سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤلان و سرپرستان سازمان تبلیغات اسلامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مسؤلان و سرپرستان سازمان تبلیغات اسلامی

  • چهارشنبه ۴ تیر ۱۳۶۵

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
از این آمار خوبی که آقای باغانی ارائه دادند، انسان امیدوار می‌شود به کار سازمان یافته تبلیغاتی، گرچه روحانیت همیشه بدون توجه به آمار و ارقام و بدون محاسبه مخارج و مشکلات کار، این وظایف را در حوزه‌ها انجام می‌داده است. اصلاً روحانیون نمونه این کارها را به طور انفرادی و به عنوان وظیفه ارشادی جزء وظایف اهم خودشان می‌دانستند و انجام هم می‌دادند و آثارش را ما در جامعه‌مان شاهد هستیم که خود انقلاب اسلامی از نمونه‌های آثار مهم این است. و ما این انقلاب را بیش از هر چیز، متأثر از تبلیغات و ارشادات روحانیت می‌دانیم. ولی کار سازمان یافته و متمرکز تحقیقاً آثار بیشتری دارد. این روشن است و از لحاظ عقلی نیاز به استدلال ندارد. ما ممکن بود و هنوز هم ممکن است در کارهای انفرادی گاه کارهای تکراری، گاهی خنثی کننده و حرکات حساب نشده و غیرمنطقی، گاهی عدم رسیدگی به مناطق لازم و کارهای لازم و از این گونه خسارات را ما در تبلیغاتمان داشتیم و هر وقت هم تبلیغات هدایت شده نباشد، چنین چیزهایی است. اما وقتی که اول نیازها را ببینیم و اینها را بررسی کنیم، الویت‌ها را مشخص کنیم و افراد مناسب را برای  
این اهداف در نظر بگیریم و ابزار مناسب را در اختیارشان بگذاریم، تحقیقاً کار سازمان یافته، نتیجه‌بخش‌تر است.
سازمان تبلیغات اسلامی از اسمش همین مسأله در می‌آید، یعنی آنچه که در گذشته بود، ما آن را سازمان دادیم و این آماری که خواندند، تحقیقاً مردم اگر بشنوند چقدر خوشحال می‌شوند که ببینند یک جایی است که خواسته‌های مردم است، مردم همیشه اندوهناک هستند که چرا ما آنچه که اسلام دارد، درست پخش نمی‌کنیم و آنچه که اسلام دارد چرا خوب تبلیغ نمی‌کنیم. بنابراین ما باید به این سازمان اهمیت زیادی بدهیم. کاری که در این سازمان باید می‌شد و یک مقدار هم شده، این است که تلاش کنیم این سازمان روی پای خودش باشد، متکی به بودجه دولت نباشد، گرچه دولت مؤظف است خدمت کند به این سازمان و بودجه بدهد. چون اگر دولت و جامعه را ما نگاه بکنیم، می‌بینیم همه اسلامی هستند و خواست آنها باید نشر معارف اسلامی باشد. دولت اصلاً محصول تبلیغات اسلامی است، نتیجه تبلیغات اسلامی است. بنابراین این نظام نمی‌تواند آن پایه و اساس خودش را ندیده بگیرد و ما اصلاً علل غایی این نظام را این می‌دانیم که اسلام نشر شود و اسلام معرفی شود. اگر این است، ما باید برای تبلیغات و برای ارشاد، نقش درجه اول قائل باشیم و این وظیفه دولت است، وظیفه کل نظام است که تشکیلات ارشادی را همیشه حمایت بکند. البته شاید همه جا هست، حالا مثل نظام گذشته نیست که فقط یک جریان و یا یک روحانی، مسؤول ارشاد باشد. روزنامه‌ها، مجلات دانشگاه‌ها، مدارس آموزش پرورش، سازمان صداوسیما و سینماها و همه این تشکیلات این وظیفه را به عهده دارند. در عین حال ما فکر می‌کنیم اگر این سازمان روی پای خودش بایستد و از درون خودش تغذیه مادی شود، هم به مصلحت تبلیغات است و هم به مصلحت خود سازمان است. می‌تواند برنامه‌های دراز مدت داشته باشد. تابع بودجه دولت نیست. ممکن است دستخوش تغییر سیاست‌ها که طبعاً در دولت پیش می‌آید بشود. در وزارتخانه‌ها، در مجلس و و در جاهای دیگر این سازمان باید روی یک پایه محکمی کار خودش را انجام دهد. البته همیشه و در هر مقطعی، دولت هم نگاه می‌کند و نیازهای این سازمان را تأمین می‌کند. راه‌های خودکفایی را شما  
مسؤولان این نهاد مقدس در استانها به خصوص در رابطه با مردم، در رابطه با امکانات موجود، در جامعه باید پیدا بکنید.
در تاریخ روحانیت از خودکفایی روحانیت ما خیر زیادی دیدیم. اگر حوزه‌ای مثل حوزه نجف بیش از هزار سال عمر دارد و هر چه طاغوت در آن منطقه آمد و رفت، این حوزه با یک کمی نشیب و فراز، استحکام خودش را حفظ کرده، مربوط به روحانیت است. حوزه‌ای مثل حوزه قم در ظرف این مدت کوتاه با همه نوساناتی که در داخل کشور بوده، آن چنان عمل کرده که امروز ما هزاران روحانی شایسته را از نتایج حوزه داریم و شخصیت‌های عظیم مثل حضرت امام و حضرت آیت‌الله منتظری داریم. اینها سند این است که این گونه نهادها، قابل اعتماد هستند و روی اینها می‌شود برنامه‌های دراز مدت انجام داد. شما سعی کنید که سازمان این گونه شود و سعی کنید از درون لابد منابعی به نظرتان می‌آید، همین کتابهایی که تألیف می‌کنید و منتشر می‌کنید، همین فیلمهایی که می‌سازید، همین نوارهایی که به‌وجود می‌آورید و همین آثار فرهنگی که خلق می‌کنید و سازمانهای مختلفی که دارند در سایه این سازمانها و به اسم دین کار می‌کنند، دکان زندگی‌شان است و ما باید همین را جهت بدهیم و اگر مسائل شخصی نباشد، مردم هم استقبال بیشتری می‌کنند. مردم اگر ببینند یک شخص برای خودش از یک سازمانی در آمد دارد، گونه‌ای با او رفتار می‌کنند و اگر ببینند همین شخص حاصل در آمدها است برای سازمانها به‌گونه‌ای دیگر برخورد می‌کنند. شرطش این است که مردم بفهمند و مسأله جا بیفتد. من تأکید می‌کنم با تجربه‌ای که دارم، با تاریخی که خود شما آشنا هستید و می‌دانید که چقدر برای ما تاریخ مهم است، به این طرف بروید، البته دولت، نیازهای سازمان را در حدّی که می‌شود، تأمین می‌کند. ولی در خود دولت، سازمانهای مشابه ممکن است باشند که این کارها را هم انجام دهند. این یک چیز دیگری است و یک جریان دیگری می‌تواند باشد.
نکته خیلی مهمی که حتماً مدّ نظر شما بوده که وارد این ماجرا شدید، این است که ما در انقلابمان مهمترین عنصر برایمان، عناصر فرهنگی و مهمترین نتیجه برایمان، انسان‌سازی است. یعنی اگر ما از لحاظ مادی همه امکانات کشور را نقد کنیم، اگر از لحاظ صنعتی مستقل شویم، اگر از لحاظ سیاسی  
اعتبار جهانی کسب بکنیم و اگر از لحاظ نظامی قدرت عظیمی را خلق کنیم، اما انسانهای شایسته‌ای نداشته باشیم و تربیت نکنیم، انقلاب ما به هدف خودش نرسیده است. یعنی این کار را خیلی جاهای دیگر هم می‌توانند بکنند، کشورهای مارکسیستی هم این کارها را می‌کنند و امپریالیستی استثمارگر هم می‌توانند این کارها را بکنند، آن کاری که آنها به خاطر ماهیتشان نمی‌توانند بکنند این است که انسانهای شایسته وارسته خدایی بسازند. ما هدفمان در این انقلاب این بوده و این سازمانها این کار را متقبل شده که البته دنبالشان هم هستید و تا به حال نتیجه هم داده است. ما اگر روز به روز انقلابمان پایه‌اش محکمتر شده، بی‌جهت نبوده است.
ما که متکی به خارجیها نبودیم، ما که امکانات مادی را به خاطر جنگ نتوانستیم بیشتر بکنیم، آنچه که باعث شده این انقلابمان امروز از هفت سال پیش مستحکمتر باشد و دشمنان قسم خورده ما شروع کنند به خضوع کردن در مقابل ما، این معلول مجموعه کارهای فرهنگی است که کردند. نهادهای مختلف شما و شخص امام، سازمان‌های رسمی کشور مثل صداوسیما، روزنامه‌ها و همه زحمت کشیدند، هنرمندان مسأله را در ذهن مردم جا انداخته‌اند و مردم را خیلی روشن کردند. این رشدها چون تدریجی است، لمس نمی‌شود. چون هر لحظه جدیدی که پیش می‌آید، این لحظه با لحظه قبلی خیلی فرق ندارد، کمی تفاوت کرده به همین خاطر آدم تفاوت نمی‌بیند. ما که خودمان اینجا هستیم، تفاوت زیادی نمی‌بینیم. اما مجموعه این جامعه را از هفت سال پیش تا به امروز ببینیم، خیلی تفاوت کرده است. این جامعه اصلاً یک چیز دیگری شده، بنابراین کارها نتایج خودش را داده و راه را هموار کرده و موانع را برطرف کرده است. جامعه اسلامی در شکل خودش امروز در ایران متبلور شده و قسمتی از مشکلات حل شده است و ان‌شاءاللّه کم کم روی جاده هموار به طرف توسعه اسلام می‌افتیم و شما برادران جزء پیشتازان این حرکت محسوب می‌شوید.
کار مهمی که من می‌خواستم تقاضا کنم در این فرصت از این اجتماع شما این است که به طوری که ما مطلع هستیم، اکنون جبهه‌ها نیاز زیادی دارد به یک حضور فرهنگی بیشتر، اولاً به خاطر حضور گسترده‌تر مردم، چون بنا است در  
ماههای آینده نیروهای زیادی در جبهه‌ها حضور پیدا بکند و ثانیاً گزینش را یک مقدار سهل‌تر کردیم به دلیل اینکه نیاز بیشتری به این نیروها داریم. به این دلیل نیاز فرهنگی در جبهه‌ها بیشتر می‌شود. خواهشی که از برادران دارم این است که با نمایندگان امام در سپاه و عقیدتی سیاسی ارتش و قرارگاه خاتم‌الانبیاء هماهنگ کنید و یک طرح مشخص‌تری تهیه شود برای هدایت فرهنگی در جبهه‌ها که امروز نیاز ماست و شما می‌دانید که ما امروز سرنوشتمان در جبهه‌ها معین می‌شود. اگر آنجا را خوب اداره بکنیم، بقیه کارهایمان هم رو به راه می‌شود و اگر این کارهایمان خوب اداره نشود و بد اداره شود، ممکن است به جاهای دیگر هم صدمه بزند، این را در اولویت قرار دهید. ان‌شاءاللّه این زحماتی که شما در جبهه‌ها می‌کشید، جبران می‌شود و این رقمی که فرمودند در این مدت شما به جبهه‌ها اعزام کردید، برای ما غرور انگیز است که این همه برادران روحانی ما در جبهه‌ها خدمت کردند. ان‌شاءاللّه این روند را ادامه خواهید داد. من در پایان حرفهایم باز تشکر می‌کنم از حضور شما و عذرخواهی می‌کنم به خاطر شرایط ناجور نشستن و کمی جا، ان‌شاءاللّه در فرصتهای آینده وضع را بهتر می‌کنیم.
    والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته