سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی در دیدار چند تن از یادگاران شهدای هفتم تیر

سخنرانی آیت الله هاشمی در دیدار چند تن از یادگاران شهدای هفتم تیر

  • ساختمان قدس
  • یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدالله والسّلام علی رسول الله
خیلی خوش آمدید. اینکه با شما فرزندان شهدای هفتم‌تیر بیشتر آشنا شدم، برایم شیرین بود. چون احساس کردم که فرزندان همسنگران شهید ما خوب رشد کردند. قطعاً مایه رضایت شهدای شما خواهد بود. ان‌شاءالله بقیه هم این‌گونه باشند. اگر این وضع در بین همه شهدای هفت تیر و بقیه شهدا فراگیر و عمومی باشد، خیلی خوب است.
جامعه ما به شهدا بدهکار است. شما قدر انقلاب را بیشتر از دیگران می‌دانید. البته اکثر مردم قدر انقلاب را می‌دانند، ولی قطعاً مثل شما نیستند. چون قربانی دادید و سرمایه‌گذاری کردید. عواطف و منطق، شما را به صورت مثبت جهت‌دار می‌کند. هرجا که بیشتر حضور داشته باشید و کارهای جدی‌تری را برعهده بگیرید، برای نظام مایه خیر و برکت می‌شود. واقعاً مایه امیدواری است. ما که از همه یادگاران شهدا خبر نداریم.
اگر وضع بقیه خانواده‌های شهدای دیگر این‌گونه باشد، سرمایه انسانی مهمی برای کشور شکل گرفته که زوال ناپذیر است و در هر حال خواهد بود و کار خواهد کرد. مطمئناً این مقدار انسان برای هدایت جامعه کافی است و آن جامعه هم بالنده خواهد بود.
طبعاً همانگونه که شما گفتید، با پدران شما در مجلس و حزب رابطه عاطفی داشتم و با بعضی‌ها در جاهای دیگر کار می‌کردیم و مشترکات زیادی با هم داشتیم. آن روز هم برای ما خیلی سخت گذشت، اما خیلی زود جبران شد. من مصداق وعده‌های خداوند و مطالبی که قبلاً تأویل می‌کردیم، برداشت‌های دینی خود را درحادثه هفتم تیر در میدان دیدیم. اتفاقی که افتاد، برای ما ثابت کرد که قطره قطره خون شهدای 7 تیر آثارش را در تاریخ ما گذاشت.
آن موقع انقلاب واقعاً در بحران بود. منافقین با جمعیت زیاد و نفوذ در همه شئون ما کار می‌کردند. بنی‌صدر هم با آرای زیادی در میدان بود. ملی‌گراها، لیبرال‌ها، توده‌ای‌ها، به اضافه نیروهای تجزیه‌طلب مثل ترک، کرد، ترکمن، خوزستانی‌ها و ... فشارهای زیاد روی انقلاب می‌آوردند. البته چون اکثریت ملت با امام بودند و امام هم محور بودند، نسبت به آنها عقبه خوبی داشتیم. ولی آنها هم تشکیلاتی بودند و کار سیاسی کرده بودند. ولی می‌بایست توده مردم هدایت می‌شدند.
حادثه و فاجعه 7 تیر جامعه را یک دفعه تکان داد. هم ضدانقلاب‌ها را رسوا و هم جامعه را هوشیار کرد. از این حادثه به نفع انقلاب نسبتاً بهره‌برداری خوبی شد. به عنوان هزیمت تلقی نشد، به عنوان یک حادثه طبیعی در مسیر انقلاب تلقی شد که باید قربانی‌هایی بدهد و حالت انفعالی پیدا نکردیم و حالت فعالی داشتیم.
برما خیلی سخت می‌گذشت. رهبری گرفتار مسایل جسمی خود بودند که ترور ایشان خیلی خطرناک بود. آن موقع یکی از مشکلات ما حفظ و مداوای ایشان بود. بعد از آن حادثه انفجار دفتر نخست‌وزیری پیش آمد. آن حالت سنگین تأثیرات مثبتی داشت. یعنی مقاومت ما را بالا برد. بقایای نیروهای حزب در مجلس و دولت با تلاش‌های بیشتر انقلاب را از آن مرحله عبور دادند و الحمدلله وضع بهتر شد.
هیچ وقت آن حالات را فراموش نمی‌کنم. حتی اگر بخواهم هم نمی‌توانم. خاطراتی در وجود انسان هست که کافی است علایمی انسان را به آن خاطرات مرتبط کند که قضایا یک دفعه زنده می‌شود. فکر می‌کند، متأثر می‌شود، خوشحال می‌شود، تصمیم می‌گیرد. خیلی‌ها مثل من در این حادثه حالت ویژه‌ای دارند. گاهی هم شما و خانواده‌ها را می‌بینیم و خوشحال می‌شویم. کاری از دست ما برنمی‌آید. چون نیازی به ما ندارید. روی پای خودتان کار می‌کنید.
الان شما به فکر یک اقدام افتادید. از ابعاد اقدام شما درست اطلاع ندارم. در مطالبی که گفتید، هدف خود را حفظ آثار و معرفی خود شهدا بیان کردید. اگر هدف فقط این باشد، آسان است و زیاد نیرو نمی‌خواهد. همه شما اهل علم، هنر، فرهنگ و تاریخ هستید و به بعضی از تریبون‌ها هم دسترسی دارید. منابع اطلاعاتی خوبی هم دارید. این، کار آسان و روبراهی است. فقط همت و یک مقدار ذوق می‌خواهد. اگر هدف اجتماع شما کارهای بیشتری باشد، در آن فرض هم، از تجربه خودم برای تقویت کار شما استفاده می‌کنم.
در بین شهدای 7 تیر، شهیدانی مثل دکتر بهشتی، سخنرانی‌ها، کتاب‌ها، نوشته‌ها و .. فراوانی دارند و دست کسانی که بخواهند این آثار را تهیه کنند، باز است. شاید در انتخاب مطالب کمی تردید داشته باشند. اما بعضی از شهدای ما آن قدر در جامعه شناخته نشدند و آثار مشخصی هم ندارند، ولی شخصیت‌های آنها سرجایش باقی است. من همه شهدای 7 تیر را به خوبی می‌شناختم. می‌دانم که انسان‌های ارزشمندی در تاریخ ما بودند که خداوند آنها را برد. مثل ما نماندند که اخلاد الی الاصل پیدا کنند. پیشتاز شدند و رفتند.
بنابراین یکی از کارهای شما جمع‌آوری منابع و یک مقدار مربوط به تولید آثار است. باید از ذوق‌ها، قلم‌ها و تراوش‌های فکری دیگران استفاده کنید و از نو تعریف کنید. کسی که شهید است، مجاهد و مبارز بود و در قطعه‌ای از تاریخ مسؤولیت پذیرفت و آثاری هم دارد یا ندارد. خود آن شخص می‌تواند الگو و سوژه خوبی برای کارهای فرهنگی باشد. خیلی از شخصیت‌هایی که الان اسطوره تاریخ هستند، آثاری نداشتند . نویسندگان و اهل هنر و ذوق آنها را معرفی کردند. از زوایای وجود آنها اقتباس کردند و آن را به عنوان مطلب منتشر کردند.
اگر روی این مسئله همت کنید، کار بسیار خوبی است. شاید تخصص بعضی از شما نباشد. چون فن و هنر مجزایی است. باید کسانی باشند که در این زمینه هنرمند باشند. باید از هر یک از شهدا سند خوبی ثبت شود. ما می‌توانیم در این مسیر به شما کمک کنیم. اگر اهداف دیگری هم برای تشکیلات خود دارید، قابل بحث است. من این کار را خیلی آسان و شیرین می‌بینم. خیلی زود می‌توان انجام داد.
○ همانطور که اشاره فرمودید، این بخش از کار آسان و ممکن به نظر می‌رسد. ولی باید تشکّلی با شرح وظایف مشخص تشکیل شود. طبیعتاً این کار مخارجی دارد که باید تأمین شود. شاید در این مسیر نیاز باشد که با حضرت‌عالی و سایر همسنگران مصاحبه‌هایی داشته باشیم و خاطرات را ثبت و ضبط کنیم. باید این مطالب را در اختیار اهل قلم بگذاریم تا نوبسندگی شود و شکل هنری و ادبی پیدا کند و قابل ارائه باشد. هریک از شهدا در شهرها و استان‌های خود، به نوعی در حال فراموشی هستند. فکر می‌کنیم ایجاد این تشکل می‌تواند در زنده نگه‌داری یاد شهدامؤثر باشد. می‌توان در شهرها یادمانها و جاهایی را به نام این شهدا نامگذاری کرد. می‌توان مثلاً موضوع شهدای هفتم تیر را در قالب کتابهای درسی برای نوجوانان و جوانان بیان کرد. اهداف دیگری هم داریم. از جمله اینکه می‌توان برای ایفای نقش مؤثر یادگاران شهدای 7 تیر رایزنی کرد. در سابقه ذهنی ما هست که حزب جمهوری اسلامی متعلق به همه مردم بود و هیچ‌وقت در انحصار یک جناح بلوکه نشد. به همین خاطر فرزندان شهدا سعی کردند این خصوصیت را حفظ کنند. یعنی به عنوان یادگاران آن شهدا رویه فراحزبی و فراجناحی دارند و خود را در انحصار هیچ حزب و گروهی قرار ندادند. شاید این دغدغه باعث شد که در احزاب نقش شاخصی نداریم. البته بعضی‌ها به عنوان نمایندگان مجلس و دیگر مسئولیت‌ها در جامعه حضور دارند. دغدغه اینکه آیا حزب تشکیل شده از یادگاران شهدای هفتم تیر، می‌تواند رسالت شهدا را بر دوش بگیرد، باعث شد که تا الان به فکر تشکیل تشکّلی نباشیم. نمی‌خواهیم خدشه‌ای به قداست شهدا وارد شود و باید حرمت شهدا حفظ شود. این دغدغه‌ها باعث تردید دوستان است.
● این دغدغه شما نشان از پایبندی شما به آرمانهای شهداست. البته هر شخصی می‌تواند در هر تشکیلاتی که می‌پسندد، فعال باشد. عیبی هم ندارد. منتها آن کار به عنوان یادگاران شهدای 7 تیر نخواهد بود. اگر بخواهید تشکیلاتی به نام این شهدا درست کنید و گروهی از همه یادگاران باشید، شاید درآینده دچار مشکل شوید. مطمئناً همه شما هم سلیقه نیستید. بعضی‌ها اصولگرا، بعضی‌ها اصلاح‌طلب و بعضی‌ها مستقل هستند و ممکن است افکار دیگری داشته باشند. طبعاً رقابت و انتقادی اتفاق خواهد افتاد. چون دیگران هم با اسم دیگر فعال می‌شوند. در آن حالت، تقدس این مجموعه آسیب می‌بیند و به سوی بهره‌برداری جناحی می‌رود.
در مورد کار فعلی که اندیشه صنفی ندارید، ده پانزده نفر جمع شدید و می‌خواهید این بار را بردارید. دیگران هم می‌توانند به شما بپیوندند و این کار را برای پدران و برادران خود انجام دهند. حتی اگر جداگانه کار کنند، اتفاقی نمی‌افتد. شما می‌خواهید آن حادثه فراموش نشود.
حرف شما درست است که باید در شهرستانها، خیابان، دانشگاه، مدرسه، ورزشگاه و ... به عنوان یادمان شهدا به نام آنها باشد. این کار هم راههایی دارد. باید در شورای شهر و شورای انقلاب فرهنگی بحث شود. اگر پیگیری کنید، در هر شهری کسانی هستند که علاقه‌مند هستند که در شهرها جایی به نام محترم شهدا مقرون باشد. این کار هزینه زیادی ندارد. کار سختی نیست. هرکدام می‌توانید در شهرهای خود این کار را بکنید.
البته باید کارهای عمومی‌تری برای همه شهدای 7 تیر داشته باشیم. مثلاً مقبره شهدای 7 تیر در بهشت‌زهرا کار بسیار خوبی است. در کنار مزار شهدای جنگ قرار دارد و موقعیت خوبی ایجاد شد. ولی قتلگاه مانده است. من این مسئله را دنبال می‌کنم. البته تیغم زیاد نمی‌برد، ولی پیگیری می‌کنم. علاقه من این است که میدان بهارستان تا سرچشمه امتداد پیدا کند و قتلگاه با ساختمان و فضای مناسب در جنوب میدان بهارستان زیارتگاه علاقه‌مندان فراوان این شهدا شود. یعنی اگر این میدان شکل بگیرد، میدان مرکزی تهران می‌شود. در مقابل مجلس قرار دارد و سابقه سرچشمه و بهارستان هم در تاریخ معاصر زیاد است. با میدانهای دیگر مثل آزادی و ... فرق دارد. این میدان ماندگار است. طرحش تصویب شد. منتها کوتاهی می‌کنند. آقای عبدالعلی‌زاده جدّی بود، ولی به سرانجامی نرسید. الان هم شهرداری و وزارت مسکن مشغول مطالعه این طرح هستند. مجلسی‌ها برای شرق مجلس فکر کردند. ولی برای غرب فکری نکردند.
آقای مظفر اینجا بود و از ایشان پرسیدم و دیدم اصلاً در ذهنش نبود که چنین جایی در غرب مجلس وجود دارد. این کار سخت نیست. در آن خیابان یک ساختمان مربوط به وزارت آموزش و پرورش و اکثر زمینها مال دولت است. کمی مغازه هست که می‌توان این سوی میدان با وضع بهتری ساخت و به صاحبان مغازه‌ها‌ داد.
شما هم در دستور کارهای خود بگذارید و پیگیری کنید تا آن میدان و آن قتلگاه درست شود. این یک کار عمومی برای تهران است و در هر شهرستانی هم می‌توان کارهایی کرد. اگر می‌خواهید جمعیت شما با بعد سیاسی این انتساب را حفظ کند، قاعدتاً باید از همه خانواده‌ها دعوت کنید و با آنها در میان بگذارید. یعنی دعوت عام کنید. حتماً روی اهداف، اساسنامه و ... بحث می‌شود. اگر بتوانید اجماع درست کنید، مؤثر است. شاید بعضی‌ها فعال نباشند و بعضی‌ها مخالف نباشند و بعضی‌ها نخواهند وارد سیاست شوند. ولی اگر این تصمیم جمع خانواده‌ها باشد و با امضا مستند شود، سرمایه سیاسی خوبی برای کشور خواهد بود. ولی اگر گروه باشد و رقیب، معارض، منتقد، طلبکار و ... پیدا کنید، شاید زحمت شما به هدر رود و خودتان به دردسر بیفتید. این مقدار که برای کارهای فرهنگی می‌گویید، برای کسی مشکل پیش نمی‌آورد. مطالعه بیشتری کنید.
ما چند مرحله می‌خواستیم حزب جمهوری اسلامی را احیا کنیم که دچار همین حرفها شدیم. یعنی مثلاً جناح چپ یا جناح راست می‌گفتند می‌خواهید چگونه عمل کنید. ضمناً می‌توانید از امکانات حزب برای این کار استفاده کنید. حزب امکانات زیادی داشت. گروهی به عنوان تسویه حساب داریم که ساختمانها، تلفن‌ها و ماشین‌ها را جمع کردند. البته زیرنظر رهبری است. چون ایشان دبیر کل حزب بودند و هنوز با اینکه حزب نیست، این مسئولیت باقی است. بخشی از امکانات را در جاهای مناسب هزینه کردند و گویا امکانات دیگری در اختیار ایشان هست.
فکر می‌کنم حزب می‌تواند در این مسیر به شما کمک کند. البته باید با رهبری صحبت کنم. ممکن است ایشان بخواهند از امکانات حزب به شما کمک کنند. حتی اگر بخشیده باشند، می‌توانند جبران کنند.
○ فکر می‌کنم اهداف ما محدود به این مسایل که مطرح شد، نخواهد بود. چون آن کار سهل‌الوصول و مقطعی است. یعنی آغاز و پایان دارد. ولی استنباط من این است که دایره فعالیت ما گسترده‌تر است و نمی‌توانیم بگوییم یک گروه غیرسیاسی خواهیم بود. چون پداران ما شهدای عرصه دین و سیاست هستند. پس چه بخواهیم و چه نخواهیم، قطعاً نسیم سیاست به سوی ما خواهد وزید و گرفتار این وادی خواهیم شد. البته منفی نیست. منتها باید همّ و غمّ ما این باشد که از شهدا برای جناح‌بندی‌ها و اکاذیب سیاسی هزینه نکنیم. فکر می‌کنم در اولین اقدام باید نامی برای خود مشخص کنیم و فکر می‌کنم بهترین نام عنوانی مثل «مجمع فرزندان هفت تیر» باشد. اگر بخواهیم خانواده هفت تیر را تشکیل دهیم، خیلی وسیع خواهد شد و اختلاف سلیقه‌ها هم بروز می‌کند. باید دعوتی از فرزندان شهدای 7 تیر به عمل آوریم و اساسنامه با امضای همه نوشته شود. منتها باید از مساعدتهای جناب‌عالی در همه زمینه‌ها بهره بگیریم. مثلاً برای شروع کار به مکانی نیاز داریم تا فرزندان شهدای 7 تیر را دور هم جمع کنیم. قطعاً اختلاف سلیقه دارند، ولی وجوه مشترک و علاقه‌های معنوی ما بیشتر است. بنابراین باید محدوده فعالیت ما گسترده‌تر باشد. شاید خیلی از فرزندان شهدای 7 تیر می‌خواهند در انتخابات بعدی مجلس شورای اسلامی از شهرهای خود نامزد شوند که باید مورد تشویق قرار گیرند. این افراد بهترین سرمایه‌های نظام هستند و باید از آنها استفاده شود.
● از صحبت‌های شما استنباط می‌کنم که می‌خواهید یک حرکت فرهنگی سیاسی را شکل دهید. من هم همین را می‌گویم. از فرزندان شهدا دعوت کنید. خودتان بررسی و محدوده فعالیت‌ها را مشخص کنید. از قبل مطالعه کنید. تجربه به ما می‌گوید که گاهی برخی‌ها، در جلسات بمبی منفجر می‌کنند. یعنی اگر نخواهند، با جمله‌ای جلسه را به هم می‌ریزند. باید خیلی آرام، مطمئن و گام به گام جلو بروید تا برسید به زمانی که مصوبه‌ای با اکثریت داشته باشید که این کار به عنوان مقدمه کار شما لازم است.
در مورد خود من، در مسایل مشورتی و ارتباط مشکلی ندارم. شما از بهترین گروههایی هستید که می‌توانم با آنها کار کنم. از لحاظ مادی هم می‌توانم کمک‌هایی بکنم. منتها مثل دیگر بنیاد و سازمانی ندارم و از امکانات نظام چیزی در دست من نیست. معمولاً شفیع می‌شوم. یعنی وقتی چنین تقاضاهایی بیاید به جاهایی توصیه و پیگیری می‌کنم. گاهی که افرادی مراجعه می‌کنند، از پولهای شخصی هزینه می‌کنم. کمک محدود مادی‌را می‌پذیرم. اما زیاد روی کمک من تکیه نکنید. می‌ترسم پایه خود را از اول به گونه‌ای بگذارید که بعداً نتوانید ادامه دهید. ولی وقتی ببینم در راهی قدم برمی‌دارید که می‌پسندم، هرقدر که از من ساخته باشد، کمک می‌کنم.
سلام مرا به خانواده‌ها و دیگر فرزندان شهدای 7 تیر برسانید.
والسّلام علیکم و رحمه الله