سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسئولان ستاد دهه فجر

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسئولان ستاد دهه فجر

مراسم سالگردهای پیروزی انقلاب از پشتوانه درستی برخوردار است.

  • شنبه ۴ بهمن ۱۳۷۶
اهمیت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران/ لزوم حفظ واقعیت‌های تاریخی انقلاب اسلامی/ سازندگی آثار تاریخی انقلاب در نسل‌های آینده/ پشتوانه درست مراسم سالگرد پیروزی انقلاب/ ذهنیت کم جوانان از دوران حکومت پهلوی/ لزوم روشن کردن زوایای واقعیات تاریخ انقلاب اسلامی/ تلاش‌های داخلی و خارجی رژیم پهلوی برای ادامه حکومت بر ایران/ منافع استکبار در ابقای رژیم پهلوی/ روحیه مردم بعد از رفتن رضاخان/ کمک‌های آمریکا و انگلیس به رژیم پهلوی/ تجربیات غنی استکبار در اعمال فشار روی ملت‌ها/ از بین رفتن احزاب در ایران بعد از شهریور ۲۰/ وضعیت احزاب در دوره پهلوی/ وجود زمینه‌های بالقوه اقتصادی در ایران/ کارشناسان خارجی، مشاوران رژیم پهلوی/ جلوگیری از تشکیل احزاب توسط رژیم/ انقلاب اسلامی، معجزه قرن/ پیروزی انقلاب اسلامی دور از انتظار دوست و دشمن/ کار ماندنی ستاد برگزاری دهه فجر در تبیین واقعیات/ تلاش فرهنگ‌های غربی و مارکسیستی‌برای انزوای دین/ انقلاب اسلامی مرهون لطف خدا نیروهای مبارز و توده مردم/ اهداف و آرمان‌های انقلاب/ لزوم تداوم انقلاب اسلامی تا حصول اهداف نهایی/ تلاش دشمنان برای جلوگیری از صدور انقلاب/ گمراهی مردم کشورهای اسلامی در تبلیغات مسموم‌کننده غرب/ موفقیت انقلاب در لابلای‌شرارت‌های دشمنان/ تحریک کشورها علیه انقلاب اسلامی با طرح قصد صدور انقلاب توسط ایران/ فراز و نشیب‌ها، طبیعت مبارزه و جهاد/ زحمات و خطرات، ویژگی جهاد در راه خدا/ تعابیر قرآن در مشکلات جهاد و مبارزه/ مشکلات و رنج‌های پیامبران در راه تبلیغ/ مواجهه حرکت‌های ظلم‌ستیزی با نیروهای مادی قوی/ لطف خدا، رهبری امام و مقاومت مردم در مبارزه، از عوامل پیروزی انقلاب/ لزوم توجه به رضای خداوند در امور/ فلسطین، سفره گسترده جهاد و مبارزه/ مراسم دهه فجر، ادامه حرکت مبارزاتی امام/ همدلی و هماهنگی مثال‌زدنی مردم و اقلیت‌ها با مسئولین انقلاب اسلامی/ آیت‌الله خامنه‌ای، رهبری با ویژگی‌های امام (ره)

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم

الحمدلله والسّلام علی رسول الله و آله

از وقتی که می‌گذارید و تلاشی که برای این مسئله مهم اسلامی و میهنی می‌کنید، متشکرم. این حرکت ضروری مراسم سالگردهای پیروزی انقلاب از پشتوانه درستی برخوردار است. جریان تحمیلی و غیرطبیعی نیست که آدم فکر کند باید چیزی را که خیلی به‌تاریخ نمی‌چسبد، به‌آن بچسباند و بر فرهنگ و ذهنیت مردم تحمیل بکند. وظیفه مهم ما این است که نگذاریم همان واقعیت‌ها که در تاریخ است، فراموش بشود و اگر این کار را بکنیم و موفق بشویم، واقعیت‌ها را زنده نگه داریم و همیشه تفسیر و توجیه کنیم، کار بزرگی کردیم.

بقیه آثار را خود واقعیت‌ها خواهند داشت. اگر به تجدید خاطره‌ها نرسیم، ممکن است واقعیت‌ها فراموش و گم شوند. در تاریخ، کتاب‌ها و جزوه‌ها بماند. آثار تاریخی که می‌تواند در نسل‌ها و زندگی ما سازندگی داشته باشند، از دست بروند. آقایانی که در این ستاد زحمت می‌کشند، مانع فراموشی و گم شدن کار مهمی می‌شوند که در بستر جامعه وجود دارد. یا طراوت را و تأثیر سنوات آن را قوی‌تر می‌کنند.

مسئله پیروزی انقلاب اسلامی در ایران خیلی مهم است. از بس که مهم و خیره کننده است، انسان در آن گم می‌شود و غافل می‌شود که چه اتفاق عجیبی افتاد. کسانی که در آن تاریخ نبوده‌اند و الآن هستند، جوان‌های امروز و نوجوان‌ها هیچ تاریخ ملموسی از زندگی دوران حکومت پهلوی و دوران مبارزات و جهادهایی که شد تا این انقلاب پیروز شود، ندارند. ذهنیت آن‌ها نسبت به عظمت آن حادثه خیلی کم است.

آن‌هایی هم که بوده‌اند و آنهایی که دستشان در کار بوده و از نزدیک دستی بر آتش داشتند، خوب می‌دانند و بعید است که فراموش کنند که توده مردم روزها و سال‌های آخر در سطح محدودی وارد شدند. بنابراین واقعاً تکرار این مراسم و تجدید مراسم و روشن کردن زوایا و خفایای تاریخ، یک کار تشریفاتی نیست. من این را هزینه بی‌خود و اتلاف وقت که بعضی‌ها اسم آن را می‌گذارند، نمی‌دانم. واقعاً نمی‌توانم تصوّر کنم که چنین چیزی است.

فکر می‌کنم کار مهمی است که باید همیشه مواظب آن باشیم. اتفاق عظیمی در پیروزی انقلاب افتاد. اگر آدم رژیم شاه را بشناسد که چه رژیم سفاک و بسیار جدّی و خشنی بود، خوب است. تلاش همگانی برای حفظ حاکمیت خانواده پهلوی و ههزار فامیلی که حاکم بودند و همچنین جدّیتی که داشت تا پشتیبانی کشورهای خارجی و قدرت‌های استعمارگر - یک وقتی انگلیس و بعداً آمریکا و آخر شوروی و بعضی از قدرت‌های منطقه‌ای - را با خودش داشته باشد، خواندنی است. برای این کار هزینه می‌کرد و مهمتر از آن تمایل خارجی‌ها برای ماندن پهلوی و خاندان، است. آن‌ها جلوتر از این‌ها فکر می‌کردند، چون منافعشان در تداوم همان وضع است. آمریکا و انگلیس و کشورهای دیگر را که در تاریخ داریم، در ایران چه کار می‌کردند؟ با ایران و ایرانی‌ها چه می‌کردند؟ چقدر برایشان مهم بود که در ایران، کار به دست مردم نیفتد؟

سعی می‌کردند مردم را از واقعیت‌ها دور نگه دارند. با زندگی سیاسی، همه ابزار چنین تداومی را آماده کرده بودند. بعد از رفتن پهلوی و شکستن رعب و وحشتی که رضاخان در ایران درست کرده بود، حتماً می‌دانید بعد از اینکه مشروطه موفق نبود و هرج و مرج در کشور درست شد، روحیه مردم به‌گونه‌ای بود که دنبال چیزی می‌گشتند که امنیت و آرامش درست کنند و این آرامش با استبدادی که رضاخان به قیمت از دست رفتن همه آزادی‌ها و ارزش‌ها درست کرد تا حدودی درست شد. وقتی که رضاخان رفت، دوباره فضای خوبی در کشور باز شد. احزاب و گروه‌ها و جریان‌های سیاسی و مذهبی به میدان آمدند. بعد از شهریور ۲۰ طبقات حاکم - هم خارجی‌ها و هم داخلی‌ها دوباره احساس کردند که باد دارد این‌ها را می‌برد. این دفعه حساب نشده‌تر و با راهنمایی آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها موفق شدند سازمان نیرومند حافظ استبداد و حاکمیت طولانی خانواده پهلوی را تنظیم کنند.

ساواک با تجربه سیا و اینتل جنت سرویس و موساد که کارشناسان این‌ها در جریان بودند، با همه تجربه‌هایی که این‌ها در خیلی جاها مثل در فلسطین، هندوستان، پاکستان، جریانات تلخ دیگر و برخوردهایی که در این تاریخ کرده بودند، تشکیل شد. تاریخ اخیر جریانات چپ و مذهبی در دنیا و انقلاب‌هایی مثل کوبا و الجزایر و این‌ها را پشت سر گذاشته بود و آن‌ها با یک تجربه واقعاً غنی به ایران آمدند. آن تشکیلات را درست بعد از آن ارتش - آن طور که می‌خواستند - شکل دادند. تقریباً همه احزاب سیاسی را که در جریان آزادی چند سال بعد از شهریور ۲۰ درست شده بودند، از بین برده‌اند و حرکت‌ها را کور کردند، هم حرکت‌های مذهبی مثل فدائیان اسلام، آیت‌الله کاشانی و حرکات دیگر و هم حرکت‌های چپی و توده‌ای‌ها و بقیه چیزها و حرکتهای ملی‌گرایی که برای ملی شدن نفت شروع شد و بعد ادامه داشت، همه جریانات را خفه کردند. حرکت‌های دانشجویی را به طور کلّی ضعیف کردند. در دانشگاه‌ها چیزی جز اسم چند انجمن نبود. در کنار آن، تبلیغات سهمگین خارجی‌ها بود که همه آن‌ها کار شاه را توجیه می‌کردند و به تدریج جای آن احزابی را درست کردند. اول دو حزب، بعد یک حزب، بعد منتهی شد به همین حزب رستاخیز که حزب واحدی بود که همه کسانی را که کمی روحیه فرهنگی و سیاسی داشتند، به نحوی می‌خواستند جذب کنند.

از سایر احزاب هم همه چیز را برای خود گرفته بودند. پیش خودشآن‌همه چیز را درست کرده بودند. پول هم به‌اندازه کافی داشتند، چون در ایران در روز ۵ یا ۶ میلیون  بشکه نفت استخراج می‌شد. از نظر سلاح و امکانات هم کمبودی نبود. یک جمعیت سی و چند میلیون ی با ۵ یا ۶ میلیون  بشکه نفت که همه چیز را می‌شود برای روزمره مردم تهیه کرد.

کارشناسان خارجی هم هر چیزی را که فکر کنید، بررسی کرده بودند. در همه رشته‌ها خارجی‌ها را آورده و دستشان را به‌کار بند کرده بودند. از صنایع نفت، صنایع دفاع و امور سیاسی و امنیتی زنجیره‌های محکمی را درست کرده و به‌دست و پای مردم بسته بودند. خفقآن‌هم به گونه‌ای بود که کوچکترین حرکتی که احساس می‌کردند که از شکل فردی بیرون می‌رود و به جمعی می‌رسد، خفه می‌کردند. قانونی گذرانده بودند که فعالیت‌های سیاسی تا موقعی که فردی بود، خیلی سخت نبود، همین که سه نفر می‌شدند، کار تشکیلاتی ضد رژیم حساب می‌شد و کیفرهای سخت داشت. در چنین شرایطی، سازماندهی مردم برای یک حرکت جهادی و مبارزه و پیروز شدن بر این همه خفقان و فشار و امکانات، حقیقتاً معجزه است و تعبیر اینکه انقلاب اسلامی معجزه تاریخ قرن ماست، یک تعبیر اغراق‌گونه و شعارگونه نیست.

در تحلیل‌ها بعید بود که چنین اتفاقی در تاریخ بیفتد. این‌هایی که مبارزه می‌کردند و به‌زندان می‌رفتند و مجاهده می‌کردند، امیدوار نبودند که در حیاتشان به‌حکومت اسلامی و حکومت مردمی برسند. همه فکر می‌کردند ما وظیفه‌مان را انجام می‌دهیم تا نسلهای بعد بتوانند به‌جایی برسند. اتفاق واقعاً مهمی است. واقعاً مهم است. لذا این ستاد و این مراسم دهه فجر اگر موفق شود، این واقعیت‌ها را در ذهن مردم زنده نگه دارد و مردم بدانند که از چه مرحله‌ای گذشتند و به‌کجا رسیدند و این دستاورد پیروزی انقلاب چقدر با ارزش است، این کار، کار ثواب و ماندنی و وظیفه ملی و میهنی و اسلامی شما است. به‌خصوص در دنیایی که مذهب به‌طور کلّی از جریان‌های سیاسی کنار گذاشته و به رابطه‌ای بین انسان و خدا تبدیل شده بود. تفسیری که از مذهب می‌کردند، همین بود.

فرهنگ غالب غرب، این بود. شرقی‌ها یعنی مارکسیست‌ها که اصلاً قبول نداشتند. مذهب را به عنوان روبنایی که مربوط به گذشته است، می‌پذیرفتند و برای امروز اصلاً قبول نداشتند. در چنین شرایطی این انقلاب اتفاق می‌افتد که ماهیت مذهبی داشت. مذهبی که به‌نقاط کور و تاریک تاریخ رانده شده بود، دوباره به‌میدان آمد. مقدار زیادی از آن باید به حساب لطف و حمایت الهی گذاشته شود و مقدار زیادش به تلاش‌های مردمی و نیروهای بالنده و پیشتاز انقلاب از یک طرف و توده‌های هوشیار مردم - که در مقطعی دو سه سال آخر انقلاب حمایت وسیع مردمی کردند- از طرف دیگر، این معجزه زمان ما را آفرید. البته این هنوز بخشی از کار است.

هیچ‌وقت نباید قانع باشیم که کار ما تمام شد. اولاً در خود ایران باید خیلی کار شود تا اینکه به آن اهداف و آرمان‌هایی که در رشد و کمال مردم و در آبادی و پیشرفت تمدن اسلامی در ایران داشتیم، برسیم. حق ایران است که به خاطر منابع عظیمی که دارد، کشور بسیار نیرومندی در دنیا، به‌خصوص در منطقه باشد. همچنین شناخته شدن آرمان‌ها و افکار انقلاب، آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی و کرامت انسان و عدالت در بین افکار آزادیخواهان دنیا، از کارهای مهمی است که هنوز باید سال‌های زیادی ادامه پیدا کند. البته آن‌ها به محض اینکه با پیروزی این انقلاب مواجه شدند، خاکریزهای خود را مقداری عقب بردند و سنگرهای دفاعی‌شان را به‌جایی بردند که این انقلاب، سازندگی خود را در سایر ملتها نداشته باشد. این‌ها در گذشته تجربه‌ای داشتند. فقط در انقلابی که در شوروی اتفاق افتاد و به بسیاری از کشورهای آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین سرایت و تصرف کرد، تجربه داشتند. این بار مخصوصاً با اطلاعی که از افکار اسلامی در سراسر دنیا و زمینه مناسب یک میلیارد   و چند صد میلیون  مسلمان در کشورهای جهان سوم داشتند، خیلی خوب برنامه‌ریزی کردند، برای اینکه این انقلاب به‌سرعت در جاهای دیگر تکرار نشود.

حساسیتی که الآن شما در ترکیه و الجزایر می‌بینید، سال‌های اول در همه جا این‌طور بود. به تدریج موفق شدند که با تبلیغات مسموم کننده مردم را گمراه کنند و بعضی خامی‌هایی که در خود اینجا شد، آن‌ها بزرگ کردند و به رخ دیگران کشیدند. کارهای زیادی کردند، البته باز هم آدم می‌بیند با همه این شرارت‌هایی که کردند، انقلاب به‌طور جدّی مطرح است. در خیلی از ملت‌های دیگر دنیا یک جوری معرفی کردند که ایران قصد صدور انقلاب به‌معنای دخالت در کشورهای دیگر دارد و می‌خواهد سرنوشت کشورهای دیگر را به‌دست خودش بگیرد. خطرهایی هم دیده می‌شد. مثلاً در کشور عراق یا بعضی از همسایه‌های دیگر ما که مردم هوشیار شدند و به راه افتادند. این‌ها را سند قرار دادند. تبلیغات خیلی سهمگینی کردند.

طبیعی است ما هم نباید فکر کنیم که دشمن و کسانی که همه دنیایشان تهدید می‌شود، بیکار بنشینند. بالاخره جهاد و مبارزه همین است. دو طرف دارد، چند طرف دارد. گاهی پیروزی است و گاهی شکست است. فرازونشیب دارد، موفقیت دارد، شکست دارد، اگر روند همیشه این‌گونه باشد که انسان در هر قدمی پیروز باشد، این دیگر مجاهده و مبارزه نبود. این راهپیمایی روی زمین صاف است و همه می‌آیند. مشکل این‌گونه کارها این است که خطر و زحمت دارد، محرومیت دارد، رنج دارد، سنت الهی همین است. می‌بینید که قرآن‌همیشه به خود مسلمان‌ها می‌گوید. ام‌حسبتم ان تدخلوا الجنه ولمایأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم.*

همین‌جوری که بهشت را نمی‌دهند. در جای دیگر که می‌فرماید: ما چقدر انبیاء فرستادیم که مردم فراوانی در رکاب این‌ها جهاد کردند و چه کشته‌ها و چه شهیدها دادند و چه رنج‌ها کشیدند و بالاخره خسته نشدند، آن‌هایی که هدف داشتند ناامید نشدند. هیچ‌وقت راه خدا هموار نیست.

شما زمان حضرت موسی را ببینید. بااینکه موسی همراه خودش یدبیضا و عصای آنچنانی داشت، هر یک از معجزات نه‌گانه کافی است که آدم انقلابی را پیروز، کند. امّا برای یک حرکت چقدر بنی‌اسرائیل و موسی رنج کشیدند! جریان حضرت عیسی را ببینید. حضرت عیسی و حواریون چقدر بلا به‌سرشان آمد برای اینکه فکرشان را جا بیندازند تا در تاریخ بماند! همه انبیاء همین‌جور بودند. حضرت نوح، حضرت ابراهیم و انبیای دیگر و بقیه تاریخ غیرانبیا هم این‌گونه است.

اصولاً حرکت‌های عدالت‌خواهانه، آزادی‌خواهانه، ضد ظلم و ستم‌ستیز با نیروهای مادی قوی مواجه است که در مقابل انسان است. ارزش هم در جا است. نباید فکر کنیم الآن که انقلاب ما پیروز شد، افکار ما همین طوری دنیا را می‌گیرد. هیچ‌وقت این‌طوری نبود. در آینده هم این‌طوری نخواهد شد. باید پشتش ایستاد و کار کرد، توضیح داد، مجاهده کرد، تحمل رنج کرد، آن‌هایی که ایمان دارند، به راه خودشان و دیگران به راهه‌ای دیگر می‌روند.

به هر حال این مقدار توفیق که تاکنون به دست ما رسیده، بسیار بسیار مهم است. بنده این حد را معجزه و لطف خدا را دلیل مهم آن می‌دانم. البته وجود رهبری مثل امام (ره) که واقعاً برای ما هدیه الهی بودند و این‌گونه آدم‌ها در تاریخ کم پیدا می‌شوند، مؤثر بود. امام (ره) خیلی کار را سهل کرد، خیلی کمک کرد، ولی لطف خداوند فوق این‌ها بود. بعد از اینکه مردم جهاد کردند، بعد از اینکه پیشتازان خسته نشدند، بعد از
اینکه راه درستی را انتخاب کردیم که راه خدا بود و رهبری را هم مناسب شرایط زمان، خداوند به‌ما داد، آن موقع الطاف الهی همراه ما آمد، همان حرفی که خداوند با مسلمان‌های صدر اسلام می‌زند، در مورد نزول ملائکه نصر در بدر و جاهای دیگر می‌فرماید: «بل ان تصبروا و تتقوا و یأتوکم من فور هم هذا یمددکم ربکم بخمسه آلاف من الملائکه»
*

بعد از اینکه همه شرایط را آماده کردیم، آن موقع لطف خداوند کار را به‌سرعت پیش برد. ما در مراحل بعدی هم همین کارها را باید انجام دهیم. هیچ وقت نباید مبارزان راه خدا از مشکلاتی که در پیش است نگران باشند.

همین مسئله فلسطین که آزمایشگاه است، جای خاصّی است. خیلی هم فرازونشیب داشت، ولی به هر حال سفره گسترده‌ای برای جهاد و مبارزه و جلب رضایت خداوند است که اگر آنهایی که متولّی هستند، درست عمل کنند، پیروزی خدا را هم همراه خودشان خواهند داشت.

لذا من حرفم با شما این است که فکر نکنید کار شما یک کار تشریفاتی و قدردانی از پیشتازان مبارزه و جهاد امام و این‌طور چیزها است. فکر کنید حرکتی که کردیم، در راه است و باید ادامه پیدا کند.

یکی از کارهایی که باید انجام شود، همین است که شما در دهه‌های فجر انجام می‌دهید. هر سال هم خدمات خوبی می‌شود. انشاءالله امسال هم تکامل پیدا کند. خوشبختانه در کشور در این جهت هماهنگی است، هم مسلمان‌ها، هم اقلیت‌های دینی که در کشور هستند، مخلصانه با طبقات و جریان‌های مختلف همکاری می‌کنند. همه به‌این حرکتی که در کشور است، رضایت می‌دهند. همه باید از این موقعیت استفاده کنیم. این هماهنگی و همدلی نسبی که در کشور ست، پشتیبانی خوبی است.

خداوند رهبری را بعد از محروم شدن ما از اماممان به‌ما عطا کرده که بحمدالله چیزهایی که از امام توقع داشتیم، آن‌ها را می‌توانیم از این رهبر هم ببینیم.

خداوند به‌شما و همه ما توفیق بدهد که سربازان خوبی برای اسلام و انقلاب و قرآن باشیم. بنده هم صمیمانه از شما تشکر می‌کنم و برای شما دعا می‌کنم. خدا حافظ همه شما باشد.

والسّلام علیکم و رحمه الله

 

(سوره بقره، آیه ۲۱۴

(سوره آل عمران، آیه ۱۲۵