سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولین حفاظت و اطلاعات نیروی انتظامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤولین حفاظت و اطلاعات نیروی انتظامی

  • پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۶۶

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
از زحمتی که برادران کشیدند و به مجلس تشریف آوردند ما تشکر می‌کنیم وامیدوار هستیم که رابطه میان مجلس و همه ارگانها و بخصوص نیروی انتظامی‌و بالاخص مسؤولان حفاظت از این نیروها در آینده وسیع‌تر و صمیمی‌ترباشد. طبعآ هم در سمینار و هم در سایر مراکزی که به این مناسبت حرف زده‌می‌شود، همه صحبت‌ها از اهمیت و وظایف و خطرها و چیزهایی است که‌دور و بر افرادی که مسؤولیت حساسی را به عهده می‌گیرند هست و حرفها هم‌ممکن است تکرار حرف‌های دیگران و یا نصحیت مکرر باشد. در صحبت‌های‌آقای محتشمی اشاره‌ای به این بود که نیروهای انتظامی رابطه‌شان با مردم‌زیادتر از بقیه نهادها و ارگانها است.
وقتی که آدم فکر می‌کند می‌بیند هیچ نهادی مخصوصآ در نیروهای مسلح،به اندازه نیروی انتظامی مستقیمآ با عامه مردم رابطه ندارند. بعضی ازارگان‌های کشور مثلا آموزش و پرورش رابطه زیاد و تنگاتنگی با مردم درکلاس‌های درس و با جوان‌ها دارند.
ولی شیوه ارتباطی که نیروی انتظامی دارند، در شهر و روستا و راه و مرز ودر اماکن و هر جا که مردم سر کار دارند وجود دارد و در آنجا نیروی انتظامی،مسؤولیت به عهده‌شان گذاشته شده که به نحوی با همه طبقات مردم مربوط می‌شوند. مأمورین سایر وزارتخانه‌ها چنین وضعی را ندارند، ارتش هم چنین وضعی ندارد و بنابراین این ویژگی‌ای که نیروهای شما دارند ایجاب می‌کند که ما یک توجه مخصوصی به اینها داشته باشیم. طبعآ هر نظامی و هر کشوری همین  
حالت را دارد و فکر خاصی برای نیروهای انتظامی‌اش می‌کند. یک وقت نظام دیکتاتوری و مبتنی بر زورگویی است و با کودتا و با ارث آمده، با دنیا خواهی آمده، اگر هم انتخاب شود، یک نوع برخورد دارد؛ یک وقت نه، نظام جوشیده از خود مردم است و به عنوان تکلیف آمده و می‌خواهد که وظیفه‌اش را به عنوان خدمت به مردم انجام بدهد و همه هستیش را همین روحیه خدمتش تشکیل می‌دهد و هر چه بهتر خدمت بکند، خودش را به هدفش نزدیک‌تر می‌بیند. نظام جمهوری اسلامی این جوری است.
اولا برای همه خوب ملموس و محسوس است که سراسر این نظام انتخابی‌و از آن مردم است و ثانیآ ما به عنوان یک مسلمان هم وظیفه داریم و هم داعیه‌داریم که برای خودمان نمی‌خواهیم کار بکنیم. برای مردم می‌خواهیم کار بکنیم‌و تکلیفمان را ادا بکنیم و مسؤولیت رسمی را به عنوان یک وظیفه قبول‌کرده‌ایم و طبیعی است انتظار همه از نیروهای انتظامی این باشد که مأمورانی‌که مستقیم با مردم تماس دارند به گونه‌ای عمل بکنند که با این روح نظام درتضاد نباشند، مردم را واقعآ دوست بدارند. با مردم صمیمی باشند، واقعآ به‌فکر تأمین امنیت مردم باشند. هر جا نقطه ضعفی و رخنه‌ای در امنیت مردم‌می‌بینند، چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ حیثیتی، چه از لحاظ اخلاقی،آرامش مردم برایشان واقعآ مهم باشد و تا این نقطه ضعف را ترمیم نکنند و تا این رخنه نامبارک را نبندند آرام نگیرند و مردم هم احساس بکنند که با مأمورینی شفیق و صمیمی سرو کار دارند. خیالشان راحت باشد در مسیری که در راه‌ها می‌روند و در مرزها می‌روند، و هر جا چهره‌ای از نیروهای انتظامی می‌بینند آنجا با یک پدر دلسوزی و با یک برادر صمیمی مواجه بشوند، درد دلشان را بگویند، مشکلاتشان را بگویند و از آنها کمک بگیرند. آدم دلش می‌خواهد این روحیه در نیروهای انتظامی باشد؛ البته اگر یک فرد مسؤول و یک فرد انتظامی چنین روحیه‌ای داشته باشد خیلی هم موفق است، پیش رؤسایش و هم پیش مردم محبوب است و نفوذ فوق‌العاده‌ای در میان مردم پیدا می‌کند. فرق هم می‌کند بین اینکه مردم از یک مأمور انتظامی بترسند و یا به او اعتماد بکنند؛ البته باید بترسند، منتها مجرمین باید بترسند.
ما در گذشته که در توده‌های مردم بودیم و با نیروی انتظامی سر و کار داشتیم‌این حالت را احساس می‌کردیم که اگر یک مأموری با آدم صمیمی بود آدم اگراز کنار پاسبان آن محله و یا پاسبان آن منطقه و یا ژاندارم دور و بر روستا و یا پلیس راه عبور می‌کرد، اگر صمیمی برخورد می‌کرد، آن قدر شیرین بود و هیچ کس ناراحت نبود. مأمورین انتظامی برخورد درستی با مردم دارند. البته مجرمین و شرورها باید بترسند و چهره مأمور انتظامی باید نسبت به متخلف  
سختگیر باشد و خشن باشد و آنها احساس آرامش نکنند و این جور نباشد که خیال کنند حالا کثافت‌کاری می‌کنند و وقتی که وارد دستگاه امنیتی و یا انتظامی می‌شوند آنها با محبت به هر حال یک جوری سر و ته قضیه را هم می‌آورند. در مورد کسانی هم که مزاحمت ایجاد می‌کنند، برخورد باید شدید باشد. این توقعی است که ما از نیروی انتظامی داریم. شما مسؤولان حفاظت و اطلاعات، نگهبانان این هستید.
البته، همه وظایف اهمیت دارد ولی نظارت بر روح کار نیروی انتظامی‌خیلی اهمیت دارد، ما قاعدتآ می‌دانیم که در آموزش‌ها، هست. بالاخره اینهایک سوابقی و پرونده‌هایی دارند و تجربه‌های دنیا تا حدودی در دست شمااست؛ اگر هم نیست باید برای شما بیاورند، که تجربه‌های موفق دنیا را داشته‌باشید.
ولی شما باید، نکات مهم رمز موفقیت‌ها و یا شکست نیروهای انتظامی راسرلوحه قرار بدهید و حافظ آن اصول در میان مأمورین باشید. وقتی که‌حرکتی را در نیروهای انتظامی پیگیری می‌کنید و می‌خواهید نقاط قوت وضعف افراد را پیدا بکنید، معلوم باشد که دنبال چه می‌گردید، باید آن عناصراصلی تأمین کننده صلاحیت فرد انتظامی برایتان روشن باشد وحساسیت‌هایتان باید روی نقاط پراهمیت دور بزند، نقاط ضعیف‌تر و فرعی‌ترهم وجود دارد. بالاخره یک فرد انتظامی برای شما قبلا تعریف می‌شود وشرایط و نیازهای روحی و موانع کار او مشخص می‌شود و اگر هم نمی‌شودطبعآ در کلاسهای درسی که برای تربیت نیروهای حفاظت ترتیب می‌دهند اینهارا مشخص کنند که نیروهای حفاظتی بدانند که چه چیز را می‌خواهند پیداکنند.
آنجا این حافظان سلامت نیروهای انتظامی زهر و خطر را برای اینها تشخیص بدهند که چه چیزی سم و چه چیزی شفا است و ارزشها را تشخیص بدهند. وقتی که اینها را تشخیص دادند راه محافظت خیلی روشن می‌شود. آنچه که در ذهن ما می‌آید این است که داستان نیروی انتظامی در میان مردم اهمیت دارد و ارتباطی که با مردم دارند و صمیمیت بین توده مردم و فرد انتظامی در حسن انجام وظیفه باید همیشه در نظر بگیریم که بسیار مؤثر است. مردم اگر این صمیمیت را داشته باشند، گزارش تخلفات را می‌آورند، راهنمایی می‌کنند و مأمور انتظامی را پناه می‌دهند و کار مأمور انتظامی را آسان می‌کنند و باید در رابطه با متخلفین هم جدیت احساس بشود، این مربوط به یک فرد انتظامی نیست که بتواند گذشت بکند. یعنی هیچ حق گذشت ندارد. او آمده که از منافع مردم و از سلامت محیط دفاع کند. حقوق می‌گیرد که سلامت محیط را حفظ بکند. بیرون پیش خودش نباید به خودش حق بدهد که خوب، حالا این یک  
مجرم را می‌بخشم و یکی این جوری کرد او را نمی‌بینم.
این جوان است، این پیر است، این زن است، این مریض است، البته، خوب افراد متفاوت هستند، نه اینکه تفاوت نکنند، ولی نباید روح مسؤولیت را در نظر ضعیف بگیرند و شما برادران باید حافظ این روح اساسی حاکم بر این نیروها باشید. من نمی‌دانم واقعآ در گذشته چگونه بوده و چطور تربیت می‌کردند ولی هر جور که تربیت می‌کردند، آن گذشته دیگر گذشته است و حالا هشت، نه سال از آن زمان فاصله پیدا کرده‌ایم و نیروهایی که الان دارند خدمت می‌کنند با آن زمان دیگر خیلی فاصله پیدا کرده‌اند. هر نحوه تربیتی که بوده در این جامعه جدید ما ذوب شده، خیلی از رسوبهای ضعیف دیگر می‌توانند بمانند از آن چه که بوده، الان وضع خود ما است.
یک نکته دیگر که ما فکر می‌کنیم باید حساسیت داشته باشد که به مأمورین‌انتظامی منتقل کنید این است که الان متخلفین در جمهوری اسلامی ممکن‌است که جریانهای ریشه‌دار مفسده جوی سیاسی باشند، ممکن است برای‌یک جریان فساد خاصی برنامه‌ریزی شده باشد. حساسیتهای نظام ما را در نظرمی‌گیرند مثلا فرض کنید که ما روی مسائل اخلاقی جنسی اهمیت می‌دهیم وممکن است دشمنان ما سرمایه‌گذاری کنند و افراد نادان را - آنهایی که‌دست‌اندرکارند خیلی‌هایشان نمی‌فهمند که چه کار دارند می‌کنند - با روحیه‌شهوت‌رانی وارد یک ماجرا کنند، ولی یک سرنخی که به اینها امکانات‌می‌دهد، هدایت می‌کند و فرد خاصی را در میان اینها می‌گمارد و راهها را بازمی‌کند، ممکن است جنبه سیاسی داشته باشد.
البته همیشه هم این جوری نیست. ما هیچ نباید یک وقت در ذهن آدم‌های بی‌بندو بار القاء کنیم که حالا دارند یک کار سیاسی می‌کنند و برای خود یک ارزشی و چیزی قایل بشوند که ما سیاسی هستیم. حالا دارند کثافت‌کاری می‌کنند، ولی ما باید متوجه باشیم که ممکن است اصل جریان سیاسی باشد ولو این که افرادش آدم‌های مبتذلی باشند. آنها هم بی‌بندو بار هستند و هم در دست عوامل فساد افتاده‌اند. این برای اینها ارزش نیست. این حالت هم ضد چند ارزش است. یعنی دو تا گناه می‌کنند، خود را فاسد می‌کنند و هم ناخواسته و هم ندانسته در زنجیر اسارت جریان خطرناکی قرار گرفته‌اند که دارند با نام طرف می‌شوند.
به هر حال ممکن است خیلی از دزدی‌ها و ایجاد ناامنی‌ها، قاچاقچی‌ها وفسادچی‌ها و کارهای اقتصادی که در گذشته حساسیت را جلب نمی‌کرد، به‌خاطر این که یک نوع مبارزه با ما شروع شده و آن مبارزه تحت فشار قرار دادن‌نظام ما است.
این زحمتی که الان دشمنان ما در خلیج فارس دارند می‌کشند و این همه‌سرمایه‌گذاری می‌کنند  
برای این است که منابع اقتصادی ما را بزنند، راههای‌اقتصادی ما را ببندند و ما را از امکانات اقتصادیمان محروم بکنند برای این‌است که ما فقط نفت بیرون بیاوریم، زیرا نفت بیرون نیاوردن اگر هدف باشد،این خود مثبت است زیرا هر چه ذخایر بماند، بهتر است. آنها می‌خواهند ما ازدرونمان از لحاظ اقتصادی تحت فشار قرار بگیریم. کسی که این همه نیرو درخلیج فارس می‌گذارد اگر نیرویی داشته باشد که اینجا بگذارد تا از درون ما راتخریب بکند، بدون این که کشته بدهد و بدون این که سر و صدایی داشته‌باشد، طبعآ همین کار را خواهد کرد. ممکن است یک تعداد احتکارگر را عامل‌بکنند خیلی هم آسان می‌تواند از این کار استفاده بکند.
آن نوع سرمایه‌داران قدیمی که در این کشور بودند خوب اینها کسانی بودندکه از نظام گذشته تغذیه می‌شدند و اینها با سرنخ‌های سیاسی در دنیا رابطه‌دارند، در گذشته با خارجیهایی که اینجا بودند سرو کار داشتند، شرکت داشتند،خرید و فروش داشتند و اینها اعضای انحصارات بودند. اینها خیلی چیزها رابلدند و ارتباطاتی وجود دارد، از آن ارتباطات کهنه و از عواملی که در اینجا دارند استفاده می‌کنند، شبکه‌های نامرئی، یک دفعه آدم می‌بیند که مفسدین‌اقتصادی دارند روی آن کار می‌کنند، در شهرهای بزرگ تا یک خبری می‌شود،یک دفعه آدم می‌بیند که فلان جنس نایاب و یا فلان جنس گران می‌شود.یک‌دفعه می‌بینید شبکه تلفنی یک شایعه‌ای را پخش می‌کند که فلان جنس‌مثلا ارزان ، گران و یا کوپنی بشود و یا فلان بشود و مردم را دنبال یک جنس راه‌می‌اندازند، گاهی مثلا بنزین یک حالتی پیدا می‌کند و جایی یک حالتی پیدامی‌کند، سکه یک حالتی پیدا می‌کند، ارز یک حالتی پیدا می‌کند، مرغ یک‌حالتی پیدا می‌کند، اینها یک حالت طبیعی است. حالت روانی جنگ و امثال‌اینها که وجود دارد. ولی اینها را باید یک شبکه به دنبالش باشد بنابراین برای‌این گونه فسادهای اجتماعی - که شما نیروهای انتظامی مستقیمآ در برخورد بااینها هستید - باید باب جدیدی باز کنید و حفاظت و اطلاعات نیروهای‌اطلاعاتی که پلیس و نیروهای امنیتی و انتظامی‌را هدایت می‌کنند، این‌تعلیمات را باید بدهند تا مأمور اطلاعاتی و مأمور انتظامی این رشته از کار رابفهمد و آن موقع برخورد اینها با کارها فرق می‌کند.
وقتی که با این گونه ماجراها برخورد می‌کنیم خیلی باید سختگیری بکنیم.یک بار به طور تصادفی دستفروشی چیزی برمی‌دارد و یک کار خلافی می‌کند.آن یک جور است و یک بار هم هست که یک جریان است و این جریان یک فساد است، یک فساد عمومی و یک توطئه است. ما خیال می‌کنیم که یکی از کارهایی که دشمنان ما دنبال آن هستند و دارند آن را طراحی می‌کنند، این است که از درون البته بیشتر به خاطر جنگ، زیرا الان شرایط جنگ است و زمینه مساعد  
است، در کنار توطئه‌هایی که ما بیرون می‌بینیم که در خلیج فارس و زدن آن منابع و ... هست از درون شیطنت‌ها را بیشتر بکنند.
لذا هوشیاری سیاسی و انتظامی خیلی می‌تواند کارساز باشد. و این یکی از وظایف مهم شما است. به هر حال آخرین نتیجه‌ای که می‌خواهم از حرف‌هایم بگیرم این است که از شما انتظار داریم که برای بهتر کردن و سلامت عمیق نیروهای انتظامیمان تلاش کنید که در آینده ما بتوانیم یکی از افتخارات نظام را این مسأله قرار بدهیم که نیروهای انتظامیمان در میان مردم هستند و مردم خیلی چیزهای نظام را از روی اینها حساب خواهند کرد و قضاوت خواهند کرد و بتوانیم امیدوار باشیم که ما در آینده نیروی انتظامی سالمی در سراسر کشور داریم و اهمیت همکاری هم بسیار مورد توجه باید باشد.
یک وقت مسائل را صنفی و دسته‌ای حساب نکنید. حالا نگویید کمیته وشهربانی و ژاندارمری است و یک وقت به چشم رقیب به هم نگاه نکنید. یک‌زنجیره متصل هستید که مجموعه شما می‌تواند مفید باشد و یک جریان و یک نهاد نمی‌تواند به تنهایی کارش را به خوبی انجام بدهد. اگر راهها و روستاها امن نباشد، شهر هم امن نیست. اگر شهر هم امن نباشد، روستا هم امن نیست، اگر مرزها امن نباشد، داخل شهر هم امن نیست و اگر همه با هم همکاری نکنیم به شبکه‌های سراسری نمی‌توانیم ضربه بزنیم. یک گوشه‌ای را ضربه می‌زنیم و یک گوشه دیگرش رشد می‌کند، یک همکاری صمیمی بین همه لازم است که باید همکاری بشود و کار را تمام کرد.
به هر حال هم مسؤولان و به خصوص مقام معظم رهبری و هم مردم ارزش‌کار شما را می‌دانند. ما می‌فهمیم که اگر امروز پشت جبهه نسبتآ امن و قابل‌ادامه زندگی به آرامی است، این در سایه حضور نیروی انتظامی ما است،معمولا کسانی که در یک جنگ هفت ساله زندگی می‌کنند، جامعه‌شان این‌مقدار امنیتی را که ما داریم ندارند.
ما الان از اول جنگ هم امن‌تر هستیم، البته، خوب آن اوایل انقلاب بود وتوقع بی‌نظمی‌هایی بود ولی در عین حال با وجود این هفت سال جنگی که برما گذشته، می‌بینیم که پشت جبهه‌مان خوب است، ضمن این که شما نیروی‌انتظامی الان در جنگ هم هستید. هم ژاندارمری، هم شهربانی و هم کمیته‌هانیروهای زیادی در جنگ دارند و ما می‌دانیم اگر اینها در جنگ نباشند و خوب،اولا نمی‌توانیم بگوییم که به جنگ نروید، چون جنگ امروز مسأله اول مااست.
جنگ برای شما هم مثل مردم سازنده است، شما باید در کنار مردم باشید،همان طور که داوطلبهای دیگر می‌روند، ثانیآ جبهه به نیروهای شما نیاز دارد وحضور شما در آنجا مؤثر است و ما می‌دانیم که اگر این مقدار نیرویی که شما در جبهه دارید اگر به شهرها و روستاها برگردند، در  
امنیت تأثیر بیشتری دارد و ما باز هم می‌دانیم که الان نظام نتوانسته است که امکانات لازم را چه از لحاظ ابزار کار، چه از لحاظ حقوق و چه از لحاظ پاداشها، به شما بدهد ولی وضع طوری است که همه ملت ما دارند نوعی ایثار را انجام می‌دهند و تمام کارمندان دولت، معلمین، اساتید و مردم همه دارند ایثار می‌کنند و ما در سایه ایثار مردم است که می‌توانیم این جنگ را با کمی مشکل اداره بکنیم.
اگر بنا بود همه بخواهند در سطح ایده‌آل برخوردار باشند، ما دیگر چیزی به‌جنگ نمی‌توانستیم اختصاص بدهیم. ما الان یک سوم بودجه‌مان را داریم به‌جنگ می‌دهیم و طبیعی است که همگی بایستی مقداری کمربندها را سفت‌کنیم و بعد از جنگ و بازسازی کشور نوبت به رفاه‌های بیشتری می‌رسد که‌همه‌مان ان‌شاءاللّه با هم عادلانه شریک باشیم.
شما را به خدا می‌سپاریم و دعا می‌کنیم که مجموعه خدمتگزاران این نظام‌بتوانند این انقلاب را - که اعتبار اسلام و عظمت مسلمین به آن وابستگی پیداکرده - شکوهمند و عظیم نگه بدارند.
خداوند سایه رهبر انقلاب را بر سر ما مستدام بدارد و به خانواده‌های شهدای‌عزیز ما صبر و اجر مناسب با این مشکلات زندگی عنایت بفرماید و رزمندگان‌ما را خداوند پیروز بگرداند.
    و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته