و باید مجلاتی داشته باشید و این مسائل را برای آنها باز کنید. آدمی که از امکانات این مملکت استفاده کرده، درس خوانده در دبیرستان و دانشگاه و از بورسیه استفاده کرده و خارج رفته و حالا بورسیه هم نبوده از ارز و نفت این کشور استفاده کرده و درس خوانده، از اساتید، از آزمایشگاه و محیط دانشگاه و سایر امکانات استفاده کرده است، درست نیست وطن و کشورش را رها کند و مریض‌هایش را ول کند. بعضی دکترها روابط عاطفی دارند با مریض‌ها و منطقی نیست که اینها همه را به خاطر برخی مسائل زیرپا بگذارند. این کارها برای قشر باسواد منطقی نیست، باید این مسائل مطرح شود و جلساتی برای این طور چیزها باشد و ان‌شاءالله کم‌کم راه بهتر باز شود. ما الان مغزهای خوبی داریم و تحصیل‌کرده‌های خوبی در خارج از کشور داریم، که خیلی از دردهای مملکت را می‌توانند معالجه کنند، منتهی توقع دارند ما فرهنگ انقلاب را به خاطر آنها ندیده بگیریم و این عملی نیست، ضررش بیشتر است. ما نباید در این مسائل کوتاه بیاییم.
البته ما هم باید ملاحظاتی بکنیم که می‌کنیم، به هر حال مجموعآ ما از تیپ شما که پیشتاز این اصلاحات بودید، متشکریم و انتظار داریم این حرفه خودتان و این شغل مقدس خودتان را حفظ کنید.
    والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته