بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله والسلام علی رسول الله و آله
از توفیقی که پیدا کردیم تا لحظاتی را در هفته کار و کارگر در خدمت عزیزان کارگر، هم آقایان و هم خانمها، باشیم، خداوند را شکر میکنیم و از مجموعه جامعه کارگری تشکر میکنیم که انصافاً امروز پشتیبان باارزشی برای انقلاب اسلامی و حرکت اقتصادی کشور شدهاند. از برنامه خوب شما هم سپاسگذاریم، توفیقات وزیر کار که از خود شما و کارگر تراشگری است، بسیار باارزش میباشد که امروز با درک صحیح از معنای کار و کارگر و فهم احساسات و نیازهای کارگران، کمکهای شایانی به این بخش و همچنین کل کشور میکنند. همچنین دبیر محترم خانه کارگر که در دوران بعد از انقلاب برای احقاق حق کارگران و تعالی کارگر تلاش کرده است که بنده همیشه شاهد بودهام. از عزیزان نوجوانمان از دبیرستان شهید شهدی که برنامه جالب هنری خودشان را خوب ارائه دادند، تشکر میکنم و خوشحالم که نوجوانهای ما بانشاط و بااستعداد در همه صحنهها دارند خودشان را نشان میدهند.
خوشبختانه ما در سایه اسلام و رهنمودهای امام راحل و نظرات بسیار خوب رهبر بزرگوار، مجموعه جامعه را متحد، هماهنگ و صمیمی داریم و با همین هماهنگی است که میتوانیم کارهای بزرگی را در این کشور سامان بدهیم و برای مقاومتهای قابل تحسین ملتمان در مقابل فشارهای شیطانی دشمنان اسلام و انقلاب بهره بگیریم.
در مورد شما عزیزان تلاشگر کارگر به خاطر رفع ظلمهایی که طبقه زحمتکش همیشه در تاریخ داشته که جزو اهداف مهم انقلاب بودید و استثمارگران حقوق کارگران را میبردند، از پیش از انقلاب و تا امروز یکی از نمونههای عدالت اجتماعی را رساندن نیروهای کار به حقشان میدانستهایم. نیروی کار از نظر ما شامل همه کسانی است که در هر بخشی کار میکنند و حقی دارند. بخش وسیعترش قشر کار معنای اصطلاحی کلمه است که شما و همکارانتان هستید. معمولاً حق این قشر غصب شده و هنوز هم در بسیاری صحنهها در اکثر کشورهای جهان وضع چنین است. البته خوشبختانه در سایه همت خود نیروی کار وضع آنان در دنیا به تدریج رو به بهبودی میرود و در سالهای بعد از انقلاب، هر مقداری که بیشتر به دادن حقوق مشروع این طبقات محروم نزدیک میشویم، خودمان را به اهداف انقلاب نزدیکتر میبینیم. البته عدالت اجتماعی اسلام فقط کارگر را هدف قرار نمیدهد. ما یک حرکت کارگری نداریم، حرکت وسیع اسلامی داریم. محرومیت جغرافیایی هم داریم. بخشهای وسیعی از مردم ما در تقسیمبندی جغرافیایی محروم و مظلوم بودند و در گذشته به بخشهایی از کشور ظلم میشد. باید به نقاط محروم مثل افراد محروم در این برنامه توجه شود.
فکر میکنم بدترین نوع تضییع حق این است که یک طرف شعار بدهد و طرف دیگر را فریب بدهد و بعد از مدتی هم معلوم شود که چیزی به دست نیامد و کار خراب شد. بهترین نوع این است که برنامهریزی و کار از پایه درست شود. ما در این مورد سعی کردیم که خودمان را از شعار دور و برنامهریزی کنیم و ببینیم که نقاط ضعف کار کجاست تا آنها را جبران کنیم. یعنی باید حمایتها قانونمند و پایدار باشد. میشود موجی درست کرد و چیزی گرفت، اما موج جدید که آمد، آثار موج گذشته را از بین میبرد. وقتی که قانونمند شد، پایدار و باثبات است.
یکی از ضرورتهای اولیه، تصویب قانون کار بود که خوشبختانه در حد اعلای متانت و توجه به ضرورتهای محیط کار و با توجه به محدودیتها و مظلومیتهای گذشته، تنظیم شده که تاکنون نقصی در این قانون ندیدیم. انتقادهایی میشود، ولی معمولاً جواب دارد و توضیحاتی در این زمینه داده میشود. این قانون پایه مهمی برای شما بود.
نکته دیگری که بسیار مهم بود و باز در شعارها به آنها توجه نمیشد، مسئله آموزش بود، آموزش نیروی کار رکن اساسی برای تعالی زندگی کارگر است، هم برای خودش که چیز بیشتری به دست بیاورد و هم برای کشورش و جامعهاش که بازده بهتری داشته باشد و بهرهوری را در محیط کار بالا ببرد. هر هزینهای که صرف هزینه کارگر شود که کارگر خبره و ماهر داشته باشیم، در مدت کوتاهی برمیگردد. الان ماشینهای گرانبهایی در سراسر کشور زیر سقفهای سولهها خوابیدهاند که اگر کارگر آشنا نداشته باشند، آن ثروتها ضایع میشوند و ماده اولیه تولید و انرژی هم ضایع میشوند. فرصتها هم ضایع میشوند. ولی کارگر ماهر و آزموده بازده بسیاری دارد و خودش هم میتواند سهم قابل توجهی به دست بیاورد که خوشبختانه با برنامهای که وزارت کار اجرا کرد، به این مسئله هم توجه شد. امروز اعلام کردند یک میلیون و چهارصد هزار کارگر را در دوره برنامه اول آموزش دادهاند که کار خیلی بزرگی است. چقدر آموزش این یک میلیون و چهارصد هزار کارگر چه تحول عمدهای در کل کشور و در مقیاس وسیعی از اقتصاد کلان به وجود میآورد.
نکته دیگری که برای ما بسیار مهم بود، مسئله صرفهجویی در محیط کار و بهرهبری بهتر است. برای ارتقای بهرهوری باید روی سرمایه، ابزار انرژی، ماشین، فضا و همه اینها کار شود که روی این موضوع زحمت زیادی کشیده، طراحی و پیگیری شد و هنوز هم در راهیم. چون خیلی طول میکشد تا برسیم.
در کشور ما انرژی به قدری ارزان است که هیچ صاحب کارخانهای برنامهریزی نمیکند تا در مصرف سوخت یا برق صرفهجویی کند. در صورتی که در همه چیز صرفهجویی میشد. این کار صرفهجویی زیادی لازم نداشته و من میدانم از این ناحیه چقدر داریم خسارت میبینیم! وقتی ماشین میخریدند، کمترین چیزی که از آن سؤال میشد، سوخت ماشین بود. اما چیزهای دیگر مورد توجه بود که الان برای این کار برنامهریزی شده است. خیلی طول میکشد و این کارهای بزرگ را نمیتوان یک دفعه انجام داد.
خاطرهای از یک مورد داریم که به عنوان نمونه به شما کارگران عزیز عرض میکنم تا ببینید چقدر وقت هست و فاصله داریم!؟ زمانی این مسئله مطرح بود که در کشور کارخانهای بیاوریم که لامپهای کممصرف بسازد که معمولاً اتاقها را روشن میکند. یک نوع لامپ آمده که اگر مثلاً لامپهای معمولی یک کیلووات برق برای فلان مدت روشنایی مصرف میکنند، آن نوع لامپ یک سوم مصرف میکند. ببینید اگر آن لامپهای روشنایی یک دفعه وارد کشور شود، چه صرفهجویی بزرگی میشود! ما باید این را خودمان میساختیم. به ما میگفتند که ده میلیون دلار از سهم ارزی ریاست جمهوری لازم است. ما همان موقع برای وارد کردن کره هم احتیاج به ده میلیون دلار داشتیم. حساب کردیم که اگر این ده میلیون را بدهیم کارخانه لامپسازی کممصرف بیاوریم، چه بازدهی دارد! اگر بدهیم کره بیاویم تا مصرف شود و مردم را یک مقدار راضیتر بکنیم، چه نتیجهای دارد! دیدیم اگر بخواهیم شعاری عمل کنیم، راهش همین است که بدهیم کره بیاوریم و چند ماهی مردم را راضیتر نگه داریم ولی اگر بخواهیم خدمتی به این مردم کنیم و ثروتشان را هدر ندهیم، باید تکنولوژی باارزشی بیاوریم که برای همیشه برای ما لامپ کممصرف بسازد و بعدها از صرفهجویی آن، کره هم میخریم یا تولید میکنیم. دیدیم بهتر است این را انتخاب بکنیم. همان موقع که این کار را کردیم مشکلات سیاسی هم درست کردند. ولی این راه ماست، این راه راهی است که در گذشته نان به نرخ روز میخوردند. پیش از انقلاب هیچ به این فکر نبودند. ولی اگر کسی بخواهد دلسوزانه به مردم کشورش خدمت کند و به بچهها و نسل آینده توجه داشته باشد، باید این ملاحظات را داشته باشد. به شما عزیزان کارگر تأکید میکنم که در محیط کار و در زندگی خود این آیندهنگری و این اساسی فکر کردن را همانگونه که در زندگی شخصی خودتان دارید، برای کل جامعه و محیط کارتان هم داشته باشید.
آموزش سواد هم لازم است. کارگر بیسواد با کارگر باسواد یک مقدار تفاوت دارد. برای ما بسیار مهم بود که روی آن تأکید کردیم.
خواستههایی که اینجا مطرح شد، تمام این خواستهها امروز مورد توجه هست. ما فکر نمیکنیم که اینها چیزهایی است که نباید دنبالش برویم. مسکن از ضروریترین مسائل زندگی است. ما برنامهریزی کردهایم، به خصوص در برنامه دوم این برنامه سرعت میگیرد. این هم یک کار زیربنایی داشت که ما در برنامه اول کردیم. میشد در برنامه اول - اگر پولی داشتیم- مثل گذشته به واردات آهن، شیرآلات و سیمان روی آورد و همه این چیزها را وارد کرد و به ساخت مسکن سرعت داد، اما ترجیح دادیم در آن دوره به سراغ تولید برویم. امروز در کشور - شما خودتان در کارخانهها هستید و میدانید- همه چیز برای ساخت مسکن در داخل تولید میشود. از فولاد و آلومینیوم گرفته تا شیشه و کاشی و لوله و تمام نیازهای یک ساختمان در کشور هست، این کار را ما در برنامه اول کردیم و در برنامه دوم موقع آن رسیده که اجرا شود که خوشبختانه با طرح صندوق مسکن و مصوبهای که دولت اخیراً گذراند و اعتباری که در آنجا در نظر گرفت و تخفیفهایی که برای وام مسکن در نظر گرفتیم، برای اینگونه آدمها، راه را باز کردیم.
با آقای کمالی هم صحبت کردم و گفتم که کارگرها از این موقعیت استفاده کنند.این راه درستی است که با مقدار کمی اندوخته در صندوق که برای آینده میماند، صاحب خانه شوند. دولت هم این اندوخته راتقویت میکند و با کمکی هم که بانکها میکنند، خانه در حد نیاز تأمین شود که الگوی مصرف داریم. البته در مرحله اول همه و به خصوص زوجهای جوان با صرفهجویی باید سعی کنند، صاحب خانه شوند و در مراحل بعد میتوانند توسعه بدهند. این خواسته و بقیه خواستهها مورد توجه دولت است و ما لحظهای کارگران عزیز را فراموش نخواهیم کرد.
مسئله دیگری هم که برای ما مطرح بود، تفاوت حقوق بود که بحمدالله تا این لحظه حرکت بسیار خوب بوده است. همین اواخر که بررسی میکردیم، معدل دریافتی قشر کارگر از معدل کارمند کمی بهتر است، حال آنکه در گذشته تفاوت فاحشی بین کارگر و کارمند بود.
س- آقای هاشمی الحمدلله فعلاً ماهی 27 هزار تومان میگیریم.
ج- انشاءالله خداوند برکتتان بدهد. البته اینکه کارگر قانع ما میفرمایند 27 هزار تومان میگیرند، آدم را خوشحال میکند، ولی میدانم هنوز این 27 هزار تومان برای یک زندگی راحتتر کافی نیست و ما در این جهت داریم حرکت میکنیم تا جلو برویم. ما کار خودمان را به صورت اساسی انجام دادیم، یعنی اشل حقوق را به گونهای درآوردیم که تبعیضی بین کارگر و کارمند نباشد و آن کسی که کار میکند، مزدش را بگیرد. انشاءالله با ادامه کار به گونهای خواهد بود که مزدی که شما میگیرید، بتواند یک زندگی شرافتمندانه و در حد نیاز ضروری یک خانواده کارگر برای شما داشته باشد.
تحصیل فرزندان شما برای بنده خیلی مهم بود و فکر میکردم که یکی از بزرگترین خدمات ما در این دوره این باشد که نقاط محروم بتوانند بچههاشان را به مدرسه بفرستند. خیلی روی این مسئله کار کردیم که برای همه نقاط کشور مدرسه، وسیله تحصیل معلم باشد، کتاب و ابزار تحصیل باشد. به شما عزیزان کارگر تأکید میکنم که اهمیت بدهید که البته میدهید. بیشتر به تربیت و رشد بچهها اهمیت بدهید برای اینکه آینده ما را این بچههای عزیزی که امروز نونهالان و غنچههای بوستان ما هستند، تشکیل میدهند.
به هرحال خداوند با انقلاب اسلامی در نعمتش را به روی کشور ما باز کرد و شما خوب استقبال کردید. ما در این دوران شانزدهساله همیشه از طرف قشر کارگر حمایت شدهایم، به خصوص در دوران جنگ که من میدیدم. من در مقام فرماندهی جنگ نیاز جبههها را به تولید کارخانهها میدیدم. یک وقت اشاره کردیم که بعضی از نیازهای مهمات را در کارخانههای غیرنظامی بسازیم. این قدر از طرف مدیران و کارگران و بخشهای مختلف استقبال شد که یک دفعه همه نیازهای جبهه را برطرف کردند. کارخانههایی داشتیم که شب یا روز بمباران میشد و فردا که برای بازدید میرفتیم، میدیدیم کارگرها مشغول کار هستند. ماشین را از زیر آوار بیرون آوردهاند و با همان وضع راه انداختهاند و حاضر نبودند کارخانه را تعطیل کنند. شما امتحان خوبی دادید. در دوران جنگ امتحان خوبی دادید. در دوران بازسازی امتحان خوبی دادید. جامعه در آینده همیشه از شما تشکر خواهد کرد.
یکی از برنامههای مهم ما سهیم کردن کارگرها به صورت واقعی در کارخانهها بود و برنامه 33 درصد سهام برای کارگرها را در نظر گرفتیم که حداقل است. شما اگر بتوانید امکانات تهیه کنید، میتوانید از این هم بیشتر تهیه کنید. این حداقل ضروری است که باید بگیرید. این را حق شما میدانیم، به نفع کارخانه میدانیم، به نفع تولید میدانیم، به نفع جامعه میدانیم، به نفع عدالت میدانیم. هیچ کس ضرر نمیکند. اگر پولهایی را که شما برای سهام میدهید، ندهید، در کشور مصرف میشود و از بین میرود. ولی این تبدیل به سرمایههای کلان در کشور میشود. این بهترین نوع ذخیره و پسانداز است که راهش را باز کردیم. تهیه مواد اولیه برای نیازهای کارخانههای شما جزء برنامههای مهم ما در برنامههای اول بود.
همین امروز که از کارخانه کفش بازدید کردم، کلی خوشحال شدم. کارخانه کفش PVC را از خارج میآوردهاند، لاستیک مصنوعیش را از خارج میآوردند. کائوچوی مصنوعی را از خارج میآوردند و چیزهای دیگر. همه اینها امروز در داخل تولید میشود. اگر بخواهیم کائوچویا PVC وارد کنیم، قیمت کفیش از دو برابر این قیمتی که امروز کارخانههای خودمان تحویل میدهند هم بیشتر میشود. الان در کارخانههای پتروشیمی خودمان، از گازهایی که در گذشته میسوخت و دود میشد، PVC میسازیم و در کارخانه شما تبدیل به کف کفش و در سایر کارخانهها تبدیل به مصنوعات میشود. در اکثر موارد، مواد اولیه کارخانههامان را آوردیم و این باعث شد که ارزبری کم شد و تولید در کشور ثبات پیدا کرده است. امسال ما حدود 9 میلیارد دلار هزینه ارزی کردیم. ولی سال گذشته، وقتی گزارش تولیدات را دیدم، متوجه شدم تولید ما نسبت به پارسال با اینکه مصرف ارزمان خیلی پایین آمده، خیلی زیاد شده است. دلیلش این است که نیازهای مصرفی کارخانجات به دست خود شما ساخته میشود و این روند تازه دارد به نتیجه میرسد. امسال در دهها کارخانه بزرگ مواد اولیه به تولید میرسد که کمکم خبرهایش را میشنوید و آثارش را در محیطهای کارتان خواهید دید.
امیدوارم این حرکت سازنده فرهنگی، علمی، سازندگی، فنی و اقتصادی که در کشور ما آغاز شده، در برنامه دوم تکمیل شود و ما نقاط ضعفی را که در گوشه وکنار داریم، جبران کنیم. البته این کمی احتیاج به تحمل برخی از مشکلات دارد که خوشبختانه جامعه ما به خوبی دارد اینها را تحمل میکند. از محبتهای شما صمیمانه تشکر میکنم و شما را به خدا میسپارم.
والسلام علیکم و رحمه الله