سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع معاونین و وزیر راه و ترابری
بسماللّهالرحمنالرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
از محبتی که آقایان کردهاند و به مجلس تشریف آوردهاند خیلی ممنونهستیم. وزارت راه جزء وزارتخانههایی است که نمایندهها در حد مقرراتی کهدر اختیار آن گذاشتهاند، راضی هستند و انتقاد تندی ما نمیبینیم. این خوددلیلی است بر اینکه وظایفی که با محدودیت امکانات محول شده، به خوبیانجام میشود. امیدواریم که همه مسئولان و مجریان کشور موفق باشند وبتوانند وظایفی را که به عهده گرفتهاند به خوبی انجام بدهند که مردم ما ازخدمتگزارانی که برای آنها انتخاب شدهاند احساس آرامش بکنند. اهمیت کارخود را تحقیقاً شما بهتر از ما میدانید، برای اینکه هم از لحاظ علمی بابرنامهها آشنا هستید و هم عملاً دستتان در کار است و دارید میبینید که ازناحیه نداشتن راه و با کمبودهایی که در کیفیت راهها و در اصل راههای خوبوجود دارد، الان خسارتهای زیادی به کشور وارد میشود. مقایسههایی معمولاًنمیشد و اگر هم میشد یا اگر در گذشته برای کشور دلسوزی بود، وضع بهگونه دیگری بود. آن موقع هم امکانات با حالا که ما در جنگ هستیم، خوبخیلی تفاوت داشته است.
برای اجرای پروژههای اساسی در سلسله راههایی که مردم را به هم وصلمیکند و در صورت خرابی خسارات غیر مستقیم آن هیچ وقت محاسبه نشدهاست، ما اصلاً نمیدانیم این پروژهها چقدر میشود و چه کسی باید آن رامحاسبه بکند. اگر وزارت راه این کار را کرده، به مردم بگوید و اگر نکرده استخوب است که گروهی را بگذارید تا محاسبه کنند و مردم بفهمند که واقعاً
ماچقدر خسارت میبریم.
مثلاً از ناحیه سرعت، جادهای که شما مثلاً در طرح دارید که اصفهان را بهاهواز وصل میکند یا راه نزدیکتر به کهکیلویه، یا راه آهنی که بندر عباس را بهمرکز و یا در آینده به زاهدان وصل میکند؛ اگر ما این راه را داشتیم، چه مقداردر سوخت صرفه جویی میشد و خوب! خیلی آسان میشود ترافیک جاده وتعداد بار و مسافری را که میرود محاسبه کرد و این سوختی که برای ما دیگرارز است و ما دیگر سوختی نداریم که ارز نباشد سرمایهگذاری میکنیم، برایماشین آلاتی که از راههای دور میخواهیم وارد کنیم سرمایهگذاری میکنیم. اگرمحاسبه شود این مسیر چه مقدار پول ما را خارج میکند و اگر با چند تا واگنمیآمد و میرفت چه مقدار تفاوت میکرد، استهلاکی که ماشینها در راههایبد دارند، محاسبه شود و ضعف اعصاب و امراض روانی که آدم در این راههامیگیرد، صدمات جانی که مردم میبینند، هزینه تختهای بیمارستانی که از اینراهها پر میشود و وقتهایی که تلف میشود و باری که دیر به منزل میرسد ومخارج زیادی که برای حمل و نقل میپردازند، معمولاً اینها در محاسبات کلانشاید در یک جاهایی هست، اما در فرهنگ مردم به اینها کمتر توجه میشود ومردم یک چیز زودگذری را میبینند. وقتی که این آموزش در میان مردم ومأمورین دولتی و کارگزاران باشد و اصلاً باید جزء آموزشها باشد و در مدارسبچهها با این قواعد آشنا باشند، بالاخره روزی اینها کارها را در دست میگیرندو اولویتها را میتوانند بفهمند. ما در جبههها میبینیم گاهی ترمیم یک قطعهجاده بد ـ که معمولاً جادههای نزدیک جبهه و نزدیک خط است ـ آسان نیستو آن قدر ماشین تلف میشود که اگر یک دهم همان قطعاتی را که برایماشینهای آنجا مصرف میکنیم را مصرف کنیم، آن جاده را ساختهایم وآسفالت کردهایم، یک پل گاهی نیست، چند فرسخ راه را دور کرده، حالا از اینناحیه ضررهایی که میکنیم چه است و به اضافه همین محاسبههایی که ماکردهایم.
شاید واقعاً مردم با وجود اینکه همه با جاده سروکار دارند و همه وقتی کهروی جاده خوب میروند احساس آرامش میکنند، اما یک محاسبه اصولی درزمینه این کار، اولویت آن، ارزش مهندسی خوب ـ که راهها را درست ارزیابی وراهها را در جاهای خوب انتخاب بکند ـ و استحکام راهها و اعتبار راهها وسلامت راهها و این مجموعه نکردهاند و این به کار توضیحی لازم دارد. در میانجامعه با وجود اینکه مردم خیلی چیزها را لمس میکنند، ما در همین تهراناین مسأله مترو را که مطرح کردیم، عاملی که ما را در این طرح جدی کرد همینمحاسبههایی بود که وزارت کشور و شهرداری کرده بودند. یک محاسبهسرانگشتی که آدم میتوانست بفهمد و برای آدم محسوس بود که ما چقدرداریم در تهران به خاطر نبودن مترو ضرر میکنیم، کسی هم
نمیتوانست منکرآن بشود. یعنی این منطقی نیست که کسی بتواند منکر آن بشود، این مقدارسوخت با این مقدار وقت صرفهجویی شده و سلامت مردم و آسایش آنها وهوای بهتر فراهم آمده است.
یک چیزهایی را که آدم زود میتواند بفهمد، این چیزها جزء زندگی مردماست و میشود با مردم در میان گذاشت، مسئولان هم زود میفهمند واولویتها را هم میشود زود مشخص کرد. حالا آن تلاشی را که الان داریدبرای راهها میکنید، دارید میبینید و بحمدالله کارهای خوبی است، زحمتخیلی زیاد کشیده میشود. جنگ الان یک مقدار زیادی اعتبارات ما را داردمصرف میکند و طبعاً به راهها پرداخت نمیشود و شاید آسانترین چیزی کهوزارت برنامه و بودجه و بقیه بودجه نویسها میتواند بروند و از آن کم بکندراهها باشد، خیلی سر وصدا ندارد، مثل بیمارستان و کالای اساسی و سوختو آب و برق و اینها نیست که فوراً مردم در خانههایشان اینها را احساس بکنند.احساس و لمس آن یک مقدار دیرتر است، منتها اگر این کمبودها با عمق وجود آدم لمس بشود، خوب قضاوتها تغییر میکند.
من از طرف مسئولان جنگ از شما برادران واقعاً تشکر میکنم، یعنی هروقت که آنها از کارهایی که شما در جبهه کردهاید و راههایی که برای آنهاساختهاید صحبت میکنند، مایه دلگرمی و خوشحالی آنها است و آنخدماتی را که انجام دادهاید خیلی در جنگ مؤثر است. لااقل این امکان را داردکه آن جلوها اگر شما بیشتر هم بخواهید سرمایهگذاری بکنید و یک مقدارامکاناتی که الان به خاطر نبودن اعتبار ممکن است در جاهای دیگر فعال نباشدبعضی ماشینها و بعضی نیروها اگر به این طرف بیاید ممکن است از طرفجنگ تغذیه اعتباری بشود و خدمتش هم خیلی زیاد است. من الان نمیتوانمبه شما صریح اسم جادهها و آن عقبههایی که ما نیاز داریم روی آن کار بکنیم،بگویم، شما میتوانید با قرارگاه مهندسی که در ارتباط هستید، بعضی جاها منخودم اخیراً از یک جادهای بازدید کردم، رفتم به آن جاده، خدمت وزیر راهگفتهام قبلاً آنجا که رفتم دیدم بودن آن جاده در جنگ میتواند لااقل 20 درصداگر آدم دیگر اغراق نکند 20 درصد کمتر نیست در موفقیت میتواند مؤثرباشد. در عملیات، رساندن نیرو و امکانات و آوردن مجروحین و چیزهای دیگراز جلو به عقب مسأله بسیار مهمی است، که اهمیت جاده اینجا معلوممیشود.
اگر از همین حالا شما یک همتی، همت بیشتری از گذشته ـ از باب گذشتهگفتم ممنون هستم ـ به خرج بدهید، این طور جاها که من حالا با کنایه یکجایی را اشاره کردم و اگر اولویتی برای این توصیهها قایل شوید و از اینخلاء اعتباری که فعلاً هست برای رسیدن به آن قسمتها فعلاً استفاده
بشود نقشخیلی خوبی در جنگ میتوانید داشته باشید و پلهای حساس را که الان چندمورد است که ما داریم و شما به خوبی آن پلها را حفظ و ترمیم کردهاید ونقش مهمی را در کارهای ما دارد، این قبیل کارها را باید در اولویت درجه یکقرار داد و اگر احیاناً حوادثی از این قبیل اتفاق افتاد، سریعاً برسیم که دشمن را ازبعضی شرارتهایی که خیال میکند میتواند برای کارهای جنگ دست و پاگیرباشد باز بداریم. دشمن وقتی که این قدرت سازندگی و محافظت را ببیند ازشما مأیوس میشود.
ما انتظار روزی را داریم که جنگ با پیروزی تمام بشود و امکانات کشور درخدمت سازندگی قرار بگیرد و جمهوری اسلامی بتواند به نیروهایی که مایلبه خدمت به مردم و کشور و اسلام و انقلاب هستند امکانات لازم را بدهد وکارهای شما جزء مهمترین کارهای سازندگی کشور است که انشاءالله ما درآینده بتوانیم شبکه خوب طرق مواصلاتی را در سراسر کشور داشته باشیم.جادههای مرزی یک ضرورت است که از پیش نبودند، مثل خیلی چیزها کهمطرح نبوده، دوران طولانی از این کشور گذشته، که واقعاً این کشور مثل اینکهبیصاحب بوده و یک جاهای معینی برای خودشان ارزش داشته، در روستاهابه بهترین مردم ما ظلم زیادی شده است، کسانی که در روستاها دارند کارمیکنند و زحمت میکشند، تولید میکنند، باید وضعی داشته باشند که مثلاًکود را با ماشین بتوانند برسانند و محصول را به موقع به بازار بیاورند، بهقیمت ارزان بتوانند بارشان را ببرند و بیاورند، این حمل و نقل برای بعضی ازمیوهها و بعضی از محصولات سریعالمصرف روستاها، مشکل بسیار مهمیاست که اگر جادهها در آنجا میبودند شرایط این گونه نبود.
این مردمی که در روستاها هستند و خیلیهایشان میآیند و در شهر زندگیمیکنند، شاید عده زیادی از آنها به خاطر نداشتن جاده مناسب، این کار رامیکنند. اگر جادهها حسابی بود، اگر راه آهن بود، اگر بچه کشاورز میتوانستصبح بلند بشود و خودش را به مدرسه نزدیک شهر برساند و به نحوی بیاید وبرود و نیازهایش را تأمین کند، خیلی از اینها به شهر نمیآمدند. ما الان ازنبودن جادههای روستایی ضررهای زیادی داریم میکنیم.
ما آن اوایل که انقلاب پیروز شده بود یک خوش بینی حساب نشدهایداشتیم و خیال میکردیم که خیلی سریع میتوانیم این جادههای روستایی راسرو سامان بدهیم و در شورای انقلاب جزو اولین اعتباراتی که ما تصویبکردیم ـ شاید اولین اعتبار بود ـ این بود که بودجهای را برداشتیم و برای راههایروستایی قرار دادیم. این دو دلیل داشت؛ یکی اینکه از پیش میدانستیم این نیازوجود دارد و دوم اینکه آن وقت فکر میکردیم که این خیلی احتیاج به مقدماتو چیزهای
پیچیده ندارد. پول زود داده بشود و بروند آسانترین کاری را قبل ازاینکه همه چیز شکل بگیرد انجام بدهند و نیروهای بیکاری را که در انقلاببیکار شده بودند به کار بگیرند که حتی با وسیلههای دستی و ساده همجادههای روستایی ساخته بشود. بعد همان موقع یک محاسباتی شد و دیدیمبرای رسیدن به شبکه جادههای خوب برای روستاها راه بسیار دور و درازیاست و عمری لازم است که کار بشود که ما به این حد برسیم. امکانات وسیع وزیادی را میخواهد و آن موقع واقعاً به اعضای شورا تأثر عجیبی دست داد،آنها دیدند که در این دوران طولانی زمان طاغوت، اگر محاسبه آن برای مردمعادی معلوم نیست، برای افراد حسابگر وارد و اقتصاددان و آنهایی که اقتصادکلان را محاسبه میکنند، معلوم بوده که جادههای روستایی چقدر برای کشورارزش حیاتی دارد، چطور اینها در این عمر این کار را نکردهاند؟ در آن موقع اگرامکانات کمی هم به مردم میدادند، مردم با بیل و کلنگ و با دست جادههایخودشان را میساختند و در یک مواقعی این کارها به هر حال نشد، ما در خیلیچیزها این مشکل عقب بودن را داریم.
یکی از آنها راه است، اگر جنگ جهانی دوم پیش نمیآمد شاید اصلاً راه آهندر رژیم گذشته برای این کشور ساخته نمیشد. با اینکه کل دنیا داشت راه آهنخود را اصلاح میکرد، اینجا هم یک کشور غنی بود و از این جهات کمبودینداشت؛ اگر کمبودی بود کمبود مدیریت و تحمیل برنامههای غلط و ضدخلقی برای این که کشور را در شرایطی که آنها لازم دارند نگه دارند و نه در شرایطی که این کشور نیاز دارد. امیدواریم که ما بتوانیم این وظایف اساسی رابه گونهای انجام بدهیم که نسلهای آینده قضاوت خوبی نسبت به مجریان پساز انقلاب انجام بدهند. البته با پیروزی در جنگ و روی پای خود ایستادنکشور، مقدمات سیاسی و آن بنیه اساسی کار فراهم خواهد شد.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته