سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع دانشجویان
بسم الله الرحمن الرحیم
اَعوذُ باللّûه مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم.
"وَ لاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحâزَنُوا وَأَنُتُم الاîَعâلَوâنَ اïِن کُنتُم مُّؤâمِنِینَ".
من این جلسه را امروز برای مطرح کردن مسایل مهم مورد نظر شهید مطهری مغتنم میشمارم. مدتی است که دنبال فرصتی میگشتم که یکی از موضوعات مورد نظر ایشان را که خود من هم پیش از انقلاب به آن علاقمند بودم، مطرح کنم، یعنی علل و عوامل عظمت و انحطاط مسلمین. یکی از آرزوهای من بود و خوشحالی من این است که این جلسه در دانشگاه است. و من فکر میکردم این بحث را در جمع دانشگاهی باید مطرح کنم. ایشان این مسأله را حدود بیست سال پیش مطرح کردند، سال 45 در مقدمه جزوه انسان و سرنوشت. من همان موقع وقتی آن مقدمه را خواندم خیلی برایم جالب بود. بعد هم با ایشان در مورد این مسأله زیاد صحبت کردم. ایشان توی آن مقدمه مینویسند که از بیست سال قبل این فکر را تعقیب میکردند. یعنی از سال 25 تا حالا یعنی حدود چهل سال پیش. مطالبی که جسته و گریخته در جاهای دیگر دیدند جمع کرده بودند و خلاصهای در آن مقدمه آوردند و در آثار بعدشان هم بعضی جاها که فرصتی پیدا کردند به آن مسأله پرداختند.
اصل مسأله این است که ببینیم چه چیزی باعث شد که مسلمانان در یک مقطعی از زمان بزرگترین حکومت روی زمین و عالیترین تمدن روی زمین را تا آن تاریخ به وجود آوردند و از چند قرن پیش جامعه اسلامی به انحطاط کشیده شده است، خب تحقیقاً این از موضوعات مهم قابل بررسی است. آن روزی که ایشان مطرح کردند، یک تناسب داشته و اینکه حالا بنده مطرح میکنم یک تناسب دیگری دارد. زمان طرح این مسأله امروز است بعد از انقلاب، اما ایشان فکر نمیکردند به این زودی انقلاب پیروز شود و مسلمانان در گوشهای از دنیا به عنوان اسلام حکومتی برقرار کنند. در آن مقدمه ایشان مینویسند حالا که میبینیم موج بیداری در دنیای اسلام پیدا شده و نهضتهای اسلامی در اطراف دنیا پیدا شده و حرکتی در مسلمانان میبینیم، خوب است ما بحث کنیم به عنوان مبارزان اسلامی، خوب است بحث کنیم که چرا آن موقعها آن جور قدرتمند شدند و حالا در مقابل کفار ضعیف هستند. عظمت و انحطاط را به بحث بگذاریم. البته آن روز بیتناسب نبود. واقعاً هم این طور بود.
در سال چهل و پنج (45) ما حدود چهار سال از نهضت اسلامی ایران را پشت سرگذاشته بودیم. حرکت وسیع 15 خرداد و آمادگی مردم برای شرکت در امور سیاسی و وارد کردن بحثها در مساجد و حسینیهها و حرکت مهم امام به عنوان یک مرجع تقلید معتبر در مسایل سیاسی این نوید را میداد که ایران دارد وارد یک تاریخ جدیدی میشود. آن روزها در فلسطین مسألهای مهم بود. مصریها آن روز وضعشان خیلی بهتر از حالا بود و خیلی جاهای دیگر حرکتهایی به چشم میخورد. بنابراین ایشان هم درست در آستانه حرکت این مسأله را مطرح کرده بودند که با امروز خیلی فرق دارد.
امروز جمهوری اسلامی به صورت یک حکومت و قدرت به عنوان پایگاه اسلام اینجا مطرح است و میبینیم که استکبار شرق و غرب به یک دلیل و استضعاف به دلیل دیگر روی این حکومت دارند حساب میکنند و ارتجاع ترسیده، استکبار ترسیده، صهیونیسم ترسیده، مارکسیسم ترسیده است. این حرکت اسلامی قدرت و صلاحیت و صلابت خودش را برای اداره کشور و تأمین آرامش برای روحیه محرومان و مظلومان جهان نشان داده است. امروز این بحث بسیار جدی است. شاید مثلاً به یک مجمع دانشگاهی بیست سال پیش میگفتیم بنشینید و این بحث را به طور جدی عمل کنید میپرسیدند خب حالا که فهمیدیم بعد چه میشود؟ خیلیها را میدانیم و توی کتابها نوشتند.
اما امروز واقعاً مسأله اول و روز ماست. یعنی اگر بناست از تاریخ پند بگیریم و تجربه تاریخی را نگذاریم تکرار شود، باید همین طور باشد. یکی از کارهای مهم همین است که بررسی کنیم چطور شد امروز اسلام آمد با اینکه خاستگاهش جایی مثل عربستان بود، جایی که از لحاظ طبیعی مثل حالا نفت نداشت که امتیاز داشته باشد. یک جای محروم و فقرزده بیفرهنگ و بیتمدن و کم سابقهای در مقایسه با روم، ایران، چین، یونان، شمال آفریقا بود. آنها همه پشت سرشان یک تمدن و یک تاریخ داشتند و امپراتوریهای بزرگ و حکومتهای عظیم داشتند، کتابخانهها داشتند، علما داشتند، ارتشهای عظیم داشتند، در عربستان که این چیزها نبود. این حرکت شروع شد و خیلی هم سریع در کمتر از یک قرن موفق شد حکومت عظیمی در دنیا به وجود بیاورد. کسانی مثل مغول و هم این کار را کردند و حکومت به وجود آوردند. اما اسلام حکومت تشکیل داد. شهید مطهری درباره این مسائل مطالعه کرده بودند و یادداشتهای دیگران را دیده بودند. همان جایی که حالا آدرس دادم، در مقدمه کتاب انسان و سرنوشت. ایشان آن چیزهایی را که میشود در این باره فکر کرد در آن مقدمه مطرح میکند.
من خیال میکنم امروز روح شهید مطهری از بزرگداشت و احیاء آثار و افکار ایشان بیشترین انتظار را دارد که روی این مسأله ما کار کنیم و این مسأله را جدی بگیریم و ببینیم این بنیانی که ایشان شروع کرده و خیلی کار بزرگی هم است این را به جایی برسانیم و یک نظرات روشنی را در بیاوریم. ایشان این طور وارد بحث میشود. من اسکلت بحث ایشان را میگویم و بعد یک نتیجهای میگیرم و امیدوار هم هستم که این جلسه منشأ شود. ما باید شاهد یک حرکت جدی در این راه باشیم و بنده حاضرم همکاری کنم با هر ستادی و گروهی که این را رهبری کند و من هم کمک خواهم کرد.
ایشان میگویند: از مطالعه حرفهای دیگران که تاریخ را بررسی کردند و نوشتند، سه عنوان در میآید یکی از سه عنوان، عناوین زیر دیگری هم هست که مجموعاً ایشان به بیست و پنج، شش عنوان اشاره کردند. اشکال کار حالا یا در انحطاط و یا عظمت و یا نقطه قوت، آیا عامل خود اسلام است؟ اصلاً بعضیها معتقد هستند طبیعت خود اسلام است که آن روز آن عظمت را آفریده و بعد هم دیگر عمرش گذشته و بعد هم این طوری، یا مسلمانان هستند و اسلام نیست و اشکال توی کار مسلمانان است. آن روز مسلمانان جوری بودند که از اسلام آن طور خوب استفاده کردند بعد مسلمانان یک جوری شدند که نتوانستند از اسلام استفاده کنند. عنوان سوم: عوامل خارج از اسلام و مسلمین هستند و عوامل بیگانه، کفار و شرایط دیگر که در آن زمان و یا در این زمان به وجود آورده است. یک بحث مقدمهای ایشان دارد که آن هم قابل توجه است.
بعضیها میگویند انسانها عمر محدود دارند و جوامع هم مثل انسانها همین طور است. دوران کودکی دارند، جوانی دارند، پیری دارند و اسلام هم عمرش همین گونه بود، مثل بقیه تمدنها در تاریخ. البته این حرف قابل قبول نیست و خودشان هم قبول ندارند. مخصوصاً با مبانی اسلامی ما که اسلام را دین ابدی و جاودانی میدانیم و احکام اسلام را برای همیشه تاریخ میدانیم و حاکمیت را در دنیا حق اسلام میدانیم برای ابد و دین خاتم. طبعاً با مبانی ما آن بحث که این تمدن هم عمری دارد و تمام میشود قابل قبول نیست. ممکن است اصولی از این تمدن به اشکال گوناگون بروز کند و اُفول کند و دوباره رشد کند. اگر اسلام واقعی بخواهد اجرا شود، حرکت حاکمیت اسلام باید تکاملی باشد و در جای دیگر اشکال نباشد. پس باید دنبال چیزهای دیگر بگردیم. یک بحث و مقدمهای ایشان دارد که هم میتواند مقدمه باشد و هم میتواند بحث باشد و آن مقتضیات زمان است. یکی اینکه مقتضیات زمان میتواند به طور یکنواخت، همیشه تحمل کند یک دینی و یک سلسله احکام را. اسلام مقتضیات زمان را چگونه تدوین میکند؟ زمان دوران حکومت سطحی در آن موقع عربستان و امروز که این قدر دنیا پیچیده و به هم مربوط میشود باز هم با همان جملهای که من قبلاً گفتم و با عقایدی که ما از اسلام داریم به گونهای قابل تطبیق است. اجتهاد اسلام و انعطاف پذیری اسلام، در همه شرایط قابل تطبیق است و مقررات اجرایی فقهش میتواند کشش داشته باشد برای هر زمانی و میتواند عنوان مناسب داشته باشد. پس از این باید طبق عقیده خودمان فائق شویم که اسلام را آخرین دین میدانیم و پیغمبر را که آخرین پیغمبر میدانیم از طرف خدا آمده و معتقدیم در آینده دین جدیدی نخواهد آمد. و حتی امام زمان (عج) که ما صحبت میکنیم براساس همین اسلام است و همین اسلام را احیاء میکند. منتهی آن چنان اسلام دست توی آن برده که وقتی امام زمان (عج) دین واقعی را اجرا میکنند میبینید که این دین با دین قبلی چقدر فرق داشته است. علتش این است که ما بر اثر فاصلهای که از مبدأ وحی داشتیم و با اجتهاد و بررسیها و با اتکا به روایات و احادیث و اجتهادات خودمان و عقل خودمان احکام اسلام را تبلیغ کردیم، طبعاً اشتباهاتی رخ داده که ما الان ممکن است معذور باشیم و حجت است برای ما و وقتی که امام زمان (عج) بیایند اوضاع فرق کند. به هر حال این اسلام ابدی است. پس بحث را از اینجا باید شروع کنیم که علل انحطاط را باید بحث کنیم، علل عظمت در خود اسلام است. مشخص کردن اینکه چگونه تحقق پیدا کرده این قابل بحث است. در فصولی که تنظیم میشود بعد باید روی آن فصول کار کرد.
حالا پیش از اینکه مواردی که ایشان آوردند من بخوانم و میدانم با خواندن اینها در جامعه مطرح خواهد شد و مهم است که مطرح شود. یکی از اهداف من برای طرح این مسأله این است که در دانشگاه و حوزههای علمیه یک حرکتی شروع شود. من خیال میکنم بهترین قضیه بدین صورت هست که متصدیان دانشگاهها و شاید بعداً در شورای عالی انقلاب فرهنگی این را مطرح کنیم و یا در مجلس از کمیسیون آموزش عالی بخواهیم قضیه را دنبال کند و این باشد که ما تزهای دوران دکتری را آنجاهایی که از مسایل فنی و مسایل پزشکی جدا شود و گاهی هم مربوط میشود بیشتر بیاوریم اینجا. بسیاری از این موضوعات را به عنوان تز و رساله فارغالتحصیلان هم دانشگاههای دولتی باید انجام دهند و هم دانشگاههای آزاد اسلامی.
در اروپا و آمریکا فکر میکنند که به چه چیزهایی نیاز دارند و تحقیق روی چه باید شود. یک شرکت مثلاً صنعتی و تجاری و چیز دیگری در این زمینهها احتیاج به تحقیق دارد میرود با یک دانشگاه قرار داد میبندد و میگوید من این مقدار به شما پول میدهم این موضوعات را توی دانشگاهتان برای من تحقیق کنید. الان هزاران نفر مغزهای متفکر دنیای سوم از همه کشورها شب و روز دارند تحقیق میکنند، برای اینکه دکتراشان را بگیرند و کارشان این است که خواستههای سرمایهداران غربی را انجام دهند. موضوعات کلی را بخش میکنند و ریز میکنند که در ایران ما به دردمان نخورد و یک رسالهای مینویسد چون ناچار است و باید دکترایش را بگیرد. وضع همین است به او موضوع میدهند و او باید تحقیق کند. ما ممکن است بیست، سی سال دیگر آن را بفهمیم و نیاز کشور ما نیست و به او آن را میدهند و او برای آنها کار میکند و پول هم میدهد. خوب تحصیل میکند و ما از یک بعد استفاده میکنیم و او تحصلیش را انجام میدهد و برمیگردد و یک محققی میشود اما آنها دارند کار خودشان را میکنند، یعنی همان طور که ما اینجا نشستهایم و داریم زحمت میکشیم و تحصیل میکنیم.
هزاران نفر از آدمهای خوب یعنی کسانی که توانستهاند دوره تحصیلشان را به خوبی بگذرانند و بمانند و در آستانه ورود به جامعه هستند، آنها در بهترین شرایط تحقیق قرار دارند. توی دانشگاههای دنیا با کمکهایی که آنها میکنند، با کتابهایی که به آنها میدهند و با امکاناتی که در اختیارشان میگذارند، آنها دارند تحقیق میکنند. نتیجه تحقیق را آنها میبرند. این شیوه تحصیلات دکتری اینجا هم هست. این از عمیقترین کارهای استعماری دنیاست، یعنی استثمار وقت و فکر و زحمت جوانهای دنیا. البته از یک بُعد منافعی هم برای جهان سوم دارد. آنهایی را که خیلی خوب باشند سعی میکنند آنجا نگه دارند. اگر عده کمی هم برگردند خوب منافعی برای کشور خودشان دارند. دانشگاههای ما باید این حرکت را خیلی جدی بگیرند. ممکن است الان ما ابزار تحقیق را به اندازه آنها نداشته باشیم. اما تکمیل میکنیم. وقتی که ما اینجا این حرکت عظیم را انجام دادیم، نیازهایمان را برآورده کرده حتی در آن شرایط استاد هم میتوانیم بیاوریم. میتوانیم امکانات بیاوریم. ارتباط فرهنگی داریم با بسیاری کشورها، میتوانیم مدارک و امکانات بیشتری بیاوریم. همین ارزی که برای دانشجویان استفاده میکنیم میتوانیم ارز را مصرف کنیم و امکانات برای اینها وارد کنیم و نصف آن را خرج استاد و مدارک کنیم. اینجا غنی میشود، دو سه، دوره که گذشت کاملاً ما مسلط میشویم. آن وقت ایران میتواند در سراسر کشورهای اسلامی، انسانهای شایسته را بپذیرد برای دورههای تحقیق و دکترا و تازه آن کاری هم که غربیها بر سرشان میآورند نیاوریم و آنها را تشویق کنیم که برگردند به کشورهای خودشان. لذا این حرکت را ما باید جدی بگیریم.
موضوعات، منحصر به مطالبی که الان عرض میکنم نیست، مربوط به همه رشتههاست. این همه کتاب که غربیها موفق میشوند هر سال منتشر کنند، اینها که محصول دانشمندان خودشان نیست. بسیاری از اینها مال همین دانشجویان ماست که در آمده است. از جمع اینها به دست میآید یا از کارهای جنبی همینهاست، آن هم با یک مقدار تغییر درباره این که اشکالی در آن باشد من همین را میگویم یعنی کسانی که تحقیق کردند، بعضی چیزهای اسلام را ممکن است مشکل پیدا کرده باشد که این را به طور اصولی رد میکنیم.
عدهای گفتند مسلمانان عقیده به قضا و قدر دارند و کارها را موکول میکنند به خداوند و میگویند آنچه که بشود میشود و نمیروند دنبال حل مشکلات خودشان. این پیدا است که در زمان پیغمبر(ص) این جور بوده ولی در دوران تمدن اسلامی این جور نبوده و یا امروز این طور نیست که مسلمان واقعی بگوید خداوند این را درست میکند. در موارد خاصی که بعضی از عوام این حرف را میزنند هیچ ربطی به آن جاهای پر جنب و جوش و مراکز علمی و اداری و تحقیقاتی ندارد و ایشان خودش این مسأله را حل کرده و کارهایی که دیگران الان نمیخواهند زحمت بکشند، ایشان جوابش را دادند. همان رساله قضا و قدر و انسان و سرنوشت ثابت کرده است آنهایی که آن جور میفهمند اشتباه میکنند. اسلام به آن توجه کرده و علل و معلولی را قبول ندارد. انسان سرنوشتش دست خودش است و اگر به امید دیگران بنشیند و خیال کند خداوند او را بدون حساب به سعادت میرساند، اشتباه کرده و آن بحث را ایشان در جهات اجتماعی و فلسفی خیلی خوب آورده و من نمیخواهم به جزئیات بحث وارد شوم.
چون در اسلام تأکید در سعادت و آخرت شده و دنیا بیارزش شده، انسانها توجه به دنیا نمیکنند و خب جواب این روشن است. منتهی باید کار کرد و توضیح داد و اگر چنانچه چنین فکری هست که دنیا سعادتش از آخرت است و فکر میکنند بدون تلاش میتوانند سعادت اخروی را بدست بیاورند، اگر چنین فکری وجود دارد، باید این را از مغز مردم بیرون کرد، در مسلمین واقعی چنین تفکری وجود ندارد. اسلام دنیا را مزرعه آخرت میداند و اصلاً بیکاری و بی حالی و عقب انداختن کار را گناه میداند. خیلی هم روشن است. مسلمانان اگر دست به گناه بزنند، گناه خودش مایه سقوط است. بعضیها گفتند فکر انتظار فرج که عدهای بنشینند و بگویند امام زمان (عج) میآید و خودش کارها را درست میکند، این عامل که در خیلیها وجود دارد عامل بیحالی و بیحرکتی مسلمانان است. مثل افکاری مثل زهد و از این قبیل که نشان گرمی و تکامل هست. بعضیها روی سیستم اقتصادی دست گذاشتند. بعضیها روی سیستم قوانین جزایی دست گذاشتند به عنوان مانع حرکت مسلمانان، بعضیها به خصوص از حقوق زن گفتند، گفتند چون حقوق زن مراعات نشده و در جامعه دیده نشدهاند مردها را دلسرد کرده، بعضیها از سیاست بینالمللی و از روابط با کفار گفتند. اینها تا اینجا مربوط به خود اسلام میشود، یعنی کسانی که میخواستند بگویند اسلام درون خودش در زمان ما یا آن زمان اوج تمدنش نمیتوانسته کاری بکند آن حرکت را گفتند و چیزهایی از این قبیل، که همه اینها بهنظر من معکوس است. وقتی که بحث میشود روشن میشود که تمام اینها معکوس است و همه اینها عوامل قدرت است. در اسلام عوامل حرکت سالم به طرف عوامل دنیا است که در این جا من نمیخواهم وارد این بحث شوم.
آنهایی که گفتند مسلمانان خودشان باعث این حرکت بودند، چیزهایی گفتند. یکی جعل حدیث در اسلام، حدیثهای مجعولی که حالا با تردستی یهودیان وارد شده و اسرائیلیها آن را وارد کردند و افراد فرصتطلب برای منافع سیاسی خودشان در هر برههای از زمان حرفی به پیغمبر(ص) و دیگران نسبت دادند، برای اینکه مسأله خودشان را بگویند، مسلمانان را مشوش کردند و آن انسجام اسلامی را از هم پاشیدند و گمراه کردند مسلمانان را و از اسلام دور کردند. اینها کسانی هستند که قبول دارند اسلام مقتضی یک تمدن والاست منتها مسلمانان از این متن فاصله گرفتند.
یکی از موضوعاتی که شهید مطهری دنبالش بودند این است که ما کار کنیم و نقاط تحریف شده را برای نجات اسلام مشخص کنیم. یک اختلاف شیعه و سنی و اشاعره و معتزله، جبری و... فرقههای زیادی که تا هفتادوپنج فرقه پیش آمدند و آن فرقههای سیاسی بود که به وجود آمد. یکی از چیزهای دیگری که گفتند باب اجتهاد است که این مسأله در شیعه اتفاق افتاده نه در اهل سنت. تصوف که با فلسفه درآمیخت، فکر خیلی از متفکران دنیا را گرفت و حکام اسلامی خیلی کارهایی که باید انجام میدادند ندادند. و علما و روحانیون هم که به وظایف روحانی خودشان عمل نکردند و زکات علم خودشان را ندادند و کسانی که وارد جامعه شدند بد تفسیر کردند. مسلمانان حاشیهنشین شدند و اسلام را آلوده کردند به دربارها. این بخش چیزهایی است که عیب از خود مسلمانان است. اسلام عیبی نداشته، بلکه عامل ترقی بوده. این مسلمانان بودند که باعث شدند تمدن اسلامی از بین برود. سقوط اندلس به عنوان یک نقطه مشخص که تأثیر بسزایی داشت، چون دروازه غربی اسلام را بست و آنجا اولین رخنه بزرگ دنیای اسلام بود که از آن به عنوان یک مهره مستقل ذکر کردند. حمله مغول و در کنار آن استعمار و تهاجم دنیای غربی و چیزهای دیگری، بیبندباری مسلمانان، آثار سوء ثروتمند شدن مسلمانان در دوران تمدنشان.
آقای مطهری همه مسایل را نگفتند، نگفتند که دیگران بنشینند و مسایل دیگری را جمعآوری کنند. حالا که ما وارد حکومت شدهایم میفهمیم آن چیزهایی که حکومت را تضعیف میکند چیست. الان میفهمیم عواملی که منسجم میکند دولت را و متفرق میکند آن را چیست. بنابراین یک کار خیلی خوب که انشاءالله پایهاش از این جلسه گذاشته شده باشد باید انجام داد. باید یک جایی را درست کنیم. اگر در وزارت علوم باشد از همه جا مناسبتر است. البته باید روحانیون باشند و کمک کنند. اگر وزارت علوم یکی از دانشگاههای خاصی را مأمور این کار کند و ستادی تشکیل دهند و خود شورای انقلاب فرهنگی برای آن فکر مستقلی کند، باز خوبست که وارد این ماجرا شویم. ما میتوانیم یک کتابخانه عظیمی از این راه درست کنیم و تحقیقاتمان هم برای خودمان و هم برای آینده باشد و از این جرقهای که از خاطرات شهید مطهری برای ما پیش آمده کشور را نجات دهیم. ان شاءالله در این رشته و سایر رشتهها از آثار ایشان (شهید مطهری) استفاده کنیم.
خداوند انشاءالله به ما توفیق دهد که از شاگردان آن شهید باشیم و به ما توفیق دهد از این فرصتی که اسلام در اختیار ما گذاشته، استفاده کنیم و مردم هم ما را پشتیبانی میکنند که به نفع اسلام در این راه استفاده کنیم. خداوند سایه پر ارزش امام را از سر ما کوتاه نفرماید و رزمندگان عزیزمان را که پیروز هستند در جبههها موفقترشان بگرداند. به اسلام عزت و عظمت عنایت فرماید. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته