سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولین قرارگاههای جنگ جهاد سازندگی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولین قرارگاههای جنگ جهاد سازندگی

  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۶۶


بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
جزء سعادتهای ما است که بندگان خوب خدا و مجاهدان راه حق را به این‌آسانی می‌توانیم زیارت کنیم و از محضرشان بهره معنوی ببریم. از محبتی که‌می‌فرمایید و به مجلس شورای اسلامی این اعتبار را می‌دهید که به این جا تشریف بیاورید خیلی ممنون هستیم. در مورد کارهای جهاد که جناب آقای نوری اشاره کردند مسأله افتخارانگیزی است. نهادی که به مثابه یک نهاد نظامی نیست و برای کارهای عمران و سازندگی به وجود آمده، در خارج از مسؤولیتهای معمولی خودش، این طوری در جنگ وارد میدان شد. انصافآ بی‌سابقه است. کسانی که می‌توانستند روح معنویت خودشان را اشباع کنند و تشنگی خدمت را در روستاها و جاهای پرخطر اشباع کنند و راضی باشند که دارند به مردم و محرومان خدمت می‌کنند و برگزینند این کارهای پرخطر را در جبهه، برای جهاد سازندگی این عشق و علاقه و فداکاری و روحیه و گذشت است، در کنار بقیه افتخاراتش که خیلی زیاد است و هیچ کس به صورت متمرکز، زحماتی را که شما و برادرانتان در روستاها و جاهای محروم و به طور متفرقه کشیده‌اید نمی‌بینند. در عین حال این بخش از کار شما که با این وسعت در جبهه حضور دارید و مشکلات جبهه و مشکلات دفاع و عملیات را حل می‌کنید، نکته خیلی بالایی است و از قله‌های شرف و افتخار است که در تاریخ یک چنین نهادی وجود داشته باشد. ما می‌دانیم که نقش شما در پیروزی‌ها چقدر است، همین عملیات نصر چهار و پنج عبور را برای رزمنده‌ها اگر شما حضور نداشتید که تقریبآ محال  
می‌دیدیم. از این گردونه‌های سر به فلک کشیده، از این قله‌ها و از این بیابانها آدم بخواهد عبور بکند، تقریباً محال است، چه برسد به آنکه جنگ وسیعی هم بخواهد بکند و این کار بسیار بالایی است. دشمن هیچ تصور نمی‌کرد که نیروهای ما بتوانند مثلا بیست کیلومتر یا سی‌کیلومتر در داخل خاک عراق، آنجایی که نه جاده‌ای بود و نه زمینی مناسب بود برای عبور امکانات، بتوانیم در یک خط سختی دفاع بکنیم و باز جلو برویم. تصور دشمن از آن قسمت این طوری است که بر فرض نیروهای کماندویی وارد کوهستان بشوند چون از مرکز خودشان فاصله می‌گیرند و به خاطر نبودن راه و امکانات ترابری نمی‌توانند تأمین کنند، ما قدرت ماندن در آنجا را نداریم. واحد مهندسی در زیر آتش است. البته این کار معمولا در دنیا توسط خود لشکرهایی که وارد جنگ می‌شوند انجام می‌شود و آنها باید واحد مهندسی داشته باشند و واحدهای مهندسی هم جزو نظام جنگ هستند و می‌روند و تأمین می‌کنند.
این جالب است که شما از جهاد سازندگی به گونه‌ای با آن واحدها عمل‌می‌کنید که کاملا می‌توانید رضایت آنها را جلب کنید. دیگر حالا همه ملت ماصحنه‌های شورانگیزی از فداکاریهایی را که شما در خاکریز زدن‌ها، سنگرسازیها و استحکامات سخت و پلهای مشکل انجام داده‌اید، مردم نمونه‌هایش را می‌دانند، چون در جبهه‌ها بچه‌های همین ملت هستند و خود شما، خبر آن را به مردم می‌رسانید و مردم هم مطلع هستند. یک مقدار این مسایل برای دشمنان ما، آنهایی که از بیرون جنگ را نگاه می‌کنند باید برایشان خیلی معنادار باشد که تشخیص نمی‌توانند بدهند که در داخل این حرکتهایی که می‌شود و در عملیاتی که به سرعت به مواضع نزدیک می‌شود، این چه نیرویی است و چه وضعی است. اگر دشمن موضعی دارد و ما این موضع را می‌گیریم؛ با جاده‌ها و خاکریزهای متناسب با خواسته‌ها و نیازهای خودمان درمی‌آید و استحکامات شکل مطلوب دفاع را می‌گیرد، این کار برای آنها حیرت‌انگیر است. در خلیج فارس و در جزایر آنها تحلیلهایشان قبلا این بوده، آنهایی که یک مقدار با جزایر آشنا هستند می‌دانند که برای ساختن استحکامات مناسب برای دفاع درست، وقت زیادی و نیروی فراوانی لازم است، بنده هم اخیرآ از سنگرها و استحکامات و طرق مواصلاتی که در جزایر درست شده گزارشهایی گرفتم. واقعآ یک مقدار از آن برای خود من باور نکردنی بود، با گرفتاری‌ای که می‌دانستم شما در جبهه‌های غرب و جنوب و در داخل و پشت جبهه دارید و اینکه در این مدت این گونه رسیده‌اید و این جزایر را مسلح کرده‌اید و آماده دفاع کرده‌اید و نفوذناپذیر کرده‌اید، این خیلی قدردانی لازم دارد و این قدردانی را هم شما از خداوند باید انتظار داشته باشید که دارید.
ما مثل خود شما و خیلی کوچکتر از شما هستیم که بخواهیم تشکر بکنیم،اجر این گونه کارها را  
خداوند باید مرحمت بکند، کار ارزان و کم‌خرج و مفید ومؤثری در طول هزار و دویست - سی صد کیلومتر در جبهه فعلا به طرف اضافه شده. شرط این کار خیلی اهمیت دارد و بهای زیادی باید برای آن قایل بشویم و شما باید از افرادتان قدردانی کنید. آدم نمی‌تواند آن افرادی را که زیر آتش انبوه دشمن، برای رزمنده‌ها در ظرف چند ساعت خاکریز و پناهگاه می‌سازند، این را به آسانی در مغز خودش مجسم بکند که این چه حماسه‌ای است و چقدر فداکاری لازم است! با ابزاری شما کار می‌کنید که برای تیر دشمن هدفهای مناسبی هستند، وقتی که ماشینهای بزرگ را به کار می‌گیرید از صدای ماشین، از دود ماشین و اگر نزدیکتر باشد از جثه ماشین که دشمن با چشم می‌تواند ببیند معلوم است که کار خطرناکی است. معلوم است که انسان آسیب‌پذیر است و دوستان دیگرتان که این وسایل را ترمیم و تعمیر می‌کنند و با صرفه‌جویی این وسایل را به کار می‌گیرند، در شرایطی که ما نمی‌توانیم به وفور این چیزها را خریداری کنیم و یا وارد و یا تولید بکنیم و نگهداری اینها خود بخش دیگری از کارهای مهم است. ما الان باید روی نگهداری ابزارمان تکیه کنیم و از آنها باید خیلی تشکر کرد که موقعیت را درک می‌کنند. و با درک موقعیت ابزارشان را خوب حفظ می‌کنند و خوب نگه می‌دارند.
انتظار ما این است که ان‌شاءاللّه، بعد از پیروزی این جنگ، این نیروهای‌کارآزموده فداکار با امکاناتی که الان در اختیار جنگ دارند و خیلی زیاد است،به جان مشکلات منطقه‌های محروم بیفتند و این فداکاری را در آن مناطق به‌همین صورت ایثارگرانه انجام بدهند که بشود تکانی به نقاط محروم داد.
این مناطق خیلی محروم هستند و جهاد نقاط محروم کشور را خوب می‌شناسد و واقف است که کجا به کار احتیاج دارد و کجا باید ماشین به کار برد و کجا باید ابزار را به کار بگیریم، قاعدتآ شما یک پرونده جامعی در ستادهای مرکزی جهاد دارید و منتظر روز مناسبی هستید و ان‌شاءاللّه آن روز فرا می‌رسد. دشمنان ما از چنین چیزهایی که می‌بینند، یعنی آثاری که می‌بینند جا می‌خورند. آن وضعی که الان در خلیج فارس هست، شرایطی که در دیپلماسی بین‌المللی و بخصوص در داخل دنیای غرب و مخصوصآ در خود آمریکا جریان دارد برای ما باید خیلی زیبا باشد؛ شما می‌بینید که الان وقت عمده مراکز تصمیم‌گیری آمریکا صرف همین مسأله می‌شود که اینها در خلیج فارس با اشتباهات خودشان به وجود آورده‌اند. کاخ سفید اشتباهی کرده و تصمیم عجولانه‌ای را اعلام کرده و عاقل‌ترها در آمریکا می‌بینند که وضع بسیار خطرناک است. آمریکا هیچ وقت در تاریخ خود و در هیچ موردی این طور دچار تردید و سردرگمی نشده است.
یک ابرقدرتی که در سراسر دنیا پایگاه و امکانات و مال و امکانات نظامی،سیاسی و تبلیغاتی در  
اختیارش است، در یک نقطه‌ای از جهان این طور در گل‌فرو برود که در داخل کنگره، مجلس نمایندگان، سنا، وزارت امور خارجه، کاخ‌سفید، مطبوعات و رسانه‌ها الان دچار کابوس شوند. آمریکا اشتباه کردگفت ما می‌آییم و روی کشتی پرچم نصب می‌کنیم و نفت می‌بریم، ببینیدچطور شد! الان از آمریکا بعضی دوستان ما اطلاع می‌دهند و می‌گویند که یک‌هزارم التهابی که الان در جو سیاسی و نظامی آمریکا دیده می‌شود نمی‌توانددر مطبوعات منعکس شود تا ما مطلع بشویم. می‌گویند اصلا مثل کشوری که‌بحران جنگ جهانی او را گرفته باشد یک چنین وضعی در آمریکا وجود دارد وملت آمریکا نگران هستند که فردا چه خواهد شد! دیروز و یا پریروز بود که‌آقای ریگان خود یک تعبیری کرد و ما این تعبیر را نشنیدیم. او گفت این که به‌ما می‌گویند ما مثل اردک لنگ هستیم اینها اشتباه می‌کنند ما این قدر هم لنگ‌نیستیم، ما ضربه خورده‌ایم و زخمی شده‌ایم ولی این چند ماه دیگر حکومت‌را می‌توانیم ادامه بدهیم، این خیلی حرف است که یک رئیس جمهور مقتدرآمریکا - بنا بود که ریگان مثل کله‌هایی مثل آیزنهاور، فرانکلین روزولت و چند چهره بزرگی که در تاریخ پانصد ساله آمریکا وجود دارند، بشود و تا یک سال و نیم پیش بعضی‌ها می‌گفتند که اگر می‌شد که یک کسی سه دوره متوالی در آمریکا رئیس جمهور بشود، همان ریگان است - کارش به جایی رسیده که خودش بگوید که نه من اردک لنگ نیستم و حداکثر امید او هم این است که بتواند این ده پانزده ماه آینده را در مسند ریاست جمهوری بماند.
این ضربه را اینها از کجا خورده‌اند؟ روسها این ضربه را زدند؟ جهان سوم‌زده؟ آفریقا زده؟ آمریکای لاتین زد؟ عربها زدند؟ هیچ کس این ضربه را نزد غیراز جمهوری اسلامی و ریشه کار در رزمنده‌ها است. یعنی مسأله جنگ است و مسأله جهاد است و منبع حرف اینجا است، خوب ما حرفی می‌زنیم و یک نوع مدیریتی در امور داریم، اما اینها کافی نیست. از ما مدیرتر و حراف‌تر و سیاستمدارتر در دنیا خیلی زیاد است؛ آنچه که در دنیا نیست این جور چیزها است. این رزمندگان این جوری است، آن روزی که کشتی آمریکایی‌ها را عراقی‌ها زده بودند، یکی دو ساعت اول معلوم نبود که این کشتی را چه کسی زده و اکثرآ تصور می‌کردند که ایران زده و فرض بر این بود که این آغاز جنگ است و جنگ بین ایران و آمریکا شروع می‌شود. این دو، سه ساعتی که وضع مبهم بود، التهابی بی‌سابقه در سطح منطقه و دنیا و طرفداران غرب وجود داشت و اینها وحشت داشتند که آمریکایی‌ها با ایران درگیر بشوند، چون پایان درگیری ایران با آمریکا معلوم نیست چه باشد و چه وضعی پیش بیاید؟!
واقعآ هم این طور است. این را دیگر فهمیده‌اند و ما که خودمان هم این رامی‌دانیم، ما که مایل به  
درگیری نیستیم و مایل هستیم که جنگ در همین جامحدود بماند و همین جنگ افروزی که بوده از بین برود.
ولی اگر جنگی در خلیج فارس پیش بیاید و آمریکا طرف ما باشد، حتمآجنگ در مرزهای غرب کشور ما و با عراقی‌ها تحت‌الشعاع آن قرار می‌گیرد وآن شور و اشتیاقی که الان در مردم ما برای جنگیدن با خود آمریکا هست که‌آمریکا را ریشه فتنه می‌دانند و شیطان بزرگ می‌دانند و همین جنگ را هم از اومی‌دانند و آنها آمریکا را قاتل بچه‌های خودشان می‌دانند، آدم می‌تواند همین‌حالا تصور بکند که چه اتفاقی می‌افتد در آن جایی که آمریکایی‌ها حضورداشته باشند و یا جاهای دیگری که می‌شود رفت.
ما نمونه آن را در لبنان دیدیم. خوب! سالها بود که در لبنان درگیری بود و این‌شهادتهای ایثارگرانه‌ای که منفجر کردن مراکز آمریکا و انگلستان و فرانسه واسرائیل و اینها پیش آمد، اینها موقعی بود که آمریکایی‌ها رو در رو آمدند،یعنی وقتی که چهره‌های سربازها و تفنگ‌دارهای آمریکایی از توی این آبی‌خاکی‌ها پیدا شد و آنها پیاده شدند و روی زمین آمدند و مردم لبنان اینها رادیدند، تصمیم خودشان را گرفتند و کامیونها را پر از مواد منفجره کردند و به ساختمان اینها زدند و ساختمانشان را روی سرشان خراب کردند و مسأله حل شد. اگر اینها نیامده بودند، مدتها این مسأله در لبنان طول می‌کشید. وقتی که آمریکایی‌ها آمدند مردم لبنان تصمیمشان را گرفتند.
اینها خیال می‌کنند، آمریکایی‌ها اگر وارد این جنگ بشوند اصلا چهره جنگ‌عوض می‌شود، مردمی که حالا می‌گویند خوب این صدام که در جنگ‌خودمان است و بالاخره هر روزی که باشد انتقاممان را می‌گیریم، آن روز دیگراین طور نمی‌گویند و به یک شکل دیگری وارد میدان می‌شوند. آمریکایی‌هااین طوری هستند که می‌ترسند، آنهایی که در آمریکا عاقل هستند، دست‌ریگان را دارند می‌گیرند، ممکن است دیوانه‌هایی هم پیدا بشوند و او را تشویق‌بکنند، اما به هر حال حالا حرف من این است که آنهایی که این قدر نگران ازدرگیری با ایران هستند و آن دو سه ساعتی که در تردید بودند که این موشک ازکجا به کشتی آمریکایی زده‌اند، اکثر جراید و روزنامه‌ها نوشتند که دنیا یک‌نفس تازه‌ای کشید که این جنگ بین ایران و آمریکا اتفاق نیفتاد، نه اینکه‌دوستان ما راحت شدند، دشمنان ما راحت شدند؛ یعنی آنهایی که از دشمنان‌ما بودند و می‌ترسیدند که تب این جنگ آنها را بگیرد، وقتی که دیدند موشک‌مال ما نیست، راحت شدند.
این نتیجه ایثارگری، فداکاری، از جان گذشتگی، تقدم خدا بر غیرخدا و تقدم‌آخرت بر دنیا است و خداوند این سرمایه را به شما داده است. این سرمایه راحفظ کنید. می‌دانید هر کس این سرمایه  
را داشته باشد، هیچ چیز از دست‌نمی‌دهد و همیشه موفق و پیروز است. سلام بنده را به همه برادران در جبهه‌هاو پشت جبهه‌ها برسانید و همه باید برای رهبر عظیم‌الشأنمان که ما این وضع موجود را از ایشان داریم، دعا کنیم. اگر آن رهبری قاطع و آن درایت و ایمان و پشتکاری که در ایشان وجود دارد، نبود که بتواند تحمل این تصمیمات بسیار مشکل را داشته باشد و جرأت و شجاعت تصمیم‌گیری برای درگیری با قدرتهای جهنمی را در مغز خودش راه بدهد، معلوم نبود چه اتفاقی می‌افتاد.
    و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته