بسماللّهالرحمنالرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ واûلی آیه أَعمهü المعصومین».
من قبل از اینکه وارد صحبت شوم، باید از این عواطف و احساسات پرشور شما با همه وجودم تشکر کنم و فکر نمیکنم ما بتوانیم با زبان از عهده این همه محبت و صفا و صمیمت برآئیم. با هیچ زبانی، به گونهای که شایسته این محبتهای شماست، نمیتوانیم مواجه شویم.
البته ما این احساسات را به حساب اسلام و قرآن میگذاریم، خود بنده و امثال بنده لیاقت این محبتها را نداریم و میدانیم شما برای اسلام، انقلاب و امام شعار میدهید و ما را به عنوان کسانی که از اسلام و امام و انقلاب حرف میزنیم، شما مورد محبت قرار میدهید.
برای این جلسه، بنده اهمیت زیادی قائلم. اولاً به خاطر اینکه در جوار قبر منور حضرت ثامنالائمه امام هشتم ماست که تقدس محل، همه چیز را تحتالشعاع قرار داده و من خودم آن چنان در این مجموعه تأسیسات مربوط به این امام، احساس مقاومت میکنم که حرف زدن یک مقدار برایم دشوار است. و ثانیاً به خاطر میهمانان این امام بزرگوار، زواری که از راه دور آمدهاند و کسانی که میهمان امام هشتم(ع) هستند، مردم بزرگوار خود مشهد و خراسان که از نظر ما دارای احترام و عزت والایی هستند، از لحاظ اثر، من فکر میکنم یکی از جاهایی که حرفها هدر نمیرود و تأثیرش را روی کل جامعه میگذارد، همین جلسه است.
اینجا الان ما از سراسر کشور، مردم مخلص و متدین و متعهدی را که برای زیارت قبر امامشان آمدهاند و دلهای پاک و منورشان، نورانیت ظاهر امام را دارد، در جلو خودمان میبینیم و با این مردم حرف زدن و این مردم را حامل پیام انقلاب کردن برای سراسر کشور، چیز با ارزشی است. ممکن است فکر شود ما که معمولاً از تریبون رادیو، تلویزیون، مجلس و نماز جمعه هم با شما مردم حرف میزنیم. البته همین طور است حرف میزنیم. اما حرف زدن رو در رو و مشافهه اثر دیگری دارد و لذا من فکر میکنم که صحبت کردن در این جلسه، کلماتش و آهنگش هم در سرنوشت کشور و انقلابمان مؤثر است.
یکی از اهداف من از مسافرت به مشهد مقدس، صحبت با شما مردم بود. البته هدف اصلی زیارت قبر منور حضرت ثامنالائمه که آرزوی همیشگی ماست و ما به خاطر کمی فرصت از این فیض محرومیم، گاهی میتوانیم بیائیم، حالا که این توفیق به دست آمد مذاکره با شما جزئی از اهداف ماست. و خواهشی که از شما دارم این است که به حرفها ـ همان طور که این طوری است با دقت توجه فرمائید، وقتی برمیگردید به مراکز خودتان، این حرفها را برای دیگران هم بگویید. فکر کردم بهترین چیزی که میتوانیم در جوار قبر امام هشتم(ع) مطرح بکنیم مسأله وضع موجود کشورمان و شرایطی که در آن هستیم، است و تکالیفی که در این رابطه ما داریم.
در شرایط موجود کشور چند جملهای عرض میکنم و بعد وظایفی که الان در این مقطع ما به عهده داریم، توضیح میدهم. اولاً توجه داشته باشید که ما با این انقلابی که انجام دادیم، کار بسیار بزرگی کردیم. کار، آن قدر بزرگ است که به این آسانی درک عظمت کار نمیشود. کاری است که اهداف عالیه انبیاء الهی است در سراسر تاریخ، هدف عمده پیغمبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است. کاری است که حضرت ثامنالائمه امام رضا(ع)، در همین راه، جان مقدسشان را تسلیم کردند. ادامه راه انبیاء و اولیاء خداست. راهی که موفقیتهای آن بزرگوارها محدود بود و به نتایج روشنی نرسید، این ملت عظیم و عزیز گامهای بلندی که امتهای این بزرگواران نتوانستند بردارند، برداشته.
اسلام در طول تاریخ خود در هیچ قطعهای از زمان به این اندازه که امروز در دنیا از زبان شما بهوسیله این جوانها و مردم حزبالله در دنیا مطرح شده و امواجی که در سراسر دنیا ایجاد کرده و امیدی که در دل میلیاردها انسان مسلمان یا محروم ایجاد کرده، در گذشته تاریخ مطرح نبوده و به این موفقیتها نرسیده است.
برای چنین کار بزرگی هر چه انسان فداکاری میکند، خسارت نمیبیند. آن جوانهایی که الان جلوی من هستند، برادران جانبازی که روی چرخهای خودشان به جلسه تشریف آوردهاند، آدم اگر فکر کند اینها را همین جوری از دست داده و سلامتیشان را گرفته، جای تأسف خیلی است. اما اگر بدانیم چرا اینها این جور شدهاند و با چه هدفی شدهاند و چرا اینها این کار را کردهاند، آن موقع میتوانیم راضی باشیم و با خیال راحت بپذیریم که هر مقدار الان ما نیرو مصرف کنیم و خون تقدیم کنیم و هستیمان را بدهیم، هدف آن قدر بزرگ است. ما همیشه جزء اشعاری که برایمان در آن الهام بود: "ان کان دین محمدلایستقم الابقتلی فیما سیوف خذینی" ما خیلی در حرفهایمان از این جمله استفاده میکردیم. اباعبدالله روز عاشورا به شمشیرها فرمود که اگر بناست با خون امام حسین(ع)، این دین تقویت شود، شمشیرها امام حسین(ع) را بگیرند طعمه کنند.
ما هیچ یکمان به اندازه یک موی اباعبدالله ارزش نداریم. همه ما حاضریم که خاک پای اباعبدالله(ع) شویم. حاضریم خاک پای شهدای کربلا را سرمه چشممان بکنیم. همیشه این جوری بودیم، حالا هم این جوری هستیم. ماها آن چیزی که امام حسینها، علیبنابیطالبها، امامرضاها و انبیاء گذشته برایش جان و هستی دادند، برای آن هستیمان را میدهیم.
دین اسلام آن قدر بزرگ است و حق مظلومان و مستضعفان آن قدر بزرگ است که هستی ما اصلاً در آن قابل توجه نیست. تحمل مشکلات برای ما، انسانها در راه اهداف بزرگ آسان است. اهداف کوچک انسان را کوچک میکند. اهداف بزرگ، همت آدمی را بالا میآورد و قدرتش را چند برابر میکند. این ملت راهش را تشخیص داده و مهم این است که این مردم فهمیدهاند دارند چه میکنند. نمیشود با حرف این مردم را این جوری کرد. هر یک از این جوانها که الان همه جا نمونهاش را داریم، همین جوانهایی که دستمالهای قرمز را با این شعارها به پیشانیشان بستهاند، و برادرانی که امروز اینجا حضور دارند که صف شکنهای کربلای 1 بودند و از محیط خطر نجات پیدا کرده و امروز با ما هستند، اینها اگر تشخیص نداده بودند که دنبال چی هستند، هیچ کس نمیتوانست اینها را به میدان عظمت بیاورد. و ارزش کار آن قدر بالاست که برای آنها هر گونه فداکاری را به خوبی میتوانیم تجسم کنیم و ملت ما با این تشخیص وارد این کار شده، حالا میخواهیم شرایط این راهی که انتخاب کردهایم، یک قدری باز کنیم که ببینید در چه شرایطی هستید.
هر مقدار که ما میفهمیم کار مهم است، دشمنان اسلام هم میفهمند کار مهم است. امروز کفر جهانی که سردمدارش آمریکاست در یک بخش و مارکسیسم در بخش دیگر است، هر دوشان از اینکه چیزی به نام اسلام در مقابل آنها مطرح است در وحشت هستند. دنیای اسلام که یک میلیارد مسلمان است و بیش از 50 کشور مستقل است و قسمت عمده ثروت دنیاست در این تاریخ معاصر ـ تاریخ صنعتی شدن دنیا ـ به صورت یک طعمه در اختیار اینها بوده است. هر وقت خواستند، در یک گوشهای از دنیای اسلام هر کاری کردهاند و حالا هم هر کار میخواهند میکنند. میبینید دارند فرمان میدهند، یک روز میگویند مثلاً انور سادات برود اسرائیل، شاه حسن برود اسرائیل یا نخست وزیر اسرائیل برود آنجا ملاقات کند، یک روز به عربها میگویند نفتتان را این جور کنید، یک روز میگویند چه کنید و اصلاً مثل غلام دارند با کشورهای اسلامی برخورد میکنند.
آمدند اسرائیل را اینجا کاشتند و تا به حال چندین جنگ وسیع خونبار تحمیل کردند و همیشه هم در جنگ، اسرائیل را یک قدم جلو بردهاند. ثروت این ملتها، فرهنگ و اعتبار این ملتها را همین جور مثل ملکشان دارند تصرف میکنند، کسی هم در مقابل اینها نبوده. ایران آن طلسم را شکسته است. انقلاب اسلامی ایران دارد به دنیا درس میدهد و روشن میکند و به ملتهای سایر کشورها دارد درس میدهد که شما ذلیل نیستید، شما نیرومندید، شما ضعیف نیستید و شما میتوانید حق خودتان و حق اسلام را بگیرید و قدرتهای جهنمی دنیا هر چه شوند، باز نیروی ملت و نیروی ایمان و عقیده آن چنان محکم است که در مقابل همه آنها میتواند سرش را بلندتر از آنها بگیرد. این چیزی است که انقلاب شما دارد به دنیا درس میدهد.
در این جنگ، واقعاً قسمت عظیم قدرت دنیا به کار گرفته شد که نگذارند ما در این جنگ چهره پیروز به خودمان بگیریم. در هیچ کدام از جنگهای دنیا این سابقه ندارد. هر جا میخواهید بروید، جنگ کره را ببینید، جنگ ویتنام را ببینید، جنگ چین و ژاپن را ببینید، جنگهای محدود منطقهای را ببینید، جنگهایی که در آفریقا هست را ببینید، هیچ جا سابقه ندارد این همه نیرو در مقابل یک ملتی قرار بگیرد. همه آن شیاطین دنیا دستشان به یک نحوی در این بود که نگذارند اینجا، ملت ایران که در اثر انقلابش قوت نفس و عزت نفس پیدا کرده بود و غرور انقلابی او را گرفته بود، میخواستند با این جنگ ما را بشکنند و میخواستند کاری کنند که ما آن درسی که در اثر انقلابمان به دنیا دادیم در اثر شکست در جنگ، آن درس فراموش بشود و به تاریخ دنیا بگویند، اگر یک ملتی انقلاب کرد و یک گام برداشت، میزنند توی سرش و پنج گام عقبش میاندازند. دنبال این بودند.
خیلی کار بزرگ است. به هیچ زبانی نمیشود این عظمت کار را تشریح کرد، با هیچ فیلمی نمیشود این صحنه را نشان داد. ما میدانیم آمریکائیها میخواستند عراق پیروز شود، روسها میخواستند عراق پیروز شود، ارتجاع منطقه، کشورهای خیلی پولدار منطقه که بیش از 100 میلیارد دلار در بانکها داشتند و این را پشتوانه جنگ قرار داده بودند، میخواستند عراق پیروز شود. اسرائیل میخواست عراق پیروز شود، رسانههای جمعی دنیا، رادیوها، تلویزیونها، روزنامهها، سینماها، فیلم سازها، هنرمندها همه دنبال این بودند که این انقلاب را بشکنند. چطور شد نمیتوانند؟ واقعاً شما هیچ فکر نمیکنید که مثلاً جنگ جهانی دوم، وقتی که متفقین وارد ایران شدند، ما میدانیم چه اتفاقی افتاد، آنها همین جور مثل سوار تیزرو جلو میآمدند و کسی در مقابلشان نبود. در گردنهها، گوشه و کنار یک مقاومتهای محدودی میشد، از شمال و جنوب آمدند این کشور را گرفتند و هر وقت هم خواستند، هر چه خواستند ماندند و بعد هم رفتند. بقیه جاها هم همین طوری است، یعنی این جوری برخورد میکنند.
چه طور شد که ارتش تا دندان مسلح عراق را مأموریت دادند، بیاید بخشی از این کشور را بگیرد و در درون به ضدانقلاب مأموریت دادند که با آنها کار کند و رسانهها و قدرتهای جمعی دنیا پشتش بودند. تا جایی پیش رفتند که فرانسه هواپیمای مدرن به عراق قرض داد. آن سوپراتانداردها اصلاً رسم دنیا نیست. شما بروید بگردید ببینید جایی هست که یک کشور قدرتمندی بیاید هواپیماهایش را به یک کشوری در جنگ قرض بدهد که با اینها نفت و کشتیهای ما را بزنند و در دریا شرارت کنند. خیلی پیش رفتند.
شورویها این میگهای 25 که دادند، این همه موشک که در اختیار عراق قرار دادند، اصلاً در دنیا سابقه ندارد در اختیار یک کشوری در جنگ قرار بدهند. معمولاً هم اگر میدادند، آن ابرقدرت دیگر نقطه مقابلش را میزد، یعنی؛ اجازه نمیدادند که اگر دو کشور جهان سومی در جنگ بودند، این یکی را این قدر مسلح کنند و آن یکی را چیزی ندهند. برای توازن قوا میدادند. ولی در مقابلش ما در گذشته به آمریکاییها پول دادیم و الان بسیاری از اسلحههای مورد نیاز ما پولش 8-10 سال پیش داده شده و در انبارهای آمریکاییها هست. دارد میپوسد، آمریکاییها به ما نمیدهند.
از آن طرف همین پولهای ما را برمیدارند خرج میکنند و به عراقیها
میدهند. همه دنیا دنبال این قضیه بود که ما شکست بخوریم. و این چه قدرت و چه نیرویی است که اراده استکبار جهانی را این طوری شکسته و این ملت را مثل کوه و مثل صخرههای تزلزل ناپذیر در میدان، ثابت نگه داشته و هر چه طوفانهای حوادث از هر طرف میآید و به این صخرهها میخورد شرمنده میشود میشکند؟ این چه کار عظیمی است! چقدر این ملت نیرومند است! و برای دنیا این درس خیلی تلخ است. با اینکه بارها تجربه کرده و شکست خوردهاند، ولی ول کن نیستند، همین حالا هم که آثار شکستشان در خیلی جاها ظاهر شده، 7-8 ماه است که قدری به تردید افتادهاند، ولی باز هم دارند تلاش میکنند که شاید بتوانند صدام را از این مهلکه بیرون بیاورند.
اخیراً صدام را وادار کردهاند که یک نامه سرگشادهای بنویسد که این حرف تازهای نبود؛ هزار بار گفته بود. صدام تقاضای صلح کرده! خوب، این مگر چیز تازهای بود! هیاهوی وسیعی برای این راه انداختهاند که صدام صلحطلب است و ایران صلح نمیخواهد. اصلاً حاضر نیستند حرف ما را برای مردم توضیح بدهند. ما صلح نمیخواهیم، چطور نمیخواهیم؟ ما صلح میخواهیم، ما صلح واقعی میخواهیم. صدام و آمریکا و شوروی و اسرائیل و ارتجاع منطقه میخواهند آتشبس در منطقه برقرار شود و جمهوری اسلامی مختصر توانی که دارد، این مختصر توانش را صرف خرید اسلحه کند، در مقابل اسلحهای که به دشمنان ما میدهند.
آن جبهه ارتجاع با اقیانوسهای نفتی که دارد و با امکاناتی که برای بازار خریدش درست میکنند، هر روز مثلاً یک هواپیمای پیشرفته بخرند، ما هم مجبوریم بخریم، یک تانک پیشرفته بخرند، ما هم مجبوریم بخریم، یک سد دفاعی جدید درست کنند، ما هم مجبوریم درست کنیم. ما را به مسابقه تسلیحاتی بیندازند و ضمناً خصومت و دشمنی، یعنی جنگ نباشد ولی رادیوها بجنگند، روزنامهها بجنگند، فاصله بین ملتهای اسلامی بیندازند، آنی که الان در مرزهای اسرائیل و کشورهای عربی است منتقل کنند اینجا. الان مثلاً رابطه سوریه و اسرائیل چگونه است، 30-40 سال است چگونه است؟ لبنان و مصر چگونه بود؟ این کار را به مرزهای ما و کشورهای همسایه ما منتقل کنند، خیال اسرائیل را راحت کنند، همین طور که الان دارید میبینید. بگویند چون ایران یک کشور مقتدری است، اول باید برویم سراغ ایران و همه کشورهای عربی که به صورت ظاهر با اسرائیل درگیر هستند، درگیریشان را به ما منتقل کنند، جنگ سرد در مرزهای ما شود، اسرائیل دوست اعراب شود، چون آنها میدانند اسلام دشمن اسرائیل و صهیونیسم است، مرکز اصلی کانون نزاع اینجا میشود، نه یک سال، نه ده سال، نه 20 سال، بلکه برای همیشه. یعنی اگر ما اسلحه را الان زمین گذاشتیم، دیگر این اسلحه به آسانی بلند نمیشود و فقط از این به بعد حرف است.
پول خرج کردن است و نزاع کردن است و اختلاف بین عرب و عجم و شیعه و سنی و اینها است و در این وسط ما هم، همه امکاناتمان را خرج این کنیم. خوابی که برای ما دیدند، این است. کاری که ما میتوانیم بکنیم همین حالاست. و احمقند این کسانی که در داخل کشور، این شرایط را درک نمیکنند و حرف میزنند که بیایید به حرف صدام گوش کنید، توجه کنید، صلح کنید، آتشبس کنید، بعضیها هم قیافه دوستی به خود میگیرند ـ بعضی از کشورهای عربی ـ و میگویند که شما صلح کنید، مردم عراق خودشان کار صدام را میسازند. مردم عراق از صدام میپرسند خوب، چی شد این جنگ را شروع کردی، باید جواب به مردمش بدهد. ما به اینها میگوییم که مگر شما گذشته را نمیفهمید؟
صدام برمیگردد و میگوید نه، آن که قبول نمیکند او میخواسته با ما بجنگد. او همین حالا هم مدعی است که ما جنگ را شروع کردهایم. او به مردمش میگوید دیدید ایرانیها به ما حمله کردند و نتوانستند کاری بکنند. از مردمش طلبکار هم میشود، با همین سلطهای که دارد سلطهاش را قویتر میکند، توقعش را بیشتر میکند و حمایت هم از طرف دنیا میشود، این حزب بعث را به عنوان کسی که توانست جلوی انقلاب اسلامی را در منطقه بگیرد، بزرگش میکنند و از این به بعد، همه همت ما خرج اینجا میشود و فردا باید به همه همسایههای اطرافمان هم باج بدهیم به خاطر اینکه نیاز داریم به آنها در رابطه با نزاعی که با عراقیها داریم. و به علاوه کشور عراق اکثریت مردمش همراهان آینده ما هستند. اینها میخواهند این فاصله بین ما و آنها بماند. اینها نمیخواهند عراقیها و ایرانیها متحد و در یک صف با هم به طرف عظمت اسلام پیش بروند و بنابراین سیاست این است. این نادانهای داخلی که خیلی هم نیستند اما ادعا دارند و با قیافه دلسوزی حرف میزنند، این حرفها را نمیفهمند یا اگر هم میفهمند، شیطنت میکنند.
خارجیها که ما توقعی از آنها نداریم. اینها برنامه ریخته بودند که ما را در این شرایط، لحاظ اقتصادی تحت فشار بگذارند که عمده حرف من روی این است. یعنی برنامه جدیدی که الان ما حدود یک سال است درگیر این مرحله جدید شدهایم و امروز در اوجش هستیم و شاید نقطه برگشت و عطف پیش آمده، این است که ما را تحت فشار مالی قرار بدهند که ما نتوانیم جنگ را ادامه بدهیم. راهش هم برایشان آسان بود.
فکر میکردند که ما مهمترین امکاناتمان نفت است و دو کار با نفت ما میخواستند بکنند؛ یکی اینکه، با زدن مراکز صدور ما نگذارند ما نفت بفروشیم. این نشد. یک مدتی خارک را زدند، یک مدتی کشتی زدند، یک مدتی مراکز دیگر را زدند، دیدند نه، این نمیشود. میخواستند صدور را هم کم کنند، محاسبهشان این بود که ایران با نداشتن نفت نمیتواند اسلحه تهیه کند، نمیتواند وسایل جنگ را تهیه کند، و نمیتواند غذای مردم را تهیه کند و مردم خود پیش قدم میشوند و میگویند، بس است دیگر.
این محاسبه آنها بود. ما چه کردیم؟ ما اولین اقدامی که کردیم از روزی که اینها توطئه فشار اقتصادی را بر ما زیاد کردند ما شروع کردیم به تحرکهای وسیعتر در میدان جنگ که نتیجه موقتش را شما در عملیات والفجر 8 تا به حال دیدید و نتایج اساسیش در آینده است که آن روز ما کار اینها را خواهیم داد. این یک کار اساسی است که الان داریم میکنیم، ولی در کنار این مسأله، کارهای دیگری هم باید بکنیم.
ما باید این شرایطی که بهوجود آمده از چند جهت مورد استفاده قرار بدهیم و همان طور که تا به حال بقیه توطئهها و حیلهها و فریبهای اینها را به هم ریختیم، این بار هم پشیمانشان بکنیم که الحمدالله علامت موفقیت ما در این مرحله کاملاً دارد به چشم میخورد و این در سایه هوشیاری مردم است. کار اصلی ما باید همان جنگ باشد که به جای اینکه جنگ متوقف شود، قویتر و شدیدتر شود. شما اطلاع دارید ما برنامهریزی کردهایم و همین خراسان شما همین هفته شاهد امواج عظیم نیروهای انسانی بود که میرفتند و هر روز شاهد هستید که الان در اردوگاهها دارند آموزش میبینند و برای آن مرحله آماده میشوند که من همین جا تأکید میکنم که بهترین و مناسبترین شرایط و مؤثرترین زمان برای رفتن به جبههها همین مقطع است، یعنی؛ همین حالا که ما داریم حرف میزنیم این ماه و ماه آینده، همین دو سه ماه است که سرنوشت جنگ باید در این دو سه ماه از لحاظ آمادگی رقم زده شود که درست نقطه مقابل خواست آنهاست.
در کنار این مسأله، مسائل زندگی و اقتصاد و تولید است. این واقعیت نه از دشمن مخفی است و نه از دوست. همه مردم ما میدانند، ما در آمد ارزیمان امروز نسبت به سال گذشته در همین تاریخ تقریباً نصف است، یعنی؛ مثلاً اگر پارسال 20 میلیارد دلار داشتیم، امثال 10 میلیارد دلار داریم. این یک چیز روشنی است که همه ما میدانیم و باز میدانیم که این ارز، مقدار زیادی از امکانات کشور را تأمین میکرده؛ قطعه و مواد خام برای کارخانهها، مقداری خرج خرید اسلحه و مقداری خرج خرید ماشینآلات و نیازهای عمومی میشد. مثلاً ما اگر در شرایط گذشته میتوانستیم هر چه برنج و گندم و پنیر و گوشت و هر قطعهای برای ماشین آلاتمان وارد کنیم و مواد هر کارخانهای را وارد کنیم، دست ما باز بود، ولی الان قدرت خرید ما نصف شده و این یک واقعیتی است که وجود دارد.
با این میخواهیم چه کنیم و چگونه برخورد کنیم؟ الحمدلله با مقاومت ما کار عظیمی شد. کاری که جمهوری اسلامی در اوپک انجام داد، جریان تاریخ را عوض کرد. از روز اول ما گفتیم راه مبارزه با این توطئه نفت خواران دنیا این است که شما بیایید تولیدتان را کم کنید، نفت کم عرضه کنید، دو ـ سه ماه بعد نفت به قیمت خودش برمیگردد. عربستان سعودی در مقابل ما میگفت نه، ما بیاییم آن قدر نفت به بازار بریزیم که رقبای ما نتوانند به بازار نفت بریزند. چون آنها نمیتوانند بریزند، تولید نمیکنند بعد نفت میرود بالا و سهمیه ما زیاد میشود.
5-6 ماه این جوری عمل کرد، نفت را از بشکهای 28 دلار رساند به بشکهای 8 دلار و تولید خودش را از 3-4 میلیون به 6 میلیون رساند، کویت بالابرد، امارات بالا برد، همه تولید را بالا بردند، دیدند روز به روز قیمت نفت پایین میآید. تا اینکه آمدند و منطق ما را پذیرفتند. یک دفعه یک شُک به بازار وارد کردند که این شُک قیمت نفت را به طرف بالا برد که این روزها ما از 8 دلار به 13-14 دلار رساندهایم که رو به بالاست. و اگر مقاومت کنیم که میکنیم و ملتهای اسلامی از ما حمایت کنند، این جریان در یک نقطه دارد کار خودش را انجام میدهد.
حالا آن راه چه موفق شود و چه نشود ـ که البته خواهد شد ـ ما در داخل، خودمان وظایفی داریم. الان موقعی است که ملت ما با دولت باید همکاری کند برای بالا بردن تولید، اگر کارخانهدارها تا به حال سعی میکردند ارز از دولت بگیرند، قطعه بخرند، الان باید سعی کنند از امکانات و صنعت داخلی قطعه تهیه کنند، از ابتکارات مبتکرین تهیه کنند که دولت برای همین منظور، آمده یک نمایشگاهی درست کرده و همه قطعاتی که از خارج وارد میکردند، در یک نمایشگاه جمع کرده و هنرمندها و صنعتگرها میروند ادعا میکنند که میتوانیم این قطعات را بسازیم و میسازند. تا به حال هزارها قطعه را که از خارج وارد میکردیم در ظرف امسال ساختهاند و جلوی خرید قطعه را گرفتهاند.
خیلی از موادی را که ما از خارج میگرفتیم، الان احساس شده که در داخل کشور میتوانند تهیه کنند. کاری که صنعتگرها و کارخانهدارها و دولت باید انجام بدهند وظیفهشان را شروع کردهاند و اگر این روند به همین صورت پیش برود، شاید دو، سه سال در مضیقه ارزی باشیم ولی از این مضیقه به گونهای بیرون میآییم که دیگر احتیاجمان به خارج را به حداقل خودش میرساند و این پیروزی از پیروزی دیگر مهمتر است.
کار دیگری که دولت کرده، اعلام کرده که ما کارخانههایی که ارز نخواهند برای آنها اولویت قائلیم که موافقت اصولی بدهیم. همین دو سه روز پیش، مسؤولین وزارت صنایع آمده بودند ـ و این چیز جالبی است ـ میگفتند از سه ماهه سوم سال گذشته تا امروز (این شش ماه) تقاضاهایی که مردم آمدند دادند برای تأسیس کارخانجاتی که ارز از دولت نمیخواهد، چند برابر نسبت به گذشته اضافه شده و به گونهای است که الان مردم خودشان رفتند دنبال صنایعی که یا ارزش را با خود صادرات تأمین میکنند یا از ارزهایی که در بیرون سراغ دارند، استفاده میکنند و الان یک موج تأسیس مراکز تولیدی بدون پشتوانه ارزی دولت درست شده که در گذشته هر کس میآمد تقاضای کارخانه میکرد، به امید ارزی بود که از دولت بگیرد و فکر میکرد این ارزی که بگیرد با تفاوت قیمتی که دارد، سرمایه آیندهاش است ولی جریان حرکت به سوی ایجاد مراکز تولیدی، نه تنها با سقوط قیمت نفت کند نشده، بلکه سرعت بیشتری پیدا کرده و این موفقیت در سایه فشار و مضیقه برای ما پیش آمده است.
از لحاظ مردم، ملت ما با شعوری که دارد این احساس را خودش دارد و میفهمد که اگر تا سال گذشته، مصرف بدون قید و شرط بود، الان قید و شرط بیشتری پیدا کرده و الان دست دولت و مسؤولان کشور و متصدیان امور اقتصادیش نسبت به سال گذشته باز نیست. این ملت با شعور این احساس را دارد. ضدانقلاب، به این مقطع خیلی امید بسته بود. اینها خیال میکردند که اگر خدای این ملت از اینها پشتیبانی میکرد در سایه امکاناتشان بود، امکاناتشان را از آنها بگیریم، این حمایت الهی هم از اینها گرفته میشود. این تحلیل اینهاست، چون حمایت را چیز مادی تحلیل میکردند. حالا که این شرایط پیش آمده، میبینند همان مردمی که در سایه وفور به جبهه میرفتند، در سایه عدم وفور بیشتر به جبهه میروند و پاسداری مردم خیلی بیشتر میشود.
یک روستا یا شهر و محلهای که جوانهای عزیزش را به جبهه دادهاند، آنها فکر نمیکنند که حالا امروز تخممرغ نیست یا گوشت نیست یا کره نیست یا فلان چیز گران است. البته برایشان مضیقه است اما مضیقه را به خوبی تحمل میکنند. از آن روزی که این فشارها شروع شده، موج تقاضای مردم برای اینکه فشار بیاورند به جبههها و جنگ و از ما انتقام بخواهند و از ما حرکت مقابله به مثل شدیدتر و تسریع در حمله بخواهند، میبینند زیاد شده و این رشد مردم و فهم مردم است که پشتوانه اصل انقلاب و تداوم این دفاع مقدس بود و همان است که مردم از آن به عنوان نیروی حرکت خودشان استفاده میکردند و این نه تنها کم نمیشود، بلکه قویتر میشود.
بنابراین، ما از این فرصت باید استفاده کنیم؛ با ابتکارات صنعتی و با ایجاد مراکز تولیدی که کمتر به خارج متکی باشیم.
در بعد صرفهجویی، ملت ما آن عادت شوم مصرف کنندگی را که جزء حربههای استکبار جهانی برای وابسته کردن ملتهاست، به خوبی با این حربهها آشناست و این حربهها ملت ما را به ملتی تبدیل کرده که اگر هم رفاه میخواهد، با تویدات خودش میخواهد. اگر چند سال ما صرفهجویی و قناعت کنیم به روزی میرسیم که بتوانیم کارهای زیادی را انجام بدهیم. خداوند هم با شماست. از آن روزی که دشمنان شما شروع کردهاند این مضیقهها را درست کنند، خداوند در آسمانش را باز کرد و ما سال گذشته، شاهد بارندگیها و نعمتهای الهی بودیم که در چند سال گذشته نمونهاش را ندیده بودیم. این جزای مردمی است که مقاومت میکنند. البته اگر این هم نباشد، باز هم ما به حساب امتحان خدا میگذاریم.
خداوند هیچ قوم و ملتی را در تاریخ با فداکاری و پشتوانه کار بودن گرفتار خذلان نکرده و ملت و قومی را که تنبلی و بیعاری کرده و خواسته از وظایف اجتماعی خودش صرف نظر کند، نصرت بیجهت نداده است. در سایه مقاومت، فداکاری، اخلاص و به میدان آمدن، در مقابل مشکلات خم به ابرو نیاوردن و مثل کوه در مقابل توفانها ایستادن، نصرت خداوند هم جلب میشود.
ما از شرایط موجود، یعنی از تهاجم اقتصادی، نظامی، تبلیغاتی، توطئه هماهنگ استکبار و ارتجاع و ضدانقلاب و همکاری محتکران و گران فروشان و سود جویان و دزدان بدون اسم سرقت (رسمی و غیر رسمی) ما از مجموعه این شرایط که میخواستند بر ما تحمیل کنند، انشاءالله این نتیجه را میگیریم که پیروزی را تسریع میکنیم و با تسریع پیروزی در میدانهای نبرد ـ انشاءالله ـ راه موفقیت سایر ملتها و نهضتهای اسلامی را در منطقه و سایر کشورها باز میکنیم و عملاً هم جواب دندان شکنی میدهیم به آنهایی که تبلیغ میکنند که ما میخواهیم در سرنوشت کشورهای دیگر دخالت کنیم یا میخواهیم کشورهای دیگر را تصرف کنیم یا میخواهیم جنگ را توسعه بدهیم. حرف ما همیشه همین بوده که ما دنبال مجازات کردن و کیفر دادن یک متجاوز جنایتکاری هستیم که جنگ را تحمیل کرده و در کنار این جنگ تحمیلی، این همه جنایت انجام داده و آنهایی که به صدام کمک کرده و شریک جنگ هستند، همیشه نصیحتشان کردیم که برگردند، توبه کنند و به راه خدا بیایند و ما نمیخواهیم آنها را در این جنگ شریک بکنیم و انتظار داریم، آنها حسن نیت ما را و نیت کمک ما را به خودشان بفهمند و با ما همکاری کنند. انشاءالله ما در آینده نزدیکی، شاهد پیروزی رزمندگان عزیزمان باشیم و در سایه پیروزی آنها، بتوانیم گامهای بیشتری در راه سازندگی و رفاه ملتمان برداریم.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته