سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران

  • یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۶۶

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
از برادران رزمنده‌مان که از فرماندهان معظم نیروی زمینی هستند که به‌مجلس تشریف آورده‌اند تشکر می‌کنیم، حق آن بود که من به سمینار شمامی‌آمدم و شما را در آنجا می‌دیدم، ولی آن قدر این روزها گرفتاری برای ما زیاد بود که صرفه‌جویی در وقت برای من یک ضرورت بود. هفته گذشته صبح و عصر مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را داشتیم و کارهای جنگ و مسائل دیگر هم اضافه می‌شود و به هر حال امیدواریم که سمیناری را که جمع شده‌اید و بحث کرده‌اید مبارک و کارساز باشد و بتواند در روند حرکت آینده شما در جنگ تأثیر بگذارد. امسال می‌تواند سال مؤثری در جبهه‌ها باشد و گامهای بلندی می‌توانیم برداریم. شما در آخرین کار خود، پرونده عملیات نصر چهار و پنج را در قرارگاه‌ها بررسی کنید و ببینید یک شهری که از دشمن گرفته شد، به هر حال یک شهر مرزی است که به اعتبار و آبروی ارتش و نظام عراق و جبهه‌های طرف ما ضربه می‌زند. ممکن است گاهی زمین و یا ارتفاعات حساسی را بگیریم و دشمن با هیاهوی تبلیغاتی قضیه را گم بکند و بگوید که اینجا چیزی نبود. ولی یک شهری را وقتی که از دست دشمن درمی‌آوریم و دشمن هم منکر آن می‌شود و بعد خبرنگاران می‌روند و ثابت می‌کنند که دشمن در اینجا شهر را باخته است، ضربه روحی شدیدی به نظام و رژیم عراق وارد می‌شود.
شما خودتان نظامی هستید می‌دانید تحقیقآ مردم عراق، برای از دست دادن‌جایی مثل ماموت  
حساب باز می‌کند و این شکست اعتبار صدام و ارتش او رابرده و در کل حامیان او هم، این سؤال را ایجاد می‌کند که اگر می‌توانست پس‌بگیرد هیچ دلیلی نداشت که این کار را به هر قیمتی نکند و باز می‌دانید که لشکرگارد را آنجا حاضر کرد و نیرو را در آنجا زیاد کرد و همان شرارتهایی را که در جاهای دیگر به شدت انجام می‌داد، انجام داد و سلاحهای شیمیایی زیادی‌مصرف کرد. هلیکوپتر، هواپیما و نیروی زیادی به کار برد و حتی آمد شهر را به‌هم زد. این‌اولین باری بود که عراق در شهری به وسعتی این چنین سلاح‌شیمیایی به کار می‌برد و در سردشت به دلایل دیگری ملاحظه می‌کرد ونمی‌زد. به خاطر این که آنها کرد هستند و عراق خیال می‌کند که ضدانقلاب ما در کردستان و در کنار عراقی‌ها هستند و خیال می‌کند که آنها در نزد ملت ما و در میان کردها پایگاه دارند. بنابراین حمله شیمیایی به یک شهر کردنشین، یا اعتراف به این است که از نفوذ عوامل ضدانقلاب که در آنجا هستند مأیوس شده و یا تسلیم شدن به یک خطر است. وقتی که مردم کرد ببینند که عراق زن و بچه آنها را با سلاح شیمیایی این گونه مصدوم کرده، تحقیقآ نظرشان خیلی نسبت به کسانی که به اسم آنها زیر سایه صدام و با ملت ما می‌جنگند، عوض می‌شود.
بنابراین، یک ریسک سیاسی و نظامی خطرناک بود که عراق صرفآ به خاطر اینکه وضعش در جبهه درست نبود و تعادل درستی نداشت و بالاخره می‌خواست کار سنگینی انجام بدهد مرتکب شد. عراق در این جنگ به میزان زیادی سلاح شیمیایی مصرف کرد و به شهر هم حمله کرد اما نتوانست کاری بکند و شهر را پس بگیرد. شما لابد می‌دانید و اگر نمی‌دانید از آنهایی که در آنجا بودند بپرسید، آنها می‌دانند که ما نیروی چندانی برای گرفتن ماموت و دفاع از آن منطقه به کار نبردیم و این دلیل خوبی برای درماندگی نظام بعث است. ما به همه دلایل نظامی و سیاسی می‌باید شهر ماموت و ارتفاعات جاجیله، گلانه و قشن را باز پس می‌گرفتیم. مهمترین دلیل ما این است که از دست دادن یک شهر در کردستان عراق که الان آن طور که داخلش آشوب است و کردها قیام کرده‌اند و آن گروه مهاجری که به ایران آمدند و شما نمونه‌هایش را دیدید، وضع کردستان ایجاب می‌کند که عراق در کردستان خودنمایی کند و تن به یک شکست ندهد.
یک شکست حتی شکستی محدود، در کردستان به معنای تشویق شدن‌مخالفان عراق در کردستان است که تحمل این باز منطقی نیست. علاوه برهیاهوهای تبلیغاتی زیادی که کرد و گفت که شهر را نگرفته‌اند و بعد هم گفت که‌ما از اینها پس گرفته‌ایم، می‌شود فهمید که عراق توان مقاومت درستی ندارد ودر منطقه میمک و در عملیات نصر 2 در سطح پائین‌تری همین مسأله را می‌توانست ثابت کند. خوب، منطقه‌ای را که بچه‌های شما در میمک گرفتند،جایی بود که ارزش  
نظامی داشت. گرچه زمین آن وسیع نبود ولی ارزش نظامی‌آن ارتفاعات محرز است و دشمن برای آنجا حساب باز کرده بود. خود منطقه،سابقه تاریخی در قرارداد الجزایر دارد و عراقیها همیشه از آن ارتفاعات خواهندداشت. شما خودتان می‌دانید که نیروی زیادی در آنجا به کار نبردید و دشمن‌هم با این که تلاش کرد نتوانست آنجا را از دست شما بگیرد و اگر عراق‌می‌توانست به چند دلیل که برای شما هم روشن است، می‌ارزید که برای آنجاسرمایه بگذارد. وضع داخلی کردستان هم برای ما روشن است که عراق وضع‌بسیار بدی در آنجا دارد. همین دیروز، یکی از شخصیتهای آمریکا، ظاهرآجناب آقای مک فارلین اعتراض کرده، بالاخره آدمی نیست که در آمریکابی‌حساب حرف بزند و روزی کاندیدای ریاست جمهوری بوده و حالا هم‌برای خودش و حزبش و تشکیلاتش حساب باز می‌کند. وقتی که می‌خواهدتوجیه بکند که چرا ما در خلیج فارس داریم ریسک می‌کنیم و وارد ماجرایی‌می‌شویم که پایانش را نمی‌دانیم، مهمترین استدلالش برای این که ملت‌آمریکا، منتقدین، کشورهای عضو ناتو و هم پیمانانش را - که همگی از روش‌آمریکا انتقاد می‌کنند ـ قانع کند این است که می‌گوید ایران در حال پیروزی‌مطلق و کامل در عراق است. آنها که از درون حرف می‌زنند با اتکای به‌اطلاعات حرف می‌زنند. آنها در داخل کشور حضور و اطلاعاتی ندارند و ازجبهه‌های ما هم چیزی نمی‌دانند ولی از عراق تحقیقآ همه جزئیات را می‌دانند.زیرا در آنجا علاوه بر این که سفارت خودشان کاملا فعال است، افرادی مثل‌ملک حسین، فهد، امیر کویت و مبارک که ارباب سرّ صدام هستند و جزئیات‌وضع نظامی عراق را می‌دانند، روزانه گزارش می‌دهند و کاملا وضع ارتش،مردم، امکانات و مسائل عراق را می‌دانند و به زبان آوردن چنین چیزی کارکمی نیست. شما نظامی‌ها این مسأله را بهتر از همه می‌دانید که یک جایی‌حتی اگر شکست هم دارد می‌خورد تا آن اواخر نمی‌گوید که ما داریم شکست‌می‌خوریم و برای حفظ روحیه افرادش و برای آنکه روحیه دشمن را زیاد نکندو تعادل روحی را هم در هم نریزد تا اواخر دائمآ شعار پیروزی و مقاومت‌می‌دهد؛ خیلی باید وضع خراب باشد که یک مقام آمریکایی صریحآ بگوید که‌عراق در حال شکست و ایران در حال پیروزی است.
خوب، ممکن است که این یک توجیه تبلیغاتی باشد برای اینکه چرا ما(آمریکایی‌ها) در خلیج فارس هستیم، اما قبول کردن این حرف درست نیست.گفتن این حرف یعنی وارد کردن ضربه محکمی بر سر عراقیهاست و اگر مثلاآنها هفت درجه ضعیف شده‌اند، این حرف بیست درجه ضعیفشان می‌کند،حالا این حرف به گوش همه سربازها و درجه‌دارها و افسران عراقی می‌رسد آن‌را می‌شنوند. الان مسائل خلیج فارس به گونه‌ای است که همه دنیا و هر کس که‌به نحوی اگر  
سرش در کار باشد، وقتی این حرف را می‌شنود، می‌خواهدبفهمد، که قضایا چه می‌شود. یک حرف این جوری به محض این که به خانه‌هامی‌رود کسانی که فرزندی در میدان جنگ دارند، دلهره نسبت به جنگ پیدامی‌کنند.
بنابراین با زدن این حرف یا باید بگوییم که اینها خیلی احمق هستند که‌بیایند این طوری حرف بزنند، با این که احمق هستند نمی‌توانیم بگوییم که‌افرادی مثل او اصلا نمی‌فهمند، به علاوه این حرف منحصر به او نیست. این‌روزها تقریبآ همه دارند این حرف را می‌زنند. یعنی تمام کسانی که امروز در این‌قضیه بحث می‌کنند، از غربی‌ها و شرقی‌ها می‌گویند، شتاب روسیه و آمریکابرای این است که از پیروزی ایران جلوگیری بکنند، یعنی آن چه که‌نمی‌خواهند پیش بیاید این است که ایران پیروز نشود. خیلی خوب، از آن‌روزی که ما تهاجم متقابل خود را شروع کردیم و آنها دیدند که عراقی‌ها دارندعقب‌نشینی می‌کنند، شروع کردند که نگذارند ما پیروز بشویم.
اما این که حالا دستپاچه شده‌اند، این را شما خود در بحثهایتان تحلیل کنید وبگویید که چرا اینها دستپاچه شده‌اند! مسایل نفت خلیج فارس هم که مال حالانیست. الان دو سه سال است که کشتی‌ها را می‌زنند، حرف تازه‌ای نبود که‌پیش آمده باشد. این که یک دفعه بعد از عملیات کربلای پنج و کربلای هشت وبعد از کربلاهای دیگر و ضربه‌هایی که عراقی‌ها خوردند و هواپیماهای زیادی‌را انصافآ از دست دادند؛ همین حالا فرمانده نیروی هوایی که یک ساعت پیش با ایشان ملاقات داشتم، می‌گفت که در همین عملیات محدود، ما شانزده‌فروند هواپیما را زده‌ایم که عواملمان چهارده فروند را تأیید کرده‌اند که افتاده ویکی از آنها خودش را به پایگاهش کشیده است. اینها در عملیات قبل نزدیک‌صدهواپیما از دست دادند. تانک، امکانات زرهی و توپخانه‌های زیادی و زمین‌حساسی را از دست دادند. شماخود در عملیات حاج عمران در شمال عراق،ارتفاع خیلی مهمی را از دست اینها گرفتید. ارتفاع 2519 دژ عظیمی است که‌در دو سه جنگ برای آنها خیلی تلفات داده بود تا آنجا را نگه بدارند.
عراق در این مدت خیلی ضربه دیده و تلفات بسیاری داده و در داخل هم‌انصافآ وضع فرق کرده؛ الان کردستان عراق دیگر کردستان پارسال نیست. سه،چهار تا استان عراق تقریبآ وبال گردن عراق است یعنی اگر می‌توانست که آنهارا رها کند و برود آن طرف‌تر دفاع بکند، این کار را می‌کرد. این حالت را درشمال هم دارد و مردم و مبارزین در حال پیشروی هستند، نیروهای زیادی از مادر داخل کردستان است ما الان در قسمتهای مهمی از کردستان پایگاه و نیرو وامکانات داریم و رگه‌های حساس آنجا در دست ما است، و من این را بهترین‌دلیل برای دستپاچگی دنیا در خلیج فارس می‌دانم و کار به اینجا رسیده که اینهاحیثیتشان را در گرو این مسأله قرار بدهند، این مسأله  
آمریکایی‌ها را شمامقداری تجزیه و تحلیل کنید، گفتند که ما به یازده‌تا کشتی پرچم آمریکا رانصب می‌کنیم و به تأیید همه سیاستمداران غرب و شرق، این از اشباهات‌فاحش ریگان رئیس جمهوری آمریکا به حساب می‌آید. الان در جراید غربی‌به خاطر همین کار به او سیاستمدار احمق و سیاستمدار سردرگم لقب داده‌اند ومی‌پرسند که معنی این کار چیست؟
الان اگر ریاست جمهوری آمریکا متوقف بشود چه حیثیت دیگری برای اوباقی می‌ماند؟ کسی که دو، سه ماه است که مرتب ادعا می‌کند ما داریم می‌آییم‌و تازه می‌خواهد نقطه ضعفی را که در حرکت قبلیش در قضیه مک فارلین پیش‌آمد و پیش دوستانش در منطقه سرافکنده شد، جبران بکند. حالا اگر این دفعه‌کنگره و یا جای دیگری جلوی این کار را بگیرد و یا تحلیل بکند و ببیند که‌اشتباه است و خود این کار را انجام ندهد، چه شکستی برای آمریکا خواهدبود! اگر آمریکا وارد بشود و بعد پرچم خود را روی کشتیها نصب کند و بعدکاری نتواند بکند و همان طور مثل گذشته کشتی‌ها مورد اصابت قرار بگیرند، و بدتر از آن این است که وارد جنگ بشود که در این صورت آمریکا غیر از یک سری بمباران چه کار می‌تواند بکند؟ خوب ما این بمباران را چند سال است که داریم تحمل می‌کنیم. تا به حال با روزی چهارصد سورتی به ایران‌حمله کرده و دسته پانزده، شانزده هواپیمایی را برای جاهای کوچکی مثل‌دزفول و اندیمشک فرستاده و ما هفت سال است که داریم این وضع را تحمل‌می‌کنیم. عراقی که هشت نه پایگاه زمینی و شنود و جاسوسی و انواع و اقسام‌امکانات را دارد و می‌آید این طرف این کار را می‌کند، تا به حال چه ثمری‌گرفته؟ آخرش هم این می‌شود که آمریکا چند تا هواپیما را بلند کند و چند جارا بزند، برای ما چیز تازه‌ای اتفاق نمی‌افتد. ممکن است اگر عراق و آمریکا باهم بشوند توان یک مقدار بیشتر بشود، اما برای آمریکا چه وضعی پیش‌خواهد آمد؟
اگر آمریکا بنا باشد که ناوهایش غرق بشوند و یا به تصرف ما دربیایند و یاهر روز تعدادی از امکاناتش را بگیریم و به داخل کشور بیاوریم و... اینجا که‌مثل ویتنام نیست که آمریکا در ویتنام جنوبی مستقر باشد و ویتنام شمالی رابزند. اینجا باید از دریا با ما بجنگد و ملت ایران هم با ملت آمریکا خیلی فرق‌دارد، اینجا اوضاع دیگری است و دنیا به قدرت رزمی شما اعتراف کرده است.
بنابراین، آمریکا خیلی ضرر می‌کند و در قدم بعدی آمریکا سرافکنده وشکست خورده با مقدار زیادی تلفات، باید از میدان بیرون برود، و بعد دیگرپشت سرش را هم نمی‌تواند نگاه بکند.
اگر آمریکا در خلیج فارس شکست بخورد، دیگر عمان، بحرین، امارات، کویت و عربستان به چه چیز دل خوش بکنند؟ بعد از او دیگر هیچ چیز نیست. اینها ریسکی کرده‌اند و در خنس افتاده‌اند  
و حالا در این ماجرا مانده‌اند و به نظر می‌رسد که دست شوروی‌ها هم از این طرف در کار است، اول آمریکایی‌ها حیله کردند و شورویها را در عملیات آوردند - البته این را در محاسبه می‌گوییم - اینها به کویتی‌ها گفتند که از روسها دعوت کنید که بیایند نظرشان هم این بود که به محض این که افکار عمومی آمریکا بفهمد، می‌پسندد که آمریکا هم بیاید، اگر روسها نیامده بودند و آمریکا می‌خواست بیاید، این خیلی در دنیا سؤال انگیز بود. شما می‌بینید بهانه‌شان این است که می‌گویند چون ما نرویم روسها می‌آیند، روسها را آوردند و روسها یک ضربه حیثیتی در این جا خوردند و اولین کشتی‌هایشان در اینجا آسیب دید، آنها دارند ضربه متقابل می‌زنند و تحریک می‌کنند و پای آمریکا را تا اینجا کشانده‌اند و حالا خود موضع صلح آمیز و درستی گرفته‌اند و الان می‌گویند که ایران و عراق در دریا همدیگر را نزنند و کشتی‌های جنگی هم بیرون بروند. این موضع همان چیزی است که ما همیشه می‌گفتیم و هر کس پیش ما آمد، گفتیم شما برای جلوگیری از ناامنی در خلیج فارس بیایید اول اینها را بیرون کنید، بگویید که عراق نزند هیچ اتفاق دیگری نمی‌افتد، حالا به این نتیجه رسیده‌اند. آمریکا الان در دنیا قیافه جنگ‌افروز و تشنج‌طلب دارد و روسها وانمود می‌کنند که امنیت خلیج فارس را می‌خواهند و آنها می‌گویند که کشتی‌های جنگی بیرون بروند. طبیعی است که ملتهای منطقه این حرف را دوست ندارند و حالا اگر فردا بیرون بروند این به پای شوروی نوشته می‌شود، برای این که او این شعار را به عنوان یک ابرقدرت داد، آمریکا جنگ طلب و شوروی صلح طلب! اگر بمانند شوروی هم حق نصیحت دارد که طرح داده و هم حق انتقاد دارد و اگر هم بعدآ دخالت کند می‌گویند خوب! آمریکا آمد و او هم (شووری) بعد از او آمد و این او بود که می‌گفت دیگر نیایید.
اینها موضع عاقلانه‌ای گرفتند و پای آمریکا را به این نقطه‌ای که الان می‌بینید کشانده‌اند، اصل مسأله این است که اینها در شرایطی مجبور می‌شوند قیافه‌شان را این طور نشان بدهند. در یک مصاحبه دسته‌جمعی از آمریکایی‌ها سؤال کرد و پرسید «عراقیها دارند کشتیها را می‌زنند، کشتی استارک را هم که عراق زده و با این همه شما چرا از عراق حمایت می‌کنید و با ایران طرف می‌شوید؟ این سؤال محکمی بود، جواب داد، مسأله این است که تا به حال اینها می‌گفتند امنیت خلیج فارس، صریح گفت، ایران می‌گوید اگر عراق نزند ما نمی‌زنیم و امنیت خلیج فارس با خودداری عراق تأمین می‌شود. حکام آمریکایی برای امنیت خلیج فارس به اینجا و به عنوان حامی کشورهای جنوب خلیج‌فارس می‌آید و می‌گوید ما تفکیک جنگ را در دریا و زمین نمی‌پذیریم؛ برای اینکه در زمین دست ایران جلو است، این حرف از یک آمریکایی خیلی رسوایی آورده، اینجا که دست ما در زمین جلو است، جلو نباشد، آمده اینجا که دست ما را در  
آنجا ببندد که در اینجا یکدست بشویم و به ما در آنجا فشار بیاورند برای اینکه اینجا تضعیف بشویم. این حمایت صریح یک دولت ابرقدرت است که تا همین حالا هم ادعای ریاکارانه بی‌طرفی می‌کند و صریحآ علیه ما موضع‌گیری می‌کند.
دلیلش این است که اگر اینها این موضع را بگیرند عراق از دست رفته و ایران‌پیروز است و حیف است که ما از این موقعیت خوب استفاده نکنیم. شرایط‌زمان همیشه یک جور نیست. حوادث کوچکی ممکن است خیلی چیزها را عوض بکند و در جنگ آنهایی می‌برند که موقع مناسب را از دست ندهند، به خصوص من برای شما برادران نیروی زمینی تأکید دارم که این مردم ما، مردم باهوش و حق‌شناسی هستند و خدمات را هم می‌فهمند و هم قدردانی می‌کنند و برای ارتش جمهوری اسلامی هیچ موقعیتی بهتر از این نیست که رابطه خودش را با مردم صمیمی‌تر بکند و پایه‌های خود را در میان مردم قوی‌تر و محکم‌تر بکند. شما ببینید این هوانیروز که در جنگ بسیار مؤثر بوده چقدر الان در میان مردم نهاد محبوبی است، نیروی هوایی در اوایل جنگ و اخیرآ خیلی خوب درخشید و دردها را دوا کرد، پدافند در عملیات اخیر بسیار مؤثر عمل کرد و برتری دشمن را در جبهه تقریبآ خنثی کرد و ما دیدیم چقدر مردم از پیروزی شما در نصر 2 و کربلای هفت در حاج عمران قدردانی کردند. مردم زحمات شما را در پدافند و خطوط دفاعی و عملیاتها می‌بینند و همه الان می‌دانیم که ارتش واقعآ دارد زحمت می‌کشد و ایثار می‌کند. خوب پیروزیها برای مردم شیرینی‌های بیشتری دارد و مردم توجه بیشتری می‌کنند. من صمیمانه از شما فرماندهان نیروی زمینی می‌خواهم که از موقعیت تجربی استفاده بکنید و از این شرایط برای پیشرفت جدی بهره‌گیری بکنید - که می‌کنید - البته من روحیه‌ای را که الان در فرماندهان می‌بینم، واقعآ آماده نبرد و مشتاق هستند.
مشکلات شما را هم می‌دانم و شکی ندارم آنچه را که شما لازم دارید درجبهه ندارید، خیلی چیزها نیاز جبهه‌ها است که ما نداریم و ما همین جوری‌می‌جنگیم، ما از اول با ضعف امکانات مواجه بودیم، اسلحه ما عمدتآآمریکایی بود که مرکز لجستیک و تدارکاتش باید طبعآ از آنجا باشد و امکانات‌ضعیف بود و ما در محاصره هستیم و عملا و واقعآ بایکوت هستیم و خودمان می‌جنگیم و همین هم نقطه قوت ما است. آنها هر وقت که می‌خواستند ترمزمی‌زدند، الان آنها ترمز نمی‌توانند بزنند، همان ترمز اولی که زدند همان بود که‌ما حالا از آن ترمز عبور کرده‌ایم.
حالا دیگر روی پای خودمان هستیم، کمبودها را شما باید برای فرماندهان‌جوان توضیح بدهید و بگویید که دشمن الان وضعش چطوری است، منتهاآنها رژیم پلیسی شدیدی دارند و بعضی از نقاط ضعفشان را نمی‌گذارند دربیاید.
 
در کل کمبودها قابل توجیه است و اینها را برای زیردستانتان درست توضیح‌بدهید، کمبود دشمن از ما بسیار بیشتر است، زمان برای پیشرفت مناسب است‌و هر چه که ما سریعتر بجنبیم وضع نتایجمان بهتر است و ما نباید خیلی به‌اینها امان بدهیم.
ما دعا می‌کنیم که شما یکپارچه و موفق باشید و بحمداللّه امروز ارتش قوای‌سه گانه آن با هم یکپارچه و صمیمی هستند و با سپاه روابط بسیار خوب است‌و اصلا مشکل سیاسی و نظامی نداریم. فرماندهی بالا سر همه ما است و اگرهم مشکلی داشته باشیم ایشان حل می‌کنند و دوست و پشتیبان هستند.مجلس و مردم هم پشتیبان هستند و ان‌شاءاللّه عوامل پیروزی وجود دارد وشما هم از این عوامل استفاده خواهید کرد. شما را به خدا می‌سپارم و منتظرشنیدن اخبار بیشتر پیروزیهای شما هستیم.
    و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته