سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع اعضای هیأت گزینش

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع اعضای هیأت گزینش

  • چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۶۵

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
در مجموع، گزینش نهادی است که برمبنای ضرورت ایجاد گردید و شرایط و ارزش‌ها و معیارهای انقلاب اسلامی ایجاب می‌کرد که همه چیز تغییر کند و ارزش‌های جدیدی در جامعه براساس خواست‌های ملت و مردم ما که انقلاب کرده بودند به‌وجود آید و به خاطر آن، معیارها و فیلترهای جدیدی برای پذیرش به‌وجود آید.
همه اینها لازم بود مگر آنکه کسی فکر کند چیزی نباید در انقلاب عوض شود و تنها چند حاکم بیاید و بروند و جای خود را به‌حکام دیگر بدهند. اگر هدف این باشد، یک قطره خون جوانان ما بیشتر از تعویض چند حاکم می‌ارزد و یا اصلا نمی‌ارزد که یک قطره خون از بینی کسی خارج شود. ولی وقتی هدف ها، راه‌ها و معیارها و ارزش‌ها و چیزهای مهمی که در سرنوشت مردم و آینده و تاریخ اثر دارد، مطرح باشد، فداکردن هر چیزی به پای آن می‌ارزد. این جمله معروف از امام حسین (ع) همیشه در گوش‌ها طنین‌انداز است که فرمود: «اگر قرار است دین محمد (ص) با خون من آبیاری شود پس ای شمشیرها مرا در برگیرید » وقتی پای دین و افکار و عقاید و خدا و انسانیت در بین باشد، ارزش فداکاری دارد و می‌ارزد که انسان جانش را بدهد.
به تحقیق انقلاب اسلامی برای تحقق چنین ارزش‌هایی به‌وجود آمد و برای آن تلاش کرد. لذا برای به‌دست آوردن کارگزاران آن نیاز به صلاحیت‌هایی داشت که لازم بود توسط مراکزی تشخیص داده شود. سازمانی هم که باید تشخیص بدهد وجود نداشت در حالی که ما وارث همه نحوست‌ها و اشکالات نظام گذشته بودیم.
هسته این نهاد گزینش نیز همچون نهادهای دیگر به‌طور خودجوش به‌وجود آمد و در مسیر خود دچار سلیقه‌های شخصی گردید و هر قسمتی و جریانی براساس سلیقه خود عمل کرد، تا آنکه نیاز به‌دخالت امام احساس گردید و امام گام اصلاحی را برداشتند. البته باز هم باید برای بهتر شدن آمادگی داشت. طبیعت نیروهای جوان و کم‌تجربه این است که هر روز نیاز به‌اصلاح و بهتر شدن دارند و هیچ عیبی هم ندارد که در راه اصولی که پیش گرفته، اشکالات خود را رفع و راه خود را پیدا کند. ما این راه را مجموعآ مثبت و مفید می‌دانیم. بسیاری از برخوردها مشخص شده و شیوه‌های تشخیص خیلی آبرومند گردیده و رو به‌اصلاح پیش می‌رود. آنها که طرز تفکر مخالف دارند باید بپذیرند که هیچ نظامی بدون گزینش نیست. در نظام منحوس گذشته هم که منحوس‌تر از خودشان وجود نداشت، افراد سالم را کنار می‌گذاشتند و افراد باب خودشان را می‌پذیرفتند. نیروهای مخلص در آن شرایط اصولا نمی‌توانستند کار کنند و افراد صالحی هم که در ادارات مانده بودند، وصله ناجوری در نظام آن روز به‌شمار می‌رفتند. در کل اصل گزینش یک ضرورت است، اما بحث بر سر کیفیت و شیوه عمل می‌باشد.
خواهش من از شما این است که هیچ گاه خودتان را بی‌عیب تلقی نکنید. همواره به‌این فکر باشید که کار را بهتر کنید. کار تازه و جوان است و ما در گذشته دوره خاصی نداشتیم که تجربه شده باشد و ما همه از سطوح بالا گرفته تا پائین ممکن است دچار اشکال و لغزش بشویم. یکی از آفاتی که در گذشته و حالا شما به‌آن گرفتار می‌شوید مسأله افراط و تفریط است. بعضی وقتها ممکن است شما سئوالاتی را که به‌نظر نیاید برای گم کردن سئوالات دیگر مطرح کنید ولی نفس کار همان سئوالی است که در مجموع مطرح می‌کنید. آن‌وقت ممکن است کسی که قبول نشده، همان یک سئوال را آتو کرده و آن را علت رد شدن خود اعلام کند.
مثلا ممکن است چند سئوال مطرح کنید و بعد در کنار آن یک سئوال جزیی بکنید که مثلا کفن چند تکه دارد؟ البته این چیزها را آدم‌های خیلی قوی مطلع هستند و بعضی‌ها هم آنها را نمی‌دانند. اما تأکید من این است که سئوالات را به‌گونه‌ای مطرح کنید که همان آتو را هم دست طرف ندهید. از طرفی شیوه‌های تحقیق نباید به‌گونه‌ای باشد که طرف مقابل زیر سئوال برود. به‌گونه‌ای سئوال نکنید که تجسس ممنوع صورت بگیرد. همیشه رازدار باشید. البته همه مسلمان‌ها باید رازدار باشند. اما باید در این رازداری خیلی قوی باشید. سینه‌های شما صندوق اسرار مردم است. چه لزومی دارد که اطلاعاتی را که لازم نیست من بدانم، برای من بازگو کنید؟ این مسائل تنها باید نزد شما که تحقیق می‌کنید باقی بماند. دقت کنید مبادا یک وقت از طرف ما که می‌خواهیم خدمت کنیم وسیله‌ای برای شیوع عیوب مردم پیدا شود که این گناه بزرگی است که اگر رخ بدهد دیگر نمی‌شود آن را اصلاح کرد. یک نفر می‌خواهد استخدام شود اگر مورد پذیرش قرار نگرفت، دیگر نباید آبرویش هم برود. اگر این طور شود ظلم بزرگی در حق او شده است و هرکدام از خواهران و برادران که مقصر باشند، مشکل است بتوانند جواب خدا را بدهند. چطور ممکن است آن را جبران کنیم، و آن را بپوشانیم؟ و هرچه بخواهیم کاری را که در رابطه با آبروریزی او کرده‌ایم بپوشانیم، بدتر می‌شود و هرچه دفاع کنیم موضوع بازتر و وسیع‌تر می‌گردد.
نصیحت دیگر من این است که گاهی بعضی وسواس‌ها و دقت‌های زیاد از حد که شاید اسلام هم آن را نخواسته باشد، وجود داشته باشد. البته مسأله خیلی ظریف و راه خیلی باریک است. مثل پل صراط می‌ماند که زیرپای آدم مسئول قرار دارد. اگر یک قدم این طرف یا آن طرف بردارد سقوط می‌کند.
ممکن است با دقت‌های بی‌مورد، یک آدمی که به‌طور نسبی خوب است انگ بخورد و در حقیقت ما او را به‌طرف تباهی هل داده‌ایم. بنابراین همیشه خود را میزان قرار دهید. به‌این ترتیب که ببینید اگر خود شما نقطه ضعفی داشتید که قبلا آن را اصلاح نمودید، حالا به‌همان عنوان شما را بدنام کنند چه حالی به شما دست خواهد داد؟ شما با آن جریان که شما را طرد کرده دشمن می‌شوید و دیگر آشتی نخواهید کرد.
هروقت یادتان بیاید ناراحت می‌شوید، بنابراین توجه کنید که خیلی‌ها ضدانقلاب نیستند ولی ممکن است ضدانقلاب بشوند و این برای ما خیلی سخت است که آدمی را ضدانقلاب کنیم. چرا که همه همت ما آن است که کسی را به‌طرف حق ببریم و حق او را بدهیم. لذا کار خیلی دقیق است. کار شما مقداری احتیاج به توضیح دارد که جامعه ما آن را بفهمد و مشروعیت کار شما را درک کنند. مشکلی که وجود دارد یک مسأله فرهنگی است و آن اینکه بسیاری هستند که هنوز کارکنان مشاغل دولتی را به‌صورت کسانی که برای نان و آب کار می‌کنند نگاه می‌کنند. مشاغل دولتی به‌صورت ناندانی و شغلی برای زندگی نباید تلقی شود. البته من منکر آنکه امرار معاش هم باید باشد نیستم. ولی در کارهای دولتی چیزهای دیگری هم هست. در کارهای دولتی حقوق خلق و نظام و آینده کشور نهفته است و هرکس که در آن هست یک نوع ولایتی را متصدی گشته است.
هر مأموری نوعی ولایت دارد و یک نوع ولایت در اموال و نفوس و اعراض و دماء مردم در اختیار مسئول و تصمیم‌گیرنده می‌باشد. جان و هستی مردم به وسیله رشته‌هایی به پایه‌های میزهای متصدیان کار مردم بسته است. و خون و عرض و وقت مردم با آن مرتبط می‌باشد. بنابراین نباید این تلقی باشد که کار دولتی در درجه اول برای ناندانی و امرار معاش می‌باشد. پذیرفتن مسئولیت دولتی با کارهای شخصی و مغازه‌داری و کشاورزی و حساب‌های خصوصی خیلی تفاوت دارد. این یک کار فرهنگی لازم دارد و نمی‌دانم چقدر موفق می‌شوید که در مردم جا بیندازید، که کارهای دولتی بالاخره انسان نیاز دارد. اما اگر کار دولتی را برای امرار معاش بخواهد و یا برای وظیفه، این دو خیلی با یکدیگر تفاوت دارند. ما می‌خواهیم به‌مردم خدمت کنیم. این کار یک حرکت دشوار فرهنگی می‌خواهد. فرهنگ ملت ما را قرنهاست که خراب کردند. مشاغل مدتها ناندانی بوده و این مشاغل همیشه مترادف با حق و حساب ارزیابی می‌شد و آن را بر وظیفه ترجیح می‌دادند. از زمان قاجار و بعد از آن هم در زمان پهلوی ارزش مشاغل اداری را با درآمدهای متفرقه و نامشروع ارزیابی می‌کردند. حالا ما می‌خواهیم از آن سطح نازل، شغل دولتی را بالا بیاوریم و آن را وسیله خدمت معرفی نماییم. این بر مسئولان فرهنگی و تبلیغات و صداوسیما و رسانه‌های دیگر و خطباء و روحانیون و دیگران است که سطح آن را بالا بیاورند. آن وقت است که مردم معنی گزینش و تأثیر کار گزینش را بیشتر درک خواهند کرد.
به هرحال من از شما و دوستان دیگرتان که در این راه خدمت کرده‌اید و حالا هم خدمت می‌کنید تشکر می‌کنم. شما گام‌های مؤثری برای ادارات دولتی و معلم‌ها و مدارس و دانشگاه‌ها و غیره برداشته‌اید. کسانی نباید از حرف‌های من برنجند، البته اگر ظلمی بشود باید برنجند. چرا که اگر خسارات معنوی وارد بشود دیگر قابل جبران نیست، ان‌شاءاللّه با حضور برادران رزمنده که از «فاو» آمده‌اند و به‌این مجلس مثل دیگران برکت دادند، جلسه ما برکت بیشتری پیدا کند و پیروزی نزدیک‌تر شود. ما دعا می‌کنیم که خداوند شما را از اشتباه و لغزش حفظ کند و شما را پاسداران واقعی و معنوی اسلام قرار دهد.
    والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته