بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدالله والسّلام علی رسول الله و آله
از اینکه توفیق پیدا کردم در حضور شما تلاشگران عرصه علم و ادب و فرهنگ کشورمان باشم، خوشحالم. فرصت خوبی است تا از شما که در این دوره در دانشگاه آزاد اسلامی زحمت کشیدید، تشکر کنم. چون شما در حلّ یکی از جدّیترین مشکل این کشور و جوانان این کشور نقش بسیار مؤثر و مفیدی داشتید. اوایل انقلاب ما در آیندهنگریها و بررسیها، نگرانی شدیدی از وضع جوانان داشتیم. چون وقتی آمار را میدیدیم و آن را با مدارس و دانشگاهها و امکانات دولت برای توسعه و برطرف کردن نیازها مقایسه میکردیم، هیچ تناسبی بین نیاز آموزش جوانان و امکانات وجود نداشت و تفاوت آنها وحشتناک بود. مثلاً حدود کمتراز دویست ههزار دانشجو در مقاطع گوناگون داشتیم. فکر میکردیم برای بیست سال بعد حدود ۲ ممیلیون دانشجو باید در کشور باشد.
البته آن را با ۷ ممیلیون جمعیت حساب میکردیم که با برنامه کنترل جمعیت آن مقدار تخمین ما هم بالطبع کم شد. معلوم بود که دولت با امکانات خودش بااینکه زمان جنگ بود و محاسبات ما هم اینگونه بود، مشکل داشت.
زمان شروع بهکار دانشگاه آزاد اسلامی آن موقع بود. خیلی روشن بود که دولت آن روزها نمیتوانست نیاز آموزشی دانشگاه و جوانان را برآورده کند. بخشهای دیگر هم همین وضع را داشتند. در بخش آموزش و پرورش اکثر روستاهای ما مدرسه نداشتند و در بزرگسالان حدود ۵۰ یا ۵۲ درصد بیسواد داشتیم. بایستی هم در نهضت سوادآموزی کاری بکنیم و هم در آموزش و پرورش کار بسیار عظیمی بکنیم. تربیت و تعلیم معلم و ساختن فضای آموزشی از مشکلات ما بود. امکانات آموزش و پرورش در آن موقع حتی به نیازهای روز آن موقع هم جواب نمیداد. به ذهن ما رسید که از امکانات مردم مقداری استفاده بکنیم. در آموزش و پرورش یک مقدار مشکل داشتیم، ولی در آموزش عالی این مشکل نبود. دست ما باز بود. ولی روحیه بسیار سختگیرانه در جامعه آن روز بود که نیروهای انقلابی مجموعههای غیردولتی آموزش را تحمّل نمیکردند.
به هر حال قرار شد این مشکل را امام حل کنند. من خودم با چند تن از دوستان خدمت امام رفتیم و مشکل را بیان کردیم و برنامهها را برای حضرتش ترسیم کردیم. دیدیم امام هم قبل از ما و بیشتر از ما این نگرانی را داشتند و به ما فرمودند که من منتظر بودم که شما این مسئله را بیاورید، حالا خودتان حل کنید. اگر نتوانستید، من به شما کمک میکنم. لذا امام در این کار پیشقدم شدند و از نکات تاریخی دانشگاه آزاد اسلامی این است که امام یک ممیلیون تومان برای سرمایهگذاری دادند. بنا براین بود که مردم سرمایهگذاری را برعهده بگیرند و امام هم به عنوان مردم این کار را کردند نه به عنوان دولت و حکومت. همین کار را امام بهشکل دیگری در آموزش و پرورش کردند. یک صحبتی کردند و گفتند: اجازه بدهید مردم هم مدرسه درست کنند. تأسیس چنین مدارسی با مفاد قانون اساسی مشکل بود. امّا امام باب حضور مردم را در آموزش و پرورش را باز کردند و ضمن تشویق دانشگاههای غیردولتی، برای سرمایهگذاری در دانشگاه آزاد اسلامی سهیم شدند. چون امام بودند، مقدور شد. اگر دیگران میخواستند این تصمیم را بگیرند موفق نمیشدند. وقتی امام حرف زدند، نیروهای انقلاب پذیرفتند. در غیر این صورت نیروها نمیپذیرفتند. نیروهای انقلاب در مقابل امام خیلی خاضع بودند. تندترین و رادیکالترین نیروها اگر امام چیزی میفرمودند، حتی اگر قبول نداشتند، میپذیرفتند و قبول داشتند. تعبیرشان این بود که اگر امام یک سیب را بردارند و بگویند یک طرفش حلال و یک طرفش حرام است، میپذیریم.
حالا که داریم یک مقدار از زمان امام فاصله میگیریم، بعضی فکر میکنند که مردم حرفهای امام را فراموش کردند که میخواهند تردید درست کنند که انشاءالله نمیتوانند. خط امامیها نمیگذارند. این تصمیمات امام بسیار کارساز بود. کار کوچکی نبود. من میدانم و دلسوزان مسائل جوانان و علوم و آموزش کشورمان که تصمیم واقعاً شایسته رهبری، الهی بود. در مورد آموزش بزرگسالآنهم امام پیشقدم شدند و نماینده تعیین کردند و نهضت سوادآموزی ثمره آن تصمیم امام بود که ما با فرمان امام آن حرکت بسیار ارزنده را راه انداختیم. در امر مدرسهسازی هم بحمدلله موفق شدیم. حالا آن نوع مشکلاتی که پیشبینی میشد، اصلاً وجود ندارد و واقعاً با تصمیمات خوب حضرت امام این مسیرها هموار شد و مشکلات بهتدریج برطرف شد. ما امروز میبینیم در آموزش عمومی بیش از هشتاد درصد مردم ما باسواد هستند. در آموزش و پرورش میبینیم که همه کشور زیر پوشش است. در روستاهای چند خانواری که نمیشود مدرسه درست کرد و معلم برد، بچههایشان را با ماشین به مدارس شبانهروزی میبریم و خرج آنها را میدهیم که درس بخوانندو معلم و مدرسه و فضاهای لازم به سرعت تأمین شد و هنوز هم باید ادامه داشته باشد. در بخش دانشگاهها هم رقم بسیار خوبی است. نزدیک یک و نیم ممیلیون دانشجو در مراکز دولتی و غیردولتی، خود دانشگاهها و مدارس فنی که معمولاً دستگاهها دارند، پیام نور و شبانه دارند، تحصیل میکنند. رقم نسبتاً خوبی است. البته هنوز به نسبت لازم نرسیده است. فضاهای آموزشی بحمدالله آن مقدار که تحویل شده است، قابل توجه است و آن مقدار هم که دارند میسازند، خوب است. دانشگاههای بسیار بزرگی در حال ساختن هستند که وقتی به ثمره برسند، ما بهوضع استاندارد آبرومندی خواهیم رسید که برای فضای آموزشی کشوری مثل ایران مناسب باشد. ما میخواهیم با بهترین دانشگاههای دنیا همسنگ باشیم. الآن دارند با آن استانداردها دانشگاهها را طراحی میکنند که دارای همه امکانات از قبیل، زمین مناسب، آزمایشگاه، کتابخانه و نیازهای جنبی باشد. کار بسیار خوبی برای آینده کشور است. دانشگاه آزاد اسلامی هم دارد بدون استفاده از بودجه عمومی ششصد و پنجاه ههزار نفر از دانشجویان را اداره میکند. بارش بر دوش دانشجویان است. مشکل جدّی کار هم اینجاست و این هم یک اضطراب است. هیچ چارهای نداریم. یا باید از تحصیل این ششصد و پنجاه ههزار نفر صرفنظر کنیم که من فکر میکنم هیچ کس در کشور چنین فتوایی نمیدهد. چون اگر اینها درس نخوانند کجا بروند؟ شاید بگویند دیپلم را که گرفتند، به سربازی بروند. ولی ما الآن سرباز نمیخواهیم. این مقدار هم که میروند، زیادی هستند. یا در خیابانها ویلان بگردند که بدترین شکل است. یا به خارج بروند که این را هم دولت الآن مصلحت نمیداند که اعزام بکند. اول اینکه دولت نمیتواند اعزام بکند، ثانیاً نیاز هم نیست. ثالثاً اگر هم بخواهد اعزام بکند خرجش خیلی بیشتر از دانشجویی است که در داخل تحصیل میکند. چون در داخل ریالی است و در خارج ارزی است و خرج آنها ده برابر میشود. تازه معلوم هم نیست که خیلی از آنهایی که آنجا تحصیل میکنند برای کشور مفید باشند. تعدادی از آنها بله و همه آنها نه. پس قاچاقی باید بروند. روی پای خودشان باید بروند. کسی که اینجا نمیتواند شهریه دانشگاه را بدهد، ده برابر آن را چگونه میتواند در خارج بدهد.
خواهش میکنم کسانی که گاهی انتقاد میکنند، عواقب کار را هم در نظر بگیرند و راه حلّی پیشنهاد بکنند. یکی از پیشنهادهای آنها شاید این باشد که دولت تمام دانشگاهها را تحت پوشش بگیرد. الآن بیش از سه ممیلیون متر ساختمان در دانشگاه آزاد داریم. دولت اگر بخواهد این مقدار ساختمان بسازد، حداقل باید ده تا بیست سال کار بکند. تازه نیازهای جدید پیش میآید که الآن ما داریم برای آن نیازها فکر میکنیم. چنین چیزی اصلاً امکان ندارد. ما تا به حال به دانشگاههای دولتی کمکهای سنگینی دادیم. با همه سنگینیها بهاین حدّی رسیدیم که میبینید. بهتر از این نمیشد. یعنی در دوران سازندگی بیشتر از این امکان نداشت.
حاصل همه همّت ما در طول این مدت این شد. همه زحمتها را در بخش دولتی کشیدیم تا بهاین وضع رسیدیم. اگر کمک دانشگاه آزاد اسلامی نبود، تحقیقاً تکلیف این ششصد و پنجاه ههزار نفر روشن نبود.
تازه بعضی از دانشگاههای دیگر مثل پیام نور و شبانه در رقابت با دانشگاه آزاد اسلامی به وجود آمد. اگر دانشگاه آزاد اسلامی نبود، آنها هم به وجود نمیآمدند. تا آنجا که من میدانم بهاین صورت بود که بخش دولتی کمتر نشود و آن دانشگاهها به وجود آمدند. حقیقتاً راه حلّ منحصر بهاین بود که ما اولاً از امکانات مردمی استفاده کنیم. ما قانع بودیم بهاینکه از حسینیهها، مساجد، مدارس و دانشگاهها، وقتهای اضافی را بگیریم و استفاده بکنیم. با این فضا شروع کردیم. به تدریج وارد ساخت و ساز دانشگاه، با نیازهای واقعی دانشگاهی شدیم. معلوم بود که دانشجو نمیتواند در حسینیه و مسجد درس جدّی بخواند. امروز آزمایشگاه و کتابخانه را دیدیم، چطور میشد اینها را در آنجا درست کنیم.
به هر حال، این نیاز جوانان است و مهمتر از این نیاز کشور است. ما مهمترین کاری که میتوانیم برای ایران و برای اسلام بکنیم اینکه ملت خود را باسواد بکنیم و آموزش دهیم. هیچ سرمایهای بهاندازه علم و تکنولوژی برای ارتقای سطح زندگی و رفاه و پیشرفت و رشد معنوی و مادی بشر مؤثر نیست. اساسیترین حرکت سازندگی است. اگر مردم و جوانان ما بیسواد باشند و یا به سیکل و دیپلم قانع باشند، امروز دیگر دانش نیست. این خواندن و نوشتن است. دانشگاه ما باید اینها را تقویت بکند. در گذشته اگر ما به لیسانس قانع بودیم، امروز به هیچوجه نمیتوان بهآن قانع بود، باید مقاطع عالی مثل کارشناسی ارشد، دکترا، فوق دکترا، تخصصهای بسیار عالی و تحقیقات بسیار نیرومند را هدف قرار دهیم. چون ما دیگر از مرحله کمیت گذشتیم و بهجای خوبی رسیدیم. امروز حرف مؤثر را در دنیا کشوری میتواند بزند که در سطوح عالی بتواند تحقیق داشته باشد و ایران یکی از آن کشورها است. مردم ایران خیلی مردم خوش استعدادی هستند. طبیعت و اقلیم ایران اینجوری بود که در این سرزمین از قدیمالایام تمدن بسیار نیرومندی شکل بگیرد و یک فرهنگ ریشهدار و یک مردم نیرومند، مستعد و با بهره هوشی بالا داشته باشیم. کسی هم منکر این نیست. دشمنان ما هم قبول دارند که ایرانیان اینجوری هستند. هر جا و در هر کشوری مثل آمریکا و ژاپن وقتی بهیک ایرانی میدان میدهند، از همراهان خودش جلو میافتد. آنهم با امکانات محدود در غربت. اگر در داخل به محققان خود بها بدهیم، آینده ایران و اسلام را تابناک و درخشان میبینم.
الآن دوره آن رسیده که شما - خصوصاً دانشگاه آزاد اسلامی که من با شما صحبت میکنم - به فکر این باشید که تحصیلاتتان را تعمیق کنید. امکانات را برای بچهها فراهم بکنید تا بتوانند استعدادهای واقعی خودشان را نقد کنند و متبلور شود. این استعدادها در دانشمندان نیرومند و فرهیخته که بحمدلله این راه هموار شده و شما سهم قابل توجه داشتید، نهفته است.
بنده همیشه اسمم با شما بوده و من با اسم کمک میکردم. در کار شما غیر از پشتیبانی دور سهمی ندارم. زحمات را آقای دکتر جاسبی و دوستان و شما استادان و مدیران، آنهم با خون دل و همراه با مبارزه کشیدید. معمولاً هیچوقت راحت نبودید. از طریق دولت کمکهای کمی بهشما کردیم. حتی وامی که برای شما تخصیص میدادیم، وام دانشجویی بود که دانشجو بتواند از شما وام بگیرد و بعداً بپردازد. در این هم بانکها کوتاهی میکردند. بااینکه من رئیس دولت بودم و فشار میآوردم، آن مقداری که بهجاهای دیگر میدادند به دانشگاه آزاد نمیدادند، حال آنکه باید میدادند. الآن کمک مؤثری که بانکها میتوانند بهدولت بکنند این است که به دانشجویان وام بدهند تا آنها در زمان تحصیل خیالش راحت باشند. بعداً هر وقت که مشغول بهکار شد، به عنوان یک انسان تحصیلکرده، خیلی راحت میتواند پرداخت کند و دانشگاه هم میتواند از این طریق قدرتمند شود.
به هر حال، امروز آن عظمتی را که در دانشگاههای دولتی داریم، در این دانشگاه هم میبینیم. با پیشرفتی که شما دارید و با کارهای جنبی دیگری که الآن دانشگاهها دارند در زمینه آموزشهای متفرقه و متوسطه و ابتدایی دارند، شما یک سازمان عظیم علمی، فرهنگی و تحقیقی شدید و دیگر میتوانید مطمئن باشید که رو به پیش و بالنده و رو به توسعه است. نمیشود تشکیلاتی که مستقیم با هفتصد تا هشتصد ههزار تن از استادان و کارکنان مستقیم کار دارد و از نظر کاری با چند ممیلیون نفر- با این همه احتیاج- سروکار دارد را بست، حتی یک دانشگاه را. آنقدر نیاز مردم و جوانان ما بهاین دانشگاه جدّی است که راهی غیر از این نیست. شما با خیال راحت و اطمینان این کار را تعمیق کنید. البته مثل گذشته، مثل زمان حضرت امام، در آینده هم حرف دارید. همیشه حرفهایی میزنند، بعضیها از حسن میگویند و گاه حرفهای دیگر. هر کار جدّی چنین است. کار جدی بدون مزاحمت نمیشود. بنده همه امور را آزمایش کردم. این شصت و چند سال عمر را تقریباً در همه جا گذراندم و میدانم چگونه است. کاری جدّی را نمیشود شروع کرد و مزاحم و مخالف نداشته باشد. آدمهای خوب آنهایی هستند که کارهای پردردسر را قبول میکنند. مردانگی، شهامت، جسارت و هدفداری به آدم استقامت میدهد.
موفقیتها آدم را نیرومندتر میکند. شما هر لحظه فکر کنید که پانصد - ششصد ههزار خانواده را در کشور، آنهم از سرگردانی و آینده بچههایشان نجات دادید. فارغالتحصیلان خود را ببینید. الآن دهها ههزار فارغالتحصیل شما الآن دارند در دنیا و کشور خدمت میکنند. چه صدقه جاریهای بهتر از این میتوانید پیدا بکنید.
این تازه امروز است، ده یا بیست سال دیگر این اعداد ممیلیونهاست و هر آدم باسوادی که از اینها بیرون میآید، اطراف خودش کلی سازندگی دارد. آموزش دارد، تربیت دارد. به مردم آگاهی میدهد. یک جریان نورانی مثل خورشید راه انداختید که ابدی است. کار نیروهای علمی هیچ وقت تمام نمیشود. اگر بنشینند و کتاب بنویسند، کتابشان سازنده است. کار فنی بکنند، محصولات فنیشان سازنده است. کارهای فرهنگی بکنند، این خورشید متبلور شده است و پایان عمرش پیدا نیست. این با ایران خواهد بود، این با اسلام خواهد بود. شما بنیانگذاران این راه، پیش خدا روسفید هستید. بگذارید عدّهای شما را دوست نداشته باشند، شما هم آنها را دوست نداشته باشید، با هم بدر میشود.
به هرحال به خاطر این توفیقات به شما تبریک میگویم. انشاءالله با دلگرمی و حمایت دولت و رهبری کارهای خودتان را ادامه میدهید و بنده هم در هر حال مثل گذشته کمکی برای شما خواهم بود.
والسّلام علیکم و رحمه الله