سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی در بازدید از صداوسیما

سخنرانی آیت الله هاشمی در بازدید از صداوسیما

  • چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۷۶
نقش همه مردم ایران در انجام کارهای بزرگ/ تبدیل سازندگی به یک ارزش در کشور/ سرعت سازندگی در کشور/ حرکت سازندگی، نیاز ضروری ایران/ امتیازات تاریخی، جغرافیایی، علمی و انسانی ایران/ رشد اروپا در قرون گذشته/ رشد صنعتی غرب در قرون اخیر/ عدم استقلال واقعی ایران در زمان پهلوی/ توجه به توان ایرانیان در زمان سازندگی/ برنامه‌های سازندگی روی رودخانه اترک/ منافع ترکمنستان از آب روز اترک/ سد آلابرژ روی رود اترک/ ارزشمندی فرهنگ خودکفایی/ لزوم تداوم روشنایی چراغ سازندگی/ خاطره از اولین حضور در صداوسیما/ مأموریت امام به آقایان هاشمی و مطهری درباره صداوسیما/ اهمیت صداوسیما/ نقش صداوسیما در بسیج مردم/ نقش صداوسیما در پیروزی انقلاب/ لزوم تلاش برای بهتر کردن برنامه‌ها/ سازندگی، مقطعی خوب در تاریخ ایران/ سدهای رودخانه کارون، نمونه اعلای سازندگی/ جریان همیشگی رودخانه کارون/ ناراحتی دشمنان از سازندگی ایران/ منابع غنی دریاهای شمال و جنوب ایران/ اهمیت ناوگان دریایی ایران در تاریخ/ رشد سازه‌های دریایی ایران در دوران سازندگی/ گسترش سازندگی، بهترین راه توسعه عدالت در جامعه/ توجه به عدالت همه‌جانبه در دوران سازندگی/ عدالت، آرمان اصیل انقلاب اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله وآله

از لطف و محبتی که از شما خانواده بزرگ می‌بینیم، شرمنده هستم. به آدم خوش نمی‌گذرد وقتی در یک جمع صمیمی چیزهایی بشنود که خودش قبول ندارد و برای آن زیادی است و ما در این روزها چنین حالی داریم؛ به خصوص امروز که از صبح یکسره با صحبت‌های شما مواجه می‌شویم. صحبت‌های شما خیلی بیشتر از آن می‌باشد که بنده استحقاق آن را دارم. درست است که کارهای فراوانی در کشور انجام شده و انجام می‌شود، ولی این کار مربوط به همه و مجموعه ملت بزرگ ایران است که با روح سازنده انقلاب و اندیشه‌های امام راحلمان فعالیت می‌کند. بنده هم یک مسئول اجرایی هستم.

از طرفی خیلی خوشحال می‌شوم وقتی که مشاهده می‌کنم که سازندگی در کشور به صورت یک ارزش درآمده است و بعنوان فرهنگی عمومی، این راه را پذیرفته است و هنرمندان و شخصیت‌های اهل فکر و نظر هم حاضر هستند که اثر و هنرشان را اظهار کنند. این علامت و نشان جاافتادن راه سازندگی در جامعه‌ای است که در آن شعارهای سیاسی و رفاهی بگونه‌های مختلفی مطرح شده و در دوران ما خصوصاً در دو، سه دوره اخیر در بسیاری از جاهای کشور ما، به سرعت راه سازندگی طی شده و ما یا همگام با آنها نبودیم و یا اینکه بسیار ضعیف عمل می‌کردیم. برای بنده به عنوان آن چیزی که به اصالت آن معتقدیم، این صحنه‌ها از جهت هدف، زیبا و درست است، امّا اشکالش این است که من زیاد مطرح می‌شوم. چون می‌دانند که دوره‌اش دارد تمام می‌شود. امیدوارم این دوران سازندگی ادامه داشته باشد. این فرهنگ تقویت شود. بنده هم مثل همه شما از کلمه سازندگی ستایش می‌کنم.

به هر حال کشور ما نیاز به یک حرکت سازنده دارد، زیرا به این کشور بسیار غنی ظلم شده بود. کشوری که در آن هر چیزی مایه ارتقاء و اعتلاء در آن است. حقیقتاً ایران به عنوان کشوری نیرومند هیچ چیز کم ندارد. فقط دو سه کشور در جهان به طور نسبی می‌توانیم نام ببریم که از لحاظ شرایط طبیعی موقعیت ایران را دارند. منابع انرژی و شرایط مناسب انسانی و معادن متنوع و فراوان (کلکسیون معادن دنیا) شرایط اقلیمی درست و تاریخ بسیار غنی که این ملت را وابسته کرده است و مکتب خلاق و سازنده‌ای که اسلام از خودش بجا گذاشته است، به خصوص مکتب تشیع و چیزهای فراوان دیگر، این کشور را از سایر کشورها متمایز ساخته است. این کشور با این همه امکانات - جمعیت زیادی هم نداریم- و با این همه خاک وسیع- که شرایط ما بد نیست- واقعیت‌های ارزشمند آن خیلی پائین بود و الان در مسیر درست شدن است و دل انسان از این جریان می‌سوزد و غصه می‌خورد.

من با اطلاعاتی که از تاریخ دارم، می‌دانم که قاجار و قبل از قاجار، افشاریه و زندیه و در اواخر حکومت صفویه کشورهای اروپایی بسرعت رو به پیشرفت گذاشتند. ایران شرایطش بدتر از این کشورها نبود، بلکه بهتر هم بود. ولی اصلاً در این مسیر نیامده است. شما ببینید که انقلاب کبیر فرانسه اتفاق می‌افتد. اروپا بسرعت رو به پیشرفت و توسعه و صنعت پیش می‌رود و جاهای دیگر را تصاحب می‌کنند و این پیشرفت‌ها به ژاپن سرایت می‌کند. ولی در ایران خبری از حرکتی نیست. گاهی جرقه‌هایی دیده می‌شد، ولی آن را هم خاموش می‌کردند. یا خارجی‌ها آن را خاموش می‌کردند و یا اینکه آن را از درون با پشتیبانی‌ها خاموش می‌کردند.

نتیجه‌اش این بود که ما در سال ۵۷ وقتی که ایران را از خاندان پهلوی تحویل گرفتیم، یک دوره جهش تمدن بزرگ را شروع کرده بودند و طرح‌های مهم هم داشتند، اما اشکال آن کشتی در این بود که ناوگانش ایرانی نبود و آن را به گونه‌ای درست کرده بودند که آنها بیایند و در غالب طرح‌های توسعه، ایران را وابسته بکنند؛ مانند ماشین‌سازی و خودروسازی یا چیزهای دیگر که ایران این چیزها را مونتاژ می‌کرد. مثلاً سد می‌ساختند و کلید آن در دست آنها بود، اما باید مدت‌ها صبر می‌کردند که بهره‌برداری از آن را یاد بگیرند؛ مثلاً دریچه‌ها را چگونه باز و بسته کنند. ممکن بود مقداری دوام بیاورد. ولی با این کارها که ملت ایران سازنده نمی‌شود.

مانع اینجاست. اصل کار همین است. من بیش از این که برایم زیباست، زیباتر این است که با فکر خودشان راه درست بکنند. دیروز در گرمای بعد از ظهر ساعت ۳ سفری به بیابان‌های کویر رفتیم. منظره جالبی بود؛ هر چند سد بزرگی نبود.

رودخانه اترک برای همه آشناست، چون یک رودخانه تاریخی است. این رودخانه یک طرفش ایران و یک طرف دیگرش ترکمنستان است. آب اترک، ۷۵ درصد آن در ایران است و ۲۵ درصد بقیه آن از طریق خراسان به ترکمنستان می‌رود و بعد دوباره به اترک برمی‌گردد. رژیم پهلوی این قدر نسبت به منابع کشور بی‌توجّه بوده است که اصلاً راه اترک را گم کرده‌ایم. نقطه‌ای است که مسیرش را عوض می‌کند و به طرف ترکمنستان می‌رود و از ایران قطع می‌شود. هیچ کس هم در ساحلش از آب استفاده نمی‌کند. عده‌ای از عشایر کوچ کرده‌اند و به آنجا رفته‌اند. بعد از انقلاب هم عده‌ای که دلشان می‌سوخته، در این راه پیش قدم شدند و مسیر اترک را باز کردند. این طرفش مزارع زیتون و آن طرفش هم کویر است. دیروز رفتیم و سدی به نام «آلابرژ» را افتتاح کردیم که این از مسیر اترک می‌آمد. جایی مثل چاه نیمه‌های زابل که دریاچه عظیمی را درست می‌کند که ۱۰۰ الی 150 میلیون متر آب دارد و سهم ما از اترک می‌آید و در این جا به یک سد تبدیل می‌شود. با وجود نیازی که مردم به اشتغال دارند، این کار نشده بود. در حالی که به تکنولوژی هم احتیاج نداشت و با بیل هم می‌شد این مسیر را عوض کرد.

ولی امروز می‌بینید که در هر گوشه‌ای انسان می‌کوشد که کاری بکند و این کشور را جلو بیاندازد، مثلاً در همین نمایشگاه کوچکی که شما ترتیب داده‌اید و ما از آن دیدن کردیم، می‌بینیم که در هر بخشی گروهی افتخارشان این است که راه جدیدی کشف کرده‌اند و قدمی را برداشته‌اند که ما را از وابستگی نجات دهند. این فرهنگ ارزشمند است.

اگر بعضی از اظهارهای زیادی را در مورد خودمان می‌پذیریم، به خاطر این است که نگذاشتیم این چراغ خاموش بماند و ما هم باید کمک کنیم که روشنایی این چراغ ادامه پیدا بکند. لذا سرودی که برای بنده توسط هنرمندان گرانقدرمان خوانده شد، با روحیات ما سازگار نیست. من هم جزء مجموعه‌ای هستم که در این راه کار می‌کنم که انشاءالله در آن موفق‌تر بشویم.

آقای دکتر لاریجانی در جنگ جزء فرماندهان سپاه بودند و در سازندگی و در دولت هم وزیر ارشاد ما بودند و کار وزارتخانه‌ها را جلو بردند و الان هم زحمات صدا و سیما را متحمل می‌شوند. برای اولین باری که با صداوسیما در بعد از انقلاب تماس گرفتم، خاطره جالبی دارم. یکی دو روز بعد از پیروزی انقلاب هنوز امام در مدرسه علوی یا در مدرسه رفاه بودند که من و استاد شهید مطهری را دعوت کردند تا به خدمتشان رفتیم. ایشان داشتند به رادیو گوش می‌دادند. فرمودند: «به صدا و سیما بروید؛ زیرا آنجا کسانی نفوذ کرده‌اند که با اهداف انقلاب سازگاری ندارند و آنها در صداوسیما راه دیگری را تبلیغ می‌کنند. بروید فکری بکنید.» با آن همه گرفتاری کاری که روی دوش ما بود و هیچ جای کشور صاحب نداشت و بایستی روی قانون اساسی فکر می‌کردیم، با شهید مطهری حرکت کردیم و ماشینی از بیرون پیدا کردیم. همه ماشین‌ها را پارک کرده بودند و صاحبی نداشتند و نمی‌توانستیم ماشین خودمان را بیرون بیاوریم. آمدیم اینجا و برای اولین بار داخل جام‌جم شدیم و در همان موقع من پیش آقایان رفتم و آنها ترتیبی دادند که ما در یک گوشه سخنرانی کنیم که به طور مستقیم از تلویزیون هم پخش شد. این اولین سخنرانی ما در اینجا بود. از همان روز سروکار ما با صداوسیما شروع شد؛ و اهمیت کار را با تذکر امام فهمیدیم و خودمان هم به این کار علاقه‌مند بودیم. به شورای سرپرستی رفتیم و دیدیم با اشکال گوناگون کارها سروکار داریم.

من برای صداوسیما اهمیت بسیار بسیار زیادی قائل هستم و در این جریان جنگ هم مدتی مسئول دفتر صداوسیما و هم فرمانده جنگ بودم. مدتی مسئولیتش با من شد، چون نمایندگان مجلس گله و انتقاد می‌کردند، من همان موقع به آنها می‌گفتم که این حرارت و گرمی و حضور مردم در صحنه‌ها و این بسیج و اطلاع مردم از جبهه‌ها همه از کجاست؟ آن‌هایی که انجام می‌شد و قصد بر انجام آن بود، اگر صورت نمی‌گرفت، حرف در می‌آمد. کارهای اساسی و مهم این رسانه را باید دید که حقیقتاً در تمام دوره از روز اول انقلاب و کمی هم بیش از انقلاب هم رادیو و تلویزیون به دستگاه‌های انقلاب کمک زیادی کرد. اگر این جریان هم نبود، هوشیاری و اطلاعات مردم هم نبود. مردم شبانه‌روز در امور انقلاب هستند. بحث‌های اخلاقی و هنری و فرهنگی را می‌شنوند و در جریان همه چیز هستند.

البته ما هیچ وقت ادعا نداریم که بهترین نوع اداره را در اینجا داریم و همیشه هم می‌تواند بهتر از این هم باشد و در همه جاهای دیگر هم به این شکل است. آن مقداری که برای ما امکان دارد، باید تلاش کنیم و به این نقطه کمک کنیم که انقلاب را به آن نقطه‌ای برسانیم که می‌خواهیم و بحمدالله امروز در پیشگاه خداوند سرافرازیم. دوران بسیار خوبی بر تاریخ ایران می‌گذرد. چیزهایی در ایران از نظر ابعاد معنوی و مادی اتفاق می‌افتد که هیچ وقت در ایران چنین سابقه‌ای وجود نداشته است. نمونه‌هایش را خودتان دارید می‌بینید. منابعی که همیشه هرز می‌رفت، اکنون زنده شده و مورد استفاده قرار می‌گیرد.

من رود کارون را مثال می‌زنم؛ آب آن از سه هزار متری بالاتر از دریا شروع می‌شود تا سطح دریا 12 میلیارد لیتر آب در یک رودخانه با سه هزار متر ارتفاع آب، با این همه انرژی و قدرت، همیشه و در طول تاریخ از دست می‌رفت و هیچ وقت از آن استفاده نشده است. می‌گوییم قدیمی‌ها اطلاع نداشتند؛ اما در یک قرن اخیر همه می‌دانند. خیلی وقت است که این پتانسیل کشف شده است و از آن استفاده نمی‌کنیم؛ در صورتی که به اندازه بخش عظیم منابع نفت انرژی در آن است. این انرژی همین جوری تلف می‌شود. اگر آب آن به طور جداگانه مهار شود و از آن در بخش کشاورزی استفاده شود، انرژی آن تمام‌نشدنی است. بالاخره نفت که از چاه بیرون آمد، دیگر فواره نمی‌کند. این همیشه می‌ماند و فکر نمی‌کنم کارون هیچ وقت خشک بشود. از موقعی که این دره بود، این رودخانه هم وجود داشته است و آن طرف‌تر آن رودهای دز و کرخه هستند که این مسئله را دارند.

بقیه امور که بحمدالله همه از آن مطلع هستید. اینجا خودش مرکز اطلاعات است. این در تاریخ ایران نقطه‌ای قابل توجه و نقطه عطفی در تاریخ ایران است. مطمئناً دشمنان ما، آن‌هایی که چشمان حریص به ایران دوخته‌اند و قصد استفاده از منابع ما را دارند، نمی‌خواهند این اتفاقات بیفتد و نمی‌خواهند که ما در دریا حضور فعال داشته باشیم. ما تازه چند لایه از آن را داریم. گاز و نفت از طرف پایین به بالا می‌آید و آخر هم به ساحل سبز می‌رسد. شما می‌دانید که آمریکا، روسیه و فرانسه در طول تاریخ به این نکته چشم دوخته‌اند و نمی‌خواهند در دست ما باشد و غیر از ما هم در این ساحل کسی نیست که بتواند اینجا را اداره کند. کشورهای جنوبی این امکان را ندارند.

از عجایب روزگار این بود که ما از قدیم تاریخ ایران را مطالعه می‌کنیم. وقتی که راه ادویه را در مقابل راه ابریشم می‌بینیم، آن موقع که ادویه ارزشش از ابریشم بیشتر بوده است، راه دریایی ایران بزرگترین ناوگان را داشته است. آن را از دست ما گرفتند و ما در دریا هم نبودیم. نفت، گاز، بندر، سازه‌های دریایی کشتیرانی و نیروهای دریایی و جزایر و لوله‌های انتقال، همه را خارجی‌ها بدون التزام برای ما اداره می‌کردند. برای آمریکا و انگلیس خیلی سخت است که ما رقیب آنها باشیم. ما از آنها ارزان‌تر و بهتر سکو می‌سازیم و در رقابت‌ها و مناقصه‌ها برنده می‌شویم. قطعاً آنها مبارزه، و فشار و اخلال می‌کنند. لذا هوشیاری و حمایت و آگاهی مردم لازم است. با این سرمایه بزرگی که شما در صداوسیما در اختیار دارید، شما مسئول هستید که نگذارید مردم راکد بمانند و غفلت کنند و شعارهای بی‌محتوایی که منبع درستی ندارد، بدهند که نهایتاً به حرف ختم می‌شود و این کارها را کم رنگ بکند. مطمئن باشید که اگر راهی به عدالت منتهی بشود، از این راه است. من اصلاً هیچ راه دیگری را نمی‌بینیم. حتی اگر ما بخواهیم نفت خود را بگیریم، بفروشیم و تقسیم بکنیم، لااقل باید خودمان نفت را استخراج کنیم و باید در دریا دفاع داشته باشیم و بتوانیم دفاع بکنیم. اگر هدف همان باشد که روزی شش میلیون بشکه نفت بفروشیم و خرج بکنیم و به همین چند جا مرفه مثل تهران، اصفهان و شیراز اکتفا و رسیدگی کنیم، با آن وضع دیگر نمی‌شود روستاها را آباد کرد و روستایی را در جایش نگه داشت و کویر را آزاد کرد و رودخانه‌ها را آباد کرد. خیلی کارهای دیگری که اینجا انجام شد. حالا عدالت معنا دارد. ما امروز می‌توانیم برقی را که در تهران است، به مرزهایمان وصل کنیم و دانشگاه را کنار مرزهایمان ببریم و بچه‌هایمان در همانجا درس بخوانند. غیر از این راه نمی‌توانیم این کارها را انجام بدهیم.

وقتی از عدالت بحث می‌کنیم، آرمان مقدسی را به نظر می‌آوریم که جزو آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی است. شرط لازمش این است که امکاناتمان را آماده کنیم و سیادتمان را حفظ نماییم و قدرت استفاده از نعمت‌های خدا را داشته باشیم و عدالت را در توزیع رعایت کنیم. این راه درستی است که بحمدالله رهبر بزرگوار انقلاب و افراد هوشیار کشور دارند در همین مسیر حرکت می‌کنند و با یک فرهنگ جا افتاده به توسعه و سازندگی می‌اندیشند که بعد از آن خیال همه راحت است.

انشاءالله دشمنان ما راه به جایی نخواهند برد و هر روز که می‌گذرد، ایران را قوی‌تر و نفوذ در آن را مشکل‌تر می‌بینید. شما را به خدا می‌سپارم و برای توفیق بیشترتان دعا می‌کنم.

            و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته