بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوش آمدید. دیدار با جمعی از دانشمندان و چهرههای فرهنگی، اصیل و عمیق کشور اسلامی پاکستان ما را خوشحال کرد. زیارت شما برای من واقعاً ارزشمند و روحبخش است و با این شعرتان ما را شرمنده کردید. (1)
ما هم روی تحلیلی که در اظهارات آقایان در مورد تأثیر ادبیات فارسی به همراه عقاید اسلامی در استقلال پاکستان بود؛ تکیه داریم (2) و میدانیم که اسلام از طریق ایران و به همراه ادبیات فارسی در اینجا سازنده بود. متقابلاً ما هم از آثار دانشمندان شما در ایران استفاده کردیم. اشعار و معارفی که مرحوم علامه اقبال خلق کردند و منتشر شد؛ بسیار کارساز است. در دوره انقلاب یکی از مراجع مهم ما در معارف انقلاب اسلامی و ملی همین افکار اقبال بود.
به نظرم بسیاری از ایرانیها حتی توجه ندارند که مرحوم اقبال، ایرانی نیستند. خودم هیچ وقت چنین احساسی نداشتم که اقبال ایرانی نیست. شعرای زیادی در ایران داریم که دواوین آنها خوب و عمیق است. از لحاظ صناعت شعری هم کتابهای ارزشمندی داریم؛ اما اشعار علامه اقبال برای ما طلبهها و نیروهای مبارز سازندهتر از اکثر شعرهای دیگر بود. شاید بدون استثناء از همهشان اثرگذارتر بود. الان در ایران موردی را نمیشناسم که به اندازه کتاب اقبال روی ما تأثیر داشته باشد. خیلی از نیروهای جوان و طلبهها اشعار اقبال را حفظ بودند و گاهی بخشی طولانی از کتاب را حفظ میکردیم. در منبرها خوانده میشود. وعاظ میخوانند. تابلو نوشته میشود. در خیلی جاها با خوشنویسی به صورت زیبایی ارائه شده است.
این مسئله، معنای مهمی دارد که اقبال پاکستانی به آن خوبی شعر فارسی میگوید و فارسها ترجیح میدهند شعر اقبال را به خاطر محتوای خوبش از بر شوند. خود اقبال هم بیشتر سراغ محتوای فلسفی و سیاسی رفته و آنها را یک جا در ادبیات جمع کرده است. تحلیلهایی که ایشان در مسائل شرق و غرب، اسلام و کفر و ملیتها و عقایدشان در کتابها و اشعار خویش دارد، واقعاً حر فهای بلندی است. آثار مرحوم اقبال بین ایران و پاکستان پل بسیار معتبری است و رابطه خیلی خوبی بر قرار کرد. باید یک مقدار روی این کار کنیم؛ یعنی ما باید در ایران بها بدهیم وشما هم دراینجا به عنوان دستمایه کار انجمن از این آثار استفاده کنید.
به هر حال یکی از خیانتهایی که انگلیسیها به قاره هندوستان کردند؛ همین بود که ادبیات اصیل فارسی را در سراسر هند تضعیف کردند؛ من جمله در پاکستان ظلم کردند، الان رابطه بچهها و جوانهای شما با منابع عظیم و افتخارآمیز هزار سال تاریخ شما قطع شده است. این آثار خیلی باارزش هستند و عدهای از شخصیتهای قدیمی مثل شما ارزش این را میدانند و این هنوز در بین آنها فضل و ادب حساب میشود.
این وضع را در دیدار با دانشگاهیها و فارسیدانهای بنگلادش و هندوستان هم دیدیم. در قاره هند هنوز این آثار هست. به نظرم باید یک حرکت اصولیتر را انجام داد و قدری وسیعتر کار کرد تا این سند مهم ارتباط و همکاری را احیا کنیم. عصر امروز ملاقاتی با آقای نخست وزیر دوره موقت شما داشتیم که گفتند یک دانشکده داریم و میخواهیم دانشگاه بینالمللی اسلامی زبان فارسی را تقویت کنیم. ما هم به ایشان قول همکاری دادیم که از لحاظ استاد، امکانات، کتاب، مقاله و ابزار کارکمک کنیم. در بنگلادش هم این قرار را با دانشگاهشان گذاشتیم. زمینی را برای ما در نظر گرفتند که جایی را بسازیم. تقویت زبان فارسی در اینجا و این مناطق، تقویت عرق ملی است. رابطه این منطقه با ایران در این مسائل، سوابق طولانی دارد که مایه حرکت جدید است و روابط جدید را تقویت میکند به نظر میرسد ایران و پاکستان محکومند که با هم صمیمی باشند و همکاری کنند. مردم دو کشور واقعاً همدیگر را دوست میدارند. شیطانهایی پیدا میشوند که نگذارند محبتهای عمیق مردمی بین ما باشد؛ ولی چون ریشهدار است؛ به آسان نمیتوانند ریشه این درخت کهن را بکنند.
به هر حال یکی از راههای خوب تقویت روابط، همین زحماتی است که شما میکشید و این علاقهای است که ابراز میفرمایید. در ایران هم باید سعی کنیم که انجمنهای مشابهای باشند. نمیدانم در ایران الان کسانی هستند که این احساس خاصی را که شما دارید؛ داشته باشند یا نه؟! ما چون در دریا هستیم؛ این احساس تشنگی را نداریم. ولی اخیراً حرکتی را برای تقویت زبان فارسی شروع کردیم که طبعاً بهترین جایش همین مناطق است. انشاءالله از آن طرف دست شما را به گرمی میفشاریم و از این همه محبتهایی که امروز از شما دیدیم؛ تشکر میکنیم. درست مثل جمع استادان ایرانی است که گاهی در دانشکدهها یا در حوزهها میبینیم. این قدر محفل خودمانی و مأنوس است. من که هیچ تفاوتی بین این محفل و محافل ایرانی نمیبینم. امیدواریم مشکلاتی که اطراف شما را درکشمیر و افغانستان گرفته است و مسائل ناامنی که بر مردم مظلوم پاکستان تحمیل میشود؛ به سرعت از بین برود.
ما میدانیم در پاکستان چه خبر است! از اول انقلاب هر کس که در پاکستان بر سر کار بوده است؛ ما از ایران دست آنان را فشردیم. این خود شما هستید که به هر کس خواستید؛ رأی میدهید و انتخاب میکنید. ما مایل نیستیم در مسائل داخلی کشور شما دخالت کنیم و حتی به صورت اظهارنظر هم وارد سیاست شما نمیشویم. فقط منتظریم مردم پاکستان انتخاب کنند و ما همکاری با دولت را تقویت کنیم. باز هم همین سیاست را ادامه میدهیم.
به هر حال واقعاً محبت کردید و من صمیمانه از شما تشکر میکنم و امیدوارم که بتوانید با تلاشهایتان این مشعل را فروزانتر کنید. خیلی خوش آمدید و محبت فرمودید.(2)
والسلام و علیکم و رحمه الله
***********************************************************************
1- در این مراسم آقای کاظمی شاد، یکی از شعرای عضو انجمن دوستی ایران و پاکستان شعری با عنوان «در خیرمقدم» قرائت کرد:
رئیس کشور گلهای رنگارنگ ایرانی
به پاکستان رسیده با خلوص گرم ایمانی
به این سامان آمد زانکه مهر دین و ایمانی
به هر سو نور پاشیده چراغ لطف یزدانی
چو گشته میزبانش حضرت فاروق احمدخان
گرفته ملت پاکان به دل احساس شادانی
ز گلزار خمینی زانکه آمد یک چمن گلها
به دیدارش درین گلشن دمیده نرگستانی
جواهر خانه ایران از آن رخشندگی دارد
به رفسنجان پیدا شد گهر از بهر تابانی
به استقبال مهمان گرامی شاد و خوشدل گو
قدوم میمنت آسا بر روی چشم پاکانی
تو یار و یاور خاص امام عاشقان بودی
در آن ایام طاغوتی و هیجانی و سوزانی
مددکار تمام ملت ایرانیان بودی
در آن عصر گران خوابی و بی دینی و عریانی
تو در بحر شریعت گوهری خوش آب هم هستی
کسی از اهل منبر هم نمیباشد تو را ثانی
همیشه در سخنرانی جمعه گل فشان هستی
به تشریح امور دینی و احکام قرآنی
ارسطو میشود گمراه اندر شهر دانشها
فلاطون را دلیل است آنچه دارد از تو برهانی
ز بهر خاطر مردم همیشه در دل شبها
به درگاه خداوندی تو بیداری و گریانی
تو گریانی و بیداری به درگاه خداوندی
ز بهر خرمی ملت و فرخنده سامانی
کسی هم نیست روگردان ز دستورت و فرمانت
نه آذربایجانی، نه خراسانی، نه تهرانی
نه کردستانی و مازندرانی و بلوچیها
نباشد هیچ کس هرگز خلاف حکم ربانی
نه قشقایی و افشاری، نه قاجاری و کرمانی
نه زنجانی، نه شیرازی و یزدی و خبوشانی
نه قمی و صفاهانی، نه رازی و فراهانی
نه تبریزی، نه بوشهری، نه گیلی و سبحستانی
اگر هم متحد باشند ملت نیز هم بسته
چه خوشوقتی و خوشبختی، چه خوشحالی انسانی
به زیر یوغ بیگانه و مستکبر شده دنیا
ز بهر مردم مظلوم، بس پرهول زندانی
حفاظت کن تو مثل نوح از کشتی اسلامی
چه اهل بوسنی و چه مردم کشمیر و افغانی
نگاه التفاتی از تو میخواهند هر لحظه
درین غرنده دریایی و طوفان خروشانی
خدایا متحد باشند بهر کل مشکلها
سران با شرف از مملکتهای مسلمانی
نمیخواهند چون پیروزی اسلام را از دل
نشسته در کمین مستکبرین قاتل و جانی
کنون ایران چو دارد چهره زیبای جمهوری
الهی! کورگردان از رخش چشم حسودانی
ازین پیروزی بیسابق تاریخ اسلامی
ز پاکستان به تو تبریک میگویند مردانی
سفیر کشور گلها به پاکستان میباشد
محمد مهدی آخوندزاده مرد روحانی
به دستور تو چرخ دوستی را پاک گرداند
بگرد آورده یار و خیرخواهان فراوانی
رسیده عید نوروز بهاری زانکه در کشور
به تو صد تهنیت باشد ز یاران صمیمانی
دعای شاد ایران دوست میباشد که در ایران
نگردد هیچ گه وارد یکی ناخوانده مهمانی
2- در این دیدار و قبل از سخنرانی آیتالله هاشمی رفسنجانی یکی از اعضای انجمن دوستی ایران و پاکستان در سخنانی گفت: «روابط فرهنگی و تاریخی ایران با این منطقه در حلول تاریخ همیشه برقرار بوده است و با تأسیس کشور پاکستان و پیروزی انقلاب اسلامی ایران استحکام بی نظیری یافته است. البته کوششهای عمده حضرتعالی در تحکیم و تثبیت این روابط دینی و فرهنگی نقش بسیار مؤثری ایفا نموده است. چنانکه آن مقام معظم مستحضر هستند، زبان فارسی برای مدت هزار سال زبان دینی و فرهنگی این منطقه پهناور بوده و خوشبختانه هنوز هم در زندگی فرهنگی و زبان ملی ما اهمیت بسزایی دارد.
علامه محمد اقبال در احیای زبان و ادبیات فارسی اقدامات شایسته انجام داد که در نتیجه آن زبان فارسی در پاکستان جلوه تازهای به خود گرفت. ضامن حفظ برای این میراث مشترک ایمان مردم متعهد پاکستان است و برای تحقق این هدف مقدس انجمن فارسی پاکستان به وجود آمده که در راه گسترش زبان و ادبیات فارسی کوشا میباشد.»
یکی دیگر از اعضا نیز گفت: «دو ملت ایرن و پاکستان همواره از رابطه نزدیکی برخوردار بودهاند. ما در تحکیم روابط میان ملتهای ایران و پاکستان بهترین نمایشگر اتحاد دو ملت را در افکار اقبال و ادبیات ایران میدانیم. به نظر من پنجاهمین سالگرد استقلال این مملکت را که امروز جشن میگیریم، فیضی است که از ملت ایران به این سرزمین رسیده است و دین مبین اسلام که از طریق سرزمین ایران وارد پاکستان شده بود، توأم با فرهنگ ویژه ایران بود. به نظر من بعد از هزار سال استضعاف مسلمانان در شبهه قاره امکان تأسیس چنین مملکت اسلامی بر مبنای دین و فرهنگ ایران اسلامی بود. ما مفتخر شدیم که بعد از هزار سال موقعی که قرار شد دموکراسی در این سرزمین استقرار بیاید و اکثریت بر اقلیت حکومت بکند، گفتیم که از لحاظ ملت ما مسلمانان شبه قاره، ملت جداگانهای از اکثریت غیرمسلمانان شبه قاره هستیم.
به عقیده من اگر دین اسلام با آن آمالها و آرزوها و آرمانهای عظیم و بزرگ اسلامی و ایرانی همراه نبود، ما نمیتوانستیم فقط بر مبنای دین چنین کاری کنیم.»