سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع فرماندهان بسیج

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع فرماندهان بسیج

  • چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۶۵

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
«اïِنَّا فَتَحâنûا لَکَ فَتâحاً مُبیِناً». از خداوند متعال می‌خواهیم که این سمینار را بر شما و برعموم رزمندگان و بر ملت دلیر و فداکارمان مبارک و میمون و موفق بدارد. به نظر می‌رسد که با توفیق خداوند، مسؤولان بسیج و سپاه در مقطع مناسبی، اقدام به این سمینار کرده‌اند. بسیار خوب و به موقع است. وضع جبهه‌ها و شرایط منطقه و شرایط کلی دنیا یک آمادگی خیلی جدی را مطالبه می‌کند که ما از این سمینار می‌توانیم انتظار داشته باشیم که رکن اساسی آن آمادگی را برای ما تأمین کند.
اسم خوبی که روی این سمینار گذاشته‌اید "طرح مالک اشتر"، نوید می‌دهد که دلاورانی از تبار مالک اشتر برای ایجاد تحول در جبهه‌ها به عنوان نتیجه این گردهمایی بتوانند به جبهه‌ها وارد شوند. من مقداری از وضع عمومی خودمان و دشمنان و شرایط جبهه را عرض می‌کنم و بعد برای اهداف این سمینار، مسائلی که باید مطرح شود، مطرح می‌کنم.
بعد از عملیات والفجر 8 به نظر می‌رسد که شرایط جبهه‌ها و منطقه و حتی شرایط سیاسی در تحول است. تحقیقاً اول در جبهه خبر می‌شود و بعد  
در منطقه و دنیا. شرایط سیاسی امروز دنیا در رابطه با ما تا حدود زیادی از شرایط جبهه ناشی می‌شود و شکل می‌گیرد. ما نباید انتظار داشته باشیم که به محض یک حرکت در جبهه، در شرایط سیاسی و روابط بین‌المللی هم تغییرات حاصل شود. اما باید بدانیم که با تغییر و تحول در میدان جنگ، تحول در شرایط سیاسی دنیا و ارتباطات بین‌المللی اجتناب ناپذیر است و تحقق پیدا می‌کند.
از روزی که نبرد در فاو شروع شد تا امروز که ما اینجا با شما صحبت می‌کنیم، ما شاهد تحولات چشمگیری هستیم. الان به خصوص روشن است. خوشبختانه این سمینار موقعی تشکیل شد که ما نمونه عینی داریم و با محاسبه و حدث و تحلیل حرف نمی‌زنیم. به نمونه عینی، انگشت می‌گذاریم روی مصادیق. ادعاهای ما بعد از پیروزی فاو برایمان تقریباً از لحاظ تحلیلی روشن بود که تعادل ارتش بعث به هم خورده است. بعثیها در یکی دو سال گذشته که ضربه‌های فوق‌العاده کاری نخورده بودند و ضربه‌ها محدود بود، خیال می‌کردند که پشت استحکاماتشان مصونند و چنین وعده‌ای به حامیان خودشان داده بودند و حامیان خودشان را هم فریب داده بودند که ارتش عراق، می‌تواند مقاومت کند و حملات ایران را دفع کند.
والفجر 8 پایان نقطه این امید کاذب و اطمینان‌های دروغ بود. گرچه آن روزها خیلی هیاهو و تبلیغات کردند، کولاک و گردوغبار راه انداختند و محیط جبهه و منطقه را با تبلیغات، فوق‌العاده مشوش کردند که چشمها واقعیتهای میدان را نبیند، اما نشد. خیلی تلاش کردند، دیدید و یادتان هست که چقدر دروغ گفتند. اول گفتند ما از آب عبور نکردیم و بعد گفتند که هدف در ام‌الرصاص بوده و آنجا ما شکست خورده‌ایم و فاو را نگرفته‌اند. بعد گفتند که عراق در ظرف 3 روز پس می‌گیرد، بعد گفتند در عرض یک هفته و بعد گفتند چند کیلومتر جلو رفتیم، مدتی گفتند زمین باتلاقی است و عراق الان نمی‌تواند کاری کند، باید صبر کنیم زمین خشک شود و با این هیاهوها و این سروصداها می‌خواستند کمی ارتش صدام را دل بدهند و بعد هم یک استراتژی گذاشتند روی دست صدامیها که برای تجدید روحیه و نمایش قدرت بود.
آنها خودشان می‌دانستند که عراق بیرون از استحکاماتش و پشت  
استحکاماتش نمی‌تواند کاری بکند. چاره‌ای نداشتند. در یک مخمسه‌ای قرار گرفته بودند که بایستی کاری می‌کردند و یا اعتراف می‌کردند. حساس‌ترین نقطه جبهه در آن مثلثی که مثلث طلایی است برای هر کشوری که آن را داشته باشد، چون از آن مثلث بر بسیاری از نقاط حساس خلیج فارس و به قول خودشان شریانهای حیاتی استکبار جهانی، از این مثلث می‌شود یا تسلط داشت یا نظارت کرد و یا حداقل کنترل کرد.
برای اعتراف به این پیروزی بزرگ، هم خود عراقیها و هم حامیانشان دچار زحمت بودند. آن هیاهوهای تبلیغاتی، معلوم بود بالاخره گردوغبار یک روزی می‌خوابد و وقتی که بچه‌های ما در فاو دعای کمیل دارند و آنجا میدان فوتبال درست کرده‌اند و دارند در نهرهایی که در جزیره فاو راه انداخته‌اند شنا می‌کنند، دیگر نمی‌شود منکر شد. کم کم مسائل روشن می‌شود. خبرنگارها رفتند و واقعیت‌ها را دیدند. کاری که از دست صدام برمی‌آمد، همین بود که یک حرکتهای نمایشی در گوشه و کنار بکند تا باز دلهای ترسیده و متزلزل را آرامش دهد.
در دو، سه نقطه اینها نقاط ضعفی از نیروهای ما پیدا کردند و آنجا یک تحرکی نشان دادند. البته شما که اهل جنگ هستید می‌دانید که در یک جبهه طولانی هزار و دویست، سیصد کیلومتری اگر کسی هدف نظامی نداشته باشد و فقط بخواهد نمایش کار نظامی بدهد، همیشه می‌شود یک نقاطی پیدا کرد و یک ارتفاع یا دشتی را گرفت یا چند کیلومتر جلو آمد. یا یک واحد ضعیفی که در یک جایی پدافند غیر فعالی دارد، می‌شود به آنها یک ضربه‌ای زد. ولی خوب، این جنگ نیست، یک فریبکاری برای دیگران است.
عراق دست به چنین کارهایی زد. به نظر ما همین کارهای نمایشی عراق، برایش دردسر شد و افتاد به یک دور تسلسلی که الان نمی‌تواند از آن بیرون بیاید. الان در شرایطی قرار گرفته که یا باید صریحاً بگوید غلط کرده و استراتژیک دفاع متحرک به درد ارتش ضعیفی مثل ارتش عراق نمی‌خورد که 4-5 سال است هر روز یک شکستی را تحمل می‌کند و یا باید اعتراف کند و به مردمش بگوید ما اشتباه کردیم و اگر بخواهد این استراتژی دروغش را ادامه بدهد، بهترین تعبیر همانی است که ما اسم گذاشتیم، استراتژی انتحاری، نه  
دفاع متحرک یا دفاع فعال. یک نوع انتحار برای عراق بود.
این انتحار در دو، سه صحنه روشن است. یکی در حاج عمران بود که یک ماهیت خاصی دارد. یکی در مهران بود و ماهیت دیگری دارد و تحرکهایی هم در جزیره بود که ماهیت دیگری دارد. در جزیره، ارتش عراق خیلی سرمایه‌گذاری کرد، چون آنجا شهرت جهانی دارد و اگر می‌توانست جزیره جنوبی را لااقل بگیرد، می‌توانست به عنوان یک پیروزی در دنیا مطرح کند. بارها و بارها آنجا تلاش چشمگیری از خودش نشان داد، ولی رزمندگان ما یک قدم هم از متصرفات جزیره پایشان را عقب نگذاشتند. در نقاطی مثل فکه و اینها که بیابانهای خالی به چشم می‌آمد یک تظاهری کردند، آمدند جلو، بعد دیدند آنجا قابل ماندن نیست و با فشاری که رزمندگان ما آوردند، اینها عقب رفتند.
در حاج عمران نیروهای کوهستانی و مزدورهای خریده شده‌ای که به وعده کمک‌های بی‌دریغ صدام، دل خوش کرده بودند با حمایت بخش عظیمی از امکانات هلی‌کوپتری عراق و نیروهای کماندویی عراق، وارد معرکه شدند و آن چنان ضربه‌ای خوردند که هزارها نفر از نیروهای کیفی و امکانات نظامیشان بر سر یکی دو تپه که اصل آن تپه‌ها هم در جبهه سرنوشت‌ساز نیست، آنجا از دستشان رفت. مهران از لحاظ سیاسی می‌توانست برای آنها بُرد داشته باشد که ما شنیدیم افسران مصری این طرح را به اینها دادند و این کلاه را افسران مصری سر عراقیها گذاشتند، آمدند این غائله مهران را برای ارتش عراق به وجود آوردند.
وقتی که اینها در یک حرکت نمایشی، وارد شهر مهران شدند از لحاظ فرماندهان ما کاملاً روشن بود که با شکستی که آن موقع خوردند و نتوانستند ارتفاعات شمال مهران را بگیرند، ماندنشان در اینجا غیر از نمایش و غیر از رو در رویی چیزی نیست. طراحی و برنامه‌ریزی شد. این کاری که در مهران به سر عراقیها آمد، می‌تواند در تاریخ جنگ به عنوان یک حرکت حساب شده از طرف نیروهای رزمنده و یک حرکت جاهلانه و بی‌حساب از طرف عراقیها به حساب بیاید. واقعیات کربلای 1 الان خیلی چیزها را برای ما ثابت کرده، بسیاری از چیزها موقعی که عراقیها پشت کانالها و استحکامات خودشان  
بودند، برای ما مبهم بود، الان روشن شد.
ارتش عراق در نبرد مهران و کربلای 1 آن چنان از خودش ضعف و بزدلی و تزلزل نشان داد که برای ما یک دنیای جدیدی کشف شده است. رزمنده‌های ما امروز دارند مسائل جدیدی می‌فهمند. برای خود عراقیها هم، یعنی برای نیروهای معمولی عراقی، مسائل جدیدی را روشن کرد. آن چنان به سرعت نیروهای ما جلو می‌رفتند و عراقیها آن چنان بی‌حساب متفرق می‌شدند و تارومار می‌شدند که فرصت تشکیل خط جدید به نیروهای ما نمی‌داد. تا جایی مستقر نشده بودند، احساس می‌کردند که جلوی خطشان راه برای پیشروی باز است. و همین حالا اینها بر همه ارتفاعات منطقه مسلط هستند و حتی دجله را زیر دید دارند و تا مقدار زیادی از غرب بصره هم، زیر آتش ماست و عراق در یکی از نقاط حساس که همیشه یک محور بوده به طرف بغداد، و حساب می‌شده در برنامه‌های جنگی و طراحیهای نظامی، در آنجا با یک نادانی که عراقیها کردند - به خاطر یک نمایشی که مجبور بودند به این نمایش دست بزنند- خودشان نیروهای ما را به آن جلو کشاندند و چیزی که در طول دوران جنگ در اختیار ما نبود، یعنی؛ قله‌های قلاویزان - جنوب قلاویزان ـ اینها در اختیار ما قرار گرفت و در مرکز جبهه پایگاه بسیار قابل توجهی در اختیار رزمنده‌هاست و سرپلی برای برنامه‌های آینده است.
نتیجه فوری می‌خواهم از این بحثم بگیرم: شما ببینید در سه شکل از جنگ، در سه میدان متفاوت، در میدان آبی، خاکی و عبور از رودخانه عظیم، در میدان کوهستانی و جنگیدن در ارتفاعات سر به فلک کشیده حاج عمران و در میدان دشت و مانور نیروهای زرهی در سه شکل، عراق در طول این چند ماه، سه شکست فاحش را تحمل کرده است.
حالا در این شرایط و وضع جدید، این ما هستیم که باید برنامه درستی بریزیم و یک حرکت حساب شده‌ای برای رساندن جنگ به یک نقطه روشنی که هدف ماست، بکنیم. ببینید، من تعبیر به خاتمه دادن به جنگ نمی‌کنم. تعبیر من الان این است، برای رساندن جنگ به یک نقطه‌ای که ما رویش حساب کرده‌ایم و نقطه قابل قبولی که ما بتوانیم در آن شرایط، اهداف جمهوری اسلامی و انقلاب و اهداف دفاع حدود 6 ساله‌مان و اهداف این  
شهدای عزیز و عظیمی که در این 6 سال در این راه خونهای مقدسشان را نثار کرده‌اند، بتوانیم تأمین کنیم. ما در این شرایط باید خودمان را برای چنین گامی در جنگ آماده کنیم.
یک نکته بسیار مهمی را من مطرح می‌کنم که شما وقتی که برگشتید، می‌توانید در پایگاههایتان با برادران دیگر این را مطرح کنید. الان وضع این طوری است که عراق از لحاظ توان نظامی به سراشیبی افتاده و جمهوری اسلامی از لحاظ توان نظامی در اوج است و رو به تکامل است، نقطه اساسی حرکت جدید ما اینجاست. عراقیها هر چه می‌توانستند در این دو سه سال گذشته، نیروهای پیشرفته نظامی را تأمین کرده‌اند. هواپیما ـ تانک ـ توپخانه ـ سلاح شیمیایی ـ وسایل راداری ـ وسایل پدافندی بسیار پیشرفته ـ موشکهای سطح بالای روسی و فرانسوی و سوئیسی و از لحاظ نیرو هم آنچه در توانشان بود، نیروهایشان را جمع کردند با همه فشارها و از لحاظ اقتصادی هر چه که مایه در خود عراق و در کشورهای اطرافشان وجود داشت جمع کردند و برای خودشان در یکی دو سال گذشته در اوج قدرت بودند، از بعد از عملیات والفجر 8، عراق افتاده به سراشیبی و دارد روز به روز از ظرفیت و قدرت نظامی خود پائین می‌آید. ما در این فاصله، تحقیقاً بیش از 100 تیپ عراق را که تیپهای کیفی عراق بوده‌اند ضربه کاری زده‌ایم. نزدیک 100 هواپیمای اینها را از دستشان گرفته‌ایم، نزدیک 100 هلی‌کوپترشان را از دستشان گرفتیم، صدها افسر را در میدانهای جنگ از پا درآورده‌ایم و صدها نفرشان را اسیر کرده‌ایم، امروز در اردوگاههای ما اسیرند و نقاط حساسی را هم در فاو و قلاویزان در اختیار گرفته‌ایم. عراقیها، هم نیروهایشان صدمه جدی خورده و هم ابزار جنگشان صدمه جدی خورده و هم تدارک امکاناتشان به شدت ضعیف شده است. نه قارونهای خلیج فارس دیگر می‌توانند به اینها کمک کنند و نه خلیج فارس دیگر جای امنی است که معبر درستی برای عبور امکانات برای اینها باشد و نه کشورهای استکباری و سرمایه‌دارهای دنیا دیگر جرأت می‌کنند به عراق سرمایه بدهند. شما می‌بینید دولت ایتالیا دیروز اعلام کرد که ما دیگر اعتباراتمان را از عراقیها قطع کردیم و اعتبار جدید نمی‌دهیم. فرانسه را دارید می‌بینید که راهش را عوض کرده است. این دو نمونه و نمونه‌های بسیار دیگر  
هم وجود دارد که ما منتظریم خودشان اعلام کنند. ما نمی‌خواهیم اعلام کنیم.
شرایط حمایت جهانی عراق به خاطر ضعفی که در او در این چند ماه دیده شده و به خاطر کشف دروغهایی که عراقیها می‌گویند، حسابی عوض شده است. در درون، ارتش عراق به شرایطی در آمده که شما نمونه‌هایش را در مهران دیدید. لشکرها و تیپهای خودتان را نگاه کنید با نیروهایی که در اختیارشان بوده بیش از یک هفته است هر روز دارند می‌جنگند و نیروهای ما تقریباً دست نخورده البته با یک تلفات بسیار کم، دارند جلو می‌روند و نیروهای تازه نفس عراق هر چه وارد میدان می‌شوند مثل کرباس از هم پاره می‌شوند و در بیابانها متواری و یا به دست ما اسیر می‌شوند.
در مرحله 6 عملیات کربلای 1، یک واحد از واحدهای ما با 5 تیپ عراق درگیر شد که اکثر تیپهایش هم تازه نفس بودند، آن چنان تعادلشان را به هم زد که سر فرماندهی جنگ در میدان گم شد و شنودها که شنیده می‌شد آن چنان این نیروهای تازه نفس را بریده و از هم گسیخته و متلاشی نشان می‌داد که صحنه برای هر کس که این سروصداها را می‌شنید تعجب آور بود.
ما در شرایطی هستیم که دشمن خواست از لحاظ اقتصادی ما را تحت فشار بگذارد و آن حرکتهایی را که انجام داد در رابطه با نفت و زدن مراکز اقتصادی و ناامن کردن خلیج فارس، درست نتیجه معکوس داد، چون بنیه این ملت با بنیه دشمن ما مساوی نیست.
اینجا تصمیم گرفته شد که به همان رویه‌ای که از اول، ما در جنگمان تکیه بر امکانات خودمان بوده و بریده بودیم از امکانات دنیا و از امکانات خارج از کشورمان و در حد امکان دسترسی استفاده می‌کردیم، از پوشش هوایی، از پدافندهای پیشرفته و از امکانات دیگر در حدی که بتوانیم تداوم بدهیم و وابسته خارج نباشیم با آنها کار می‌کردیم، این سیاست بسیار درستی که در جنگ انتخاب شده بود، امروز در اوج دارد خودش را نشان می‌دهد و وقتی که ما از 500 گردان نیرو صحبت می‌کنیم و این مسأله در میان ملت ما مطرح می‌شود، ما احساس می‌کنیم که یک حرف اغراق‌آمیزی مطرح نکرده‌ایم. آن قدر علاقه‌مند و داوطلب وارد میدان می‌شود که به مسؤولان جنگ این اطمینان را می‌دهد، که این ملت و این پشتوانه جنگ آن قدر غنی است که هیچ  
فشاری از ناحیه دشمنها نمی‌تواند ضربه به توان جنگی این ملت بزند.
نتیجه اینکه عراق هیچ راهی برای تقویت نیرو ندارد. نه پول دارد که ابزار بیشتری بخرد و نه امکانات دارد که نیروی بیشتری به میدان بیاورد و نه قدرت نمایی می‌تواند بکند که روحیه جدید به سربازهایش بدهد. نقطه مقابلش، ما امکان این را داریم با نیرویی که تا به حال می‌جنگیدیم، این را چند برابر کنیم که این تصمیم را گرفته‌ایم و مقدماتش را فراهم کرده‌ایم. اگر ما الان توان تشکیل نیروهای رزمی چند برابر موجودیمان را در میدانها داریم، این امکانات را به کار بگیریم در شرایطی که عراق نمی‌تواند اقدام جدیدی بکند و از اقداماتی که در گذشته می‌کرده عاجز است و شرارتهایی را هم که در طول سال گذشته کرد و تیرش به سنگ خورد، ناامن کردن خلیج فارس به ضررش شد و حامیانش را بیشتر از ما در معرض خطر قرار داد و زدن مراکز اقتصادی به ضررش شد و دید که دورترین نقاط تأسیساتش در تیر رأس موشکهای ماست و شرارتهای غیر انسانی، به کار بردن سلاح شیمیایی و زدن هواپیماهای غیر نظامی و ناامن کردن شهرها همه به ضررش شد و دید دست ما در آن موارد از او قوی‌تر و بالاتر است، تمام ابزار قدرت عراق زنگ زده و رو به ساییدن است. در مقابل، همه ابزاری که در خدمت پیروزیهای ما در گذشته بوده، برای ما رو به رشد است و بالندگی دارد.
این شرایط موجود ماست. ما از این شرایط چگونه می‌خواهیم بهره‌برداری کنیم؟ هدف چیست و برنامه چیست؟ هدف همانی است که روز اول امام فرمودند. ما از آن هدفمان یک ذره هم تنزل نکردیم و بیشتر هم نکردیم. این طور نیستم که اگر به دروازه بغداد برسیم، آنجا هدفمان را بزرگتر کنیم و بگوییم نه، ما یک چیزهای دیگری می‌خواهیم. این جور هم نیستیم خدای نکرده، اگر احساس ضعفی کردیم از هدفهای اعلام شده‌مان دست برداریم. هدف از اول همان بوده که متجاوز باید تنبیه شود و کیفر ببیند، و کمترین کیفرش این است که باید شر حزب بعث از سر مردم عراق کوتاه شود.
خسارتهای جمهوری اسلامی در این جنگ باید پرداخت شود که ما قبلاً هم اعلان کرده‌ایم. این خسارتها را در صورتی مطالبه خواهیم کرد که حکومت اسلامی مورد نظر ما در عراق نباشد. اگر چنانچه در عراق هم مثل ایران، ملت  
حاکم شد و حکومت جمهوری اسلامی به‌وجود آمد که ما آنجا را هم مثل خودمان در راه اسلام دیدیم، آن روز دیگر مسأله خسارتها برای ما اصل نیست. ما نه تنها می‌توانیم از خسارتهایمان صرفنظر کنیم، بلکه هر چه در توانمان هست به عراق هم کمک می‌کنیم که عراق و ایران با هم به طرف اسلام و استقلال و نجات فلسطین و محرومان منطقه حرکت کنند.
شرط دیگری هم این بود که آوارگان عراقی به عراق برگردند که از اول هم گفته‌ایم. ما خواسته‌هایمان این بوده، پس هدف همان است.
اما برنامه‌ای که برای تأمین هدف ریخته شده، اول امسال جرقه این برنامه در بیانات شخص رهبری و حضرت امام فرماندهی کل نیروهای مسلح بود که فرمودند: باید تمام کسانی که قدرت اسلحه به کار بردن دارند، خودشان را به مراکز نظامی و اعزام معرفی کنند و آنهایی که چنین قدرتی ندارند، باید با زبان و مال و امکانات دیگر، جبهه را پشتیبانی کنند.
این، تکلیف همه را در رابطه با جنگ روشن کرده است. این تکلیف مردم است که امام فرمودند. ضمنا امام یک عنوانی در آن روز به امسال دادند که سال را سال پیروزی قلمداد فرمودند و ما از اشارات امام می‌فهمیم، باید با آن راهی که خودشان ارائه فرمودند ـ راه بسیج مردم با هدف سال پیروزی ایجاد کردن ـ جنگ را اداره کنیم.
مسؤولان جنگ، فرماندهان سپاه و ارتش و بسیج و نیروهای مهندسی خودشان را برای چنین برنامه‌ای آماده کرده‌اند. در این چند ماه اول سال، همان طور که می‌بینید آن حماسه‌هایی که در مهران و حاج عمران آفریدند و ضربه‌هایی که به دشمن زدند، نمونه‌های حرکتهای ابتدایی سال است. طرح از طرف قرارگاههای عمل کننده این است که ما نیرو به حد کافی آماده کارزار کنیم. که در قدم اول این مقدار را 500 گردان در نظر گرفته‌اند. برای این 500 گردان نیرو خواسته‌اند، آنهایی که آموزش دیده‌اند و نیاز به آموزش مجدد ندارند در درجه اول خود را معرفی می‌کنند که شروع شده و به مقیاس وسیعی دارند خودشان را معرفی می‌کنند.
آنهایی که نیاز به آموزش دارند در اردوگاههای آموزشی موجود یا اردوگاههای جدیدی که بر حسب نیاز، فوراً در سراسر کشور ساخته می‌شود،  
آموزش ببینند. براین اساس ابلاغ شده به ستادهای پشتیبانی جنگ در سراسر کشور به همان اندازه که نیاز آموزشی منطقه است، بعد از استفاده از اردوگاههای موجود و امکانات مدارس و فضاهای ساخته شده موجود، هر مقداری در هر نقطه‌ای که تشخیص می‌دهند باید اردوگاه ساخته شود، که این کار هم شروع شده و دارند اردوگاه جدید می‌سازند.
از طرف شورای عالی پشتیبانی جنگ ابلاغ شده ـ از طرف دولت هم ابلاغ شده ـ که نیروهای کیفی‌ای که در اختیار دولتند و در سراسر کشور مسؤولیت دارند، آنهایی که قدرت فرماندهی دارند چه فرماندهی گردان چه فرماندهی گروهان و دسته و ... که داوطلب هستند و خودشان مایلند به میدانهای جنگ بروند، دولت آنها را در اختیار جنگ بگذارد که اینها به صورت پاسدار افتخاری یا به شکل دیگری در اختیار جنگ قرار بگیرند.
یعنی هر کس الان در سراسر کشور در پستی که کار می‌کند، در صورتی که خودش داوطلب باشد و آمادگی داشته باشد که در جنگ با ما همراهی کند، دولت و مسؤولان مؤظفند که موافقت کنند که آنها در اختیار جنگ قرار بگیرند و وارد این گردانهای جبهه شوند.
این سمینار که شرکت کنندگانش، کسانی هستند که صلاحیت فرماندهیشان تا حدود زیادی مورد تأیید قرار گرفته، برای این منظور است که ما کادر این گردانهای جدیدمان را تعیین کنیم. شما می‌دانید که کادر گردانهای جدید چیست. از فرمانده گردان گرفته تا فرمانده دسته.
زمانی که برای این منظور در نظر گرفته شده سه ماه نمی‌تواند باشد، چون تجهیز گردانهای فراوان برای برنامه‌ای که ما در جنگ داریم، الان با سه ماه نمی‌تواند تحقق بیابد. خواست ما این است، کسانی که این آمادگی را دارند حداقل خودشان را برای یک سال در اختیار جنگ قرار بدهند. این یک سال به صورت پاسدار افتخاری، لباس پاسداری بپوشند و در اختیار سپاه پاسداران قرار بگیرند و با ارزیابی که می‌شود و با حضور فرماندهان واحدها ـ افرادی که به عنوان نماینده تام‌الاختیار از طرف واحدهای رزمی امروز در این سمینار بودند - در کمیسیونها با شما مذاکره خواهند کرد، در این سمینار تصمیم گرفته شود که افرادی که آمادگی ]دارند[ و داوطلب هستند که برای هدایت گردانها یا  
گروهانها یا دسته‌ها و یا شکل‌گیری از کمکهای فرماندهی و مدیریت جنگ در اختیار جنگ قرار بگیرند، از این سمینار باید بیرون بیایند که ان‌شاءاللّه نتیجه این سمینار این خواهد بود که ما از لحاظ کادر گردانهای مورد نظرمان بی‌نیاز خواهیم شد. و بعد از این کادربندی که با این سمینار انجام خواهیم داد، نیروهایی که دعوت کردیم ـ اعزام مجددیها یا آموزش‌بینهای جدید یا نیروهای مشغولی که الان در حد وسیع در اختیار سپاه قرار گرفتند - با ترکیب‌های ثابت و بادوامتری از گردانهای گذشته در اختیار جنگ قرار بگیرند.
یکی از کارهایی که در این رابطه ما کرده‌ایم، استفاده کردن از مشمولان و سرباز وظیفه‌ها بود. می‌دانید که جمع زیادی از کسانی که در سن سربازی بودند الان در پادگانها نبودند و با مصوبه‌ای که مجلس شورای اسلامی گذراند الان امواج جوانها پشت درهای پادگانها متراکم است که می‌خواهند وارد خدمت مقدس سربازی بشوند و از این میان، سهم بسیار وسیعی برای سپاه پاسداران در نظر گرفته شده که قسمت عمده‌ای از نیاز این گردانها را مشمولانی تشکیل می‌دهند که اینها 2 سال در جبهه می‌مانند. یک کار مقطعی هم انجام داده‌ایم و گفتیم سربازهایی که الان در جبهه هستند ـ شورای عالی دفاع تصویب کرد ـ اینها به خاطر این مقطع و به خاطر این برنامه‌ای که ما ریختیم 2 ماه به خدمتشان اضافه شود.
این هم تصویب شده و به کادرهای آموزشی ارتش هم، دستور داده شده و آنها هم اقدام کرده‌اند. و ظرفیت آموزشی‌شان را در حال حاضر 2 برابر کرده‌اند و اگر نیاز باشد، اینها باز هم می‌توانند وسعت بدهند و چند برابر کنند.
همه امکانات از اطراف برای جذب نیروهای رزمنده و تدارکاتی و خدماتی جبهه انجام شده که ما کاملاً امیدواریم که این ظرفیتی که در نظر گرفته‌ایم در درجه اول 500 گردان و اگر نیاز بود تا آخر سال 1000 گردان نیرو در خدمت جنگ وارد شوند و اساس کار را شما تشکیل می‌دهید. شما برادران لایق بسیجی که در گذشته آزمایشتان را در جبهه‌ها و در آموزشگاهها و پایگاههای مقاومت داده‌اید و گزینش شده‌اید و شرایط لازم را برای اداره نیروها در جبهه‌ها دارید، این مجموعه ان‌شاءاللّه می‌تواند ماشین جنگ را به طرفی که امام در بیانات اول سالشان فرمودند ـ سال پیروزی و سال استفاده  
کردن از امکانات مردمی برای تحقق اهداف این دفاع مقدس که ما داشتیم ـ هدایت کند و ما ان‌شاءاللّه سربازان خوبی باشیم برای رهبر عظیم‌الشأنمان و فرمانده بزرگوارمان که بتوانیم امسال، سال پیروزی بیافرینیم و اهداف جنگ را در پایان سال ان‌شاءاللّه تحقق یافته ببینیم.
امید ما به این اجتماع شما خیلی زیاد است و این امید هم متکی است به سوابق و فداکاریهای دوران گذشته شما و تجربه‌ای که داشته‌ایم. ضمناً برای استفاده از نیروهای کیفی دانشگاهها و به خصوص دانشجوها و جوانهایی که الان کنکورشان را داده‌اند، در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم مصوبات بسیار مهمی گذشته که قسمتی از آن اعلام شده و قسمتی دیگر اعلام خواهد شد و از روحانیت عزیزمان هم که همیشه در جبهه‌ها به رزمندگان ما روح می‌دادند، خواسته شده که در سطح وسیعی وارد میدانها شوند و در واحدها حضور داشته باشند که ان‌شاءاللّه یکپارچه، این ملت، این دفاع مقدس را به نقطه مطلوب برساند.
ما شما را به خدا می‌سپاریم و دعا می‌کنیم زحمتی که کشیده و اینجا تشریف آورده‌اید، همراه با موفقیت و پیروزی باشد.
    والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته