سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولین وزارت اطلاعات

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولین وزارت اطلاعات

  • سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۶۵

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
من کم و بیش در جریان کار برادران اطلاعات از طریق جناب آقای ری‌شهری و بعضی از معاونان ایشان هستم. مجموعاً این طور به نظر می‌رسد که با متانت و حساب برنامه‌ریزی می‌شود و این سازمان نوپا در حال شکل‌گیری است، کار دشواری هم هست، ما می‌دانیم که معمولاً این گونه سازمانهای نوپا از تجربیات دیگران استفاده می‌کنند. در خیلی از جاهای دنیا هست که هر کشور به تناسب ارتباطات بین‌المللی که دارد، کارشناسانی را می‌فرستد به آنجا دوره می‌بینند، تجربیات را از آنجا می‌گیرند و به اینجا منتقل می‌کنند. در ایران هم قبل از انقلاب، این نکته خیلی جدی بوده است، مخصوصاً به خاطر وابستگی که اینها داشتند. ما چنین وضعی را نمی‌توانیم داشته باشیم، برای اینکه آن جاهایی که تشکیلات اطلاعاتی نیرومند و سابقه‌دار دارند، آنها نوعاً دشمنان ما هستند و ما با آنها ارتباطی آن چنان نداریم و اگر از آنها بخواهیم که تجربیاتشان را به ما بدهند اولاً نمی‌دهند، پس چنین توقعی نباید داشته باشیم. دشمن هیچ وقت ما را به چیزی که نمی‌خواهد ما داشته باشیم، مجهز نمی‌کند و ثانیاً آنها محرم نیستند، به هیچ نحوی آدم نمی‌تواند جایی که اساسش بر رازداری و مکتوم  
بودن است با آنها سفره دلش را باز بکند. طبعاً کار شما دشوار است، همه هم می‌دانند که کار دشواری دارید. مدتی هم که قبل از تشکیل وزارتخانه ما فعالیت‌های اطلاعاتی داشتیم، کم و بیش پراکنده بوده است. آن طور نبوده که ما بر یک اساس حساب شده‌ای برنامه‌ریزی کرده باشیم. مثل خیلی از کارهای انقلاب در حد نیاز و ضرورتهای روزمره اقدام شده است. در مورد اطلاعات این کار دشوار است. در مسائل عملیاتی، بالاخره موقعی که به مرحله عمل برسد انجام خواهد شد یا به صورتی کامل یا ناقص. اما اطلاعات یک چیز ریشه‌دار و متراکم است و وضع خاص خودش را دارد و نمی‌شود روزمره روی آن فکر کرد. به این دلیل هم، ما توانستیم از نیروهای مخلص و دلسوز که در حساسترین نقاط خلاء ما سرمایه‌گذاری کرده بودند، استفاده کنیم و وزارت اطلاعات هم خوشبختانه از آنها خوب استفاده کرد.
اما پیداست این کار مثل بقیه کارها نیست. شاید کمتر کشوری در دنیا در این سه چهار سال اخیر از لحاظ نیاز به اطلاعات و برخورد با دشمنان وضعش مثل ما باشد. چون مهمترین سازمانهای اطلاعاتی دنیا، آمریکاییش، انگلیسیش، روسیش، اسرائیلیش و جاهای دیگر که در سطح منطقه و جاهای دیگر هستند، همه نظر سوء به ما دارند و با ما برخوردی به مانند رقیب سرسخت و خطرناک می‌کنند به اضافه مسائل جنگ که طبیعی است که از همه طرف ستون پنجمها در رابطه با جنگ کار می‌کنند. در داخل کشور هر کس هر دستی داشته باشد از آن دستش علیه کشور میزبان استفاده می‌کند و دارند می‌کنند. ما در یک چنین مقطعی و با آن مقدار تجربه کم و کمی منابع گرفتن آموزش و تجربه دیگران، کارمان دشوار است. این دشواری را باید به شکلی جبران کنیم. یعنی وقتی که نیاز شدید است، باید بیشتر کار کرد و این مشکلاتی که آقای فلاحیان مطرح کردند در رابطه با سازمان شما، اینها را هم من کاملاً قبول دارم و حتی پیش‌بینی می‌کردم که چنین مشکلاتی خواهیم داشت.
آن روزی که ما در پیش‌نویس قانون اساسی شرکت می‌کردیم یا کسانی که در مجلس خبرگان کار می‌کردند، برخوردشان با این گونه مسائل، برخورد مدینه فاضله‌ای بود. یک تشکیلاتی که تحقق آن در جا افتاده‌ترین کشورهای دموکراتیک دنیا هم، کار مشکلی است به‌گونه‌ای که دستگاه قضایی و دستگاه  
انتظامی و دستگاه نظامی و سایر تشکیلات، همه مستقل از هم به صورتی دارند عمل می‌کنند و وزارت اطلاعات هم مثل جاهای دیگر، حالا وزارت یا به هر حال تشکیلات اطلاعاتی همین طور باید کار کند. این نظریه که هیچ اسلحه و اطلاعات با هم نباشند، هیچ عملیات و اطلاعات با هم نباشند، هیچ بازداشت و استخبار با هم نباشند، فلسفه‌ها این بود که اینها قدرت زیاد می‌آورد، قدرت زیاد برای یک جامعه خطرناک است و دیکتاتوری پیش می‌آید. این گونه کارها را اگر کشورهای جا افتاده‌ای بتوانند انجام دهند، برای انقلاب نوپا که این همه دشمن دارد و این همه دچار دسیسه‌هاست، تحقیقاً کار بسیار دشواری است. بالاخره یک مبنایی آن موقع‌ها در ذهن همه بوده و باز همان موقعی هم که قانون مجلس نوشته می‌شده، ما تجربه یک کار اطلاعاتی وسیعی را حداقل در مجلس نداشتیم.
باید حدس بزنیم که قانون مربوط به شما و سایر قوانینی که به نحوی به شما مربوط می‌شود، اینها احتیاج به اصلاح دارد، یعنی باید این را پذیرفت و در صدد اصلاح برآمد. در اصلاحش هم اگر عجله بشود، باز اشتباه است. ممکن است شما مشکلات را به شکل روزمره حل کنید، این بهتر است از اینکه اصلاح عجولانه‌ای بشود که دوباره دو سه روز دیگر بفهمیم که ما ناقص عمل کردیم.
قوانین عادی را همیشه می‌شود اصلاح کرد ولی به هر حال نیاز به کار دارد، حرف دارد، اشتباهات هم باز باید جبران بشود، من خودم به عنوان کسی که در کار قانونگذاری و مقداری هم در کار اجرایی مطلع است، کاملاً طبیعی می‌دانم که این قانون نیاز به اصلاحات داشته باشد. شماها کار کنید و آن نقاطی که فکر می‌کنید باید اصلاح بشود، آنها را جمع کنید و به مجلس بیاورید.
به حمدالله نظرات حداکثر نماینده‌ها، نسبت به وزارت اطلاعات مثبت است. در جریان بودجه قسمتی که مربوط به شما بوده، خیلی راحت تصویب شد. دلیلش هم همین بود که آنها مقداری ـ هر کسی در محدوده کار خودش ـ مثبت برخورد کرده‌اند و چیزهای مثبتی را دیده‌اند و ارزش اطلاعات هم الان برای نماینده‌های مجلس روشن است. آنها دیگر می‌دانند اطلاعات کار لازمی است و باید به دنبال آن رفت. حالا اینکه ما از لحاظ امکانات در شرایط  
موجود چقدر بتوانیم امکانات بدهیم، این دیگر بستگی دارد به اولویتها و ضرورتها و مسائل جنگ و در اینها تحقیقاً کوتاهی نخواهد شد. گرچه در سطح ایده‌آل، ممکن است در شرایط جنگ ما نتوانیم به کار شما برسیم، اما نقطه‌های مثبتی که شما دارید، اینها را فراموش نکنید که اینها همه نقطه قوت ما هستند.
معمولاً در دنیا به خاطر وضعی که اطلاعاتهای دنیا دارد، آدمهای خوب کمتر دنبال آن کارها می‌روند، برای آنکه می‌بینند برای مردم پرونده سازی می‌شود، در زندگی خصوصی مردم وارد می‌شوند، آنهایی که مثلاً یک قدری با سواد هستند و یا آنهایی که یک قدری اهل کارهای اجرایی قوی هستند، کشش آنها به این طرف نیست. به آن شکل احساس وظیفه نمی‌کنند. اصلاً کمتر نظامی است که شغلها را براساس احساس وظیفه مردم بپذیرد. نوعاً به صورت یک پست و یک شغل و یک نام و این طور چیزها دنبالش می‌روند. ما در گذشته نمونه‌اش را در اطلاعات کشور خودمان می‌دیدیم و می‌بینیم آدمهای خوب داخل اینها زیاد نبودند، برای اینکه مسائل جور دیگری بود. الان کسانی با شما کار می‌کنند که فکر می‌کنند که اینجا می‌توانند دین‌شان را به انقلاب و اسلام و ملت ادا بکنند. این گونه آدمها، هم شیوه برخوردشان با واقعیات و عینیات خوب است، هم انتقالشان خوب است هم برداشتشان خوب است و هم خبر را خوب می‌آورند و در نتیجه وقتی که شما این گونه لشکر خوبی دارید، بقیه نواقصتان تا حدود زیادی قابل رفع است. خودتان هم باید مواظبت کنید کاری که مربوط به شماست و کسانی که اینجا جذب می‌شوند، اینها را رشد بدهید تا بیشتر خوب بشوند و بهتر خوب بشوند به جای اینکه کم کم جور دیگری بار بیایند.
اگر ما موفق شویم یک سازمان اطلاعاتی در دنیا ایجاد کنیم که با حق دنبال مسائل برود، دنبال حق بگردد و قصد آزار هیچ کس را نداشته باشد مگر، قلع فساد، مبارزه با تباهی و دروغ گفتن و خلاف راست صحبت کردن را حرام بداند وَلو هیچ کس هم بالای سرش نباشد، او بخواهد واقعیتها منعکس شود و روح دینی را به طور کلی در مسائلش مراعات کند، یک چنین سازمانی اگر مثلاً یک دو دهه کار کند، خیلی معتبر می‌شود و نمونه‌ای می‌شود در همه سازمانهای اطلاعاتی دنیا و چیزی می‌شود که مورد اعتماد مردم است. به خصوص در  
رابطه با مردم گرچه کار، کار مخفی است و مردم کمتر چهره‌هایش را می‌شناسند، کمتر ارگانیسم کار را می‌دانند، ولی نتیجه کار وقتی که در طول چند سال به‌دست مردم برسد، مردم اعتماد پیدا می‌کنند و اعتماد مردم، بزرگترین سرمایه یک تشکیلات اطلاعاتی است.
خیلی از مردم چیزهایی می‌دانند، ولی نمی‌روند بگویند. آدمهای خوب ممکن است نگویند، برای اینکه می‌ترسند واقعیت نباشد و برای کسی در این جریان رسیدگی و نتیجه‌گیری و اینها، یک پاپوش درست شود. احساس می‌کنند که ممکن است سوء استفاده شود. مردم اگر اطلاعاتشان را بدهند به یک سازمانی که آن سازمان قویترین تشکیلات اطلاعاتی در محیط خودش است و این موقعی است که اعتماد وجود داشته باشد و رابطه این سازمان با مردم واقعآ رابطه خدمت باشد و مردم نمونه‌های بد نبینند. حتی کسانی که به نام متهم و سوژه در بند شما هستند، شما اگر به خوبی و با عدالت با آنها برخورد کنید، اینها وقتی که کارشان تمام شد بالاخره اینها وجدان دارند، اینها اگر اصلاح بشوند، می‌شوند یک مبُلغ. خود یک سوژه وقتی که از درون تشکیلات بیرون می‌رود و برمی‌گردد یک رشته‌ای است که هر جا می‌رود بالاخره چشمهایی دنبالش است، دوستانی دارد و مرتبطینی دارد، می‌پرسند چون جای رمز گونه‌ای است اینجا همه احساس نیاز می‌کنند که بدانند چه اتفاقی افتاده است. در یک مدت نه خیلی زیادی هم مردم مطلع می‌شوند که اینجا خوب است، برخوردها خوب است، عاقلانه است، مدبرانه است، عادلانه است، براساس حق است، این سرمایه از همه سرمایه‌های دیگر از پول، از نیروهای فراوان، از بقیه چیزهایی که شما می‌فرمایید، مهم است. اهرمهای قانونی آن همه به‌جای خود مؤثر و مفید است، ولی این بسیار اهمیت دارد که رابطه شما با مردم آن چنان باشد که البته من نقطه خلاف این را ندارم، حالا که می‌گویم نظری به این داشته باشم که مثلاً یک موردی غیر از این داشته باشم و بلکه این جوری فکر می‌کنم که در برخورد با مردم نسبت به سایر نهادها و ارگانهای کشوری، بی‌مسأله‌ترین تشکیلات را ما الان داریم با آن حرف می‌زنیم. چون عملاً اگر چیزی باشد، می‌آیند به ما می‌گویند. ولی باز تأکید این مسأله را مفید می‌دانم. ما خودمان این ده بیست سال آخر دوران رژیم، عمدتاً  
سروکارمان با این تشکیلات اطلاعاتی بوده است. از لحاظ طرف آنها بودن و روی این جریان حساسیتی داریم و لذا فکر می‌کنم که در این حد، زود به مسائل توجه می‌کنیم. بولتن هایی که از طرف شما می‌آید من می‌خوانم. باید گفت که نسبتاً متین است و رو به رشد است، محکم است، حساب شده است، البته حساب شده‌تر هم خواهد شد، رشد می‌کند، چیزی که از شما به‌دست دیگران می‌رسد باید این طور باشد. کسانی که با شما کار می‌کنند، همیشه باید مواظب باشند که آنها وابسته به یک جریانی هستند که خلاف عمل کردن آنها و بد عمل کردن آنها مایه تضییع همه زحمات دیگران می‌شود. این احساس اگر در دل شما وجود داشته باشد خیلی خوب است، که ان‌شاءاللّه وجود دارد.
در مورد جنگ که اشاره کردند، قبلاً ما با مسؤولان این قسمت در وزارت اطلاعات صحبت کردیم. من خودم هم قبول دارم، این اواخر مواردی هم داشتیم که حضور اطلاعاتی شما آثار خوبی داشته است و ]برای اقدام به این کار[ دیر هم شده. ما از اوّل البته کاملاً موافقیم. آن روز هم با هم قرار گذاشتیم که به تشکیلات مربوط به جنگ گفته شود که برادران ما آنجا حضور داشته باشند، منتها از اظهارات آقای فلاحیان این طور فهمیدم که بعضی از آقایان اظهار تمایل می‌کنند به جنگ بروند. یعنی غیر از مسئولیتی که دارند، همه مایلند مثلاً رزمنده باشند یا کارهای دیگری را بکنند. من خیال نمی‌کنم آنهایی که یک تجربه اطلاعاتی دارند، لازم باشد که بروند رزمنده شوند، چون رزمنده کم نیست به آن صورت که ما بیاییم از سرمایه‌های اطلاعاتی‌مان بفرستیم میدان. نه اینکه حالا من بگویم مثلاً نرود، ولی اصولاً اگر بخواهید منطقی با جنگ برخورد کنید، شما باید در همین پایگاهی که دارید و با همین امکاناتی که دارید در جنگ شرکت کنید، یعنی با قرارگاه برنامه تنظیم شود. و مرکز تیمی باشد و از آن مرکزیت استفاده شود.
ممکن است برای یک شکست کلی از کار شما علیه دشمن یا برای فتحی به نفع خودمان استفاده شود، بیشتر از این که یک رزمنده می‌تواند کار محدودی را در همان سنگر انجام دهد. بنابراین با اصل اینکه وزارت اطلاعات در خدمت جنگ باشد، ما کاملاً موافقیم و باید هم باشد، همیشه هم همین طور بوده است، همه جا هم همین طور است. نمی‌شود اطلاعات را از جنگ دور کرد، اما  
اینکه حالا افرادی بخواهند شغلشان را رها کنند و به جنگ بروند، من این را خیلی منطقی نمی‌بینم. مگر اینکه ادله خاص دیگری داشته باشد، مثلاً فرماندهی باشد که به او در جبهه نیاز باشد، ممکن است این گونه استفاده کنیم یا یک مورد خاص دیگری که باز برمی‌گردد به یک تخصص و به یک فن، آن هم باید ببینیم که کدامشان مهمتر است و چگونه باید به کار گرفته شود. در پایان عرایضم من تشکر می‌کنم که تشریف آوردید اینجا و این ملاقات صورت گرفت و یک کمی بیشتر آشنا شدیم. ان‌شاءاللّه که ما بتوانیم در آینده برای رفع مشکلات شما که اینجا مطرح شد، خدمتی بکنیم و دعا می‌کنیم که شما موفق باشید. کار سختی که به عهده گرفته‌اید، علی‌رغم ظاهر آرامی که دارد، درون متلاطمی دارد. ان‌شاءاللّه شما بتوانید رضایت خداوند را جلب بکنید و خدمت بکنید به اسلام و انقلاب و مردم مظلوم، و کمک کنید به رفع ستمها و آدمهای ناباب.
    والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته