سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در کنگره جهانی امام رضا(ع) پیرامون مکتب اسلامی و اهمیت اخبار ایران در جهان

سخنرانی آقای هاشمی در کنگره جهانی امام رضا(ع) پیرامون مکتب اسلامی و اهمیت اخبار ایران در جهان

  • پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۶۳

 سخنرانی دوم در کنگره جهانی امام رضا(ع) در مشهد

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 از فرصتی که برادران روحانی به ما عنایت فرمودند که لحظاتی با همکاران، همراهان و همدلان خودمان صحبت کنیم، خوشحالم و امیدوارم که از این فرصت خوب برای تحکیم انقلاب و خدمت به اسلام و روحانیت عزیزمان استفاده کنیم. ائمه محترم جمعه و ائمه معزز جماعات، چه اهل سنت و چه شیعه و طلاب، محصلین عزیز و علما، مدرسین بزرگوار زحمت هوای گرم و فشرده این جلسه را تحمل می‏کنند و من هم سعی می‏کنم مطالبی که می‏خواهم عرض کنم فشرده و مختصر باشد.

 قبل از هر چیز لازم می‏دانم یک مقدار از وضع موجود که برای دنیای اسلام و روحانیت و در کشور ما و در دنیا بوجود آمده و کاملاً وضع تازه‏ای است و یک حالت غیر منتظره‏ای برای ما بود که به نظر می‏رسد اتمام حجت الهی برای روحانیون و مسلمانها است، یک مقدار توضیح دهم که در چه شرایطی هستیم.

 در شرایطی که همه یا قسمت عمده نیروهای مخلص دنیا که دلشان برای انسانیت می‏سوزد و این در و آن در می‏زنند برای نجات انسانیت از این که استکبار جهانی درست کرده است و مکتبهای حاکم و جاری دنیا، عجز خودشان را از اصلاح وضع بد بشریت نشان داده‏اند، یک ندای تازه‏ایی از کشور ما و از حوزه‏های علمیه و از زبان یک مجتهد و مرجع تقلید و فقیه، به دنیا اعلام شده است و به عنوان یک مکتب ناجی بشریت، که ریشه در آسمان و معارف الهی دارد و از زبان وحی و متکی به علم مطلق الهی و عصمت پیام آورش به جهان می‏خواهد ارائه شود.

 برای مردمِ محیطِ اسلامی این دعوت در صورت ظاهرش یک چیز مأنوسی است. اما برای اکثریت مردم دنیا و جوانهای تشنه حقیقت در سراسر دنیا، این دعوت نامأنوسی است. آنها در اثر تبلیغات فراوانی که قرنها بعد از رنسانس در دنیا شده؛ اصلاً چنین چیزی به خاطرشان نمی‏آید که از طریق غیب، تعلیمات غیب، معارف آسمانی و خارج از مجلس بشری، برای نجات انسانها راهی است، چنین چیزی را آنها در خاطر خود نیز خطور نداده بودند، یک عنوان کاملاً تازه‏ایی است و برخوردهای خصومت آمیز دشمنان اسلام هم باعث شده که دنیا روی وضع ایران حساس شود، حالا مثبت یا منفی، تبلیغات منفی و تبلیغات مثبت، برخوردها، سوءظنی که افراد آزادی خواه دنیا برای مراکز موجود قدرت دارد، باعث شده که دنیا روی اخبار ایران حساس شود.

 عجیب است که آدم این مسأله را امروز در دنیا بشود که پُر شنونده‏ترین اخبار امروز، اخبار ایران است. یک کشوری در اینجا که سالها دست جزیره نشینان انگلیس بوده، در گذشته و قرنها هویت درستی برای آن سراغ نداشتند، امروز اخبارش شنونده فراوانی دارد و ملتهای دنیا و دولتمردان سراسر دنیا با حساسیت به اخبار مربوط دنیا گوش می‏دهند و همه آن هم به این دلیل نیست که ما کانون جنگیم و جنگ در کشورمان است، مسائل خیلی فراوانی است اگر این اخبار مشتری نداشت؛ این همه خبرگزاریهای بین‏المللی، این همه ضبط و پخش صوتها، این همه روزنامه‏ها وقتشان، صفحاتشان را و نوارهایشان را پر نمی‏کردند ما از این خبرها مستمع داریم. این موقعیت ممتاز که دشمنان می‏کوشند چهره ما را مخدوش نشان دهند که مستمعین به دید منفی نگاه کنند. موقعیت بسیار حساسی در دنیا، در مقابل این ندای ما درست نشده است.

 در داخل کشور، مسائل خاص خودمان را داریم که شما می‏دانید. در دنیای اسلام، مسائل خاص خودمان را داریم. در سراسر دنیا هم مسائلی داریم، که ممکن است شما کمتر بدانید. به هر حال برای اولین بار آدم خیال می‏کند که در قرون جدید از آن موقعی که پیامها و مکتبها روی پر و بال، به قلب انسانها عبور می‏کنند و می‏نشینند، برای اولین بار از لحاظ تبلیغی برای اسلام، چنین وضعی بوجود آمده، و حساسیت قضیه در حد بسیار عالی است که می‏شود درست از آن بهره‏برداری کرد.

 اینجا بیش از همه نهادها و بیش از همه اصناف در داخل کشور، قضیه به روحانیت مربوط می‏شود و به شما روحانیون، طلبه‏ها و مخصوصاً طلبه‏های جوانی که مشغول آموختن هستید، مربوط می‏شود که چگونه ما تربیت شویم و چگونه این وظیفه مهم را در دنیای امروز که شنونده دارد، انجام دهیم. ما عمری بود، آرزو می‏کردیم که برای معرفی کردن اسلام مستمع پیدا کنیم و آرزو می‏کردیم که ما را در یک کلاس درس راه بدهند تا برای چند شاگرد، معارف اسلام را بگوییم. آرزو می‏کردیم که آلوده نشویم و بتوانیم از رادیوها و ضبط صوتها، حرفهای اسلام را به مردم بگوییم. اینها بیشتر جزء آرزوهای دور و دراز ما بود که ما فکر نمی‏کردیم به این آسانی! به آن دست پیدا کنیم. کتاب اگر منتشر می‏کردیم و تیراژ آن دو سه هزار بود و این برای ما قانع کننده بود، کتابخانه‏ای اگر داشتیم و روزی چهل پنجاه نفر مراجعه می‏کردند خوشحال بودیم از این که جلساتی که در اختیار ما بود، اگر چند نفر می‏آمدند، برای ما فرصت بدست می‏آمد. این چیزها را مدرسین خوب می‏دانند، اگر مقاله مختصری از افکار ما در روزنامه‏ها پخش می‏کردند، این یک فرصت بود.

 من یادم هست که مرحوم شهید مطهری برای اینکه حرف ما را به گوش دیگران برساند، حاضر شد در مجله "زن روز" آن زمان که جزء مبتذل‏ترین مجلات آن روز بود - از لحاظ تصویر لخت زنان، از لحاظ گفته‏های بسیار بد، از لحاظ جنسی، سکسی - در جواب یک حقوقدانی در مورد حقوق زن، یک مقاله‏ای نوشتند؛ برای اینکه به گوش خوانندگان "زن روز" که آن موقعها بسیار بودند برساند. این وضع ما بود که خود یک موفقیت حساب می‏شد.

 حالا شرایط جور دیگری شده است، وضع طوری است که وقتی امام امت مطلبی را می‏فرمایند و یا یکی از مسؤولان مطلبی را می‏گویند؛ فردا شاید صدها میلیون آدم این حرفها را گوش می‏کنند و درباره او به قضاوت می‏نشینند. این یک شرط جدید است و یک حالت جدید است؛ زیرا برای اسلام پیش آمده است.

 اسلام به عنوان یک حکومت و به عنوان یک مکتب و به عنوان یک راه و در مقابلش زرق و برق و کل دنیای سرمایه‏داری، مارکسیسم، حتی در مقابل جهان سوم و در افکار دنیا مطرح است، دارند مطالعه می‏کنند و محققین روی این، کار می‏کنند و دانشجویان دارند گوش می‏دهند و کارگرها در کارخانه‏های سراسر دنیا دارند روی این ندا حساب می‏کنند. این شرایط خوب برای شما برادران طلبه که مبلغان آینده این کشور خواهید بود، به وجود آمده است. کسانی که به نام اسلام می‏خواهند واقعاً خدمت کنند.

 آن روزهایی که یک عده معدودی بت پرست به مکه می‏آمدند، پیغمبر(ص) چقدر خودشان را به خون دل و زحمت می‏انداختند، برای اینکه به مراسم مکه برسند و حرفهای خود را به گوش مردم برسانند. اسلام با آن محدودیتها کارش را شروع کرده و کم کم به این جا رسیده، حالا این موقعیت را خداوند به ما داده و ما هم که مدعی هستیم که حرفمان را از خداوند گرفتیم و مدعی هستیم که این حرفها با فطرت بشر تناسب دارد، این حرفها می‏تواند ناجی بشر باشد. این پایه‏ای که روحانیت خودش به آن مدعی است، در مدرسه‏ها بر پایه این، درس می‏خوانیم. اگر این را قبول نداشته باشیم نمی‏رویم در مدرسه‏ها درس بخوانیم، ما که آمدیم به اینجا، این جور فکر کردیم و به این دلیل وارد این راه شدیم. در چنین شرایطی، مسوولیت بسیار سنگینِ شرایط موجود تاریخ بشریت و انقلاب اسلامی ایران به دوش ما گذاشته شده است.

 الان در دنیای اهل تسنن ما مستمع داریم و در میان مسیحیت ما مستمع داریم. انسانهای ذهن خالی از این بابت که طرفدار ما هم نیستند، می‏خواهند بدانند که ما چه چیزی می‏گوییم، گوشها را باز کرده‏اند که حرف بشنوند. لذا باید ما خودمان را آماده برای انجام این کار کنیم.

 از طرفی - ما که یک قدری بیشتر از شما آقایان از مسؤولیتها برخورداریم - می‏بینیم که چه مقدار امروز در داخل کشور ما نیاز است و چه برسد به خارج از این کشور، در داخل کشور هنوز که ما به اینجا رسیدیم، روستاها و محله‏های فراوانی در شهرها وجود دارند که نیاز به مُبلغ دارند. بسیاری از اداره‏ها و بسیاری از کارخانه‏های کشور، بسیاری از مراکز اداری و نظامی ما، بسیاری از مراکز صنعتی ما، نیاز به انسانهای تحصیل کرده و توضیح دهنده مکتب اسلام دارند که گیرشان نمی‏آید. دانشگاهها تشنه انسانهای با سواد مسلمان هستند که بیایند اینها را روشن کنند، در کلاسهای درس دبستانها، ده میلیون بچه مسلمان نیاز به معلمانی دارند که بتواند اسلام ناب را درست به اینها بگوید و ما اینها را کاملاً نداریم. اینها مشکلات داخل کشور است.

 خوب! در خارج از کشور به هر کجا که می‏رویم و با هر کسی تماس می‏گیریم، التماس او این است که شما از این روحانیون با سوادتان یک تعدادی بفرستید که با ما حرف بزنند. سفارتخانه‏های ما، همه‏شان نیاز دارند به یک گروه مبلغ و نه به یک نفر، یک گروه مبلغ که آنجا باشد برای چیزهایی که لازم است. این نیازهای امروز است و هر چه هم جلوتر برویم این نیازها بیشتر است. ما سابقاً درس می‏خواندیم، نمی‏دانستیم که واقعاً - این نکته دوم است که می‏گویم - نتیجه تحصیل ما و تحقیقاتمان، نوشته‏هایمان، آیا واقعاً در این جامعه به کار گرفته می‏شود؟ و یا باید بگذاریم آنجا و همین طور بماند؟ بعد از مرگمان یک جور دیگری استفاده شود؟ ما اصلاً نمی‏دانستیم، بسیاری چیزهایی را که یاد داشت کردیم امید به اجرایش هست و حالا هم که وقت نیست. ولی شما اگر حرف حسابی بنویسید، با تیراژ وسیعی پخش می‏شود، اگر حرف حسابی بگویید، شنونده زیادی خواهید داشت، هر چه آمادگی داشته باشید، می‏دانید که آمادگی در عمرتان استفاده می‏شود و مثل کرم شبتاب نمی‏شویم که خودمان را فقط روشن کنیم.

 چقدر از علمای خوب و ربانی ما که در دوره خانواده پهلوی و قبل از آن داشتیم که اینها در مدرسه‏ها ساخته شدند و در سطح بالایی ساخته شدند و درس خواندند و آخرش هم شناخته نشدند و فوت کردند و رفتند. شما برای نوشته‏های خود و گفته‏های خود در صورتی که حسابی باشد و در جامعه مطرح گردد؛ نیاز به شما هست و می‏توانید عرض کنید. بنابراین حوزه‏های علمیه امروز به عنوان یک ضرورت و به عنوان یک مرکز مهم برای خدمت و برای نشر پیام رسالت و سخنگوی قرآن شدن در دنیا - از بهترین موقعیت مناسب کل تاریخ تشکیل حوزه علمیه از هزار سال پیش در نجف اشرف تا به امروز - از یک موقعیت ممتازی برخوردار است و این در سایه انقلاب اسلامی است و در سایه مجاهدتهای امام و خود شما و مردم و این جوانان رزمنده ماست که این بدست ما آمده است.

 ما باید از این نعمت الهی حداکثر استفاده را کنیم. ما اگر این تحفه الهی را متشکر نشویم و به دنبال آن نرویم، نمی‏دانیم که خداوند با ما چه خواهد کرد؟! و در این زمینه خوب، ما خودمان را باید آماده کنیم و در اختیار این همه راهی که برای ما باز شده و این همه سرباز که در میان شما وجود دارد که این بچه‏های امروز که آدم می‏بینید چگونه حرکت می‏کنند و حتی خود شما طلبه‏ها که در جبهه بودید، دیدید که ما امروز با چه مردمی مواجه هستیم.

 خوب! ما باید خودمان را آماده کنیم. شما طلبه‏ها از این فرصت طلایی و استثنایی استفاده کنید. حوزه مشهد در دوران مبارزه، افتخارات عظیمی داشت - البته همه حوزه‏ها خوب بود - ما در مشهد نبودیم، در قم یا تهران بودیم؛ اما یکی از بازوهای قوی حوزه و مبارزه، حوزه مشهد بود، برادران عزیزمان و آقایان خامنه‏ای، طبسی، هاشمی نژاد و اینها حوزه محدودی اینجا داشتند و شاگردانی داشتند که وقتی این شاگردان به تهران می‏رسیدند، یک دفعه ما از لحاظ نیروی انسانی غنی می‏شدیم برای کارهای مبارزاتی که در ماه محرم یا ماه صفر داشتیم. از افتخارات حوزه مشهد همین است که رئیس جمهور مملکت ما که افتخار این مملکت و افتخار این انقلاب است و افتخار حوزه مشهد است، افتخار روحانیت است، از میان شما آمده و این برای شما می‏تواند الهام بخش باشد و راهش، خصوصیات زندگی و تحصیلش - که اینجا دوستانش می‏دانند - برای شما یک راه را می‏تواند مشخص کند.

 مشهد امروز - الحمدلله - یکی از جایگاههای مهم روحانیت شد، مدارس، طلاب فراوان، شرایط طبیعی خوب و زیر سایه امام هشتم در آستانه مقدسه این امام بزرگوار و لحظاتی که آدم می‏تواند از این امام بزرگوار و این محیط پر از معنویت که دیگران ندارند و نیز لحظاتی که آدم می‏تواند از این امام بزرگوار استمداد بکند برای معنویتها و برای هدایتها و برای ارشاد که غنیمت است. ما که در آن نقاط دور زندگی می‏کنیم، لحظاتی که اینجا هستیم جزء لحظات بهشتمان به حساب می‏آوریم.

 شما در نعمت غرق هستید و ممکن است که نظر شما به این مسأله کمتر متوجه باشد. این چیزهای استثنایی برای شما برادران مشهدی و برای طلبه‏های مشهدی، از چیزهایی است که وظیفه شما را برای تحصیل سنگین‏تر می‏کند.

 اینک مطلب مهمی که می‏خواهم بگویم، آن را به عنوان یک نکته مهم حساب کنید. برادران طلبه، وضع کنونی ما با پانزده سال پیش فرق دارد. ده پانزده سال پیش، طلبه‏های رهایی در مملکت نبودند، دشمن طمعی برای کسانی که هیچ کاره بودند و تا آخر عمر هم معلوم نبود که یک مسؤولیت مهم سیاسی که اسرار کشور پیش آن باشد و به دستش برسد، اهمیت به آن نمی‏دادند. آن دوران قدیم که روحانیت اهمیت پیدا کرده بود، آدم یک مقداری می‏بیند که بیگانگان و استثمار کنندگان چهار چشمی مواظب بودند و اینجا جاسوس می‏کاشتند و اینها نفوذ می‏کردند؛ ولی الان حوزه‏ها حساسیت فوق‏العاده‏ای دارند.

 حالا دشمنان ما ممکن است حوزه‏ها را یکی از طرق نفوذ به انقلاب اسلامی قرار بدهند. این حوزه‏هایی که همیشه دروازه‏های آن باز بوده و آمد و رفت آن آزاد بوده و لباس و شغلش و منبر رفتن آن و حرف زدن و نزدنش آزاد بوده و چون اهمیتی نداشته و خیلی حساسیت جمع نمی‏کرده، امروز شده یک نقطه بسیار حساس و امروز در دوران تحصیلمان احتیاج به مواظبتها و دقتهای بسیار فراوانی داریم. مسؤولان حوزه‏ها، آقایان علما و مدرسین باید مراقب باشند که محیط طلبگی امروز با محیط طلبگی پانزده سال پیش خیلی فرق دارد. ما الان مثل دانشکده‏های افسری هستیم و بلکه حساستر، و باید با مواظبت تحصیل کنیم.

 از طرفی حساسیت دشمن روی ما آن قدر فراوان است که اگر عیوبی داشته باشیم، این عیوب را به سرعت پخش می‏کنند و به عنوان عیب اسلام و انقلاب از ارزش خونهای ریخته شده و مجاهدتهای پرارزش می‏کاهد. حالا شما خودتان احساس مسؤولیت کنید و بدانید که نیاز به انضباط آهنین دارید و نیاز به چیزهای دیگر. این یک نکته را سربسته گفتم که توجه کنید.

 مسأله دیگر، نوع تحصیلات است. ما در گذشته به دلیل اینکه به کاری جدید نمی‏رسیدیم، اگر وقتمان را صرف چیزهایی می‏کردیم که خیلی در جامعه ضرورت نداشت مسأله مهمی نبود. اما حالا با آن نیازی که عرض کردم و با جامعیتی که برای شما ضرورت دارد. شما باید تحصیلات را منطبق کنید با نیازهای جامعه و افراد جامع و مفیدی در بیایید و از لحظات عمرتان حداکثر استفاده را کنید. در این مدارس، امروز دیگر طلبه‏هایی که درس می‏خوانند، اگر دو زبان خارجی را خوب ندانند، یک نقص دارند و باید تحقیقاً در مدارس ما بخشی از نیروها و لااقل عمده‏اشان زبانهای خارجی را بدانند و با این اهدافی که در این انقلاب وجود دارد باید آشنا شوید.

 امروز، شما باید با دنیا آشنا شوید، جغرافیا را باید بدانید، باید کشورها را بشناسید، باید این مسائل ضمن تحصیل در درسها بیاید. اگر این روال ادامه پیدا کند و اگر جمهوری اسلامی به عنوان پرشی برای دنیای اسلام بخواهد مطرح شود و اگر بنا است شما طلبه‏های خوبی برای این اسلام شوید نیاز است که اطلاعات وسیعی داشته باشید، تحصیلات دینی ما آن عمق لازم را دارد. باید زحمت کشید، باید خون دل خورد و باید معارف تحصیل را تحمل کرد برای نتایج فوق‏العاده‏ایی که می‏خواهیم از این بگیریم. بنابراین برای شما امروز، مواد تحصیلی بسیار مهم است. آن قسمت اول نظم بود و آن قسمت دوم مواد تحصیلی است که شما باید خودتان را خیلی آماده بکنید.

 مسأله بسیار مهمتر از همه اینها، آن مسأله بینش و تفکر صحیح اسلامی است، شما الان در جامعه می‏بینید که ما چه دردهایی داریم از کسانی که در گذشته تفکر درستی نداشتند. آدمهایی هستند که ذاتاً آدمهای خوب هستند و واقعاً مایلند که در خدمت خدا و اسلام باشند، حسن نیت دارند، اما یک طرز تفکری دارند که مثل دو هزار سال قبل فکر می‏کنند؟! و اصلاً از این حرفها چیزی نمی‏فهمند و همین حالا هم نمی‏توانند درک کنند که دنیا چه جوری شده، فکر می‏کنند اگر خادم آنها و بقالی که از آنها چیزی می‏خرند و آن پیر مردی که می‏آید سهم امام را می‏دهند، اگر اینها متدین باشند دنیا دیگر اصلاح شده است.

 اصلاً فکر نمی‏کنند که ده میلیون بچه مردم حالا در مدرسه است، اگر معلمین این ده میلیون را منحرف کنند، اینها به چه روزگاری مبتلا می‏شوند و نسلهای آینده چه جوری می‏شود. اصلاً در ذهنشان نمی‏آید که چند صد هزار بچه مسلمان بروند در بلاد کفر و کافر شوند و برگردند. اصلاً برای این طور چیزها، برنامه‏ریزی نمی‏کنند، اگر به آنها بگوییم که دنیا چه کرده و انقلاب و اسلام چه کرده، این حرفها برای آنها دعا است. آدمهای خوبی هم هستند و این طور نیست که جور دیگری باشند. این جور می‏فهمند در محیطی بودند و با کتابهایی سرکار داشتند و با مدیرهایی سر و کار داشتند که همه خوبیها و بدیها را این جوری برای آنها جلوه دادند.

 طلبه‏های امروز یک قدری باید سعی کنند از پایه، اطلاعات وسیعی داشته باشند و جامعه شناسی صحیحی داشته باشند، در گذشته خوب رادیو گوش نمی‏دادند و حالا هم گوش نمی‏کنند، فکر می‏کنند که زمان گذشته است. ما امروز رادیوهایمان مسائلی را می‏گوید که ما در کتابها آورده‏ایم و اکثر وقتها دارد اینها را می‏گوید و مداحی می‏کند برای اهل بیت ولی این آقایان فکر می‏کنند که هنوز هم رادیو وسیله‏ایی برای لهو و لعب است که اینها به این مسأله با آن دید نگاه می‏کنند. تلویزیون که در گذشته بدنهای عریان انسانهای کثیف را در معرض دید مردم گذاشته و امروز که صحنه‏های با شکوه سالمی را و عظمت نمازهای جمعه را، عظمت حج را، عظمت مراسم مذهبی را و کلمات بزرگان را، چیزهای دیگری را برای مردم پخش می‏کند، اینها خیال می‏کنند که همان حرفهای قدیم است.

 این تفکر ممکن است از نظر آنها تفکر یک جاهل قاصر باشد اما کسانی که در جامعه هستند و وضع را دارند می‏بینند، باید زمینه‏سازی کرد و آماده بود و استفاده درستی از این تحصیلات کرد و در راه صحیحی پیش برد. ما اگر موفق می‏شدیم در گذشته صد تا پیرمرد را حفظ می‏کردیم و یک میلیون جوان را از دست می‏دادیم؛ آیا این منطقی بود؟ اگر همین فرمول را پیش همان آقایان می‏بردید، می‏گفتند که یک میلیون از دست رفته و صد تا پیرمرد را حفظ کردیم. اگر این حرف را باور می‏کرد، خودش آتش می‏گرفت. چه طوری می‏شود اگر چنین چیزی را احساس می‏کرد؛ ولی این واقعیتی است که در بیرون بود؛ اما در دانشگاهها و بیمارستانها و کارخانه‏ها و مدرسه‏ها، رادیوها و تلویزیونها، چه خبرهایی بود؟ خوب! اینها را که آقایان نمی‏دانستند، با همان دید مخصوص خودشان، با دید محدود خودشان می‏دیدند.

 اگر به باطن قضیه می‏رسیدیم و آن مسأله اصلی را عرض می‏کردیم که سلطه کفر بر اسلام و اداره این کشور به دست خارجی، به دست دشمن اسلام، به دست آمریکا، دست روس و انگلیس است و سفیر آمریکا گرداننده این کشور باشد، ارتش ایران زیر سلطه کفار باشد، بچه‏های ما را ببرند سربازی و مستشاران آمریکایی اینها را اداره کنند. این حرفها را که اصلاً نمی‏شد با آنها مطرح کرد که من همان ظواهر را مطرح کردم. نظام بانکی کشور را به طرف ربا کشیده بود. در این مملکت خانه‏ایی نبود که آلوده نشده باشد به ربا و یا به یک مسلکی. ربایی که آقایان در فتواهای خودشان می‏گفتند که یک در همش بدتر از زنای شدید در خانه خداست. این گونه مسائل هم نمی‏توانست به آنها حرکت دهد. ما طلبه‏ها و شما جوانها طرز تفکر درستی پیدا کردید که این انقلاب ما را به یک راه صحیح کشانده است و دیگر اجازه ندهیم که حوزه‏های علمیه تبدیل شوند به فسیلهایی که فقط به درد یک عده کمی می‏توانند بخورند. آنجور نباید اجازه دهیم و باید زنده باشیم، باید پیشتاز باشیم و باید حرکتمان را در جهت صحیح قرار دهیم.

 مسأله مهمی که من به شما طلبه‏های عزیز می‏گویم این است که خوب احساس کنید؛ چون اکثر شما و شاید همه شما از قشر مستضعف هستید، و می‏دانید که مردم مستضعف در روستاها و در کارخانه‏ها و در معادن و در شهرها... چه می‏کشند، زندگی اینها را می‏دانید و یکی از مسائلی که اکیداً عرض می‏کنم برای شما طلبه‏ها که این را البته پیشنهاد نمی‏کنیم که چیز غیر اسلامی مطرح کنید؛ اما توجه بکنید به آن تعلیمات عمیق انبیاء و خود قرآن و پیغمبر اکرم(ص). علی‏بن ابیطالب(ع) وقتی که قیام کردند، همیشه این جوری بود که قشر مستضعف در وجود آنها منافع‏اش را می‏دید و مستکبر در وجود آنها خسارت برای خود می‏دید. ما پیغمبری نداریم که مستکبران از آن حمایت کرده باشند و مستضعفین از او دور شده باشند.

 این بدنه حوزه‏های علمیه و این روحانیت عزیز ما اگر بخواهد در راه انبیاء باشد، ما باید این خصیصه را حفظ کنیم که همراه مستضعفان باشیم و حامی مستضعفان باشیم و خصم مستکبران باشیم. اگر یک روزی خدای نکرده روحانیت را در کنار مستکبران ببینند و در کنار غارت گران ببینند و حامی غارت گران ببینند، همه این رشته‏ها پنبه می‏شود. ما در مبارزه موفق شدیم برای اینکه قشر مستضعف را با خودمان داشتیم ما با آنها بودیم و آن فقر را در وجودمان احساس می‏کردیم و همراه آنها بودیم و آنها فهمیدند که ما راست می‏گوییم، به همین دلیل یک سفارش دیگری می‏کنم که مواظب باشیم که مبادا خودمان آلوده شویم؛ چون محال است که همراه مستضعفان حرکت کنیم و کشیده شویم به راه مستکبران، و توجیه می‏کند نفسانیات ما، راه مستکبران را و از راه واقعی روحانیت - که آن زهد واقعی بود - ما بیرون نشویم.

 مبادا دنیا و قدرت و امکانات تحصیل و ثروت ما را فریب دهد و یک روزی ما چشممان را باز کنیم و ببینیم طلبه‏های ما به قشر مرفه مبدل شدند. جامعه به خاطر اینکه حکومت واقعاً مال اسلام است و مردم امروز، حاکم واقعی را روحانیت می‏دانند، اگر به آن روز کشیده شویم، ما هم به خودمان خیانت کردیم و هم به اسلام و انقلاب و به همه این ارزشهایی که برای اسلام خلق شده، ما خیانت کردیم و زیر پاگذاشتیم.

 بدترین خطری که ممکن است ما را تهدید کند در درجه اول اینکه ما خودمان روحیه استکباری پیدا کنیم و طبعاً به سوی راه مستکبران کشیده شویم که بخش عظیمی از آیات قرآن سخت می‏کوبد، مبادا این راه را ما دنبال کنیم. البته این حرف من معنایش این نیست که ما شعارهای غیر اسلامی دهیم و حقوق مردم را ضایع کنیم و مال مشروع مردم را نامشروع جلوه دهیم، من این را عرض نمی‏کنم. ما در اسلام این راه را داریم و می‏دانیم یک واقعیت است و قرآن و روایات و ائمه همه چیز را نشان می‏دهد که محیط آزاد است و انسانهایی که تلاش کنند، ممکن است که از راه مشروع به زندگی مرفه خوبی برسند و این هیچ مانعی ندارد و این با استکبار فرق دارد و ما با استثمار مخالفیم و با نعره‏کشی ظالمانه مخالفیم؛ برای اینکه با خوردن حقوق دیگران مخالفیم اما اگر کسی با ابتکارش، با زحمتش و با مهارتش امکانات تهیه کند و زندگی کند، این را عملی می‏دانیم، می‏گویم افراطی فکر نکنیم که از این طرف یافتیم، اما از آن طرف از همدیگر کاملاً مواظب باشید که حوزه‏های علمیه را مدرسین، علما، ائمه جمعه، ...، همه و همه موقعی می‏توانیم خوب وظیفه‏مان را انجام دهیم که به توده مردم و با واقعیتهای اسلام ناب مواجه شویم، و این کار کم و بیش دیده می‏شود و افراط و تفریط هم امروزه وجود دارد و اگر این معارف روشن شود، ما موفق می‏شویم که راه حقیقی اسلام را درست پیدا کنیم و اجتهادها و اظهار نظرها می‏تواند در محوری اصلی قرار گیرد.

 ضمناً در خاتمه عرایضم بگویم که نگران بعضی از این ابهامهایی که وجود دارد در بعضی موارد، نگران نباشید. این یک چیز طبیعی است و ما با اجتهاد، امروز زنده‏ایم و اجتهاد ما ممکن است به آیات، روایات، عقل و اجماع باشد. شما که در کار هستید می‏دانید که ممکن است در آن اختلاف باشد، با استدلالهای مختلف و شرایط زندگی مختلف در همه گونه مسائل غیر از قطعیات، ممکن است اختلاف وجود داشته باشد، اختلاف نظر برای ما هیچ خطری ندارد، البته اختلاف نظر در زمان قدیم خیلی فرق می‏کند، در گذشته اگر در مدرسه‏ها فتوا اختلاف پیدا می‏کرد، در مدرسه و در ذهن طلبه‏ها بود، امروز به هر حال باید این فتوا در میدان عمل بیاید تا قانون شود. حال قانون شود یا نشود، دیگر این سرش دعوا خواهد شد. بنابراین رهبر شما که از ایشان تقلید می‏کنیم محوریت دارد، شورای نگهبان و مجلس محور قوانین است و اختلاف نظرها فعلاً قابل حل است؛ ولی در آینده باید حرکتهای عملی و جامع صورت گیرد در اجتهاد. اما حرفهای فقهای صاحب اجتهاد ما صاحب اعتبار است و باید به آن عمل بشود تا خودشان اگر اختلافی دارند تغییر دهند.

 بنابراین از این چیزها، شما نگران نباشید و هیچ جامعه‏ایی، در هیچ جا، بدون اختلاف نبوده است. متفکران جامعه، احزاب دنیا، مرتب انشعاب می‏خورند و گروههای دنیا مرتب با هم درگیر می‏شوند، افکار محققین دنیا همیشه در تلاطم است و این مسائل وجود دارد، مخصوصاً در مسائل نظری غیر تجربی که خیلی فراوان است و سلامت نفس و حسن نفس می‏تواند ناجی آن باشد که، الحمدُللَّه روحانیت ما از این چیز برخوردارند و جامعه ما هم به این مسائل آشنا است و آینده بسیار تابناکی می‏تواند در انتظار انقلاب شما و کشور شما و برای دنیای اسلام باشد. مشروط به اینکه ما بتوانیم پیشتازان خوبی برای این حرکت اسلامی خودمان باشیم. من از اینکه زیاد حرف زدم و شما را در این هوای گرم خسته کردم و حتماً از گرما ناراحت هستید، معذرت می‏خواهم و شما را به خدا می‏سپارم و از این وقتی که برای شنیدن سخنان ما گذاشتید ممنون و متشکریم و امیدواریم که خداوند به ما توفیق دهد که راه اسلام را به خوبی بپیماییم.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته