سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در پادگان ولی‏عصر(عج) پیرامون مسائل مربوط به جنگ و آموزش در سپاه

سخنرانی آقای هاشمی در پادگان ولی‏عصر(عج) پیرامون مسائل مربوط به جنگ و آموزش در سپاه

  • چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۶۲

 سخنرانی در پادگان ولی عصر(عج)

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«

 أَعْوذُ باللَّهِ مِنَ الشّیطانِ الرَّجیم؛ وَ اَعِدوُّ لَهُمْ مَاَسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه.

 جای شهدای بزرگوار انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و شهدای این پادگان مقدس در این مراسم با شکوه انقلاب اسلامی خالی است. گر چه بی‏شک ارواح مقدس آنها در فضای ملکوتی این میدان حضور دارند و حاضر و شاهد هستند و بهتر از ما از موفقیتهای همراهانشان لذت می‏برند و برای مخلصان این راه دعا می‏کنند و به خانواده‏های محترمشان، به خاطر صبر و استقامتشان تبریک می‏گویند و دعا می‏کنند.

 من سخت تحت تأثیر انبوه خانواده‏های شهداء؛ مادرها، همسرها، خواهرها، برادرها و پدرها و اولاد و نوجوانان قرار گرفتم این انبوه مردم عزیز و پراستقامت و فداکار و ایثارگر با مقاومت و استقامتشان و با پذیرائی از رزمندگان دیگر و ابراز محبت دل مردم و مسؤولان را مستحکم و پای شما رزمندگان را در راهی که انتخاب کرده‏اید، طبیعی‏تر می‏کند.

 خداوند به این خانواده‏های عزیز و وفادار صبر و اجر بیشتر عنایت کند و به ما این توفیق را بدهد که قدر و منزلت اینها را بشناسیم و بتوانیم از عهده وظایفی که در برابر اینها داریم و وظایفی که در برابر خون شهدای عزیزمان داریم، برآییم.

 خداوند به شما دوستان و همرزمان و هم سنگران و پیروان آنها این توفیق را بدهد که اسلحه آنها زمین نماند تا بتوانید همه اهدافشان را در روزگار پر از آشوب و فتنه تحقق بخشید.

 اگر به روزهای اول شکل گرفتن این پادگان مقدس در دوران بعد از انقلاب برگردیم و با امروز مقایسه کنیم، خوب می‏فهمیم [که چقدر] پیشرفت کردیم و چقدر موفقیت به دست آوردیم و می‏توانیم از این همه نعمت راضی باشیم.

 روزهایی که بعد از انقلاب، سپاه پاسداران این پادگان را تحویل می‏گرفت، من حضور داشتم و به طور مکرر و متوالی برای تمشیت کارهای فراوانی که وجود داشت و مشکلات عظیمی که در سر راه بود به اینجا می‏آمدم.

 آن روزها، وقتی که پایه‏های اصلی آموزش سپاه تنظیم امور پاسداران ریخته می‏شد، ما که جزء پیشتازان این حرکت بودیم، فکر نمی‏کردیم که به این روز می‏رسیم و با این سرعت توسعه پیدا می‏کنیم و فکر نمی‏کردیم شرایط جهانی این همه شرارت به خرج بدهد و ما را ملزم کند که این مقدار از نیروهای کشورمان را صرف امور نظامی کنیم و باور نمی‏کردیم از طریق یک کشور با اسم اسلامی و همسایه‏مان مورد هجوم و این همه عزیزانمان را در راه دفاع از اسلام و انقلاب و کشورمان به این جنگ بفرستیم و این همه شهید و خانواده شهید و این همه اسیر و مفقود داشته باشیم.

 آن روز احتمال این مسائل بود، اما با توجه به توقعی که ما از همسایگانمان و از مسلمانان و دیگران داشتیم که از این انقلاب عظیم که پشت همه کشورهای اسلامی منطقه را تقویت می‏کرد و آنها را در مبارزه با اسرائیل و استکبار تحت حمایت خودش می‏گرفت و راه را برای سیادت آنها باز می‏کرد، استقبال کنند.

 انتظار داشتیم که مورد هجوم اجانب و کفار قرار بگیریم، انتظار داشتیم که از دشمنان اسلام، عمال آمریکا و دیگران از درون مزاحمت درست کنند، انتظار داشتیم که آمریکائیها و سایر اقمارشان مزاحمت درست کنند، اما انتظاری برای ما قابل تصور نبود.

 مسیر کاملاً مشخصی از لحاظ الهی بوده است ما اگر از اوایل انقلاب آمادگی‏ای را که امروز داریم می‏داشتیم. عراق کی جرأت چنین جسارتی را می‏کرد که به کشورمان تجاوز کند؟ نه عوامل استکبار جهانی در داخل کشور جرأت می‏کردند دست به شورش و شرارت بزنند و حوادثی مثل کردستان و جاهای دیگر بیافرینند و نه جاهای دیگر و مفسران داخلی کشور چنین جرأتی پیدا می‏کردند که خودشان را در مقابل این حرکت انسانی، اسلامی ملت ما نشان دهند.

 همه این حوادثی که به سر ما آمده، دلیل عمده‏اش این بود که مشمول این آیه نبودیم، فرصت پیدا نکردیم و آماده مقابله نبودیم و نیروهایمان را متمرکز نکرده بودیم.

 تعلیمات لازم ندیده بودیم دشمنان را مشخص نکرده بودیم، جوانانمان را آموزش نداده بودیم و تشکیلات دفاعی مورد لزوم را هنوز درست نکرده بودیم، حالا در طول جنگ در برخورد با دشمنان داخلی موفق شدیم این سازمان دفاعی‏مان را از هر جهت قوی کنیم، ارتشمان را بازسازی کنیم و نیروی فاسدش را بیرون بریزیم و نیروهای صالحش را جلو بیاندازیم و نیروهای بی‏تفاوتش را بسازیم امروز یک قدرت عظیم منظم کلاسیک در سطح کشور داشته باشیم و سپاهمان که از صفر شروع کردیم، امروز به صورت یک نیروی بسیار عظیم و عمیق در سراسر کشورمان از روستاها گرفته تا مرزها و شهرها مایه امنیت خاطر مردممان به همین اندازه مایه وحشت دشمنان شده و آنها را از این که احمقانه دست به چنین قماری زده‏اند، پشیمان کرده است.

 و این حالت که برای دشمنانمان پیش آمده و برای خود ما نقطه مقابل آن پیش آمده است، در سایه عمل کردن به این آیه قرآن است: »وأَعِدّوا لهم ما استطعتم من قوة«؛ هر مقدار که می‏توانید قدرتتان را در حالت آماده باش نگهدارید.

 این جریانی که به صورت آموزش سپاه است، کم‏کم اوج می‏گیرد و مراحل تکاملی خودش را می‏پیماید و مایه امید ماست.

 این روند تکاملی مطلوب را ما به فال نیک می‏گیریم و انتظار داریم که سپاه پاسداران در آینده خودش را آماده کند که بهترین نوع آموزشها را به داوطلبان این میدان بدهد.

 امروز سپاه جایگاهی است که نیروهای مؤمن و فداکار مایل به مسابقه در خدمت به طور مسلحانه در میدان نبرد، به آنجا هجوم می‏آورند.

 خانواده‏های عزیزشان، معلمان و خویشان و فطرت پاکشان این سرمایه با ارزشی را در اختیار این انقلاب و این مردم قرار داده‏اند.

 سپاه باید آماده باشد که آن مواد خاصی که می‏شود از اینها بهترین انسانها و عالی‏ترین نیروهای دفاعی و تهاجمی را ساخت، آن را تعلیم دهد، که استحقاق این تعلیم را [هم] دارند.

 ما الان به این قانع نیستیم شما برادران سپاه در حد به دست گرفتن و پیاده جنگیدن و فعالیت با اسلحه‏های نیمه سبک را برای خودتان کافی بدانید و قانع باشید. امروز ارتش و سپاه ما که تحقیقاً هر چه پیش برویم، افراد مؤمن و خالص‏تری خواهند بود، باید به بهترین امکانات تعلیماتی و بهترین روشهای تربیتی مجهز شوند. فکر نکنیم که ایمان ما و عقاید ذاتی ما کافیست و نیروی ما همین جاست.

 اگر ما خیال کنیم که این کافیست به معنای هدر دادن این امکان است. ما اگر انسان مؤمن و معتقد را پرورش ندهیم، به ایمان و اعتقاد جفا کردیم. ارزش در متن و بطن وجود افراد مؤمن هست، ولی این ارزشها با تربیت و تعلیم اوج می‏گیرد و می‏تواند دهها برابر برای جامعه مفید و ارزش آفرین باشد. مؤمن و معتقد، اگر مسلح به علم باشد، یک قدم جلوتر است. اگر مسلح به سلاح رزمی سبک باشد، یک قدم جلوتر است. اگر مسلح به سلاحهای پیچیده با کاربردهای پیچیده باشد، باز یک قدم جلوتر است.

 بنابراین، آموزشها را باید قویتر، طولانی‏تر و جدی‏تر کنیم. انضباطها را باید آهنین‏تر کنیم و همان طور که امروز آثار رعب و وحشت را دنیای استکبار از نیروی مؤمن می‏بیند، با تربیت و تعلیم و آماده‏تر شدن، دشمنان ما سخت در هراس می‏افتند و فکر تهاجم به ما و دعوای با ما را از سرشان بیرون می‏برند.

 ما بنای تهاجم به دیگری را نداریم. ما بنای دخالت در زندگی دیگران به صورت فیزیکی و اشغال اراضی دیگران را نداریم. ما بنای جنگیدن برای فتح سرزمین و جنگیدن برای سرنگون کردن حکومت را نداریم.

 اگر خودمان محکم و معتبر نباشیم، آنها این بنا را می‏گذارند و تجربه جنگ تحمیلی این مسأله را نشان داد و از طرفی، وقتی که ما داعیه صدور انقلاب هستیم و وقتی که ما خودمان را حامی قرآن و حافظ اسلام می‏دانیم، باید حمایت بکنیم تحقیقاً دشمنان ما ساکت نمی‏نشینند و ما را تحت فشار قرار می‏دهند.

 اگر ما مسلح و آماده نباشیم، آنها به خاکمان تجاوز می‏کنند. کسی که می‏خواهد حرف حسابش را بزند باید اینقدر زورمند باشد که وقتی که حرف می‏زند، آنها با شمشیر جوابش را ندهند.

 دنیا وقتی که از منطق اسلام می‏ترسد، به جای این که مسلمانان با منطق رو به رو بشوند با توطئه مواجه می‏شود، حتی در کارهای سیاسی.

 ما اعلام کردیم که ایران پیشتاز مبارزه با اسرائیل است و می‏خواهد اسرائیل را از سازمان ملل اخراج کند و آمریکا به کشورهای اقمارش بخش‏نامه صادر می‏کند و آنها را تهدید می‏کند.

 این قضیه هواپیما ربایی، داستان زدن کشتیهای نفت، داستان توطئه کانال سوئز - این جریانی که در سراسر دنیا علیه نیروهای اسلامی راه می‏اندازند - ماهیت دشمنان ما را نشان می‏دهد و ما اگر نیرومند نباشیم، اگر آماده مقابل به مثل نباشیم این گرگها آماده خوردن ما هستند.

 امروز آستانه پنجمین سالگرد جنگ مفصل و طولانی‏ای [است]که علیه ما تحمیل شده است.

 اگر جمهوری اسلامی این مقدار قدرتی که امروز نشان داده است، نشان نداده بود و اگر سپاه و ارتش را نداشت، اگر بسیج و شهربانی و ژاندارمری در میدان نبرد و اگر مردم حمایت نمی‏کردند و روی پای خودمان نایستاده بودیم، اینها با ما چه می‏کردند؟ امروز بعد از چهار سال جنگ می‏بیند. یک کشور چقدر روی پای خودش ایستاده است. هیچ کس زیر این آسمان کبود پیدا نمی‏شود که بتواند مدعی شود که جمهوری اسلامی را حمایت کرده و با اسلحه به عنوان حمایت برای ما کاری انجام داده است.

 البته، هستند که به ما اسلحه فروختند، اما پول گرفتند، کسانی هستند که در بعضی جریان به ما کمک کردند و متقابل گرفتند. این جور نیست که در دنیا یک کشوری باشد که مدعی باشد که جمهوری اسلامی وابسته به او جنگنده است اما دشمن ما هر جا را که در اختیارش گذاشتند استفاده کرده است. این افتخار عظیم برای چه به دست آمده؟ برای همین حالتی که شما داشتید و زحماتی که ارتش و سپاه کشیده است. با این مقاومتی که شما خانمها و آقایان و خانواده‏های شهدا کردید، با مقاومتی که اسرای ما در بند عراقی کردند، با مقاومتی که معلولان و مصدومان جنگمان در میدانهای مبارزه سیاسی از خودشان نشان دادند، این حالت پایدار که مال خود ماست.

 این ارزش و ثبات را به ملت ما داده و این خوف و وحشت را در دل دشمنان ما انداخته که به دروغ ادعای صلح بکنند.

 شما برادران و خواهران بدانید که هر چه حرفهای اینها به گوشتان می‏رسد که مدعی می‏شوند که ما صلح می‏خواهیم، بدانید که اینها دروغ می‏گویند. اینها صلح به معنای واقعی نمی‏خواهند اینها آتش‏بس می‏خواهند، اینها از ما می‏خواهند که جبهه را خاموش کنیم و تفنگها را در انبارها بگذاریم یا در میدانها دست را از روی ماشه‏ها برداریم و ما در مقابل هم در مرزها بمانیم.

 در حالت درگیری و دلهره و مسابقه تسهیلاتی و خرج کردن برای جنگ و معطل کردن نیروهای جنگ در پادگانها و از حالت نیاز برای خریدن اسلحه و مهمات و تدارکات جنگ و خصومت و دشمنی در سازمانهای بین‏المللی و جهانی باقی بمانیم و کشورهای اسلامی در مقابل یکدیگر در حال رقابت باقی بماند. و آن کفار، آمریکا، شوروی و دیگران از این استفاده کنند و بر سر هر دوی ما بزنند و باج از هر دوی ما بگیرند و همه جا برای ایجاد ارتباط با ما ناز کنند و ما همیشه دستمان دراز باشد.

 ما این مسأله را فهمیدیم، منتهی اینها اسم این را صلح گذاشته‏اند.

 این صلح نیست، مطمئن باشید، خانواده‏های شهید ما مطمئن باشند که اگر ما موفق نشویم صدام و حزب بعث را بیرون کنیم، در این یکی، دو دهه آینده در منطقه صلح و آرامش نخواهد بود. و باید فکر کرد که ریشه این سرطان را کند و ریشه این جنگ‏افروزیها و آتش افروزها را نابود کرد و این آتش خرابی را آن چنان در منطقه از بین برد که مردم منطقه احساس کنند که دارای امنیت جدی هستند. کسانی که به اسلام می‏آیند، راهشان باز باشد و مردم بتوانند دنبال سازندگی بروند و این فقط زیر سایه یک پیروزی مطلق به دست می‏آید و آن پیروزی مطلق روی بازوها و در شماست و از گلوله‏های شما درمی‏آید و لوله‏های تفنگ‏های شماست که مسیر این آزادی و امنیت و صلح را می‏تواند تأمین کند.

 این قدرتی که ما پیشنهاد می‏کنیم و قرآن از ما خواسته: »وأَعِدّوا لهم ما استطعتم من قوة«؛ در سایه حرکتهای جدی به وجود می‏آید که - ان‏شاءاللّه - ما در آستانه آن هستیم. من امیدوارم که شما دوستانی که امروز دوره آموزش خودتان را جشن می‏گیرید، در تصادفی که پیش آمده یعنی با مراسم هفته جنگ همراه شده و با فراوانی که این روزها در هفته جنگ به اطلاع مردم ما خواهد رسید و روشنگریهایی که خواهد شد، آماده باشید و این آمادگی را حفظ کنیم و در لحظه مناسب که اهداف ما را تأمین می‏کند و خسارات کمتری به ما و مردم عراق وارد می‏کند، بتوانیم به این جنگ طولانی که بسیاری از امکانات این دو کشور و کشورهای مجاور را تا به حال خورده، پایان بدهیم و منطقه و مردم عراق را از شر حزب بعث و حامیانش راحت کنیم و راه را برای رسیدن به میدان اصلی نبرد که مرزهای فلسطین غصب شده و مظلوم است، باز کنیم و برای ایجاد آرامش دائمی و پایدار و صلح عمیق در منطقه و صاف کردن جاده‏های حرکت اسلامی از مزاحمتهای آمریکا و ابرقدرتهای دیگر، بتوانیم به حرکتی که آغاز کرده‏ایم، سرعت بدهیم.

 نکته‏ای که به شما و مردم در آغاز هفته جنگ عرض می‏کنم، که رزمندگان ما در جبهه‏ها هم به این نکته توجه خواهند کرد، این است که ما امروز بهترین شرایط را در طول دوران چهار ساله جنگ داریم. از لحاظ آموزشی که نمونه‏اش شما هستید و از لحاظ امکانات که در مقایسه با آموزشهای قبل، هیچ وقت به اندازه امروز نیروهای ما آمادگی نداشت.

 از لحاظ شناسایی دشمن امروز بهترین شناسایی را داریم و نقاط حساس و قابل عمل را در عراق مشخص کردیم. از لحاظ داشتن مواضع سوق‏الجیشی در سایه رشادتهای برادران شما در میدانها، نقاطی که لازم بوده در اختیار یک نیروی فاتح باشد، امروز در سراسر مرز از حاج عمران تا فاو در اختیار برادران شماست.

 از لحاظ سیاسی، در منطقه و دنیا با این شرارتهایی که اخیراً عراق کرده، ماهیت عراق فاش شده است، بمب شیمیایی و کاربرد آن با آن وسعت، دریا را ناامن کردن با این وسعت، دزدی هوایی کردن با آن وسعت و هر جا که حضور پیدا کرده، یک بی‏آبرویی برای عراق و برای حامیانش درست کرده، گر چه دشمنان ما شاید حاضر به اعتراف نباشند.

 اما این مسائل روشن شده است. جمهوری اسلامی هم یک حرف دارد و آن تقاضای کیفر دادن به کسی است که استحقاق کیفر دارد و رسیدن به حقوقی است که از ما در این چهار سال ضایع شده است. این هم چیزی است که دنیا می‏تواند بفهمد.

 البته، او می‏خواهد به این حرفها اعتراف کند، زبان و گوشش را می‏بندد، اما موضع سیاسی ما در دنیا محکم است. امکانات تعلیماتی ما بهتر از همه دوره‏های جنگ است و نیروهای تازه نفس ما در پادگانها؛ سنگرها و یا در پشت جبهه فرمان هستند و لحظه مناسب اقدام جدی است .

 من نکته‏ای که می‏خواهم عرض کنم، این است که الان دیگر هدف ما انهدام نیروی دشمن و یا گرفتن یک قطعه خاک یا بیرون کردن دشمن از خاکمان [نیست] هدف ما پیروزی نظامی و استراتژیک با هم است.

 یعنی شرایطی به وجود بیاوریم که با کمترین شرایط بهترین نتایج را از جنگ بگیریم و این احتیاج تأمل و تفکر و شرایط مناسب زمان و مکان دارد و این طور چیزها همه ابعادش تحت مطالعه است و در لحظه سرنوشت، مورد لازم را انتخاب می‏کنیم.

 و شما این آمادگی را حفظ کنید و ملت با هم باید همچنان گوش به فرمان و آماده باشد تا روزی که بتوانیم ثمره خون شهدا را بگیریم و از زحمات طاقت فرسایی که نیروهای ما و مردم ما در پشت جبهه در این دوران طولانی کشیده‏اند، نتیجه بگیریم و ان‏شاءاللّه که به زودی جشن پیروزی ارتش و سپاه و نیروهای رزمنده اسلامی را خواهیم گرفت و مردم عراق آن اهداف مقدس را که در اسلام عزیزمان است، خواهند دید و راه برای آزادی مردم منطقه باز خواهد شد.

    والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته