سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح نخستین همایش علمی انرژی در تهران
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السلام علی رسولالله و آله
خوشحالیم که شاهد برپایی این همایش هستیم. چیزی که از مدتها پیش انتظار آن را داشتم و فکر میکنم یکی از موارد فوقالعاده مهم وظایف مدیریتی کشور است که خوشبختانه با شکل درست و حساب شده انجام گرفته است.
با توضیحاتی که اینجا توسط وزیر محترم نیرو و مدیر مربوطه داده شد و خود شما متخصص این بحث هستید، شاید صحبتهای من برای شما زیاد مفید و مؤثر نباشد، اما برای مردم ما که بخشی از آنها از اهمیت کار بیاطلاع هستند، میتواند مفید باشد. این کار جامعه ما را برای همکاری، حمایت و استقبال از این اقدام آماده میکند، هرچند دیر انجام شده است.
باتوجه به ویژگیهای ایران و غنای منابع انرژی آن و اهمیت انرژی در زندگی کل دنیا، ایران میبایست بحث و فنون مربوط به انرژی را از دهها سال پیش در برنامه جدی خود قرارمیداد. کلاه بزرگی سر کشورهای نفتخیز، منجمله ایران گذاشته بودند که سهم اساسی ما همین باشد که نفتمان را دیگران استخراج کنند و برای ما بفروشند و مبلغی هم به ما بدهند. با همان مبلغ هم میشد برای مردم یک زندگی درست کرد. حقیقتاً با درآمدهای فوقالعاده نفت و منابع انرژی، ما و کشورهای نفتخیز منطقه در این رفاه کاذب عقب افتادیم. باید این تأخیر را جبران کنیم. باید با همت و با سرعت بیشتری عقبافتادگی را جبران کنیم و میتوانیم. در این هفت، هشت سال برنامه، با تمرکزی که روی این بخش کردیم، فکر میکنم کار، ده پانزده سال عادی را انجام دادیم.
شکی نیست که انرژی حرف بسیار مهمی را امروز در دنیا میزند و یکی از پایههای مهم قدرت و شوکت جهانی برای هر کشوری منابع انرژی، تکنولوژیهای بهرهگیری از منابع انرژی و درست مصرف کردن انرژی است که امروز از هر سه جهت میتوانیم نمونه خوبی را در اختیار دیگران بگذاریم که اینها هم مثل ما مغبون، یا از این جهت عقبافتاده بودند.
ما دومین کشور دارنده منابع گاز دنیا هستیم. 15 درصد گاز دنیا متعلق به ما و این مقداری است که کشف شده و علائمی که در دو سه سال اخیر به دستمان آمده، نشان میدهد که ارقام خیلی بیش از اینهاست که قدرت زیادی را برای کشور به همراه دارد. در یکی از منابع گاز، یعنی پارس جنوبی، یک مقدار که کاوش اضافی کردیم، حجم ذخائر کشف شده در همان جا چند برابر شد و تریلیونها فوت گاز را به اکتشافات ما اضافه کرد. خیلی از بخشهای کشور ما هنوز لرزهنگاری هم نشده است، قسمتهای زیادی از دریای خزر و قسمتهای زیادی از شرق و مرکز کشور و خیلی جاهای دیگر، هرجا که کار اکتشاف را توسعه میدهیم، چیزهای جدیدی به دست میآوریم.
منابع نفت نیز همینطور است، الان صحبت از چند صد میلیارد و اندی بشکه میکنیم، ولی قاعدتاً خیلی بیش از این است. در لایههایی پائینتر منابع تازهای پیدا میشود. همچنین منابع انرژی و معادن مهمی در کشورمان هست که امکان استفاده از آنها وجود دارد. مثلاً در استفاده از انرژی خورشیدی، جزو بهترین کشورها از این جهت هستیم. در استفاده از انرژیهای ساحلی جزر و مد با حدود 2500 کیلومتر ساحل مناسب - وقتی دنیا لازم میداند که از این تکنولوژی بیشتر استفاده شود- یکی از جاهای مناسب هستیم. استفاده از منابع انرژی باد خوشبختانه شروع شده است که به زودی نیروگاه نسبتاً مورد توجهی افتتاح میشود. همچنین استفاده از زمین گرمایی در کشور شروع شده است. غفلت در استفاده از منابع مهم داخلی جزو خیانتهای مهم دوران ستمشاهی است. ما با احتیاط صحبت از 20 هزارمگاوات میکنیم، ولی آینده نشان خواهد دادکه این منبع بیش از اینهاست. چون در مسیر کارون یا کرخه یا دز یا رودهای اطراف البرز و جاهای دیگر اگر هدف، تأمین انرژی باشد، سدهای زیادی را فقط به منظور تأمین برق میتوان احداث کرد. خوشبختانه الان برای تولید 8500 مگاوات، سد میسازیم و 2 هزار مگاوات هم از پیش بوده است که تولید 10500 مگاوات برق آبی در کشور رقم بسیار عظیمی است. اگر در این بخش خوب کار کنیم، میتوانیم مصارف عادی را از همین جاها برداشت کنیم. به خصوص که ما تکنولوژی استفاده از اینها را تقریباً بومی کردهایم. برای تولید هزارمگاوات برق آبی کمتر از 100 میلیون دلار مصرف میکنیم که نیمی از این در داخل کار میشود. چنین هزینهای برای هزار مگاوات برق مطمئن، سالم و ارزان رقم بسیار باارزشی است. به خصوص که باب صادرات هم باز شده است و به زودی میتواند هزینه را برگرداند.
کاری که ما خیلی غفلت کرده و بسیار خسارت دیدهایم، مصرف انرژی است که به خاطر فراوانی و ارزانی، کشور ما جزو مسرفترین مصرفکنندگان انرژی است. گرانبهاترین سرمایه را اینطوری از دست میدهیم. در این هفت، هشت سال به قیمت گزاف سیاسی توانستیم یک مقدار تعدیل کنیم، اما هنوز خیلی فاصله داریم. مرز ترکیه را که نگاه میکنیم، این طرف گازوئیل لیتری 3 تومان و آن طرف لیتری بیش از 100 تا 150 تومان میباشد. در سمت شرق کشور، یعنی پاکستان و حتی در خود اروپا هم اینگونه است. نمیتوان این کار بسیار خسارتبار را توجیه کرد. مصرف آن در کارخانهها به خاطر ارزان بودن آن خیلی مسرفانه است. مصرف برق کشور ما خیلی زیاد است. استفاده از انرژی برق برای گرم کردن ساختمانهای بزرگ بدون مراعات تکنولوژیهایی که میتواند حداقل 20 تا 30 درصد مصرف انرژی را کم کند، صورت میگیرد که اینها را پیدا کردهایم. مثلاً با دوجداره کردن شیشه یا چیزهایی از این قبیل که به طور ساده میتوان انجام داد. امروز در نمایشگاه نمونههای آن را دیدیم، شما هم میبینید و مردم هم اگر بخواهند، میآیند و میبینند.
یکی از کارهای بسیار خوب دنیا که الان بینالمللی شده، مسئله مدیریت انرژی است که در کشور ما هم خوشبختانه با همت وزارت نیرو و مدیران دیگر این کار شکل میگیرد. امروز وقتی شنیدم حدود 1000 نفر داوطلبانه آمدهاند و عضو کمیته ملی انرژی شدهاند، خیلی خوشحال شدم که قضیه از شکل دولتی بیرون میآید. نباید مسئولیت فقط بر دوش دولت باشد، یعنی علما و دانشمندان و مؤسسات ما دارند ایمان میآورند که این جزو وظایف آنهاست. حتی میتواند کارهای سودبخشی برای بخش خصوصی باشد که وارد کارهای اجرایی صرفهجویی و مدیریت درست انرژی باشد.
به هر حال مجموعه کاری که ما باید بکنیم، کشف منابع انرژی، پیدا کردن تکنولوژی لازم و بهرهبرداری از این منابع و پیدا کردن راههای درست برای مصرف سریع و بجای انرژی و جلوگیری از اتلاف انرژی در کشور است. اگر در یک مدت کوتاه مثلاً در یکی دو برنامه بتوانیم این مجموعه را به نتیجه برسانیم، تحقیقاً ایران به یک قدرت فوقالعاده عظیم از لحاظ جهانی تبدیل میشود.
ما این مواد و این سرمایه را در کشور داریم و همه این امکانات فراهم است. اگر حادثه اخیر برخورد ایران و اروپا در شیطنت دادگاه برلین(1) را بررسی کنید، متوجه میشوید در آن چیزهایی که آنها را به زانو درآورده و برنامههای آنها را فلج کرده است، باید سهمی را به انرژی داد. انصافاً مجموعه یک شانتاژ تبلیغاتی آنها باعث شرمندگی اروپا شد که یک حرکت دستهجمعی مثل یک بازی کودکانه را که حالت لجبازی به خود گرفته بود، انجام دادند و خیلی زود هم دستشان را بالا بردند. این از یک قدرت واقعی در اینجا حکایت میکند. واقعاً برای آنها ابتذال بود. همزمان با دادگاه برلین، یعنی چند روز بعد مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت نزدیک به اتفاق آراء - به جز آمریکا، اسرائیل و یک کشور دیگر- اسرائیل را محکوم کرد. محکومیت مجمع سازمان ملل مهمتر است یا محکومیت یک قاضی در برلین ؟ این دو را مقابل هم بگذاریم و ببینیم کدام اهمیت دارد. رسانههای استکباری در مورد محکومیت اسرائیل چه عکسالعملی از خودشان نشان دادند؟ چقدر هیاهو کردند؟ اما برای مسئله ما گوش دنیا را پرکردند. این کار بیریشگی اینها را اثبات کرد و واقعاً برایشان ننگ است که وارد یک ماجرای بیاساس شوند و بعد هم اعتراف کنند که چیزی نیست. مسئله دیالوگ انتقادی را مطرح کردند و ظاهرخودشان را هنوز با این عنوان حفظ کردهاند که ما این را متوقف میکنیم. آخرین دستاورد آنها این شد که این دیالوگ را متوقف میکنند.
این دیالوگ انتقادی قبلاً تحت فشارانتقادات ما متوقف شده بود. وقتی آن جلسات تشکیل میشد ما هفت انتقاد مشخص به اروپاییها داشتیم که به هیچ یک از آنها نمیتوانستند جواب دهند. اعتراض ما این بود که برخورد شما با جهان اسلام اهانتآمیز است و نباید شما چند میلیون اروپایی، 5/1 میلیارد انسان مؤمن را مورد تعرض قرار دهید.
ما مسئله رشدی را به عنوان سند مطرح میکردیم که شما از او حمایت میکنید. دوم مسئله تروریزم بود. ما مدعی بودیم که تروریستهای شناخته شده دنیا، به خصوص آنها که در ایران ترور کردهاند، در کشورهای شما حمایت میشوند. همانها هستند که به شما اطلاع میدهند و شما را تحریک میکنند. شما دروغ میگویید که با تروریزم مبارزه میکنید. بدترین ترورها را اسرائیل در لبنان میکند. مردم را از یک کشور دیگر میآورد و زندانی میکند این کار غیر از تروریزم چیست ؟
حرف سوم ما این بود که شما امکانات کشتار جمعی و اسلحههای ممنوعه را به هر کشوری که میخواهید، میدهید. عراق و اسرائیل را به عنوان نمونه ذکر میکردیم. اسرائیل سلاح اتمی دارد و عراق هم سلاح شیمیایی را در جنگ نشان داد که الان با این شکل از دست عراق میگیرند.
انتقاد چهارم که برای اینها مطرح میکردیم، این بود که شما نژادپرستی دارید. نژاد خودتان را برتر میدانید و با اسرائیلیها یک حرف میزنید.
انتقاد آخر ما راجع به اقلیتهای مسلمان در کشورهایشان بود. گفتیم در ایران برای اقلیتهایی که تعداد کمی افراد دارند، در مجلس نماینده داریم که مثل نماینده درجه اول تهران رأی میدهند، حرف میزنند، حق مساوی دارند. اما میلیونها نفر مسلمان در کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، انگلیس و غیره یک نماینده هم ندارند. در حالی که چند صهیونیست، بیشتر از آنها حاکم هستند.
انتقادهای مشخصی هم داشتیم که آنها برای هیچ یک جوابی نداشتند. حرفهای بیپایه میزدند و چون تحت فشار انتقادهای ما بودند، علیه ایران تبلیغ میکردند که این دیالوگ انتقادی از طرف اروپاست. فرض ما بر این بود که میخواهیم حرف خود را به آنها بزنیم، اما آنها این طرف قضیه را اصلاً در تبلیغاتشان مطرح نمیکردند. الان چیزی برای حفظ ظاهر برای خودشان درست کردند و نتیجه این برخوردها این شد که ما دیالوگ انتقادی را تعطیل کردیم.
با یک چنین دنیایی مواجه هستیم. اینها هستند که از منابع انرژی خوب ما استفاده میکنند.اینها هستند که میخواهند ما همین وضع را در انرژی داشته باشیم. میتوانیم با همین حربه انرژی، با تکنولوژیهای مربوط به انرژی و با مدیریت درست انرژی، این را به عنوان کمک به کشورهایی نظیر خودمان که محروم از این بخش هستند، عرضه کنیم. چیزی که قطعاً استعمار غرب نمیخواهد عرضه شود. با این امکانات علمی و فنی و منابع انرژی و با همکاری کشورهایی مثل روسیه و چین که آنها هم میتوانند به ما کمک کنند، باید برنامهریزی داشته باشیم. آنها خودشان هم، همین مسئله را دارند. روسیه هم شرایط ما را دارد. الان بیش از همه کشورها گاز و نفت صادر میکند و تمدن مادی غرب را میسازد که آن هم میتواند از تجربه ما استفاده کند. آنها پایگاههای قوی زیربنایی دارند، ولی در این بخش آنها هم مشکل دارند.
به هر حال به نظرم حرکتی که در بخش مدیریت انرژی و انرژی سالم در ایران آغاز شده و گامهای مؤ
ثری هم برداشته شده، یکی از بهترین کارهایی است که در کشورما باید انجام شود که در گذشته اصلاً متروک بوده و سرعت عمل فعلی مناسب است و باید بیش از این حرکت کنیم و پیش برویم. این 20 درصدی که آقای مهندس زنگنه گفتند که در دنیا سرمایهگذاری میشود، با توجه به این است که کشورهای پیشرفته سرمایهگذاری خود را قبلاً در بخش انرژی کردهاند. آنها الان خیلی لازم ندارند سرمایهگذاری کنند، اما ما خیلی بیش از 20 درصد در بخشهای مربوط به انرژیها و مصرف انرژی و تکنولوژیهای ساختمانی و کارخانهها و راههای مختلفی که باید انجام بدهیم، نیاز به سرمایهگذاری داریم. رقم بیش از اینهاست. مطمئناً سرمایهگذاری ما بیش از 20 درصد است که اهمیت آن با ارقام واقعاً قابل اثبات است.
بنده امیدوارم که از این مسیر هم خدمت بسیار شایستهای به اقتصاد و رفاه مردم کنیم و هم جایگاه ایران را که یکی از مهمترین، مطمئنترین و مناسبترین منابع انرژی دنیاست، در دنیا بدست بیاوریم. خداوند به اجلاس شما برکت بدهد و شما را به خداوند میسپارم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
************************************************************************
1 - ساعت 11 شب دوشنبه هفدهم دسامبر1992 (پنج شنبه 26 آذر 1371) تروری در رستوران میکونوس شهر برلین در کشور آلمان رخ داد که طی آن دو مرد مسلح ماسک بر چهره وارد رستوران عزیز غفوری عضو سابق سازمان فداییان خلق شدند. عزیز به همراه رفقایش، از اپوزیسیون چپ جمهوری اسلامی ایران ازجمله صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان، نوری دهکردی و مردانی دیگر، در اتاق پشتی رستوران نشسته و مانند همیشه مشغول بحث و گفتگوی سیاسی بودند. شرفکندی رهبر حزب دموکرات کردستان تازه به آلمان وارد شده تا به دعوت حزب سوسیالیست آلمان در «کنفرانس سوسیالیست بین الملل» شرکت کند. بحثها ادامه داشت که دو مرد با اسلحههای خودکارشان (یوزی و لاما - اسپیشال رولور) به جلسه وارد شدند و همگی مهمانان را به رگبار بستند. چند نفر کشته شدند که عبارتند از: صادق شرفکندی، دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایرا، همایون اردلان، نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان، فلاح عبدلی، نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپا، نوری دهکردی و کارمند صلیب سرخ و فعال در امور پناهندگان ایرانی مقیم آلمان.
ماموران اطلاعاتی آلمان به تکاپوی یافتن عوامل حادثه میکونوس افتادهاند. هیچ سرنخی در دست نیست، به جز اینکه کشتهشدگان، همگی از معارضان نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاند. اما سازمان جاسوسی خارجی انگلیس، اطلاعات بیشتری در اختیار دارد «MI6» آدرس و مشخصات دو تن از عوامل قتل رهبران کرد را دراختیار مقامات اطلاعاتی آلمان، قرار می دهد. عباس رایل و یوسف امین، دو تبعه جوان لبنانی هستند که همان شب توسط ماموران آلمانی احمد امین برادر یوسف، بازداشت می شوند. محل اختفای اسلحهها و اتومبیلی که با آن گریخته بودند، لو می رود و نشانی یک ایرانی مقیم برلین به نام «عباس دارابی» به عنوان همدست آنها در اختیار ماموران آلمانی قرار گرفت که سه روز بعد او نیز بازداشت می شود.
تحقیقات درخصوص پرونده میکونوس ماه ها به طول انجامید. پای دارابی که به میانه حادثه میکونوس باز شد، همزمان انگشت اتهام ماموران سرویس های اطلاعاتی آلمان و دپارتمان جنایی این کشور، به سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران نشانه رفت. در این میان اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی آلمان، دارابی را جاسوس ایران قلمداد کرد و او را به همراه یوسف امین، عباس رایل، عطاءالله ایاض و محمد ادریس به دادگاه کشاند.
محاکمه متهمان توسط مقامات قضایی آلمانی در سال 1993 آغاز شد. با گذشت سه سال از بازداشت دارابی و دو سال از آغاز محاکمه، روند رسیدگی به پرونده میکونوس، روابط ایران و آلمان را به نحو شگرفی دستخوش تنش کرد. تنش در روابط دو کشور پس از آن ظهور کرد که روز جمعه 16 مارس سال 1996، قاضی دادگاه میکونوس، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت جمهوری اسلامی ایران را، مظنون به دخالت در کشتار میکونوس تشخیص داده و به دادگاه فراخواند. احضار فلاحیان به دادگاه متهمان میکونوس به این بهانه صورت گرفت که وزیر اطلاعات چند هفته قبل از وقوع قتل ها، در یک مصاحبه تلویزیونی، سازمان کردی که مقتولین به آن وابسته بودند، را به عنوان یکی از اهداف وزارتخانه خود برشمرده و اعلام کرده بود وی آنان را در داخل و خارج از کشور تحت نظارت دارد. پس از آنکه دادستان کل آلمان اعلام کرد اگر فلاحیان به آلمان وارد شود، دستگیر شده و به دادگاه آورده خواهد شد، تهران تهدید به عمل متقابل کرد. هرچند دولت آلمان خود را از این معرکه کنار کشید اما روابط دیپلماتیک دو کشور رو به تیرگی نهاد. دکتر محمدی سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران احضاریه صادره برای علی فلاحیان را از طرف ایران رد کرده و آن را مغایر استانداردهای معمول در رفتار بینالملل و غیرقابل قبول خواند. پس از مدتی وزیر دادگستری آلمان، در نامهای به قاضی دادگاه برلین، خواستار آن شد که دادگاه از ارسال احضاریه برای وزیر اطلاعات ایران خودداری کند، قاضی نیز با دریافت این نامه اعلام کرد از احضار آقای فلاحیان به عنوان شاهد صرفنظر میکند.
در میانه سال 1996، بیبیسی گزارش داد که ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهور سابق ایران، در دادگاه برلین حاضر و علیه مقامات ایرانی شهادت خواهد داد. ادعای بنی صدر مبنی بر داشتن مدارکی که نشان می دهد مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی در کشتار میکونوس دست داشته اند، به سرعت در صدر اخبار رسانه های مخالف جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. بنی صدر دامنه ادعاهای خود را تا آنجا گسترد، که مقامات درجه اول نظام را نیز متهم به دخالت در میکونوس کرد. عاقبت بنی صدر در دادگاه برلین حاضر شد. او مردی را همراه خود آورد که مدعی بود قبلا در استخدام وزارت اطلاعات ایران بوده و حاضر شده به طور ناشناس علیه مقامات ایرانی شهادت دهد.
شاهد C، که بعدها مشخص شد نامش ابوالقاسم مصباحی است و مدعی بود که «از سال 1984 در جریان اقدامات سرویس امنیتی ایران در سفارت ایران در پاریس بوده تا اینکه توسط مقامات فرانسوی اخراج شده است» ادعا کرد که «اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری ایران و علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه از نقشه ترورها مطلع بوده و علی فلاحیان مسوولیت نظارت بر اجرای طرحهای ترور را برعهده داشته است.» ادعایی که بلافاصله توسط هاشمی رفسنجانی تکذیب شد.ادعاهای مصباحی، توسط دادستان کل آلمان معتبر دانسته شد. دادستان همچنین کاظم دارابی را رهبر گروهی معرفی کرد، که عملاً اجرای قتل ها را برعهده داشته است.
دادگاه محکومان حدود 5 سال و 247 جلسه طول کشید و حدود 9 میلیون فرانک هزینه در برداشت. در جلسات این دادگاه بیش از 170 نفر در دادگاه حاضرشده و در مورد حادثه ترور شهادت دادند. شهادت برخی از این افراد بر ضد جمهوری اسلامی و برخی نیز به نفع جمهوری اسلامی ایران بود. دادستان دادگاه آقای برونو یوست و قاضی آن فریچوف کوبش (که چندی پیش درگذشت) بودند.
پس از پنج سال از وقوع کشتار در میکونوس، دادگاه در آوریل 1997، عاقبت حکم به محکومیت کاظم دارابی و دیگر عوامل متهم در این پرونده داد. بنا بر حکم دادگاه کاظم دارابی از اتباع ایرانی و عباس رحیل تبعه لبنانی به حبس ابد و یوسف امین و محمد ادریس هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به 11 و 5 سال زندان محکوم شدند . در این حکم متهم دیگر نیز به نام عطاالله ایاض تبرئه شد.