بسمالله الرحمن الرحیم
امروز مصادف با شهادت بزرگمرد تاریخ اسلام، مرحوم مدرس است که حق عظیمی بر تاریخ جدید ایران و مجلس و مسلمین دارند. حق این بود که ما فرصتی داشتیم و درباره ایشان در این مجلس - که خانه ایشان است و اعتبارش را تا حدودی مرهون زحمات گذشته ایشان است - بحث میکردیم؛ اما من مطمئن هستم که روح بزرگ مدرّس، انتظار دارد که ما از فرزندان غیورش که امروز در جبههها با جان و خونشان راه مدرس را ادامه میدهند، صحبت کنیم که مسئله مهمّ امروز ماست.
پیروزیهایی که در دو روز گذشته، برادران ارتش و سپاه و بسیج جنگهای نامنظم، در جبهه بستان آفریدهاند، هنوز ارزیابی نشده است و هنوز - نه دوستان و نه دشمنان و نه ناظران بیطرف - به عمق این حرکت جدید پی نبردهاند. کار بسیار بزرگ و شروع یک مرحله کاملاً جدید در جنگهای ما با عراق است.
اولاً، این جبهه از مشکلترین جبههها بود، یعنی حرکت تهاجمی ما رودرروی دشمن بود، از شمال به تپههای رَهلی، دُشمن از غرب، به باتلاق نو از جنوب به رودخانه نیسان و نیروهایی که در جنوب رودخانه نیسان دارد، متّکی بود و فقط در شرق با ما مواجه بود و حملهای که نیروهای ما کردند، درست مواجه با دشمن [بود]، در سایر جبههها چنین اشکالی برای ما نیست.
مسئله دیگر، طول کشیدن زمان حمله بود که تحقیقاً دشمن از حمله ما خبر داشته است. این حمله برای زمان کنفرانس ساف تنظیم شده بود که جوابی به مرتجعان عرب، سران کشورهای عربی و مانور آمریکا باشد. وقتیکه کنفرانس به هم خورد، به دلایلی، چند روز تأخیر پیش آمد که اسرای عراقی اظهار داشتهاند که ما از حمله مطّلع بودهایم و با اطّلاع ارتش عراق و وضع خاصّ جبههای که ترسیم کردیم، این پیروزی خیلی چیزها را، هم به ما و هم به صدّام میآموزد. مطمئناً از این به بعد، این ایران است که هر جا صلاح بداند و بخواهد، ضربه را به ارتش عراق وارد میکند. در فتح شمال آبادان، به عراق و ارتش صدّام اتمام حجّت شد.
دو ماه گذشته هم برای مطالعه و اتّخاذ تصمیم برای آنها کافی است. ما بین خودمان و خدا و جامعه اسلامی، جهان و صلحطلبان جهان عذرمان روشن است. این مدّت کافی است که دنیا به ایران و جمهوری اسلامی حقّ بدهد که آخرین کارهایی که باید بکند، انجام دهد.
من از تریبون مجلس، به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، به ارتش فریب خورده صدّام اخطار میکنم که هفتههای آینده برای شما، هفته اتّخاذ تصمیم مناسب است. مطمئن باشید که فتح بستان آخرین فتح ما نیست و از این به بعد، در همه جبههها همین سرنوشتی که همراهان شما در بستان داشتند، خواهید داشت، یا باید برگردید و اسلحههای خودتان را به روی مسئولان حزب بعث و صدام بگیرید و منطقه را از شرّ صدّام و حزب بعث راحت کنید و ملّت عراق و ایران را از این جنگ آزاد کنید، یا فرار کنید و دست از جنگ بکشید. در غیر این صورت سرنوشت شما، یا اسرات است، یا مرگ در جبههها و چیزی غیر از این برای نظامیان بعثی که بخواهند، در ایران بمانند نیست.
این همه انسانهای عراقی که در بستان کشته شدهاند و جسدهای فراوانی از نظامیان عراقی که امروز خاک بستان را رنگین کرده است، برای ما نمیتواند مایه خوشحالی باشد. ما از اینکه نظامیانی که بایستی در مرز اسرائیل بجنگند، اینجا کشته میشوند، عمیقاً نمیتوانیم خوشحال باشیم، ولی این کار است که صدّام به سر اینها آورده و مایل نیستیم که باز هم بیش از این جسدهای عراقیها را هر چند بعثی، در خاک خودمان ببینیم، اما این انتخاب شما است. به هر حال با نهایت اطمینان و با نهایت ایمانی که حرکتهای گذشته جنگ به ما دادهاند و اعتمادی که به برادران رزمنده خودمان داریم و نوری که قرآن و اسلام در دل این رزمندگان روشن کرده، به نظر ما آینده جنگ و افق روشن حرکت جمهوری اسلامی کاملاً مشخّص است.
و این حرف آخری است که از اینجا به جنگ افروزان عراق و کسانی که حامی عراق در منطقه هستند (که کسی جز ارتجاع و وابستگان به امپریالیسم) ابلاغ میشود؛ و در خاتمه بحث از سربازان عزیزی که این چنین فداکارانه برای کشور و انقلاب و مردمشان پیروزی و افتخار و عظمت آوردهاند، تشکر میکنیم. مخصوصاً از برادران عزیز جهاد سازندگی که در این جبهه و جبهههای دیگر با ساختن راههای لازم، زیر رگبار گلولهها و دادن تدارکات لازم برای فتح که بدون نام سربازی حرکت میکنند، تشکّر میکنیم و این مجموعه هماهنگ سرباز و فداکار را، در پناه حمایت خداوند و ولی عصر (عج) میخواهیم و دعای ما و مخصوصاً دعای امام امّت بدرقه راهشان باشد.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته