بسماللّهالرحمنالرحیم
اَلحَمدُالِلّهِ ربِّ العالَمین وَ اَلصَّلوهُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ و آلِهِ أَجمَعین.
از توضیحاتی که جناب درگاهی دادند، متشکرم و از حضور شما برادرانمان در مجلس شورای اسلامی خوشحال هستم.
خیلی روشن است که ورزش جزء زندگی مردم است و بدون ورزش واقعاً انسان نمیتواند، ادامه حیات بدهد. جوامع هم همین طوری هستند، یعنی به همان اندازه که در زندگی فرد ورزش مؤثر است، جامعه را هم تحت تأثیر خودش دارد از طریق افراد و مستقیماً از طریق مسائل اجتماعی. ما اصلاً سراغ نداریم، مقطعی از تاریخ را که در آنجا ورزش به یک شکلی و به یک نحوی نباشد. منتها زمانها فرق میکند، به تناسب درک مردم از هر مقطعی از زمان، نوعی از ورزش انتخاب شده و یک مقدار هم نیازها، نیازهای زمان، مشاغل و درگیریها گاهی نوع ورزش را دیکته میکرده، هنوز هم همین طور است و این کار را میکند. امروز هم نمیتوانیم بگوییم ورزش دنیا مستثنا از تاریخ است. همین طور که بسیاری از رشتهها و نیازهای مردم تکامل پیدا کرده، شکل علمی به خودش گرفته، سازمان گرفته، ورزش هم همین طوری است، روی ورزش هم کار کردند، کار علمی کردند، نقاط مختلف بدن شناسایی شده و به تناسب نیازهای رشد و حفاظت از ارگانیسم بدن انسانها قانون وضع کردند، راهنمایی کردند، اینها تدوین شده و انصافاً باید قبول کرد که امروز از این جهت، ورزش در بهترین شرایطش هست. در تاریخ به خاطر اینکه علوم و انسان شناسی هیچ وقت مثل حالا در دنیا قوی نبوده، در سایه آن پیشرفتها حتی یک مقدار بیشتر از بعضی رشتهها به این مسأله پرداختند و ورزش را حفظ کردند.
ما هم از لحاظ مکتبی روی این مسأله نظر مثبت داریم. یعنی به اسلام که ما نگاه میکنیم، به معارف اسلام به زندگی ائمهمان و به زندگی بزرگانمان در تاریخ که نگاه می کنیم، به ورزش مثل بقیه مسائل اهمیت زیادی میدادند. ما وقتی که میبینیم ائمه ما در جوانیشان اهل مثلاً کُشتی بودند، اهل اسب سواری بودند، مثلاً امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در محضر پیغمبر(ص) ـ در بچگی ـ کشتی میگرفتند. پیغمبر(ص) یک لحظه هم عمرش را تباه نمیکند ولهو و لعب در زندگیش نیست. اصلاً در زندگی پیغمبر(ص) ترک اولی هم نیست، یعنی کاری اگر نمیکرد، یک کار دیگری بهجای آن میکرد. پیغمبر(ص) هر کاری کرده، عقیده ما این است که این، همان کار بهتر است که در زمان خودش و در آن فرصت خودش انجام داده است. ما مکرر در تاریخ داریم پیغمبر(ص) مینشست و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) - نباید ما آنها را به عنوان یک بچه در آن زمان تلقی کنیم - کُشتی میگرفتند و پیغمبر(ص) نظارت میکرد و نظریه میداد. ورزشهای متداول آن روز در عربستان مثلاً چوگان بازی بوده، اینها جزء سرآمدهای میدان چوگان بودند. در اسب سواری شرکت میکردند، جزء بهترین اسب سوارها بودند، ورزش با شمشیر، ورزش با نیزه، ورزشهای معمول آن روز که با زندگی آن روز بیشتر میخواند و ورزشهای عادی که امروزه ورزشهای اجتماعی و دسته جمعی تلقی میشود. ورزشهایی که برای سلامتی بدن، آدم میخواهد انجام بدهد، نرمشها و این طور چیزها، ما اصلاً دستور شرعی داریم، یعنی حکم داریم و تکلیف داریم که بدنمان را باید سالم نگه بداریم و انسان حق ندارد، بدن خودش را اجازه بدهد که فرسوده بشود.
بنابراین هم ورزشهای انفرادی مورد تأیید و خواست اسلام است برای حفظ بدن، هم ورزشهای اجتماعی و آنهایی که نیاز جامعه است و باید به آن فنون نزدیک بشویم. گفتم زندگی ائمه این طوری بوده است. امام باقر(ع) با امام صادق(ع) در یکی از جلسات حکومت وقت که احضار شده بودند در یک مسابقه تیراندازی در کاخ خلیفه بهترین تیراندازی را امام صادق(ع) کردند، امام باقر(ع) پیرمردی بودند که تیرها را روی تیرها میزدند. ما ادعّا نداریم که این را بگوییم مثلاً معجزه بود. این جزء تمرینهای امام باقر(ع) بود. جنگ هم که نکرده بودند که بگوییم مثلاً میدان جنگ رفته بودند. جنگی نبود که ایشان شرکت بکنند. صرفاً تمرین این ورزش بوده، باید بگوییم که اصلاً عمل میکردند و دنبال این مسائل بودند. بنابراین ما زیاد نیاز نداریم که برگردیم و دنبال سند بگردیم که بگوییم آیا جمهوری اسلامی به عنوان یک مکتب حاکم، با ورزش موافق است یا مخالف؟ تحقیقاً موافق است. در بعضی از موارد واجب است و در بعضی از موارد مستحب است و یک قسمتهایی هم هست که حداقلش این است که مباح است.
رشته ورزش که بحث میشود، این جزء تخصصهای شماست. امروز دیگر ما نباید صحبت از ورزش دیمی بکنیم. این که حالا هر جور آدم حرکت بکند و تحرکی داشته باشد ورزش هست، ورزش حتماً پایه علمی دارد و باید متکی به تجربیات و دادههای علمی باشد که برای انسان مخرب نباشد و برای بدن مفید باشد. البته از لحاظ روانی و فکری هم باید همیشه اینها تحت کنترل باشد.
ما نباید در مورد ورزش مطلقاً با سوءظن نگاه بکنیم، در دنیا روی ورزش خیلی کار می شود. ما میبینیم الان قسمت زیادی از نشریات دنیا، رادیوهای دنیا، تلویزیونهای دنیا و قسمتهای عمده دستگاههای انتشاراتی دنیا و روابط جمعیشان با ورزش پُر میشود. همه اینها را نباید ما حمل بکنیم که اینها همه فساد است و چه هست، نه. اولاً که نیاز طبیعی است و جزء بهترین کارهایی است که دنیا دارد. آن فیلمها را که نگاه میکنیم، یعنی اگر بنا باشد که بچههای مردم را جوانهای هر کشوری را با آن سرگرمیهای موجودشان ما ببینیم و بررسی بکنیم، بهترینش همین ورزشهایشان است نه فیلمهایشان، نه تفریحات دیگرشان، کافههایشان، کابارههایشان. بهطور نسبی حتی در کشورهای فاسد، برترینش باز همین ورزشهایش است.
تیپ کار ورزشی امروز در دنیا باید بگوییم یک کار درستی است و ما نباید به آنها با سوءظن نگاه بکنیم. البته کشورهای سلطه بر دنیا مثل هر چیزی که از آن سوء استفاده میکنند، از ورزش هم سوء استفاده میکنند. آنها هر چه در اختیارشان باشد سوء استفاده میکنند از رادیو، از روزنامه، از سینما، از دانشگاه، از مدرسه، از سیاست، از مجامع بینالمللی، از این کنفرانسهایی که میگذارند در سراسر دنیا. اگر بتوانند از ورزش هم سوء استفاده میکنند، این یک چیز معمولی است. ورزش با دانشگاهشان تفاوت ندارد با کارهای کشاورزیشان تفاوت ندارد، آنها از همه چیز به عنوان ابزار سیاستشان استفاده میکنند. هر کسی ابزاری دستش بیفتد، استفاده میکند. مثلاً در تاریخ الجزایر که من خواندم، دیدم که توصیه میکنند به مسئولان آنجا که جوانها را برای اینکه نیایند توی کارهای سیاسی، احساساتشان را شما یک جایی کنترل بکنید. اینها را با ورزشهای داغ خیلی هیجانی مثل بُکس و کُشتی و اینها سرگرمشان کنید. این اشکال مال ورزش نیست، ورزش آن چیزش که هیجان دارد، همان جاذبه بیشتری دارد برای مردم که بیایند تماشا بکنند و سرگرم بشوند. اشکال مال آن کسی است که میخواهد از این هیجان استفاده بکند.
ما اگر مردم را روشن بکنیم و آگاهی بدهیم، نمیتوانند سوء استفاده بکنند. این بسته به برخورد ماست والا نمیشود ورزشها را نادیده گرفت. یکی از چیزهایی که گاهی آدم خیال میکند، بعضیها مثلاً روی فکرهایی خیال میکنند مقدس یا انقلابی بودن یا حزباللهی بودن یا امثال اینها نمیسازد، برد و باخت در ورزش است نباید این جور فکر بکنیم، اگر این را از ورزش بگیریم، جاذبه ورزش یک مقدار کم میشود. همه که میآیند ورزش به فکر آثار اجتماعی و به فکر آثار سلامتی بدن نیستند. خیلیها اصلاً وقتی که به ورزش کشیده میشوند به خاطر همان جاذبههای شهرت و برد و باخت است. در جنگ هم همین است شما ببینید پیروزی چقدر زیباست، چقدر شیرین است به همان نسبت در مسابقاتی که گذاشته میشود، پیروزی شیرین است. اصلاً طبع بشر چنین است و ما این را نمیتوانیم از طبع بشر جدا بکنیم. برای انسانها همیشه پیروزی شیرین است و همیشه شکست تلخ است. در مسابقات علمی، بچهای که شاگرد اول میشود ممکن است مثلاً با یک صدم از نمره جلو بیفتد، چقدر برایشان زیباست آن یک صدم، ممکن است حالا تأثیری هم در کل تحصیل نداشته باشد. ما نمی توانیم در این را ببندیم و بگوییم نه ،برد و باخت اینجا نمیشود. باید بگذاریم این مسابقه باشد، اصلاً تشویق کنیم بچهها مخصوصاً جوانها را. حس جلو افتادن، تقدم، دست بالا داشتن و افتخار پیروزی اینها در وجود آدم عجین است. اینها را اسلام هم تخطئه نمیکند، منتها کنترل میکند که مسیر بدی پیدا نکند. اگر واقعاً سلامتی بدن خوب است که خوب است، اگر یک آدم سالم از یک آدم مریض بهتر است که بهتر است، ما باید تلاش کنیم از هر راهی که میشود اینها بیایند و کار خلاف شرع نکنند، اما تشویق بکنیم. نمره دادن، اسمش را نوشتن، اعلام کردن، به برنده جایزه دادن، اینها هیچ کدام عیب نیست. و الان در ورزش دنیا هست و توی ورزش ما هم هست و باید هم باشد.
در هر رشتهای سعی بشود آدمهای با استعداد جلو بیایند و قوی هم بشوند، دیگران هم سعی کنند خودشان را برسانند. بنابراین ما در این مسأله که گاهی یک وقتهایی علامت سوال روی آن رفته بود، نباید اجازه بدهیم که علامت سؤال برود، بچهها را تشویق کنید، این محیط ورزش گرمیش به همین است. یک آدم مثلاً دانشمندی که حالا در کتابخانهاش دارد مطالعه میکند، یا با لابراتوارش دلش خوش است، اگر احساس کرد که خسته است و خون به مغزش نمیرسد، او منطقاً بلند میشود، میآید تو باغچه و یک مقداری هم حرکت میکند، میدود، دست و پا میزند برای اینکه خونش را به جریان بیندازد، بیشتر اکسیژن تنفس بکند ولی همه مردم که این جور نیستند که این جوری فکر بکنند و این جوری به طرف ورزش بیایند.
این سالنهای ورزش بهسرعت پُر میشود وقتی یک مسابقه داغی میگذارید. مردم جلوتر بلیطش را میخرند و آماده میشوند. در آن سالن تنگ و هوای کثیف مینشیند به خاطر آن جاذبهای که این مسابقه دارد، او دنبال آن جاذبه است. و اینهایی که اینجا بازی میکنند اگر آن تماشاچیها نباشند، به این خوبی بازی نمیکنند، اینها بههم مربوط است. بنابراین ورزش را با کیفیتهایی که دارد و با این چیزهایی که سلامت ورزش را بههم نمیزند، نباید از دست بدهیم. نباید خیال بکنیم که این مثلاً حزبالهیاش این طور نیست. اصلاً مسابقه در منظر مردم است و برای کسب افتخار است. آدم در نفس خودش، افتخار برایش ارزش دارد. یکی درونگر است و یکی برونگر است. براساس نظرات اسلامی، وقتی که میبینیم بنیاسرائیل از پیغمبرشان یا از یکی از بزرگانشان یک فرمانده برای جنگیدن تقاضا میکنند، او هم از خداوند میخواهد، خدا یکی را تعیین میکند، اعتراض میکنند که چرا این را تعیین کردی، جواب خداوند این است که پیغمبر(ص) به اینها میگوید "وَ زادَهُ بَسطَهً فِی العِلمِ وَالجِسمِ"، این هم با سواد است و هم از لحاظ جسمی نیرومند است. هم هیکلش به درد فرماندهی جنگ میخورد و هم سواد جنگ را دارد، این دو تا را با هم میآورد حساب میکند. این یک اصل است، یعنی مورد پذیرش است و همین یک جمله کافیست که در قرآن باشد. ما الان نمیتوانیم بسیاری از تفریحات معمول دنیا را به مردممان بدهیم. خیلی از تفریحات آلوده است و مشکلات دارد، بهترین چیزی که ما الان میتوانیم به مردم بدهیم، همین ورزش است.
بنابراین باید تشویق بکنیم که مردم علاقمند به ورزش باشند، هم آقایان و هم خانمها. یکی از مشکلات خانمها مخصوصاً اینهایی که در خانهها زندگی میکنند، همین است که ورزش ندارند. چرا باید این جور باشد؟ البته من هم میدانم، الان در حال جنگ مشکل است که ما ورزشگاههای جداگانه برای اینها تهیه بکنیم، مخلوط که نمیتوانیم ببریم. ولی شما به عنوان مسئولان ورزش، باید روی آن خیلی تکیه بکنید. آنها عقبند و برای اینها سرمایهگذاری بکنید. خانمها خودشان نوعاً ثروتمند هستند و پول بیشتری نسبت به آقایان دارند، خودشان سرمایهگذاری بکنند و بیایند ورزش بکنند. هر کسی به نحوی بیاید ورزش بکند. اینها در خانهها خسته میشوند. یکی از جاهایی که میتواند خستگی خانه را رفع کند، برای اینها همین ورزش است. انواع ورزشهای متناسب با روح و جسم برای اینها تنظیم بشود، اینها بیایند ورزش بکنند. برای بچهداری و تحمل نقها و مشکلات بچه و برای خیلی چیزها، یک چنین نشاطی به اینها بدهید. خیلی مؤثر است.
هر کس و هر صنفی از اصناف ما که ورزش در آنها نیست ضرر می کند. ما خودمان، طلبهها یکی از بدیهای محیط تحصیل ما نبودن ورزش بود. ما در زمان طلبگیمان در قم، درس میخواندیم و هیچ ورزشی جزء برنامهمان نداشتیم. ما خودمان مثلاً یک چند نفری بودیم که حالا خیلیهایشان هم شهید شدند، بعضیهایشان هم حالا جزء مسئولان هستند. جمعهها و پنجشنبهها تور والیبال و چوب گرفته بودیم، از قم میرفتیم به پارک فَرَج، ما تور را میتوانستیم ببریم ولی توپ را نمیتوانستیم. وضع این طوری بود که ورزش کردن عیب بود حتی ورزشهای این طوری، نوعاً طلبهها ورزش نمیکردند. اینها از لحاظ زندگی باید بهگونهای باشند که وقتی که به سن بالا، شصت هفتاد سال رسیدند تازه خیر و برکتشان برای مردم شروع میشود، یعنی با سواد هستند و شخصیتی پیدا کردند و اعتماد مردم به اینها جلب شده، آن موقع باید سالم باشند تا بتوانند کار بکنند. آدمی که ورزش نکرده و غذای درستی هم نوعاً آن زمانها این طوری بود که نمیخوردند، شصت هفتاد سالگی دیگر قدرت کار نداشتند.
این آقایانی که بعضیهایشان میمانند، مثل شخص امام که حالا هم میبینیم در هشتادو هفت هشت سالگی هم قدرت کار دارند، اینها در جوانیشان نشاط داشتند. ایشان جزء کسانی بودند که ورزش میکردند و آقازاده ایشان حاج آقا مصطفی که شهید شدند، ایشان در طلبهها قویترین ورزشکار بود، بهترین شناگر بود، بهترین دونده بود، همین حاج احمدآقا فوتبالیست نیرومندی بود در بین همین تیمهای قوی کشور. خانواده ایشان، خانواده متحرکی بود. همین حالا ایشان با همه گرفتاریهایی که دارد، یکی دو ساعت در روز ایشان راه میروند. ایشان حالا ورزشهای دیگری نمیتوانند بکنند، اما راه که میتوانند بروند، این کار را انجام میدهند.
یکی از مشکلات ما طلبهها این بود که ورزش نداشتیم. شما مدرسه فیضیه را ممکن است دیده باشید، مدرسه بزرگی است ولی اکثر مدرسهها نوعاً کوچک هستند. مدرسهها دور و برش دو سه طبقه اطاق است وسطش یک حیاط کوچکی دارد، اصلاً جای راه رفتن هم برای طلبهها نیست، این درست نیست.
البته ما با این سرعتی که شما آمار دادید، ورزشگاههای مدرن بسازیم، طبعاً زودتر نمیشود. کم کم مردم خودشان میسازند. وقتی بخواهیم مقایسه هم بکنیم با ورزشگاههای دنیا، ما همه ورزشگاههای دنیا را که نمیبینیم، اینهایی که ما در تلویزیونها میبینیم، یک تعدادی ورزشگاه مجهز دنیاست که هر روز در آن مسابقه هست و این قدر اینها پول میگیرند از تماشاچیها که میتوانند این را مجهز کنند، چمن آن را دائماً تجدید بکنند و در و دیوارش را ترمیم بکنند. همه ورزشگاههای آنها هم این جوری نیست. مگر میتوانند در روستاهایشان و در شهرهایشان همه اینها را داشته باشند. چمن برای آنها معمولی است، چون همهاش باران میآید. اگر در بعضی جاها چمن نباشد باعث تعجب است مثل رشت یا جاهای دیگر.
ولی باید به ورزش و در حد توان مردم به امکاناتش توجه بشود. مردم تشویق بشوند که خودشان هم سرمایهگذاری بکنند مثل بقیه کارهایشان. هر خانوادهای که از اینجا مثلاً بلند میشود سوار ماشینش میشود روز جمعه و روز تعطیلش با خانوادهاش میروند بیرون و برمیگردند، چقدر خرجشان میشود؟ یک خرج حسابی میکنند. اگر نصف این را، ربع این را، یک دهم این را خرج ورزش بکنند، یعنی بدهند به مجامع ورزشی روستا یا شهر، خیلی بیش از این میتوانند استفاده بکنند. در هر محلهای مردم با بخشی از همین خرجهای این جوریشان که برای تفریحاتشان خرج میکنند یک کار حسابی میشود انجام داد. باید روالی داد که مردم این مسأله را صحیح بدانند.
خانمها، آقایان، جوانها، آنهایی که کار اداری دارند، کار پشت میز نشینی دارند باید بتوانند بیایند ورزش، آدم وقتی که پشت سر هم، پشت این میزها مینشیند، اصلاً روحیه کارش هم کم میشود. نشاط کار آدم را پایین میآورد. کوهنوردی، راهپیمایی، دوچرخه سواری، برای مردم ورزشهای خوبی است. تشویق کنیم که مردم عادت به مسافرتهای پیاده در جادههای خوبی را پیدا بکنند. مثلاً از این نوع ابتکارات شما بکنید که افرادی مثلاً یک تابستانی میخواهند بروند اردو از اینجا فرض کنید تا شمال یا جای دیگری، دسته جمعی پیاده بروند. و در مسیر جاهایی باشد که بنشینند. در کل ابتکاراتی باید با امکانات مردم بشود. نباید هم توقع کرد که دولت در این شرایط بودجه را خرج ساختن این طور چیزها بکند، دولت امکان ندارد.
این نوع ورزش مردم جزء زندگیشان بشود. در فطرتشان این هست، در سلامتیشان این هست، جزء عشقهای مردم است. این نوع ورزش سالم اگر انجام بشود خیلی میشود بهره گرفت، هم از لحاظ معنوی که کار بسیار مقدسی است و هم از لحاظ مادی. کسی حساب بکند که چه مقدار مردم به خاطر ورزش نکردن الان در بیمارستانها میخوابند یا دارو مصرف میکنند، از اینها ما که آمار نداریم. ولی واقعاً در هر خانوادهای در اثر همین عدم تحرک بچههایشان، خانمشان و مردشان که ورزش نکردند، چه مقدار به دکتر رفتند و چه مقدار دوا خوردند و چه مقدار بیمارستان رفتند. تحقیقاً یک دهم همینها که رنج هم همراهش است، اگر صرف ورزش بشود، یک کار اقتصادی است در جامعه، جامعه سالم. اگر تختهای بیمارستان را تبدیل به میدان ورزش بکنیم، سودش بیشتر می شود از لحاظ درآمد، اگر دراز مدت نگاه بکنیم. البته نمیشود بیمارستان نداشت. جامعه سالمی که برنامهریزی دارد، خیلی چیزهایش را میتواند با ورزش حل کند. جزء بهترین عوامل بهداشت است و بهداشت را جزء اقتصادیترین شیوه سلامتی مردم، باید حساب کنیم نه درمان را.
این تعلیمات به مردم داده بشود و کار خود شما هست. یعنی نشریات ورزشی همیشه اخبار ورزش را میدهند و بچهها هم خیلی اخبار ورزش را میخوانند. در رسانههای جمعی، شما باید متخصصینی داشته باشید. اهل آمار و ارقام و اقتصاد و بهداشت و فلان که اینها از طریق همین رسانههای جمعی که اخبار ورزشی را پخش میکنند، این تعلیمات را هم به مردم بدهند. مردم خودشان توجه ندارند، ولی بعد از یک چند روزی یا چند سالی احساس میکنند که خیلی چیزها یاد گرفتند.
خداوند به شما توفیق بدهد که بتوانید این راه را برای عمومی کردن ورزش بهخوبی ادامه بدهید و سلامت محیط ورزش را من دیدم در حرفهای خود شما هم بود، سلامت محیط ورزش را اهمیت بدهید، همین طور که شما گفتید سالم هم هست. الان نسبتاً جزء محیطهای سالم هست حتی در دنیا، در بدترین جاهای دنیا نسبت به بقیه کارهایشان جای سالمتری است. ورزشگاهها به گونهای باشد که مردم اینجا ]را[ محیط تربیتی بچههایشان حساب بکنند و همه جذب بشوند. شما را به خدا میسپاریم و ما هم در خدمت شما هستیم. اگر کاری در مجلس و یا جای دیگری باشد برای رفع مشکلات شما، ما آمادگی داریم که خدمت بکنیم.
والسلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته