سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسئولین حفاظت اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی ایران
بسماللّهالرحمنالرحیم
از زیارت برادران بزرگوارمان که مسؤولیت خطیری را به عهده گرفتند، خوشحالم و امیدوارم که وقتی که صرف کردید و به اینجا تشریف آوردید، بیثمر نباشد و بتوانیم به نفع نظام، به نفع ارتش و به طور کلی برای اسلام بهره بگیریم. کار شما انصافاً حساس است، قطعاً بیتوجه و بدون حساسیت، شما وارد این مسؤولیت نشدید. حساسیت کار شما به خاطر حساسیت نیروهای مسلح و مخصوصاً ارتش است. ارتش در نظام و مخصوصاً نظام ما که تحقیقاً به خاطر اهداف انقلابی و اسلامی که داریم و با شیطانها و کفار و فرصتطلبها و انحصارگرها درگیر هستیم، برای حفاظت از این مرز و بوم، ارتش مسؤولیت سنگینی دارد و اکنون مثل زمان نظام گذشته نیست که حفاظت از کشور را به عهده دشمنان کشور و اربابان کشور گذاشته باشند. آنها اینها را یک سفره رنگین برای خودشان درست کرده بودند و خودشان هم حفاظت میکردند به خاطر اینکه از این سفره استفاده کنند با امکاناتی که آنها دارند و استکبار جهانی دارد. آن موقع به نحوی از این مرز و بوم ما حفاظت میکردند تا بتوانند بهرهگیری کنند. حالا با انقلاب با قیام مردم و حاکمیت اسلام دیگر این خاک و این وطن
نمیتواند سفره رنگین اَجانب و استعمارگران باشد. برای آنها هم تلخ است، همان امکاناتی که آن موقع برای حفاظت این مملکت بهکار گرفته میشد، حالا به کار گرفته میشود برای تخریب این مملکت و برای نفوذ به اینجا و تحریک دشمنان دور و نزدیک.
بنابراین امروز ارتش یک وظیفه اساسی دارد. وظیفه هماهنگی با مردم که در گذشته نبود، نظام شاه نمیگذاشت ارتش هماهنگ مردم باشد. باید هماهنگ خودش بود که خودش هم هماهنگ با اربابان خارجی بود، گاهی آمریکا بود، گاهی انگلیس بود و گاهی هر دو بودند و گاهی شرقیها هم اضافه میشدند. حالا شما برای سازمانی دارید کار میکنید که آن سازمان میخواهد هماهنگ با مردم باشد، هماهنگ با اسلام باشد، مستقل و بدون نفوذ از خارج و بدون اینکه کسی بخواهد از این سازمان سوءاستفاده کند و در مسیر اهداف فرد خاصی یا قشر خاصی اینها را هدایت کند، آن سازمان عمیقاً در خدمت مردم است و از چیزهایی حمایت میکند که قدرتهای جهانی در مقابلش میایستند.
ما نیاز داریم که نیروهای مسلح ما حداکثر سلامت را داشته باشند، البته به طور طبیعی اینها جزء مسلمانها هستند و مثل بقیه مردم هستند و یک کمی سلامتی مثل بقیه مردم دارند، ولی به خاطر مسئولیت عظیم و بهخاطر حساسیت کارشان، شیاطین به فکر نفوذ در اینها و به فکر استفاده از این امکانات و به فکر فلج کردن این قدرت میافتند. شما باید با چشمان بیدار و باز مواظب باشید و دائماً همه جا را زیر نظر داشته باشید، نه برای اکثریت عظیم افراد صالح، بلکه برای شیاطینی که ممکن است اخلال کنند و ممکن است تضعیف کنند، ممکن است دخالتهای ناجوری کنند، پس میبینیم که این نیروهای مسلح و بخصوص ارتش از چه حساسیتی برخوردار است. این امکانات عظیم کشور که در اختیار ارتش است، امکانات آفندی و پدافندی، امکانات دیده بانی و امکانات آموزشی باید از همه این امکانات به نحو احسن استفاده شود. مرزهای آبی ما، مرزهای خاکی ما، جاهایی که واقعاً منافع حیاتی این کشور آنجا تهدید میشود، اینها باید حفاظت شود از طریق این ارتش و امروز خوشبختانه با کمک سپاه پاسداران انقلاب و سایر نیروهای مسلح
حفاظت میشود.
این ارتش با این انتظاری که مردم از آن دارند و با این وظیفهای که قانون اساسی به عهدهاش گذاشته و با خرجی که برای مردم دارد، مردم مستضعف ما، مردم مظلوم ما که در طول تاریخ همیشه به آنها ستم شده، با میل و رغبت این ارتش را اداره میکنند و بودجه این ارتش را تأمین میکنند. شما برادران مسؤولین حفاظت اطلاعات، قبول وظیفه کردید که این ارتش را از عناصر ناباب و از افکار ناباب حفاظت کنید. با توجه به این مسؤولیتی که شما دارید، خیلی باید هوشیار و بیدار باشید. نباید غفلت کنید. باید همه چیز را همه جا زیر نظر داشته باشید، مواظب باشید نفوذ دشمنان در همه جا خطرناک است و در همه جای کشور میتوانند مضر باشند، اما در ارتش بیشتر از جاهای دیگر میتوانند مضر باشند و سلامت محیط ارتش، بسیار به سلامت کشور کمک میکند.
مردم واقعاً راحت میخوابند وقتی که اعتماد کافی داشته باشند به نیروهای مسلحشان. با خیال راحت کار میکنند، با خیال راحت سرمایهگذاری میکنند، با خیال راحت مالیات میدهند و با خیال راحت در تلاشها شرکت میکنند، چون میدانند مرزها و منافعشان را افراد صالحی حفظ میکنند. بنابراین شما این کار خوب را انتخاب کردید و این کار تقدس دارد. این غیر از دوران دیکتاتوری گذشته است که از افراد مسؤول حفاظت اطلاعات بخواهند که برای منافع یک شخص یا یک فامیل، یا یک جریان حاکم کار کند. ما از شما هیچ چیز نمیخواهیم، غیر از اینکه منافع خودتان را که منافع ملتتان است، منافع مردم را و منافع اسلام را در نظر بگیرید. شخص برای ما مطرح نیست که بخواهید شما برای شخص کار کنید. امام، خودشان را فدای این مردم میکنند و فدای این انقلاب و این اسلام میکنند که دیگر فرمانده کل قوا هستند، فرمانده شما هستند، بعد از امام هم دیگر کسی نیست که بخواهد ارتش را دور خودش داشته باشد یا نیروهای مسلح را.
همه ما در خدمت این مردم هستیم و خودمان را فردی از افراد این مردم میدانیم. هر جا هم هستیم، میخواهیم خدمت کنیم. الان نظام این جوری است. حالا گوشه و کنار یک وقتی آدم نابابی از نظام میخواهد استفاده کند،
همه مردم معصوم نیستند، اختلافاتی گاهی در کارها هست، گاهی چیزهایی در میآید، اما اصل نظام روالش این است و شما حافظ منافع خودتان، برادرانتان، فامیلتان و بچههایتان و نسلهای آینده و ارتش خودتان و سایر جاها هستید که باید مواظب باشید. در سایه داشتن یک ارتش و نیروهای مسلح قوی، همه دشمنان ما زانو میزنند و میبینید که ما روزهای خوبی را در سایه مجاهدتها و جانبازیهای نیروهای مسلحمان میگذرانیم. چه طور اینها کل ارتجاع منطقه را، صدام را و حامیان صدام را، این همه قدرتی که پشت سر اینها هستند، چه طوری اینها را مستأصل کردند. جبههها را به یک تنگنایی انداختند. حتی حزب بعث عراق، هرگونه حرکت میکند به بنبست میرسد.
وقتی که والفجر هشت به پیروزی چشم گیر رسید، ارتش صدام در یک بنبستی قرار گرفت یا بایست ذلت آن شکست را بپذیرد که این ذوب شدن تدریجی بود و شکستن دَم به دَم روحیهها بود و اعتراف به شکست بود، یا باید از خودش یک تکانی نشان دهد یا حرکتی کند، یک اظهار وجودی کند که آن بیرون آمدن از در اولی سنگرها بود و بیرون آمدن از پشت استحکاماتی بود که دو ـ سه سال برایش خرج کرده بودند. آن موقع بهخاطر فشار زیادی که روی ارتش عراق بود، مجبور بود حرکتی کند، که دست زد به چند حرکت در این طرف و آن طرف، در یک مرز هزار و دویست کیلومتری از یک درهای، یک دشتی، یک ارتفاعی. آدم اگر ارزش نظامی برای حرکت خودش نخواهد و فکر نکند که این چه هدفی است که دنبالش میرود، فقط بخواهد اسم یک پیروزی برای خودش درست کند، از هر گوشهای میشود نفوذ کرد و یک جایی را گرفت. برای مدتی اینها بالاجبار رفتند دنبال حرکتهای کم ارزش نظامی، ولی با سروصدای سیاسی اسمش را هم گذاشتند استراتژیک جدید و دفاع فعال و دفاع متحرک که هم ملتشان را و هم حامیانشان را گول بزنند. چون آنها واقعاً متکی به دیگران هستند. آنها صدام را و حزب بعث را و عراق را برای منافع خودشان میخواهند، اگر ببینند که این نمیتواند برای آنها حافظ منافع خوبی باشد برمیگردند. طبیعت استعمارگرها این است.
صدام برای گول زدن اینها، برای دل خوش کردن حامیان کودنش در جنوب خلیج فارس که پولهای نفت را سرازیر کردند برای خرید اسلحه و حمایت این،
دست زد به آن کارهایی که چند روزی، صورت خودش را با سیلی سرخ کرد. ولی حالا در مهران شما میبینید که به چه وضعی افتادهاند. اگر ارتش عراق قوی بود، جای نشان دادن خودش همین جا بود، به خاطر خطوط قوی که دارد، به خاطر سهل بودن تدارکات، به خاطر نزدیک بودن پایگاههای هوایی به اینجا، به خاطر امکان حرکت تانکها، نیروهای زرهی و مکانیزه، به خاطر امکان استفاده از همه انواع توپ و به خاطر استفاده از نیروی هوایی و هلیکوپترها، همه چیز این میدان برای عراق باز بود، اگر واقعاً قدرت داشت، و شما میبینید چگونه آمد و چگونه برگشت و فرار کرد و چقدر تلفات داشت. به قول شاعر فارسی «نایافته دُم دو گوش گم کرد».
در مهران آمد که آبرو برای خودش پیدا کند، تپههای استراتژیک خاک عراق را از دست داد که همین امروز ارتفاعاتی که اینها گرفتند دیگر از اینجا به بعد، همین طور شیب به طرف دجله و به طرف غرب و جنوب هست. چگونه عراق میتواند در این دشتها استقامت کند؟ چقدر نیرو باید قرار دهد که آن خط را قابل دفاع کند در مقابل نیروهای ما؟ این حالت مال یک ارتش و مال یک نیروی مسلح است که سالم است و میتواند این کارها را بهوجود آورد. این نیرومندی برادران شما در جبهه متکی است به افراد صالح. شما میدانید ما از لحاظ ابزار به خاطر بایکوتی که در دنیا هستیم و ابزارمان عمدتاً مال آمریکاست و آنها دشمن ما هستند، ابزار ما اشکال دارد و محدودیتهایی در تدارکات ابزارهای جنگیمان داریم و متکی هستیم به انسانهای شریف و انسانهای قوی و انسانهای مجاهد و از این به بعد هم این گونه است. یعنی از این به بعد ما ارتشمان را و سپاهمان را و نیروهای مسلحمان را اگر بخواهیم قوی باشد، باید صلابت اینها را حفظ کنیم، ایمانشان را حفظ کنیم و قسمتی از این کار به عهده شما است که مواظب باشید افراد ناباب نباشند و افراد صالح باشند. افراد صالح، هم دلسوز نظامند و هم دلسوز ملتند و هم دلسوز خود ارتشند و الحمدلّله ما این چند سال هر روز که پیش میرویم، برای ارتشمان روز بهتر از گذشته میبینیم و امیدواریم هر چه که جلوتر میرویم آینده ارتش را تابناکتر و قویتر ببینیم. من شما را به خدا میسپارم و دعا میکنم که خداوند به شما توفیق دهد که این وظیفهتان را به خوبی انجام دهید.
والسلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته