بسماللّهالرحمنالرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ».
از این جلسه مبارک و بسیار مقدس که بخشی از بهترین فرزندان انقلاب را اینجا جمع کردهایم، تبرک میجوییم و امیدواریم حرفهایی که زده میشود به نفع انقلاب و اسلام و محرومان و حزبالله باشد.
برادران عزیزمان از رزمندگان جبهه در جلسه برادران شوراهای اسلامی کار شرکت کردهاند. هفتاد و دو نفر رزمنده از سپاه، ارتش، بسیج و جهاد آمدهاند به مناسبت شهادت هفتاد و دو تن که مجسم بکنند داستان انقلاب ما و تاریخ انقلاب ما را. تاریخ امروز جبههها و تاریخ دیروز انقلاب و روزهای سختی که میخواستند با فشار روی نهادها و جریانهای مقدس انقلاب، نیروهای بزرگ و مقدس انقلاب را هدف بگیرند، نشان میدهد که این انقلاب یک حرکت تاریخی و برحق و متعلق به مسلمانان ایثارگری است که تمایل به پایان دادن به حاکمیت کفر و استکبار دارند.
شوراهای اسلامی یکی از دستاوردهای این انقلاب است که در کنارش شورای اسلامی روستاهاست. که اگر این مجموعه جدی گرفته بشود که باید
جدی گرفته بشود، یکی از نمودهای خیلی خوب حاکمیت مردم واقعی و توده ملت هست. در دنیا شورا و انتخابات متظاهر به دموکراسی خیلی فراوان است. اما همه کس میدانند در کشورهایی که زادگاه به اصطلاح دموکراسی هستند و ادای حاکمیت مردم را در میآورند، در حقیقت آن قدرتمندها هستند که با امکاناتی که در اختیار دارند، با حربههای تبلیغی و سازمانهای حزبی پیچیدهای که در اختیار دارند، همیشه آرای بخشی از مردم را، نردبان ترقی طاغوتها میکنند و اسمش را هم دموکراسی میگذارند، حکومت مردم برمردم. ولی ما میبینیم در آمریکا در فرانسه در انگلستان، که به عنوان مرکز دموکراسی شناخته میشوند، چه خبر است و چه کسانی حاکمند. از کارهایشان فهمیده میشود، اگر هم ما اشخاص آنها را نشناسیم ولی کارهایشان را که میبینیم. وقتی که در دنیا حمایت میکنند، مثلاً از نژادپرستان آفریقای جنوبی، حمایت میکنند، از صهیونیستها در اسرائیل که چهار میلیون فلسطینی را آن گونه آواره کردند و بر ویرانههای آنها کاخ میسازند، از جریانهای شوم و زورگو در سراسر دنیا حمایت میکنند و سرکوب میکنند همه جا مردم را که ما نمونهاش را در کشور خودمان میبینیم.
ممکن است جاهای دور را بگویند، ما نیستیم، ببینیم چه خبر است ولی اینجا را که داریم میبینیم. در ایران هیچ کس نمیتواند منکر این حقیقت بشود که مردم محروم انقلاب کردند و مردم محروم دارند حمایت میکنند از انقلاب و مردم محروم هستند که دارند میجنگند، شهید میدهند و اینها واقعاً خواستار انقلاب و مردمند. در ایران اگر ما تعداد مخالفین و موضع طبقاتیشان را نگاه بکنیم، میبینیم، چه کسانی مخالف این حکومتند و چه کسانی موافق آن. یک عده مثل گردن کلفتهایی که اموال و پستهای رسمی داشتند، انقلاب آنها را طرد کرد. از آنها گرفت، کارخانههایشان را گرفت، صنعتشان را گرفت، از خانههایشان بیرونشان کرده و آنها هم دنبال توطئهشان به خارج رفتند، بعضیهایشان هم هنوز هستند. یک عده گردن کلفتهایی که عادت داشتند استثمار بکنند، انحصارات را داشتند، امتیازات را داشتند، پستها را داشتند، هزار فامیلی که از قدیم و ندیم حاکم بر این کشور بودند، دست اینها را کوتاه کرد و کار کشور را به دست خود مردم انداخت. الان شما مسؤولیتهای
سطح بالای کشور را که نگاه کنید، اکثریت قریب به اتفاقشان، آدمهایی هستند که از تبار خود شما هستند. یعنی اگر همین الان نگاه کنیم و زیر کارمان را با کار گرانمان یک جور میبینیم. هم قیافهها یک جور است، هم سوابق و فامیل یک جور است. تفاوتی که هست، ایشان ده ـ پانزده سال برای مبارزه در زندان مانده است. به همین دلیل، مردم ایشان را برای کار میپسندند. وزرای دیگر هم به همین نسبت هستند. آدم وقتی زندگینامههای نمایندههای مجلس را که میخواند اکثراً یا معلم بودند، یا کارگر بودند و یا طلبهای بودند که با فقر و نداری زندگی کردند. فامیلهایشان واقعاً روستایی هستند، بالاخره طاغوت دستش از جامعه بریده شده است.
هنوز به ما مهلت ندادهاند که بتوانیم زندگی مرفهی برای این قشر مستضعف درست کنیم، آن مسأله دیگری است. آنچه که میخواهیم یعنی آن چه هدف این انقلاب است، این است که این جامعه مال اینهاست، این انقلاب مال اینهاست، این کشور مال اینهاست، حاکمیت این افراد هم از طریق همین جور چیزهاست. همبن تبلور آرای مردم، یک نوع حاکمیت است. آرای مردم توسط نمایندهها به مجلس آمده و به صورت قانون درمیآید. نظریات همین مردم است که در مجلس وزیر را تعیین میکند، اساس کار، این است.
درست است که سرمایه نقش دارد. اگر سرمایهای نباشد، نمیشود کارخانه درست کرد. ما سر این مسأله بحثی نداریم و لذا در حد مشروع احترام میگذاریم به سرمایه مشروعی که طمع غارتگری نداشته باشد. اما بالاخره این انسانهایی که آنجا دارند کار میکنند، اگر اینها نباشند و همه دنیا پر از طلا و ارز و ماشین باشد، چه کار میتوانید بکنید. چه اثری دارد. این انسانها هستند. هم برای این انسانها، کارخانه کار میکند هم با این انسانها کارخانه کار میکند و بالاخره انسان با ماشین، انسان با آهن، انسان با آتش، انسان با انرژی تفاوت دارد. اصالت را ما باید به انسانها بدهیم. کارگر و به طور کلی نیروی کار کارخانه که نیروی فکری کارخانه هست، مدیریت کارخانه هست و بازوی کار کارخانه هست، تکنسینهای کارخانه هستند، کارگرهای ساده کارخانه هستند، این مجموعه یک محیط فعالی را ساختهاند و اکثریت این مجموعه، طبقه کارگر آنجا هستند. خیلی روشن است که انسان اگر بناست هدف باشد و انسان محور
کار باشد، اکثریت انسانها اینها هستند. لذا تکیه کردن روی شوراهای اسلامی کار بسیار منطقی است. کسانی که نمیخواهند این منطق را بپذیرند، هنوز رسوبات آن طاغوت در مغزشان است.
ممکن است بگویند مثلاً مالکیت محترم است و بر آن تکیه کنند. و البته مالکیت محترم است، اما انسان محترمتر از آن است. بنابراین حضور شوراهای کارگری در حدی که قانون تعیین کرده در کارخانهها، باید جّدی گرفته شود و همچنین حضور شوراهای روستایی در روستاها لازم و ضروری است.
کار شوراهای اسلامی روستایی، یک مقدار جدّیتر از کار شماست. برای اینکه روستاها بهطوری که اطلاع دارید و خیلی از شما از روستا شاید آمده باشید، میدانید روستاها محرومیت طولانی تاریخی دارند، روستاها را در نظام گذشته، اصلاً به حساب نمیآوردند که یک چیز برایشان در نظر بگیرند. کارگرها در کارخانهها به خاطر ارتباطی که پیدا میکردند با فن و علم و این طور چیزها یک مقدار روشنی داشتند و اطلاعات بیشتری داشتند، مجبور بودند رویشان حساب بکنند یک مقدار، اما روستاها را هیچ کس به حساب نمیآورد. جاده نداشتند، آب نداشتند، برق نداشتند، لولهکشی نداشتند، بهداشت نداشتند، دکتر نداشتند، هیچ کسی هم نفس نمیکشید. اصلاً روستایی فکر نمیکرد که بناست یک روزی مثلاً او هم مثل شهری امکانات داشته باشد. کالاها تقسیم شود و سهم روستا و سهم شهریها مثل هم داده شود. اصلاً چنین فکری نمیکردند. روستاها چنین توقعی برای خودشان نداشتند. فکر میکردند اینها را اینجا منزوی و ایزوله کردهاند، تا زراعت کنند که یک مقدار خودشان بخورند و یک مقدار هم بفرستند برای شهرها و مردم شهر بخورند. به همان وضعشان قانع هم بودند. حالا، روستا بنا نیست این جور باشد.
روستا باید به عنوان یک بنیان جامعه رویش حساب بشود. اگر اساس زندگیمان روستاست. شهرها را نگاه بکنید، میبینید که چیزهای اصلی زندگی را از روستا میآورند. البته خیلی چیزها را هم شهر میسازد. صنعت هم امروز، زندگی ما را باید تأمین بکند. اما چیزهای اصلی کشور را روستاها میسازند. غذای ما و تغذیه که اساس کار این کشور است، پایهاش در روستاهاست. به علاوه انسانهای شریفی در روستاها هستند که سالم و دور از اغراض زشت
تزریقی استکبار، و با بساطت روح انسانی زندگی میکنند. ما حاکمیت را باید در روستا به آنها بدهیم، راهش هم همین است. شوراهای اسلامی روستاها تشکیل شود. چیزهایی که برای روستاهاست به خودشان مربوط شود. آنها ناظر باشند. دیگر آن دورانی که کدخداها و ژاندارمریها و بخشدارها و مأموران شهری و ثبتی و فلان و اینها میآمدند و زندگی روستاها را مسخر خودشان میکردند، اینها دیگر نمیشود بمانند.
به هر حال اگر ما این شعاری که خود ملت سرداده و به خاطر این قیام کرده که پاسداری از اسلام است، ما این را ملاک قرار دهیم و این آیه روشن قرآن را
«وَ نُریüدُ اَنâ نَّمُنَّ عَلَی الَّذüینَ اسâتُضâعِفُوا فِی اâلاَرâضِ وَ نَجâعَلَهُمâ اَئِمَّهً وّز نَجâعَلَهُمُ اâلûوارِثیüنَ» به عنوان خواست خداوند قرار بدهیم، باید قبول کنیم که این راه درست است. یعنی همین راه را ما باید برویم. الحمدلله که این راه مخدوش نشده، حالا گوشه و کنار، یک جایی، یک طاغوتی، طاغوتچهای پیدا میشود و نادانی هم از یک گوشه دیگر پیدا میشود، یک کار خلافی میکند، این کل جریان انقلاب نیست. اساس جریان انقلاب مثل گذشته، بردوش همین مردم است، همین شما کارگرهاست، همین شما روستاییهاست، همین شما بسیجیها و ارتشیها و سپاهیها و همانهایی که این جوری کار میکنند، کشور مال شماست، انقلاب مال شماست، کارخانه مال شماست و همه چیز مال این اکثریت است و به همین دلیل هم، ما این انقلاب را محکم میبینیم برای اینکه مردم علیرغم مشکلاتی که هنوز در زندگیشان میبینند، همه برایشان روشن است که این انقلاب را خودشان دارند اداره میکنند. دیگران وقتی که از دور میبینند، ممکن است هر تصوری را بکنند، آنهایی که در خود جامعه هستند، میبینند که دستی نیست. ما خیالمان راحت است که دیگر این طور نیست که شب بخوابیم، فردا صبح بفهمیم که آمریکاییها یک خوابی برایمان دیدهاند و یک توطئهای کردهاند که دارد اجرا میشود. یا انگلیسیها یا یک جای دیگر یا مثلاً فلان قشر مستکبر مالک یا کارخانهدار یا تاجر یا انحصارچی، صادراتچی، وارداتچی، اینها یک برنامهای ریختند و تحمیل کردهاند. دیگر این طور چیزها نیست.
البته جنگ هست و در سایه جنگ کمبود هست. در جریان جنگ، خون دادن
و معلول دادن و اینها هم هست، در انقلاب اصلاً چنین چیزهایی هست و اسلام تأیید کرده و آنهایی که در این راه، آسیب میبینند خودشان میدانند چرا آسیب دیدند و خودشان میدانند که این آسیبشان چه ارزشی برایشان دارد، داوطلب میروند دنبال این کار، ایثارگرانه وارد ماجرا میشوند و بنابراین برای خود ملت ما، روشن است که چه دارد پیش میآید. به همین دلیل در این کشور هر چه توطئه بکنند که مردم را خسته بکنند، مردم از راهی که خودشان انتخاب کردند و میبینند در طرف سعادتشان است، خسته نمیشوند.
علیرغم همه مشکلات، مردم دستاوردهای انقلاب را هم، خوب دارند میبینند. آن روستایی که از روستا به شهر میآید، همان کالایی را که در تهران هست با قیمت ارزانتر در روستای خودش میبیند، دیگر هیچ کس فریب نمیخورد. برایش روشن است که عدالت در حد مقدور دارد رعایت میشود. روستایی که میبیند برق را به این قیمت در خانهاش آوردهاند و برادران جهاد، آب و برق و راه و تراکتور و سوخت و امکانات را دارند در خانههاشان میآورند و تحویل میدهند، دیگر گول نمی خورد.
وقتی مردم میبینند که به چه سرعت طبقه محروم و حزبالله وارد دانشگاه میشوند و اگر همین جریان ده سال ادامه پیدا بکند، آینده کل کشور مال همین بچههایی است که از روستاها و از مناطق محروم و از جاهای دیگر میآیند و مثل دیگران درس میخوانند و آن طور نیست مثل زمان گذشته که محصولات دانشگاهها، نوعاً بچههای اشراف و اعیان و پولدارها بودند. الان اکثریت بچههای دانشگاه را بعد از انقلاب فرهنگی، همین طبقه توده مردم دارند تشکیل میدهند و وقتی که مردم دارند اینها را میبینند، میفهمند که دست آمریکا و دست اجانب کوتاه شده است. هیچ کس از خارج امروز اینجا حاکم نیست. اراده مال خود مردم است. خودشان سیاستشان را دارند از طریق نمایندههاشان تعیین میکنند. دستاوردهایشان را دارند میبینند. راهشان را تشخیص دادند و با شعور دارند پیش میروند و شما باید همچنان بیدار و هوشیار باشید که هستید.
سیاست جمهوری اسلامی و سیاست خود شما باید این باشد که محیط کار برای کار مساعد باشد. اگر امروز کارخانهای خدای ناکرده به دلیل مسائل خاص
سیاسی و امثال اینها کار نکند، چوبش به خود ما میخورد. عمدتاً کشور ضرر میکند. بنابراین همان طور که تا حالا کارخانهها را حفظ کردید، الان دیگر اکثریت کارخانهها مال خود شماست. ما بیش از هفتاد ـ هشتاد در صد کارخانههایمان الان در اختیار مردم است و بنابراین خیلی راحت میتوانیم بفهمیم که صنعت، صنعتی است که در اختیار مردم است و مال مردم است.
اگر گوشه و کنار هم جریانات دیگری باشد، وقتی که عدل و قسط حاکم باشد مسیر آنها هم کم کم به طرف حق خواهد رفت. محیط کارخانه باید اسلامی باشد. سرمایه ما در این انقلاب اسلام بوده و اگر این سرمایه از ما گرفته شود، همه چیز از بین خواهد رفت. این حمایتی که از انقلاب میشود، بیش از آنچه که اهداف اقتصادی داشته باشد، اهداف روانی اسلامی دارد، یعنی مردم به خاطر پول جان نمیدهند، به خاطر اسلام جان میدهند. این رزمندهها این جوری روی پیشانیهایشان مینویسند و میروند جلوی تیر، اینها به خاطر اینکه مثلاً یک سهم یا پنج سهم کارخانه مال این باشد، یا مال آن باشد به جبهه نمیروند بلکه اینها قبول دارند که در این راه، چه شهید بشوند و چه پیروز گردند، در هر حال به بهشت منتهی میشود. از خانهشان راه میافتند، از مدرسهشان بیرون میآیند و میروند آنجا جان میدهند، به آسانی هم جان میدهند. وقتی که گلوله میخورند، داغ میشوند و با خیال راحت همان حرف حضرت علی(ع) را میگویند که «فُزâتُ وَ ربّ الکعبه» احساس آرامش میکنند. سرمایه ما، این معنویت ماست.
من خواستهام از شما برادران شوراهای کارگری اسلامی این است که به برادرانتان توصیه کنید این روح اسلامی را حفظ بکنند. شعارهای اسلامی در کارخانهها محفوظ باشد و اخلاق اسلامی محفوظ باشد، امانت اسلامی محفوظ باشد، وجدان اسلامی کار محفوظ باشد و کسی که قراردادی میبندد که کار بکند، در حدی که قرار است کار بکند. کسی که حقی آنجا برای خودش میبیند، براساس اسلام مطالبه حق بکند و تلاش کلی این باشد که ما خودمان را منطبق براسلام بکنیم که هست. از دوران قبل خیلی بهتر شده است و روز به روز هم بهتر میشود.
سلام بنده و همه نمایندگان مجلس را که نمایندگان خود شما هستند به
برادرانمان و خواهرانمان در کارخانهها و به برادرانمان در جبههها برسانید، به امید پیروزیهای بیشتر که با پیروزی اسلام، ما یکپارچه و با امکاناتی که امروز داریم خرج جنگ میکنیم، اینها را در راه سازندگی و توسعه این کشور، همکار و همراه با بازوان توانای کارگرانمان، کشور را به پیش ببریم. در پایان هم از حضور شما در مجلس باز تشکر میکنیم.
والسلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته