بسماللّهالرحمنالرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
با اظهار خوشحالی از زیارت برادرانمان که در یکی از مراکز بسیار مهم وقابل قبول مسؤولیت کردهاند و دعا برای اینکه خداوند برای این مسؤولیتخطیری که به عهده گرفتهاید، توفیق بدهد و بتوانید از پس آن بربیایید، قبل ازاینکه صحبت کنم میخواهم درباره تذکراتی که جناب آقای صفایی کردند صحبتی بکنم.
بعضی از اینها را مخصوصآ لازم میدانم که بگویم. در مورد طرح نوین ارتشمیدانید که دور دوم آن هم در کمیسیون تمام شده و الان در فهرست آماده طرحدر مجلس است و دیروز، روز چهارشنبه که ما معمولا چهارشنبهها دستورهفتگی هفتههای بعد را تعیین میکنیم، توسط هیأت رئیسه برای این طرحتقاضای اولویتی نشده بود. ما یکی دو تا طرح اولویتدار داریم که در حال انجام آنها هستیم.
همین لایحه اراضی شهری است و بعد یک لایحه تعاونی است که نیمه کاره مانده است و یکی دو تا طرح کوچک هم هست و بعد طرح نوین ارتش مطرح میشود. البته این هم طولانی است و خودش هم مدتی طول میکشد، ولی به هر حال طرح دیگری در مجلس مطرح میشود. با اینکه شور دوم است و کار زیادی نمیتوانیم انجام دهیم، به هر حال چون پیشنهادهایی وجود دارد، من خواهش میکنم برادران ارتش و شما اگر نظراتی در حد پیشنهادهای موجود دارید، کمک
کنید که این طرح کاملتر انجام بشود. در مورد آخرین تز کارهایی هم که دادند در سال گذشته علیرغم اینکه قانون، ورود ماشین غیرنظامی را منع کرده بود، با استناد به ضرورت و نیازی که در جنگ بود موافقت کرد که از منابعی تعداد قابل توجهی ماشین، از جمله همین لندکروز و اینها وارد بشود. لابد به آن واحد توپخانه هنوز ندادهاند.
آن قدری که وارد شد بیش از اینها است. ما در بعضی واحدها دیدیم که بهجاهایی که در جنگ هم نبودهاند متعدد دادهاند و اخیرآ در یکی از پایگاههادیدم که سهم یکی از فرماندهان پایگاه هم شد و قاعدتآ در نوبت گذاشتهاند کهباید بدهند.
البته برای جنگ و نیازهای رفت و آمد در میدان، کارهای توپخانه طبعآمقدمتر است. تحقیق کنید و ببینید چرا سهم آن توپخانه را ندادهاند، چطورمیشود سهم یک توپخانهای از آن چند هزار ماشینی که وارد شده، یکی همنشود.
باز هم اگر نیازی باشد آنجا هم میشود، ولی من فکر میکنم که یک مقدارباید به تعمیر ماشینها برگردد. در نیروهای هوایی آقای سرهنگ ستاری،گزارشی به ما دادهاند و میگویند که به تعمیرات، یکی از مشکلات کار توجهیدادیم و خود جنابعالی هم به دنبال تعمیر بخشی از وسایل بودید و به هرحال در حال جنگ و در شرایط محدودیت ارزی یکی از کارهای مهم این استکه به تعمیرات بپردازیم و به چیزهای معیوب اولویت بدهیم که در خدمتجنگ بیاید. یکی از چیزها همین ماشینآلات است و با اینکه خارج از وظیفهشما است، ولی به عنوان نصیحت هم که شده به واحدهای مربوطه فشاربیاورید که آنها امکاناتشان را نقد کنند.
ایشان میگفت که ما سیصد و ده تا خودرو کوچک را که با عیوب کوچک و بی خود کنار گذاشتهاند، در فهرست گذاشتیم و اینها را به زودی به واحدها خواهیم داد و این غیر از خودروهای بزرگ است که مقدار زیادی است. ما همین وضع را در مورد توپخانه و تانک و چیزهای حساسمان داریم که متأسفانه در واحدها نسبت به تعمیر آنها توجه نمیشد. توی میدان تانک بولدوزری - که این همه ارز برایش دادیم ـ ترکشی میخورد و در قبرستان بولدوزرها میافتد و آدم وقتی که آنجا میرود خیلی غصه میخورد. من چند تا مرکز نگهداری ماشینهای مستعمل را دیدهام واقعآ آدم اندوهگین میشود که در شرایطی که ما ارز را با این زحمت تهیه میکنیم، چرا باید آن طور باشد. از این بالاتر در مورد هواپیماها هم همین طور است.
جناب سرهنگ ستاری لیستی از هواپیماهای قابل تعمیر دادند که در اینمدت تعمیر نکرده بودند و من از عقیدتی سیاسی خواهش میکنم که به عنوانیک نصیحت و یک راه صحیح وارد این ماجرا بشود. در مورد کمکهای مردمتا به حال مکرر گفته شده و ما به آقای رجایی ارجاع دادیم
و ایشان برای منیک کتاب سیصد چهارصد صفحهای فرستاد.
شما و هر واحدی که مدعی است عادلانه از کمکهای مردمی به آنها ندادهاند به آقای رحمانی مراجعه کنید و با اینها تطبیق کنید اگر سهم شما را عادلانه ندادهاند به من اطلاع بدهید، چون آقای رحمانی فردی صحیحالقول و صحیح الرفتاری هستند.
ایشان میفرمایند که در تقسیم فلان لشکر و یا فلان سپاه کمکهایی را که مردم مستقیمآ دارند به آنها میدهند، دیگر از دست ما خارج است و به دست ما اصلا نمیرسد. آنهایی که جمع میشود و به دست مسؤولین میرسد، باید عادلانه تقسیم شود.
این یک دستور است و اگر غیر از این باشد، قبول نداریم و حتی تا آنجا همپیش رفتهایم که درباره واحدهایی که مستقیمآ از مردم میگیرند گفتهایم که ازآنها کم کنید و به آنهایی بدهید که مستقیم نمیگیرند.
این کار را هم میکنند. بنابراین من خواهش میکنم چند نفر از آقایان از طرف جنابعالی بروند و نگاه کنند و به من بگویند که ببینم چه باید بکنیم. در مورد خانهها هم همین کار را داریم میکنیم، قسمتی از آن را از وزارت مسکن گرفتهایم و به خود واحدها گفتهایم که بدهند و باز هم خواستمان این است که آنچه که در شورای انقلاب در اول انقلاب از خود واحدها گرفته شده، و به وزارت مسکن داده شده، حالا به خودشان برگردانند واگر به خودشان بدهند زودتر انجام میدهند. یک قسمتی را دادهاند و باز هم باید بدهند و انشاءاللّه ادامه میدهیم.
بقیه تذکرات را هم کتبآ به من بدهید که اگر لازم بود تعقیب و کمک بکنیم.
اما مسأله اصل با خودمان و در مسؤولیتی است که در عقیدتی سیاسی بهعهده گرفتهایم و در عمق قضیه این بلاغ: بلاغ مؤثر، بلاغ مبین و بلاغ حجتلازم است و این خیلی کار دارد.
شما در یک تشکیلاتی مسؤولیت قبول کردهاید که بیشتر از همه تشکیلاتکشور به عقیده و ایمان نیاز دارد. شما میدانید که در جنگ صرفاً شجاعت درجنگ و استقامت در جنگ و در تهاجم و در دفاع مؤثر نیست.
ابزارها، اگر چه خیلی مؤثر، ولی در اختیار شما نیستند، و یا حدی دارند وهمیشه ممکن است دشمن ما ابزارش از ما بیشتر باشد.
طبعآ آنها از ما میتوانند ابزار تهیه کنند. کسی امروز با ما نمیجنگد که متکیبه ابرقدرتهای استکباری دشمنان اصلی ما نباشد و این طرح آنها است که بایک دولت فریبخوردهای مثل عراق، جنگ را درست کردهاند.
به همین دلیل است که میبینیم هر وقت در معرض سقوط قرار میگیرند، مجبور میشوند که از
پشت پرده بیرون بیایند، که نمونهاش در خلیج فارس دارد اتفاق میافتد.
قبل از آن ما در قرض دادن سوپر اتاندارها و جلوتر از آن در دادن اطلاعاتدیدیم، و شما در جنگ الان دارید میبینید که کشورهای اروپایی مثلا یکمحموله باروت و یا کشتی حامل اسلحه که برای ما فرستاده میشود، اینمسأله میشود، دادگاه میشود و افشاگری میشود.
ولی دولت فرانسه در جنگ خیلی صریح هواپیماهای پیشرفتهای مثل میراژدو هزار و موشک فوق مدرنی مثل اگزوسه به عراق میدهد.
شورویها میگ بیست و پنج در جنگ میدهند. بمبهای لیزری را به وفورمیدهند که اینها چیزهایی نیست که در شرایط عادی هم به کشورهای دیگربفروشد. اینها اسلحههایی است که برای خودشان نگه میدارند یا به کسانیمیدهند که در پیمانی با آنها شریک میشوند. میبینید که نه سرو صدایی درکار است و نه دادگاهی، برای اینکه این جنگ آنها است با ما، و در حقیقت فرانسه است که دارد با ما میجنگد، شوروی است که دارد با ما میجنگد، آمریکا دارد با ما میجنگد، سرباز خودشان را نمیخواهند آسیب ببیند سرباز بدبخت عراقی را فرستادهاند جلو که دارد با ما میجنگد و این وضع روشنی است.
همه انبیا بدون استثنا با استکبار در جنگ بودند و انقلاب اسلامی هم ادامه راه انبیا است. درگیری اصلی ما با این سلطهگرها و مخصوصآ کفر و مستکبر است که آنها مسلحتر از ما هستند.
ما باید بپذیریم که ما با سرمایه عادی و با ابزاری که عمدتآ از دست خودشانگرفتهایم و هنوز هر کس بخواهد بااین ابزارها بجنگد باید متکی به خودشباشد، با اینها درگیر بشویم.
پس نقطه قدرتی لازم است که ما با آن یک نقطه، قدرتی اضافی برای خودمان کسب کنیم و این هم چیزی جز ایمان نیست.
شما بگردید ببینید چیزی غیر از این هست؟ بالاخره آن چیزهایی که برای انسان انگیزه فداکاری است، ایمان یک چیزی است، یک چیزهایی مثل حس ناسیونالیستی و سوسیالیستی است و آدمی که برای زبان و خاکش میجنگد، این گونه نمیجنگد، و آن قدر بردباری ندارد. آن لحظه آخر که خطر را دید رها میکند و زود میلغزد. چیزی که میتواند آدم را در سنگر نگه دارد، این است که بداند اگر در این سنگر شهید شد، به جایی میرود که بهتر از این جایی است که الان دارد در آن زندگی میکند و این چیزی که به دست میآورد بهتر از چیزی است که از دست میدهد. آن را باید باور بکند، گفتنش هم سخت است. خوب! میگویند، خیلیها هم میگویند.
اما کار شما برادران این است که این مسأله را برای آنها و در روح و جانشان ودر سراسر وجودشان تزریق و اثبات کنید.
این مسأله چیز آسانی است و اینها نوعآ به قرآن عقیده دارند و نوعآ به زندگیانبیاء مؤمن هستند. ارتشیها مردمی نیستند که آدم خیال بکند که از لحاظ ایدئولوژی فاسد باشند. از این لحاظ چون زمان پهلوی در محیط بستهای بودهاند و نمیگذاشتند خیلی تهاجم مسائل مارکسیستی و عقاید خاص انحرافی در اینها به وجود بیاید. حداقل این است که آن ایمان معمولی که مردم عوام دارند اینها حتی در تحصیلکردههای سطح بالایشان هم مقدار زیادی وجود دارد.
مایه اسلامی را همه دارند، این باید یک مقدار نرمتر بشود، باید یک مقدار به آن طرف برویم تا اینکه درخشندهتر بشود و در وجودشان نور بدهد و بتواند مشتعل بشود.
این کار، کاری است که باید در کل کشور انجام بدهید، عقیده لازم است. دوروز پیش، به دانشگاه رفتم و دیدم که دانشجویان هم به این فکر افتادهاند که درمحیط دانشگاه یک کار جدی لازم است، برای اینکه دانشجوهای خالی ازعقیده صحیح از دانشگاهها بیرون نیایند که توخالی باشند.
تجربه نشان داده دانشمندانی که مایه دینی خوبی ندارند هم زود میلغزند وهم اگر به مشکلی برخورد کردند زود درمیروند و بالاخره به درد دل مردم آنطور که باید نمیرسند. همه جا این لازم است، این عنصر ایمان و عقیده، این جوهر تحرک و زندگی و مقاومت و شجاعت در هر قشری که باشد، به خصوص در قشر رزمندهها و نظامیها کاربرد را زیاد میکند. یک مقدار این را با روایات و آیات و نمونهها و با تاریخ انبیا و تاریخ مبارزات ائمه میشود تزریق کرد و اینها را مؤمن کرد، یک مقدار هم با عمل خود شما میشود.
خوب ما میدانیم اگر همه این حرف را بزنیم اما آنها ما را در محیط آنجا یک آدم خودخواهی بدانند و فکر بکنند که برای یک ماشین یا خانه یا یک سمت مثلا حرصی را داریم نشان میدهیم، در آنجا طبعآ دیگر آن حرفها سرباز شهادتطلب را نمیسازد.
حداقل آن این است که جلوی کار را میگیرد. لذا برادرانی که چنین مایهای را ندارند و مخصوصآ مدیریت این قسمت باید مواظب افرادی باشد که زندگیشان القاء دنیاطلبی میکند. این خود ضرری است در همه جا و روحانیت میتواند این ضرر را داشته باشد.
ولی در اینجا این ضرر خیلی بیشتر است، برای اینکه شما هر روز اینها رادسته دسته به میادین جنگ میفرستید و آنها باید به عنوان حجت در پشتسرشان به شما نگاه بکنند و این حجت او نباید مخدوش بشود. مسأله دیگری که به نظر من مهم است و وظیفهای است که به عهده شما خیلی سنگینی میکند، سربازهایی هستند که میآیند.
من حالا نمیدانم شما برای سربازها چقدر امکانات دارید، ما هر ماه چنددههزار سرباز را از سراسر کشور جمع میکنیم که اینها کارگرها و روستاییها وضعفایی هستند که در محیط آنها
همیشه احساس خودسازی و برخورداری ازیک روحانی مجرب را نداشتهاند.
یکی از کارهای خوب برای سربازان این است که در این دو سال خدمت، مااینها را آموزشهای مناسبی بدهیم و خوب افسران و کادرهای نظامی را با اینوسایل نظامی و چیزهای مربوط به آموزش نظامی تربیت بکنیم.
وقتی که اینها برمیگردند، مخصوصآ این روزها که جنگ هم هست و بایداینها نوعآ یک سال به جبهه بروند هر کدام از اینها بعد از سربازیشان میتوانندیک مبلغ خوبی باشند.
در جامعه هیچ وقت چنین شرایطی که سربازخانه دانشگاه باشد و مدرسهباشد و انسان ساز باشد نبوده است.
ما در مورد بستگان و بچههای خودمان میبینیم که یکی از آنها که به جبههمیرود و برمیگردد، دیگر خودش را ساخته و بار خودش را بسته و در خانهخودش مشعلی میشود.
برای دیگران جبهه خیلی نورانی است. در جاهای مهم دیگر شما حتمآتلاش میکنید و باید به این مدرسه - که افراد بسیاری میآیند و از اینجا عبورمیکنند - اهمیت بدهید.
البته من قبول دارم که کار شما دشوار است ولی این دشواری به آثارشمیارزد. شما، این کسانی را که تربیت میکنید فردا اسلام را پیروز میکنید و کفررا شکست میدهید و این روشن است و کار خیلی جالبی است.
یک وقتی خوب، آدم کاری میکند و مدتها بعد باید ثمرهاش را ببیند کهالان این جوری است. شما یک سرباز متدین و یک درجهدار متدین را که بهجبهه اعزام میکنید، این در ستون نقش یک موتور و محرک را دارد و یکحافظ است. هر روز این طور است و آثار کار خودتان را لحظه به لحظه مشاهدهمیکنید و این لطفی است که خداوند به شما کرده و شما را آورده و مرشد مجاهدان راه خدا کرده است. از این باید خیلی شاکر باشید. این نعمت همیشه به دست ما نمیآید. خیلی از شما یادتان است که زمانی بود که میخواستیم ما به ده برویم و برای مردم مسأله بگوییم. ساواک نمیگذاشت به مسجد برویم. درس میدادیم، اما گوش برای شنیدن نبود. مردم هم اگر میخواستند، نمیگذاشتند ما حرفی بزنیم ولی حالا این جوری سربازان جان برکف را در اختیار ما گذاشتند که ما با اینها کار بکنیم.
اگر واقعآ انسان برای ارشاد و موعظه کار کرده باشد و برای این هدف درس خوانده باشد، کار خیلی بزرگی کرده است. خداوند راه شما را کوتاه کرد و از میانبر به بهترین جایی آمدهاید که میتوانید خدمت بکنید، قدر این شغلتان را بدانید، بسیار شغل مقدسی است و بسیار راه مقدسی انتخاب شده و مشکل آن هم خیلی زیاد است. جوابگوییاش هم مقداری سخت است که آدم
مطمئن باشد وظیفهاش را خوب انجام داده است.
به هر حال ما که برای شما دعا میکنیم و در خدمت شما هم هستیم. اگرکارهایی که از ما ساخته است که کمک بکنیم تا کار شما بهتر انجام بشود،آمادگی داریم و آثار شما را نیز داریم میبینیم.
ارتش انصافآ به حق به وجود آمده و خیلی هم بهتر شده است. ارتش راتربیت کرده بودند که یک خانواده را حفظ کند، البته اشتباه بود که فکر میکردندآدمها را میشود تبدیل به نفر کرد. دیدند نشد. آنها به یک منظور دیگری ارتش را تشکیل داده بودند، حالا میبینید که این ارتش دارد برای قرآن جان میدهد و واقعآ هم جان میدهد. آنها هیچ وقت فکر نمیکردند مثلا افسری که به آمریکا بردهاند و در شرایطی که خودشان فکر میکردند، تحت آموزش قرار دادند، حالا اینجا برگشته و در هواپیما مینشیند و مثل یک بسیجی و پاسدار که از دانشگاه آمده و داوطلبانه دارد میجنگد، همین جور علیه آمریکا و به نفع اسلام جان دهد.
قبل از جنگ، یکی از طرحهای اینها این بود که همین ارتش، این نظام را برهم میزند، ولی امروز دارند میفهمند که اشتباه میکردند و امروز ارتشآمادگی دارد که حافظ این انقلاب و حافظ مرزهای کشور باشد.
ارتش دارد وظیفهاش را انجام میدهد و تحقیقآ کار شما مؤثر بوده و درمجموع ما امیدواریم که این تأثیرها را بیشتر بکنید.
والسلام علیکم و رحمه اللّه وبرکاته