سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسئولین بسیج

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسئولین بسیج

  • یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۶۵

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
با تشکر از برادرانی که اینجا تشریف آورده و در سمینار زحمت کشیدند. برای حل مسائل مربوط به بسیج خیلی زحمت می‌کشید. این برنامه‌هایی که خداوند به قلب مبارک امام القاء کردند، کار بنیانی بود و امام از ما خواستند که این بسیج راه بیفتد و امروز ما شاهد آثارش هستیم. بنیان جامعه را الحمدالله محکم کرده و قدرت واقعی خلق کرده است. آن مصداق واقعاً روشن «وَ اَعِدُّوا لَهُمâ مَّا اسâتَطَعâتُمâ مِنâ قُوَّهٍ» همین است. یعنی قدرت واقعی این است که مردم از درون مسلح و قوی و آماده دفاع باشند. این را ما از طریق برادران بسیج و سپاه و نهادهای انقلابی دیگر که در این خط حرکت می‌کنند، می‌بینیم. من تقریباً برایم روشن است آن چیزی که باعث شده دنیا روی جمهوری اسلامی حساب کند و ناچار است که از آن خواسته‌های استکباری و استعماریش، صرف نظر کند و این واقعیت را به عنوان یک انقلاب بپذیرد، با همه تلخی که برای آنها دارد، همین قدرت است. قدرتهای امکاناتی و ابزاری مهم است یعنی بدون ابزار نمی‌شود کار کرد، ولی در شرایط موجود برای یک ملتی مثل ما که مصرف تکنیکی داریم، بخواهد از درون خودش آن قدرت نظامی را داشته باشد، امکان پذیر نیست. ما نمی‌توانیم ابزاری با کشورهای پیشرفته معاوضه کنیم. آنها خیلی در ابزار از ما جلو هستند. هر چه هم ما پیش برویم باز آنها جلوترند. می‌بینید که وقتی علم راه افتاد، حرکت تصاعدیش به گونه‌ای است که دیگر نمی‌شود به آن رسید. بنابراین آنچه که دنیا از آن عاجز است، همین قدرتی است که ما داریم.
یعنی ما با تکیه بر ایمان و اسلام و آرمان و مردم خوبمان، قدرتی خلق کنیم که واقعاً مال خودمان باشد و وارداتی و وابسته نباشد. شما حالا یکی از ارگان تحصیل این قدرت هستید و بشارت دادند که در آموزش و پرورش این برنامه اجرا می‌شود. ان‌شاءاللّه ما ثمره زیادی خواهیم داشت. اینکه مطرح کنیم و بگوییم که ما می‌خواهیم 500 گردان نیرو در این مقطع داشته باشیم، این یک چیزی است که به زبان گفتن کار آسانی است، ولی مردم دنیا بخواهند با عناصر داوطلب و مؤمن و فداکار 10 گردانش را هم تشکیل دهند، عاجزند. شاید وقتی که مطرح کردیم در روزهای اول، دنیا بلوف تلقی کرد. ولی امروز ما احساس می‌کنیم که فهمیدند که ما جدی هستیم و این قدرت را داریم. ما خودمان باور داشتیم که این قدرت را داریم، شاید دنیا تردید داشت.
کشوری که 6 سال جنگیده و این همه نیروی مخلص را تقدیم انقلاب و خدا کرده، حتمآ مشکلات مالی دارد. شاید فکر می‌کردند چنین قدرت بسیجی نباشد، آن هم وقتی که اجبار نباشد، اجبار چیز روشنی است. آمار را می‌گذارند جلویشان و می‌گویند ما این قدر جوان در این سن داریم، این سنین باید بیایند، درصد ضایعاتی هم در نظر می‌گیرند (فراری و ...) و بقیه می‌آیند. اما این آن نیست، نه آن قدرت است و نه آن شرایط. این تیپ و شیوه کار برای آنها جدی نبود، اکنون ما احساس می‌کنیم که فهمیده‌اند مسأله واقعاً جدی است. ما تصمیم گرفته‌ایم که این کار بشود و این تصمیم عملی است. از همین حالا، حساب دیگری احساس می‌شود و در درون عراقیها یک تزلزل واقعی به چشم می‌خورد، علی‌رغم هیاهویی که می‌کنند و می‌گویند که ما 700 هزار سرباز و فلان داریم.
ولی هر کس از درون عراق خبر دارد، می‌داند که از درون، حسابی به مهلکه افتاده‌اند. حالت وحشت و اضطراب، نه تنها عراق را بلکه همان هایی که از انقلاب اسلامی می‌ترسند، همان هایی که نمی‌خواهند ما پیروز شویم، همان‌هایی که نمی‌خواهند عراق شکست بخورد، همه را فراگرفته و می‌بینند که مسأله جدی است. کمابیش عواملشان هم در داخل کشور، گزارش به آنها می‌دهد و هم اخباری که منتشر می‌شود می‌فهمند و شرایط را درک می‌کنند. به موازات کار شما بحمدالله، کارهای تهیه ابزار هم، باز برخلاف تصور دشمنانمان پیش رفته است. آنها فکر می‌کردند ما به خاطر سقوط قیمت نفت از لحاظ مالی، قدرت تهیه ابزار این همه نیرو را نداریم. ولی امروز کاملاً روشن است. آنها هم آمار و ارقام واردات را کم و بیش می‌فهمند و هم از درون کارخانه‌های ما کم و بیش اطلاع دارند. به‌علاوه خودمان هم می‌گوییم. تهیه ابزار و امکانات این نیروی عظیم هم، یک تجربه و موفقیت خوب بود. همین سفری که با برادران رزمنده رفته بودم، آنجا بحث می‌کردیم، دیدم اعتماد کاملی دارند که ابزار مورد نیازشان طبق زمانبندی و به دستشان می‌رسد. و این مجموعه قدرتهای بسیج انسانی و بسیج مالی مردمی و تهیه ابزار که از امکانات صنعتیمان عمدتاً استفاده می‌کنیم، اینها نوید یک موفقیت را می‌دهد و به نظر می‌رسد، چنین گام بلندی در جنگ یک ضرورت بود که این را توطئه‌های دشمنان ما برای ما پیش آورد. شاید اگر اینها دست به حرکتهای جدید نمی‌زدند، تلاش برای اسقاط قیمت نفت یا زدن منابع اقتصادی نمی‌کردند، ما هم عجله‌ای نمی‌کردیم و با روال گذشته حرکت می‌کردیم و جنگ را همین گونه ادامه می‌دادیم. حرکت آنها را وقتی که دیدیم، مسؤولان جنگ به فکر افتادند که به دشمن مهلت ندهند که پشت سر هم توطئه جدیدی طراحی کند. باید ما ابتکار عمل را به‌دست بگیریم و آنها دنبال ما بدوند و اتفاقاً همین طور شد، یعنی به همین صورت در آمده است.
علی‌رغم اینکه امسال در مقایسه با سالهای قبل، مقدار گلوله‌هایی که در این 5-6 ماه اول در میدان مصرف کرده‌ایم و مقدار درگیریهایی که داشتیم، خیلی بیشتر از سالهای قبل بوده، ولی امکانات نظامی ما خیلی بالاتر است. الان نسبت به سالهای قبل با وجود درگیریهای کمتر و ذخیره زیاد وضع بهتر است. از لحاظ نیرو که شما خودتان آمار دستتان است و دارید می‌بینید و از لحاظ ابزار و امکانات هم الحمدلله به همین نسبت، وضع بهتر است، بلکه بیشتر بهتر است. به خاطر اینکه آنها را از پیش برای برنامه نیروهای آینده آماده کرده‌ایم. خواهشی که من از برادران دارم این است که این حرکت را یک حرکت مداوم تلقی کنند، 500 گردان مقطعی نیست. یعنی ما بعد از آنکه شروع به کارگیری 500 گردان کردیم، باید بتوانیم تداوم عمل دهیم، یعنی این طور نباشد که ما شروع کنیم 500 گردان و دوباره یک وقفه تا 500 گردان بعدی ایجاد شود. شیوه به کارگیری این نیروها باید به گونه‌ای باشد که تداوم عمل محفوظ بماند و این در سایه تداوم آموزش و تجهیز است که شما تحقیقاً خودتان، چون هم با جنگ رابطه دارید و هم مسایل را می‌دانید، در جریان این کار خواهید بود و انجام می‌دهید. این نکته‌ای که آقای رحمانی در مورد مشمولین اشاره فرمودند، من نمی‌دانم. یعنی قضاوت خاصی ندارم، چون بحثهایی که آنجا در قرارگاه داشتیم، اخیراً برای برادران فرمانده‌های لشکرها این به صورت یک کشف تلقی شده بود که با گرفتن سرباز بیشتر، وضعشان خیلی بهتر شده بود. یعنی یک سری نیروهایی در جبهه لازم دارند که طولانی‌تر در خدمت جنگ باشند. مثلاً تمام آنهایی که به ماشین‌آلات و اینها مربوط می‌شوند، نیروهای تخصصی، راننده، آنهایی که با قبضه‌های جنگ سر و کار دارند، تعمیراتچی و بعضی از کارهای فنی خاص، این قسمتها، نیاز به نیروهایی دارد که طولانی مدت در آنجا باشند.
نیروهای دو سه ماهه هم به ابزار ضربه می‌زند و هم گران تمام می‌شود و هم در جایگزینی، ما دچار فترت می‌شویم.
خوشبختانه یک نکته مثبتی که به چشم می‌خورد، سازندگی محیط جبهه برای سربازها بود که من خیلی خوشحال شدم از اثر این حرکت. سپاه دوبار دو تا 40 هزار نیرو گرفت و اول نگران بودند که تمام اینها شاید تناسب روحی با بسیجیهای داوطلب نداشته باشند. آنها سربازی هستند که انتخابی نبوده‌اند. گفتند از روزی که اینها وارد اردوگاهها در آنجا شدند و دوره آموزش ابتدایی را دیدند، به کلی تفاوت کرده‌اند. یعنی واقعاً سرباز امروزی که از 2 ماه پیش در جبهه است، با دو ماه پیش، از زمین تا آسمان فرق کرده است. بعضیها مثلاً با یک حالت خاصی رفته بودند و حالا با سجاده به خانه‌هایشان برمی‌گردند. خود سپاهیها که این روح آموزش و سازندگی را دارند، وقتی که با آنها مأنوس می‌شوند و همکاری می‌کنند، در سنگرها در آموزشگاهها در خوابگاهها با هم هستند، آنها جوانند و احساسات لطیفی دارند، برخورد که می‌کنند، به شدت اثر می‌گیرند. حالا مدرسه‌ای که در جبهه در رابطه با مشمولان سربازی در این محیط درست شده، جزء بهترین مدارس و مراکز انسان سازی شده بود که من این را از زبان فرماندهان گردانها و دسته‌ها شنیدم و خیلی خوشحال شدم. آن نقطه‌ای که ما خیال می‌کردیم کیفیت را پائین بیاورد، نه تنها پائین نمی‌آورد، بلکه اوج می‌دهد. این حضور دو ساله‌شان با تربیتی که آنجا می‌بینند، مخلوط با بسیجیها می‌شوند، این ترکیب بسیار خوبی را درست می‌کند. بنابراین آن مسأله‌ای که جنابعالی مطرح کردید، من نمی‌دانم و قضاوتی ندارم و به صورت یک مسأله کارشناسی به عهده خودتان می‌گذارم. آنها عجله داشتند، کمتر سرباز گرفته بودند، چون آن قدر نبوده. اصرار داشتند که ما دو سه ماه آینده، مقدار زیادتری سرباز به آنها دهیم به خاطر این که بتوانند آن مراکز ثابت را پر کنند. وقتی که شما مثلاً هزار تا بسیجی می‌فرستید، یک لحظه 3 گردان با زمینه‌هایی که آنجا هست، تشکیل می‌شود. به هر حال شما وقتی که بحث کردید، اگر نتیجه همانی شد که شما مطرح کردید یا چیز دیگر شد، به بنده هم بفرمایید، من هم همراهتان هستم. ما دعا می‌کنیم که شما مثل گذشته موفق باشید و ان‌شاءاللّه یک روز ببینیم که شما در این کشور واقعاً همان ارتش 20 میلیونی را از مردم تشکیل داده باشید و بعد این پایگاهی برای حرکت وسیع اسلامی برای همه جا باشد.
    والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته