سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در اولین نشست مجمع جهانی اهل بیت (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسولالله و آله.
به میهمانان بزرگوار که برای هدف بسیار مقدسی رنج سفر را تحمل کردند، خیرمقدم عرض میکنم و تبریک میگویم که روز مناسبی برای شروع اولین مجمع عمومی این نهاد انتخاب شد.
امیدوارم که با استمداد از برکات این روز و با تلاش و فکر، هماهنگی و اجتماع شما ثمربخش و سازنده باشد. اصل فکر از مقام معظم رهبری است که به خاطر آشنایی با شرایط جهان و نیازهای شیعیان و پیروان اهل بیت (ع)، چنین فکری را ابداع کردند. ولی کار عمده را کسانی باید انجام بدهند که مسئولیت پذیرفتهاند. محور اجلاس، محور بسیار باارزشی است.
ما شاید در معارفمان از محورهایی که برای کار در اسلام در نظر گرفته شده، محوری مقدستر و مورد پذیرش عامه مسلمین از محور اهل بیت (ع) نداشته باشیم. بهخصوص که در قرآن کریم با صراحت این عنوان حالت تقدس به خود گرفته و با اراده قطعی الهی از رجسها و پلیدیها نجات یافته است و خداوند این سرمایه را در قرآن کریم برای ما تعبیه کرد. مسلمانان با اختلافی که در مصادیق این واژه است، اصل مسئله را قبول دارند که با خواست خداوند پلیدیها در اطراف اهل بیت (ع) نیست. این محور خوب را برای کار کردن در راه اسلام انتخاب کردیم.
مورد اولی که اینجا بیشتر بحث خواهد شد، مسئله شیعه هست و اهل بیت (ع) است. اما حتماً باید توجه داشته باشیم که امروزه در دنیای ارتباطات و در شرایطی که ما هستیم، شیعه به تنهایی نمیتواند آن رسالت قرآنی را انجام بدهد. ما میتوانیم پیشتاز باشیم، ولی ظرف آن رسالت، ظرف وسیعی است. ظرفیت یک میلیارد و دویست میلیون مسلمان به اضافه تکلیف ارشاد دیگران، رسالت ماست.
این مجمع را به خاطر اینکه الویتهای ما از پیروان اهل بیت (ع) شروع میشود، با این عنوان انتخاب کردیم. اما طبعاً این مجمع اگر بخواهد محدودنگری بکند و فقط به این عنوان نگاه بکند، قاعدتاً در مسیرش بیتوفیقیهای زیادی را خواهد دید، ولی اگر مصالح اسلامی را که ما معتقدیم از این مسیر حرکت میکند و راه درستش این است، کتاب الله و عترت با طراحی آسمانی و تدبیر پیغمبر اکرم (ص) محور قرار گرفتهاند که این دو با هم وسیله اتحاد جامعه اسلامی و مانع از تفرقه و تشتت و گمراهی و ضلالشان باشد، باید با این دید حساب بکنیم، نه اینکه ما بخشی از مسلمانان هستیم و برای این بخش میخواهیم همه کارها را خلاصه کنیم. در این مکتب و در این مسیر بحمدلله به اندازه کافی توشه داریم و به اندازه کافی از لحاظ منابع علمی و معارف و مایههای سازندگی و مدیریت برخورداریم.
خوشبختانه تجربهای که در ایران اتفاق افتاد و خداوند خواست از چنین سرزمینی آن تجربه به مغز جهانیان قرار بگیرد و حجت را از اینجا به خلق الله تمام بکند. این تجربه میتواند راهنمای خوبی برای ما باشدو میتواند برای ایجاد اتحاد و امید در نیروهای عامه مردم که لشکر اساسی این حرکت هستند، باشد. سه مرحله را که تا کنون در ایران پشت سر گذاشتهایم، چیزهایی است که برای همه میتواند معلوم باشد و تجربه بشود و الگو قرار بگیرد.
در دوران مبارزه، ما با همین محور، همین مکتب و با الهام از همین روحیاتی که مکتب اهل بیت (ع) در بشریت القا میکند، توانستیم نیروها را تجهیز کنیم. آنجا در آن مرحله پیش ازهر چیز احتیاج به ایثار و گذشت و ذوب شدن در هدف بود و به اندازه کافی از آن منابع عظیم انسان ساز توانستیم نیرو بگیریم و شاید برای نشان دادن اوج آگاهی و هوشیاری و ذوب شدن در آن هدف، جزو نمونههای بسیار مشعشع تاریخ بشریت باشد. دوران مبارزات ما که به سرعت به پیروزی رسید و محوری که حفظ کردیم، با محور ولایت بود. نمیتوانیم بگوییم مثلاً مردم مصر، مردم الجزایر و مردم بقیه بلاد اسلامی این آیه را در قرآن ندارند. مشکلی که در بعضی از جاها به چشم میخورد، نبودن رهبری تعبیه شده در مکتب اهل بیت (ع) است که این جوهره ولایت، ما را آن چنان منسجم کرده بود و آن چنان ما را راهنمایی میکرد که در هیچ مرحلهای گیر نکردیم. شاید اگر وضع عراق، افغانستان و بعضی جاهای دیگر را با ایران مقایسه کنند، نقطه تفاوت از همین جا بیرون میآید. خضوع مردم، در مقابل رهبری و ولایت که جوهره اصلی ما است، بسیار مهم میباشد.
فکر میکنم اگر مسائل دیگری که مطرح میشود، در این جا حل بشود، بقیه مسائل برای ما دردسری نخواهد داشت. با این جوهره، مشکلات ما حل میشد. آن روزی که انقلاب در ایران پیروز شد، کسانی که با این مسیر آشنا نبودند، این حرکت برایشان مبهم بود.
مدام میگفتند: اختلافات داخلی بین جمعیت پراکنده، فاقد تحزّب و تشکل و اسلحه و سازمانهای معمولی دنیا و چیزهایی که همه جا با آن ابزارها کار میشود، آن را از پای در میآورد.
دیدیم که از پای در نیاورد. آن را که دنیا نمیتوانست بفهمد و غافلگیر شد، همین جوهر بود که من عرض میکنم که سرمایه ما بود.
میهمانان ما شرایط ایران را در گذشته نمیدانند و الآنهم آنگونه که واقعیتهاست، نمیدانند. ایران یک کشور معمولی بدون توجه قدرتهای دنیا نبود. چشمهای حریص همه گرگهای استکباری به ایران دوخته شده بود. آنهم به خاطر منابع ایران، به خاطر فرهنگ ایران، به خاطر سوابق ایران، به خاطر موقعیت جغرافیایی ایران و چیزهای دیگری که اینجا بود. مثل یک کشور کوچک آفریقایی یا آسیایی یا یک جزیرهای در یک گوشه دنیا نبود. در مقابل این حقیقتی که برای آنها ناشناخته بود، غافلگیر شدند و از اعجازی که در این سبک رهبری و مدیریت است، غافل بودند. هنوز هم درست نمیفهمند، چرا که در این وادی نیستند. کتاب میخوانند و مطالعه میکنند، امّا عمق مسئله برایشان روشن نیست.
به هر حال ما با آن سرمایه پیروز شدیم. بعد از انقلاب که دوران دفاع و دوران ایجاد شرایط مناسب مدیریت داخل کشور و ایجاد ابزارهای لازمه کشور داری است، با آن محور، آن روحیه که ایثارگری و جدا شدن از خود و ذوب شدن در هدف را القا میکند که محوری همچون ولایت فقیه و عدل ثقل اکبری را در محور حرکت تاریخ دارد.
مرحله سومی را که الآن مشغولیم که باز شاید پیشبینیهای همه آن روزها این بود و هنوز هم طمع دارند، این است. با فداکاری و اطاعت از رهبری میشود مبارزه کرد، میشود خصم را از میدان بدر برد و خون ریخت و خون داد، امام یک کشور یک میلیون و ششصد ههزار کیلومتری و شصت میلیون جمعیت را با تنوع جمعیتها و قومیتها و شرایط خاص که در منطقه هست، چگونه میتوان ساخت و اداره کرد؟ اینجا هم همین مسئله برایمان روشن شد. ثبات و امنیتی که چنین مرکزی لازم دارد برای اینکه در سایه آن خودش را بشناسد و بسازد و تربیت کند و سازمان و نیروهای لازم را ایجاد کند و نیروهای و کار را به دست کاردان بدهد، مخصوصاً در کشوری که مثل ما همه چیزش به نحوی به نیروهای استعماری وابسته بود. از صد سال پیش، کشور، ارتش، نفت، نیروهای امنیتی، سازمان اداری، صنایع و هر آنچه که اساس حکومت در هر کشوری و جامعهای است، رشتههایش به طور حساب شده در دست آنها بود و حتی نیازهای روزانه مصرفی کشورمآنهم میبایست از خارج میآمد. آنها چنین جایی را درست کرده بودند. برای نجات دادن کشور از این وضع و منتقل کردن به یک کشور خودکفا و الگو، خیلی کار داریم.
یک چتر امنیتی ملی و مردمی ضرورت دارد. یک دوران ثبات لازم است که بشود با کنترل و تسلط و احاطه کار را اداره کرد و پیش برد که احساس میکنیم میهمانان چنین تجربهای را ندارند. شاید این قدر علایم، برایشان محسوس نباشد، ولی برای ما کاملاً ملموس است. در سایه همین شیوه مدیریتی که در مکتب اهل بیت (ع) آمد، این کارها مقدور میشود که کشوری در عین اینکه پنجه در پنجه دیوهای حریص استعمارگر دارد و در میدان رزم با خونخوارترین نیروهای مجهز دنیا گرفتار است، بتواند زندگی خودش را اداره کند و کشورش را به پیش ببرد. این کاری است که ما کردهایم و دشمن هم مجبور شده اعتراف بکند که کردهایم. امیدوارم میهمانان ما بتوانند فرصتی پیدا کنند، مقداری بگردند، ایران را درست ببینند و با جاهای مشابه دیگر مقایسه کنند. من همه این کارها را در تحلیل همان اساس مکتب میدانم و فکر میکنم در جایی مثل ایران، بدون چنین شرایط ایدئولوژیکی و اجرایی، نمیشد انقلابی بزرگ را صورت داد.
اینها را از این جهت گفتم که زمینه معلوم باشد. یعنی ما که الآن میگوییم مجمع عمومی اهل بیت (ع) را تشکیل دادهایم و این چنین کاری را میخواهیم بکنیم، چه میخواهیم بگوییم؟ اینطور نیست که ما به فکر نجات همه شیعیان باشیم. فکر میکنیم راه بشریت اینجاست، فکر میکنیم مسیر اصلاح جهان از اینجا میگذرد.
خوشبختانه امروز در روز تولد کسی این اجتماع تشکیل شده که او را منجی عالم بشریت میدانیم. حکومت جهانی واحد که از ایدههای جدّی شیعه است و همه متفکران دنیا که عمیق فکر میکنند، چنین تجویزی را برای نجات بشریت در ذهن خود دارند. از این مسیر و با این خیز وسیع تاریخی میتوانیم کار کنیم. شما باید فکر و بحث بکنید. در کمیسیونهایتان که صحبت میکنید، این جوری صحبت بشود.
من میگویم: این الگو موفق بوده. در سختترین شرایط این راه با توفیق بوده است و تجربه شده و تا امروز جواب داده و دلیلی ندارد که فردا جواب ندهد. فکر میکنم برای دنیا هم هیچ چیز بهتر از الگو نیست، اگر ما فکر بکنیم، هر کس اینجور فکر بکند، با یک ایده عالی حرف بزنیم و فکر کنیم که با توضیح و سخنرانی و مقاله و فیلم میتوانیم دنیا را قانع کنیم که این راه درست است، امروز مقدور نیست، دیروز هم مقدور نبوده. اصلاً هیچ وقت مقدور نبود. چه مقدار میشود سفسطه و مغلطه کرد؟ چه مقدار میتوان حرف حق و باطل را به ههزار لباس در آورد؟ در یک جمع کوچک هم میبینید دو حرف متناقض را با دو بیان شیرین و عامهپسند مطرح میکنند. همه، برایشان کف میزنند. اگر نتوانیم- که باید بتوانیم - یک الگوی موفق را از حکومت سازنده و عادل ارائه بدهیم، این کار درست است. فکر نکنیم هر کسی میخواهد بیاید، اول باید شیعه بشود. اگر یک الگوی موفق مطرح شد و یک کشور توانست مستقل، آباد، عادل، و طرفدار حق، مدتی مقاومت بکند و رو به پیشرفت باشد، آن موقع زمان عزّت شیعه، اهل بیت (ع) و روح اساسی اسلام و قرآن است که میتواند جزء بحثهای شما قرار بگیرد.
باید قدر پایگاهی را که خدواند به شیعه عطا کرده، بدانیم. همه ما تلاش بکنیم که این پایگاه را حفظ کنیم. سعی نکنیم مشکلات کوچکی را که در اطراف هست، به گونهای به گردن این پایگاه بیاندازیم که به پایگاه آسیب بزنیم، بلکه اصل بر این باشد که این پایگاه را حفظ کنیم، حمایت بکنیم و قدمهای بعدی را برداریم. الآن نمیتوانیم توقع داشته باشیم. مردم کشور دیگری که جمعیت شیعه در آن کم است، میتوانند همه مسئولیت ما را به عهده بگیرند. این اتفاق که نمیافتد. اگر در شرایط امروز بتوانیم اینها را عزیز بکنیم، کار بزرگی کردیم.
از حرفهایی که به شما توصیه میکنم تا در بحثهایتان مواظب باشید، این است که کاری نکنید که ما از اینجا که امن هستیم و خیالمان راحت است، خیال کنیم هر کاری که در ایران میتوانیم انجام دهیم و یا خطیب جمعهها در تهران میتوانند انجام بدهند، در همه جاشیعیان میتوانند انجام بدهند. آنها دستشان بسته است، محدودند، ولی ما میتوانیم آنها را عزیز بکنیم.
کارتان باید این باشد، به گونهای برنامهریزی کنید که آنها بتوانند آنجا کار بکنند. خوشبختانه ما در منابع فقهی برای اینگونه مراحل، دستورات روشنی داریم. این طور نیست که تکلیف روحانی مبسوط الید تهران با روحانی دست بسته کشور عربی دیگر مساوی باشد. حتماً باید با هم هماهنگی بشود. به گونهای عمل بشود که این مجموعه شیعه بتواند این مسیر کلّی و هماهنگ را با یک دید باز برود. اجتماع شما را بر حذر میدارم که یک وقت نتیجه معکوس بگیرد که باعث شود حساسیتها نسبت به شیعیان در دنیا بیشتر بشود و بهانهای هم برای سرکوب آنها پیدا بشود و آنها را تحت فشار قرار بدهند و اگر امکان سیاسی، مادی، فرهنگی و موقعیت شغلی در اختیارشان باشد، از آنها بگیرند. نباید بگذاریم این اتفاق بیافتد.
در این حرکت که شما آغاز کردید، ما اولاً بخشی از جهان اسلام هستیم که باید سعی بکنیم با مسلمانان جهان مجموعهای را تشکیل بدهیم. بعد از آن، بخشی از مجموعه الهیون دنیا هستیم که در مقابل الحاد جهانی یک مجموعه و خانوادهای بزرگتر را تشکیل میدهیم و این مسائل باید در دیدگاه چنین اجتماعی مورد توجه باشد. اگر چنین احساس امنیتی از طرف ما به وجود بیاید که این گروه، غیر از حق و عدالت - آنهم با ارائه نمونه و با عمل به خیر و ارشاد - چیزی نمیخواهد. میتواند به این حرکت جهانی کمک بکند و راه را برای ما باز بکند.
نکاتی را که جناب آقای امینی در اظهاراتشان مطرح کردهاند، نکات جالبی است. حتماً در بحثهای شما جوابشان را خواهند گرفت.
امیدوارم اجتماع شما در این روزها باعث خیر و برکت و آسایش بیشتر برای شیعه باشد و راه شیعه را برای حرکت اجتماعی و جهانی بازتر بکند و از نصایح و تفکرات و نظرات شما که از بیرون به این پایگاه حرکت تشیع نگاه میکنید، خیر و برکتی برسد.
مطمئنم که از اظهارنظر شما میتوانیم استفاده کنیم و حتماً نظرات شما که در کمیسیونها مطرح میشود، به دست ما هم خواهد رسید. ممکن است یک مقدار در محدوده خودمان از بعضی نکات غفلت بکنیم. شما که از بیرون نگاه میکنید، به نکات دیگری توجه دارید که آنها میتواند برای ما هم مفید باشد.
به هر حال امیدوارم که به برکت اسلام و قرآن و با قداست ائمه اطهار (ع) و با توجه خاص امام زمان (عج)، بتوانیم آن مسیری را که پیغمبر اکرم (ص) در روزهای آخر عمر پیش پای امت گذاشتند و ما را به متابعت از ثقلین مأمور کردند، آن مسیر را به خوبی طی بکنیم.
والسّلام علیکم و رحمه الله