بسم الله الرحمن الرحیم
«اَلâحَمâدُلِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
توضیحات مختصری که جناب آقای خرازی دادند، دورنمای نامههای هفته جنگ را مجسم کرد. مقداری که ابتداعاً به ذهن آدم میرسد، قبل از تفکر جالب به نظر میآید و یک نوع جامعیتی در برنامهها دیده میشود، ولی من خودم اعتراف میکنم که ما حداقل در خارج از کشورمان در این مدت نتوانستیم مسأله جنگ را جوری که واقعاً هست در دنیا روشن کنیم و اگر توی این حرفهایی که من میزنم چیز تازهای به چشم خورد، آقایان برای اینکه در این هفته رویش کار شود، استفاده شود. این از جنگهای عجیب روزگار است. این جنگی که ما داریم واقعاً ما در این جنگ در دنیا مظلوم هستیم و مظلومیت ما در دنیا درست ثابت نشده، بلکه معکوسش است. دنیا الان وضع را این طور میبیند که ما میخواهیم جنگ ادامه پیدا کند و ما دلمان میخواهد در منطقه جنگ باشد. البته خیلیها میدانند ما چه میگوییم. من فکر میکنم افکار عمومی دنیا هنوز به این مسأله واقف نیست که چرا ما دفاع را ادامه میدهیم و واقعاً دنیا هنوز نمیداند این جنگ ما موقعیت دفاعی دارد و تهاجمی ندارد. هر کسی یک کمی فکر کند و وضع انقلاب را بداند میفهمد که ما آماده جنگ نبودیم و ما نبودیم که این جنگ را میخواستیم. چون ما آن وقت سپاهمان شکل نگرفته بود و ارتش ما در حالت تصفیه بود و ما چهرههای مقصر را در جامعه کنار میزدیم و وضع فرماندهی ارتش جوری بود که اصلاً زمینه جنگ نبود به علاوه ما هیچ وقت ادعای جنگ نداشتیم و ما نمیخواستیم با کشور همسایهمان بجنگیم. ما میدانیم امروز در دنیا جنگیدن با اسلحههای جدیدی که هست با آسیبپذیری که توی امکانات کشورها بهوجود میآورد این طور جنگ در دنیا خیلی خطرناک است. همه اینها روشن است.
اگر کسی منصفانه قضاوت کند، میفهمد که تنها عراق نبود که با روحیه انقلابی بجنگد، بلکه پشت سر عراق قدرتهایی هستند که نمیخواهند در دنیا انقلاب واقعی تحقق پیدا کند. یا اصلاً نمیخواهند انقلاب شود یا اگر انقلابی شود به نفع خودشان باشد. ممکن است غربیها بخواهند انقلاب باشد، این انقلاب به نفع آنهاست و یا کمونیستها بخواهند انقلاب شود در بلوک شرقی به نفع خودشان. یک چنین انقلابهایی در دنیا خطر ندارد و به گونهای دنیا تقسیم شده به غرب و شرق و در غرب هم بین حکومتهای دست دوم به گونهای تقسیم شده که حرکت مستقل از یک گوشه دنیا که الهام بخش باشد، آن هم در کشوری مثل ایران برای اینها قابل قبول نیست و این را خطر میدانند. آنها نمیخواستند انقلاب شود و ما دیدیم که در اواخر عمر رژیم گذشته تقریباً همه جریانهای موجود دنیا، آمریکا، شوروی، اروپائیها، شرقیها، غربیها و ارتجاع همه از رژیم شاه حمایت میکردند. ما واقعاً بیرون از مرزمان هیچ حامی نداشتیم، غیر از یک سری افراد که هستند. این مسأله نیست و مسأله کلی این بود که قدرتهای شکل گرفته دنیا نمیخواستند مسلمانان در ایران پیروز شوند و دشمن سقوط کند. من خیال میکنم جنگ امروز آخرین حربهای است که اینها بهآن متوسل شدهاند. اگر میتوانستند با شورش داخلی قضیه را رفع کنند، میکردند و با تغییر محتوای انقلاب قضیه را تمام میکردند. اگر میتوانستند با وسایل سیاسی دیگری که در اختیار دارند، میکردند. اگر میتوانستند با کنترل انقلاب از یک نقطه مطمئن که در جهت افکار آنها باشد میکردند، به نظر میرسد اینها از همه امکاناتشان عاجز شدند و تن دادند به جنگ و همه جا هم دادند.
مسأله مهم این است که ما ثابت کنیم اینها دروغ میگویند. چرا که اگر بگویند ما طرفدار جنگ هستیم این برای افکار عمومی دنیا قابل پذیرش نیست. ما هم که میگوییم آری با اینکه مظلوم هستیم و مورد تجاوز قرار گرفتهایم همین که میگوییم جنگ آری، نقطه تبلیغاتی کشور ماست و ماهیت دفاعی جنگ ما را به ماهیت تهاجمی تبدیل کرده. در نظر خیلیها آنها دروغ میگویند و آنها واقعاً میخواهند جنگ باشد و واقعاً جنگ به نفع عراق تمام شود و یکی از منافع عراق و دنیای ضداسلام همین است که جمهوری اسلامی ضعیف باشد. این خودش یک چیزی برای آنهاست و هدف آنها این است که جمهوری اسلامی یک کشور ضعیفی باشد و گرفتار و غیر بالندهای باشد که اینها با جنگ میتواند تحقق پیدا کند. جوری هم تنظیم کردند که اگر آتشبس در این شرایط ایجاد شود، این بدتر است. چون آتش بس در این شرایط باعث باجگیری عراق از کشورهای منطقه میشود.
کشورهای منطقه عراق را به عنوان سد مقابل خودشان میشناسند. آنهایی که از این سیل خروشان انقلاب اسلامی وحشت دارند و باید هم وحشت داشته باشند. آدمهای ناباب و زورگو و فاسق و فاجر و تحت سلطه، اینهایی که میدانیم با اسلام نمیسازند از موج خروشان انقلاب اسلامی وحشت دارند، نه اینکه از ما وحشت دارند. آنها میدانند و تقریباً مطمئن هستند که ما این جور نیستیم که لشکر بکشیم به کشورهای حماسه و غیر حماسه، برویم بجنگیم. ما که این جور نمیخواستیم انقلاب کنیم و در آینده هم این طور نمیخواهیم. آنها این را میدانند و از لشکر معنوی انقلاب میترسند. آن امواج روحی انقلاب و آن فرهنگ اسلامی آنها را ترسانده. این را بهانه کردند که از قدرت اینها میترسند. مسائل را این جوری مطرح کردند. بنابراین آنها این را میخواهند.
حالا دو طرف قضیه چیست؟ آنها این را میخواهند که ما هم تسلیم آنها شویم و بگوییم جنگ؟ یا اینکه تسلیم آنها شویم و بگوییم آتشبس؛ آنها دومی را بهتر میخواهند. چون آتشبس در این شرایط تضمین اهداف آنهاست. واقعاً تضمین است و طراحی جنگ حتماً جزء این استراتژیک بوده که اگر ایران ساقط شد، یک آتشبس برقرار شود که ایران در مقابل بسیاری از کشورهای منطقه و امکانات آنها قرار گیرد و این در منطقه بسیار چیز خطرناکی است.
من خیال میکنم شرق و غرب و ارتجاع منطقه این را میخواهد و طبعاً دولت عراق در باند ارتجاع منطقه است و خودش هم مسأله داخلی را دارد و عراق را هم شما میشناسید و یک سری چیزهایی است که واقعاً باید رویش کار شود و اگر جنگ را شروع نکرده بود و جمهوری اسلامی تثبیت میشد خیلیها پیش بینی میکردند، عراق از کشورهایی است که بهزودی میریزد. چون اکثریت مردم عراق متمایل به انقلاب اسلامی بودند و این نوید پیروزی آنها را هم سر حال میآورد و راه ما هم راه روشنی بود، یعنی راهی که ما در ایران رفتیم این راه را عراقیها هم میتوانستند بروند. اگر جنگ نبود چنین روحیهای را هم میشد در عراق درست کنند. روحانیت هم در آنجا به اندازه کافی بود. شمال و جنوب عراق گرفتار بود، با همسایههایش خوب نبود. و قبل از انقلاب همه کشورهای خلیج فارس با عراق بد بودند و اصلاً میترسیدند. عربستان سعودی و اردن و سوریه هم بود و یک نقطه قابل احتراقی بود و او برای نجات خودش دست به این کار میزد و همه اینها شرایط را برایش جور کردند.
ما از این شرایط نباید غفلت کنیم و لذا مجموعه این شرایط این را به ما میدهد که توقف در جنگ نمیشود. هیچ راهی الان وجود ندارد که جنگ متوقف شود و جنگ آرام شود. بله اگر قدرتهای استکباری نفوذ نداشتند، اگر آنها تحریک نمیکردند و مصلحت آنها این نبود، اگر ارتجاع منطقه به خودش اطمینان داشت و اگر فکر میکرد صلح شود او میتواند دوام بیاورد - ولی این جور نیست - آنها چنین چیزی را نمیخواستند. وقتی محاسبه میکنیم امکانات طبیعی را و انسانی و جغرافیایی و سیاسی و فرهنگی را کشوری هستیم که همه چیز داریم. آنها این را مثل روز روشن میبینند که در یک کشوری مثل ایران انقلاب شود و پیروز شود و موفق شود و بهعنوان الگوی یک انقلاب موفق در منطقه مشخص شود و بعد هم نوکران آمریکا و شوروی راحت در کنار ما زندگی کنند، چنین چیزی عملی نیست. چون صلح را اینها مساوی میدانند با آتشبس که با وجود آتش بس ایران نمیتواند موفق شود و این وحشت همیشه وجود دارد. روز اول این فکر را نمیکردند و الویت را به شکست ما میدادند و الان الویت را به این دادند. باید روی همین مسأله مردم را روشن کنیم. البته خوشبختانه مردم ما روشن هستند. بعضی از مردم ممکن است نتوانند مسأله را تحلیل و استدلال کنند. ولی شعور و فطرت انسانی و شعور جامعه ما این جنگ را به نفع اسلام نمیداند که این جوری ختم شود. یعنی آتشبس بی نتیجه را جامعه ما موافق نیست و این چیز مهم و سرمایه خوبی برای تداوم جنگ است و ما هم اگر میشد البته رسانههای جمعی دنیا این را نخواهند گذاشت ولی اگر میشد منطقمان را مشخص کنیم، مشخص میشد که این حالت دفاعی ما، واقعاً دفاعی است و ما میخواهیم از انقلابمان دفاع کنیم، ما میخواهیم انقلابمان را در محیط سالم و ساده حفظ کنیم و ادامه دهیم و سازندگی کشور را داشته باشیم و چارهای جز این نداریم که در دنیا ثابت کنیم و راهی غیر از این نداریم.
در دنیا باید ثابت کنیم که ما دفاع مقدس داریم و دفاعمان هم کاملاً عادلانه است و خواستههایمان هم عادلانه است، شاید مسائل حل شود و ما میدانیم در دنیا، قدرتهای دنیا نه گوشش برای شنیدن حرف حق باز است و بر فرض هم بفهمند خودشان مقصد و محرک هستند و آنها عامل اصلی هستند، آنها همین حالا دنبال قضیه را میگیرند و دنبال کار راه میافتند. در تبلیغ جنگ باید این مسأله روشن شود در جامعه خودمان روشن شده و باز هم باید تکرار شود که ماهیت فعلی جنگ ما ماهیت دفاع است و منتهی این دفاع این جوری است و این شرایط را دارد که دفاعمان با جنگ دارد انجام میشود و دشمن الان سپر بلند کرده و این دلیل صلح طلبیاش نیست. دلیل این است که شرارتش را میخواهد زیر سپر ادامه دهد و ما اگر شمشیر بلند کردیم، دلیل مهاجم بودنمان نیست، دلیل این است که ما میخواهیم آن کس که زیر سپر آمده و میخواهد ریشه انقلاب را بزند، او متجاوز است و ما میخواهیم آن را در منطقه منحل کنیم.
ما در مذاکراتی که با مقامات منصف دنیا داریم در بحث میبینیم پیروز هستیم گرچه آنها عملاً حرف ما را قبول نمیکنند، ولی در بحث حرف حسابی ندارند و میگویند اگر شما بپذیرید صلح میشود و اگر آتشبس را بپذیریم واقعآ صلح میشود؟ چه تضمینی میکنید؟ تضمینی نمیتوانند بکنند.
اگر تضمینی نباشد هر چهار، پنج سالی اراده میکنند که موشکها و توپخانههایشان را جلو بیاورند، یعنی تسلیحات بهتر از ما را بخرند. آنها یک عده کشورهای نفت خیز و نوکر هستند که این کار را میکنند به خاطر مسائلی که دارند. جمهوری اسلامی اگر به این مسابقه تسلیحاتی بخواهد ادامه دهد یک طرف ما شوروی و یک طرف ما آمریکا و ناتو است. این چطور میشود؟ ما بدون اینکه یک صلح تضمین شدهای توی منطقه داشته باشیم تسلیم این وضع شویم؟ کشورمان را به کجا میتوانیم بکشانیم؟ اگر بنا باشد ما همیشه سی، چهل در صد درآمدمان را خرج تسلیحات کنیم، معلوم است این کشور به جایی نمیرسد. بنابراین این مسأله باید حل شود. ما اگر این مسأله را خوب حلش کنیم، خداوند جزای ایثارگریهای مردم ما را در نصرت اسلام خواهد داد. برای اینکه این پیروزی عظیمی حساب میشود.
همه میدانند که ما الان فقط با عراق نمیجنگیم و با پشتوانههای شیطانی مثل فرانسه و آمریکا میجنگیم و حتی ماهوارههای آمریکایی هر شب عکسهایی را که میگیرند در اختیار عراق میگذارند یعنی وضع جبهه را در اختیار عراق میگذارند.
الحمدُللّûه تا به حال ملت جنگ را خوب اداره کرده و باید این ملت همیشه به دستاوردهای خودش معتقد باشد و ببیند و روشن شود و باید آن شیطنتها را خنثی کنیم و ما آنچه که در اختیارمان بوده در خدمت خدا و انقلاب گذاشتیم و خداوند هم وعده نصرتی که به ما داده، بالاخره هر روزی که خدا خودش مصلحت بداند و ما را مستحق آن بداند ما را مورد نصرت الهی قرار میدهد. اگر هم خداوند برایش تعلق گرفته باشد که تا آخر عمرمان این طور زندگی کنیم، این تسلیم هم در برابر اراده خداوند برای ما بسیار زیبا است و باید تسلیم شویم. زندگی همین است و انجام وظیفه در مقابل خدا بهترین چیز است که در مقابل خداوند اینها را به مردم خواهید گفت. ما دعا میکنیم که موفق باشید و اگر کمکی از ما ساخته باشد به شما خواهیم کرد.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته