سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع اعضای خانه کارگر تهران

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع اعضای خانه کارگر تهران

  • یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۶۶

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِأَجâمَعیüنâ»
به مجلس شورای اسلامی، خانه واقعی خودتان، خیلی خوش آمدید.توضیحاتی که جناب آقای کمالی دادند خیلی امیدوار کننده و خوب بود و متشکریم. ان‌شاءالله این روند و حرکتی را که شروع کرده‌اید ادامه  داشته باشد و بتوانیم به جایی برسیم که آرمانهای اسلامی را به طور کامل در جامعه خودمان پیاده بکنیم و شاهد عدالت اسلامی باشیم که اگر روزی آن عدالت تحقق پیدا بکند، می‌توان ایران را الگوی جامعه عادل به دنیا عرضه کرد. یک بخش از پیام حضرت امام، در پیام بسیار مهم و عمیق و جامعی که به مناسبت حج دادند، مربوط به شما است که توجه خاصی هم ایشان در آن پیام به این بخش داشتند.
خوب مطالب آن قدر روشن و واضح و صریح است که احتیاج به تفسیرندارد و به تأکید و یادآوری نیاز دارد که ما همیشه یادمان باشد که رهبر ما که‌مرجع تقلید ما هم هستند و رسمی‌ترین و صالح‌ترین کارشناس اسلامی هم‌هستند و کسی نیست در این دیار و زیر این آسمان که ادعا بکند ما ایشان رانمی‌پذیریم و ما می‌دانیم.
بنابراین اظهاراتی که ایشان کرده‌اند چیزی نیست که بگوییم چپ روی‌است، افراطی و یا تند روی است. اگر کسی بگوید معلوم می‌شود که غلط‌زیادی است و کسی هم نمی‌گوید. حرف امام، حرف یک اسلام شناس فقیه‌و عادل آشنا به سیاست و آشنا به وضع جامعه است. حرف در پیام امام این‌نیست که ما نگذاریم دیگران فربه و چاق باشند و از آنها بگیریم و به طبقه‌محروم انفاق  
کنیم. یعنی حمایت از محروم این نیست که بعضی‌ها اینجوری معنا می‌کنند. بعضی‌ها فکر می‌کنند که معنای حمایت از محروم این‌است که این تبعیضی که در جامعه وجود دارد بگذاریم باشد، ولی ازپولدارها مبلغی اضافه‌تر به عنوان خمس، زکات و مالیات و امثال اینها دائمآبگیریم و به محرومین بدهیم و این حمایت از محرومین می‌شود! اولا این‌چنین عملی نمی‌شود و اگر آنها از دستی بدهند از دست دیگر بیشترمی‌گیرند و درمی‌آورند و به یک شکلی می‌دهند، ولی به اشکال گوناگون‌پس می‌گیرند و ثانیآ تضمینی وجود ندارد که بتوانیم بگیریم. چه تضمینی‌وجود دارد که بشود گرفت؟
حرف مهم این است که حاکمیت باید در اختیار انسانهای صالح و از بطن‌جامعه باشد که امروز اکثریت جامعه ما را مردم مستضعف و محروم و یاحداقل غیرمستکبر تشکیل می‌دهند. روح حرف امام همین جا بود،می‌فرمودند نباید روزی بیاید که مسئولان کشور ما استکباری باشند و آنهاطرفدار محرومان باشند؟ اینکه عملی نیست ما باید روی این خط حرکت‌بکنیم که سرمنشأ تصمیم‌گیری در کشور - حالا هر جا که هست - مجلس است، دولت است، دستگاه قضایی است، هدایت کننده‌ها همه کسانی باشند که این عدالت اجتماعی اسلام را بخواهند و با آن رسوبات چسبیده شده به اسلام در طول این تاریخ 1300-1400 ساله اسلام که همیشه حاکمیت مال مستکبران بود و مسلمانان واقعی همیشه در انزوا بوده‌اند و این وضع موجود در افکار خود مسلمانان که کم‌کم عادت و سنت شده و معمولی شده و بین آنها معمول شده و به اینها القاء شده و تمرین شده تا این جوری شده‌اند به هم بخورد و واقعآ مردم و کارگرانی که زحمت می‌کشند - من کار را به معنای اعم می‌گویم - من وقتی که از کار می‌گویم به این معنا نیست که کسانی با دست و به طور فیزیکی کار را انجام می‌دهند، همین که واقعآ به هر شکلی برای مردم و متناسب با حقوقی که می‌گیرند خدمت وکار می‌کنند، در مدیریت جامعه و تصمیم گیری حضور داشته باشند، اگر این سیستم تحقق پیدا بکند، دیگر خود به خود بقیه مسائل حل است. دیگر ما لازم نداریم که از گرده کسی تسمه بکشیم و لازم نداریم که فشار به گرده دیگران بیاوریم که چه بکنند. سر یک قوانین و مقررات، مدیریتها در مسیر سالم و صالح مردمی می‌افتد. مردم هم همان هستند که در حاکمیت تبلور پیدا می‌کنند و این حاکمیت همیشه راه را برای عدالت باز می‌گذارد و جلوی تجاوز و سلطه ناحق را می‌گیرد.
البته در چنین نظامی، منابع اسلامی این جوری است که میدان فعالیت‌باز است. خوب یک عده‌ای بهتر و بیشتر فعالیت می‌کنند و وضع بهتری پیدامی‌کنند و یک عده تنبلی می‌کنند و محرومیتهایی را برای خود می‌آورندولی راه را باید برای همه باز بکنیم. اینکه ما این جوری  
بگوییم که کسانی‌دست اندر کار باشند که اصلا از محیط توده مستضعف مردم به دور باشند ودرد اینها را نشناسند و مسائل اینها را لمس نکرده باشند، خیلی مشکل است‌که اینها بتوانند کار خوبی بکنند. این حرفی که آقای کمالی زدند که ازویژگیهای خانه کارگر این است که ضمن اینکه از حقوق کارگران دفاع‌می‌کنند، خودشان در کار هستند، این خیلی رمز خوبی است و این را شما حفظ بکنید.
اگر نمایندگان کارگران همیشه بخواهند کسانی باشند که از محیط کار بیرون باشند، خوب اینها ممکن است یک مدتی رابطه قدیم را حفظ بکنند، ولی آدم کم کم پیش می‌رود و آن کسی خوب از کارگر می‌تواند حرف بزند که توی کارخانه باشد، آن فضای کارخانه را ببیند، آن سرو صدای ماشین را بفهمد، آن رنجی که کارگر دارد را درک بکند و یا در کشاورزی باشد و آن آفتاب و گرما و باران و سرما و یا کارگر متفرقه‌ای که در میدان می‌ایستد تا کسی پیدا بشود و او را ببرد و کار بکند تا شب دست خالی به خانه نرود را درک کند.
باید آراء و خواسته‌های کارگران در مدیریت جامعه، منعکس بشود، والاّهمین آقای ریگان دیشب سخنرانی کرد و گفت که بگذارید این مسائل‌افتضاح مک فارلین و اینها را پشت سر بگذاریم، ما می‌خواهیم برای‌محرومین جامعه خدمت بکنیم. او هم می‌گوید. گفتن که دیگر سخت‌نیست! ولی چه کسی است که باور بکند که آقای ریگان یا حزب‌جمهوری‌خواه برای محرومین جامعه کار بکنند. او به انتخابات دارد نزدیک‌می‌شود و برای سیاه‌پوستها و آنهایی که در زیر خط فقر در آمریکا زندگی‌می‌کنند این حرفها را می‌زند، همان طور که از صلح حرف می‌زند و می‌گویدما به خلیج فارس آمدیم که صلح برقرار بکنیم! آمدند خلیج فارس را بحرانی‌کردند و دنیا را حسابی به بحران کشاندند، اینجا وقتی که آمریکا نیامده بوداین خبرها نبود. یک وقت بمبی منفجر شد و یا یک کشتی را می‌زدند که‌جوابش هم داده نشد و الان از دیروز تا به حال چقدر حادثه پیش آمده است.یک مین در ساحل عربستان منفجر شده و عده‌ای را کشته، یک مین درساحل فجیره منفجر شده و یکی کشتی را غرق کرده، کارخانه گاز عربستان‌منفجر شده و عده زیادی از بین رفته‌اند و می‌گویند تا بیست و پنج‌کیلومتری صدای انفجار، شهرهای آن طرف را تکان داده است این چه امنیتی‌بود! اگر امنیت می‌خواستند باید به نوکرانشان در منطقه و یا به نوکرشان‌صدام بگویند که در خلیج فارس شرارت نکند. اگر گوش به حرفتان نمی‌کردبه ترکیه و کویت و عربستان می‌گفتید که راهها را بر روی صدام ببندید، آنهاکه با خود شما هستند، شما لوله‌های نفت و راههای نفت و راههای اطراف‌او را ببندید و بگویید خلیج فارس باید امن باشد. خوب! نزدیک سی تاکشتی جنگی را الان در خلیج فارس فرستاده‌اند، فرانسه دارد می‌آید،  
انگلیس‌دارد می‌آید، مین روب می‌آورند، هلیکوپتر شناسایی دارند می‌آورند، هر چه‌هست از اطراف دارند برمی‌دارند و اینجا می‌آروند و می‌گویند ما می‌خواهیم‌امنیت را حفظ بکنیم! این آدمهای جاه طلب و دنیا طلب مستکبری که برای‌ریاست خودشان همیشه دنبال کارها هستند، شعارهایی که می‌دهند، همیشه همین جوری دروغ است. واقعآ فکر می‌کنند که این حرف چقدر خریدار دارد، آن را می‌گویند، حالا عملشان تا کی بشود تا کی نشود و این با یک ملتی که از داخل وجودش احساس خاصی را دارد و دنبال این احساس و ایمانش راه می‌افتد فرق دارد.
اینکه مردم این قدر مقاومت کردند و این هشت سال، برای شکستن این ابهت استکبار و جلوه دادن قداست اسلام این همه تلاش و مجاهدت کردند، این دلیلش این نیست که اینها با حرف راه بیفتند، با حرف نمی‌شود مردم را هفت هشت سال این جوری برد، این ملت، ملتی ریشه‌دار و مسلمان است و فرد ریشه‌دار می‌داند در این مکتب، حمایت از مستضعفان اصل است و این مکتب مال مستضعفان است، راه خدا است، راه انبیاء است، دیگران هم نگویند خودش با همان آشنایی که با اسلام دارد می‌داند.
لذا در صحنه است و شکست نمی‌خورد، چنین آدمی و چنین ملتی را نمی‌شود شکست داد. در بعضی جاها می‌شود سرکوب کرد، یک سرکوبهای موقت، اما از یک جا که ببندی از ده جا جوانه می‌زند و مثل درخت جوانی است که وقتی شما شاخه‌هایش را ببرید، می‌بینید که از پائین تا بالا جوانه می‌زند و وضع جدیدی را به وجود می‌آورد. وضع ما الان این طوری است و جریانهای فاسدی که در کشور ما بودند و جوانه نداشتند، اینها دارند مثل خزان می‌ریزند.
شما اوایل انقلاب یادتان است که منافقین در کارخانه‌ها و در مراکزکارگری چطور بودند. خوب آنها دروغ می‌گفتند و چون دروغ می‌گفتند کم کم‌کشف شدند و ریخته شدند. دلیل دوم هم این بود که وقتی به کارخانه‌هامی‌آمدند می‌گفتند مبارزه با استکبار و امپریالیسم و با این شعارها بچه‌های‌مردم را گول می‌زدند و می‌بردند، خوب حالا ما داریم می‌بینیم که اینها خودزاده امپریالیسم شده‌اند و یک عضو زائد امپریالیسم که به عراق بروند وصدام نانشان را بدهد و هر کاری که آنها می‌گویند اینها باید بکنند. دیگراختیاری ندارند و واقعآ بچه‌های ما وقتی که اینجا مبارزه‌شان را شروع کردند،حالا یا بعد از انقلاب یا قبل از انقلاب این جوری شروع کردند که به اینجابرسند؟! قضیه مکه اتفاق افتاد و آنها عربستان سعودی را که هیچ وقت به‌عنوان مبارز قبول نداشتند، اینهایی که اینجا به عنوان طبقه کارگر و طبقه‌محروم و طبقه زحمتکش و ... دور هم جمع شده بودند و حالا در آنجا نان‌صدام را می‌خورند. خوب! اینها چه طور از ملتشان می‌خواهند دفاع بکنند وچه طور می‌خواهند که این ملت اینها را دوست داشته باشد؟!
 
خوب آدم وقتی که دارد مبارزه می‌کند برای این است که یک وقتی بیایدمیان مردم، حالا ما جنگ را می‌گوییم نه، چیزهای دیگر را می‌گوییم نه، این‌حاجی‌هایی که در مکّه شهید شدند، این پیرزنهایی که زیر آفتاب گرم‌عربستان مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل می‌دادند و همان جا صدایشان رادر سینه‌ها خفه کردند و اینها را شهید کردند، یک جوان ایرانی که به اسم‌مبارزه حزب تشکیل داده، بیاید اینها را محکوم کند واز عربستان در این‌قضیه حمایت کند! همه کار اینها، یعنی کار هسته منافقین، شاه دوستها وملی‌گراها در خارج این شده که صدام چه می‌خواهد و آنها بگویند و مزدبگیرند. یعنی شما یک آدم فاقد همه گونه روحیات انسانی را نیز نمی‌توانیدپیدا بکنید که این جوری باشد. این ملت به پاخاسته و شجاع و شهیدپرور مادر انظار آنها ندیده گرفته می‌شود، ولی صدام و سعودی و کویت و اردن ومصر و آمریکا و اسرائیل و حالا لبنان و ... اینها رفته‌اند توی آن صف، این‌چه وضعی است؟! شاه دوستش این جوری شده، مارکسیستش این جوری‌شده، منافقش این جوری شده و لیبرالش هم این جوری شده، چرا این‌جوری می‌شوند؟ زیرا اینها اصالت ندارند، خوب این تفاوت اصلی میان‌یک جریان حق با یک جریان باطل است و ملت ما الان که حامی انقلاب‌است و انقلاب الان بر دوش اینها حرکت می‌کند، این ملت با حسن نیت، بااحساس درونی و با ایمانشان به این نقطه رسیده است.
من نمی‌گویم صد در صد ملت، یک بخش عظیمی، یک اکثریت قابل‌توجهی و عمدتآ طبقه محروم، بخش محروم مردم ما که اکثریت هم هستندچه در روستاها، چه در شهرها و چه در کارخانه‌ها و مراکز کاری و درقسمتهای محروم کشور ما، اینها مسلمانان هستند که حقانیت خودشان رالمس کرده‌اند و می‌دانند و با ایمانشان حرکت می‌کنند، این ملت را نمی‌شودپایمال کرد و از بین برد. جنگ این ملت را نمی‌تواند از بین ببرد. ضدانقلاب‌داخلی نمی‌تواند کاری بکند. مزاحمت می‌کنند، مانع سر راه ایجاد می‌کنندولی به پیش نمی‌روند و کسانی هم که به فکر حفظ منافع سرمایه‌داری دراین کشور هستند و از تبعیض حمایت می‌کنند، آنها هم به جایی نمی‌رسند،برای اینکه نه متن اسلام، نه توده مردم و نه افراد آگاه کشور آنها را تأییدمی‌کنند. راه صحیح همین است که ما طبقات محروممان را رشد بدهیم تاسطح فکرشان بالا بیاید و وارد تحصیلات و فنون بشوند و آموزشهای‌خوب در تمام اقشار ببینند و خود کشورشان را اداره بکنند و تا مستکبرنشده‌اند همین است.
یعنی وقتی که رفته رفته همین‌ها به جایی رسیدند و دستشان باز شد وشروع کردند به مستکبر شدن، خوب آن موقع، دیگران باید مواظب اینهاباشند که مستکبر نشوند. الان موقعی است که بطن مردم و توده مردم راه‌خودشان را ادامه بدهند و خوشبختانه رهبری انقلاب هوشیار و بیدار و  
حاضر در حرکت صحیح انقلاب هستند و در موقع لازم تذکر را می‌دهند ومسئولان کشور هم عمدتآ همین طور فکر می‌کنند و ان‌شاءاللّه در آینده مابتوانیم ثابت بکنیم که این نه شرقی و نه غربی را که می‌گوییم و یک راه‌جدید در اختیار مردم گذاشته‌ایم، تحقق واقعی پیدا بکند و نه مارکسیسم ونه سرمایه‌داری و ما در سایه حاکمیت اسلام بتوانیم الگویی برای انسانهای‌محروم و مخصوصآ دنیای اسلام بسازیم. ان‌شاءاللّه خانه کارگر در راهی که‌انتخاب کرده موفق و منصور باشد و با هم، با سایر جریانهای دیگر در سایرجاها برای دفاع از اسلام و مسلمان‌ها همکاری بکنیم . شما را به خدامی‌سپاریم و برای شما دعا می‌کنیم.
    والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته