سخنرانی آقای هاشمی در نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی پیرامون مشخصات داخلی حزب
سخنرانی در نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی
با تشکر از دستاندرکاران برگزاری کنگره، برادران پاسدار انقلاب اسلامی به خاطر حفاظت از کنگره و اعضای حزب و شرکت کنندگان در این کنگره.
ما از روزهای اول که دم از تحزب و تشکل برای مسلمانها میزدیم، همیشه یکی از اهداف بسیار مقدسی که در نظرمان بود و هنوز هم تقدس خودش را به همان شکل حفظ کرده، این بود که نیروهای پراکنده و استعدادهای بسیار فراوان و مخلصی که در سراسر دنیای اسلام و فعلاً در درجه اول در کشور خودمان وجود دارد به شکلی اینها را هماهنگ و همسو و همراه بکنیم و از پراکندگیها جلوگیری بکنیم. تعلیمات یکنواخت و مناسب با زمان به آنها داده شود و به جای اینکه اینها همدیگر را خنثی کنند و همه مخلصانه، اما در تضاد با یکدیگر کار کنند، هماهنگ و متحد شوند و آن نیروی عظیمی که فکر میکنیم در نهاد این ملت و این مجموعه نهفته است، یک شکل قابل قبولی بگیرد. این هدف اساسی ماست.
البته جریاناتی هست که تا حدی این هدف را تعقیب میکند اما این تشکل مطلوب را ندارد. مثلاً روحانیت به عنوان یک نهاد بسیار مقدس و عمیق و ریشهدار این مسئولیت را در طول تاریخ شیعه به عهده داشته و این کار را کرده و خوب هم کرده اما برادران روحانی که در مجلس هستند و شما خودتان و همه ما خوب میدانیم که آن تشکل مطلوب و انسجام و هماهنگی مطلوب نه در برنامهها، نه در تبلیغات و نه در موضعگیریهاست و نمیشود چون مشورت لازم در جای لازم نمیشود. ضرورتی نمیبینند و امکانش هم در وضع موجود نیست.
سلیقهها، اختلاف فهمها، اختلاف درکها مسائل دیگری که خودمان میدانیم،باعث میشود که آن تشکل واقعی بدست نیاید؛ گرچه با همان تشکل طبیعی روحانی که ما داریم، موفق شدیم انقلاب را پیروز کنیم و من بارها گفتهام روحانیت بخشی از خواص و ویژگیهای تحزب را دارد که آن بخش این امکانات را در اختیار ما گذاشته و اگر تمام آن شرایط تحزب را داشت، روحانیت چیز بسیار عظیمی برای این عمل بود. ما انتظارمان این است، افرادی که در این حزب جمع میشوند از لحاظ روحی همان خواص روحانیون را داشته باشند و از لحاظ اطلاعات و کار کرد هم همین طور.
این کار هدف بسیار مقدسی است و این هدف باید به هیچ چیز آلوده نشود و خالصانه دنبال بشود تا این که بتواند کار خودش را بکند. اگر غیر از این باشد حرکت شکست خواهد خورد.
بنابراین هدف این است و حزب برای این بوجود آمده و اولین سرمایهای که لازم است برای این منظور به کار گرفته شود، اخلاص نیروهای حزبی است. خدای ناکرده اگر آن خلوص نباشد و اگر هدف آلوده به اهداف مادی و تمایلات شخصی شود و شرک آلوده شود، باز ضربه میخورد و ما را به هدفمان دور میکند.
اصلاً پایه تحزب از دید ما که میخواهیم در محیط اسلامی و با داشتن رهبری، ولایت فقیه، روحانیت، مجلس و همه نهادهای انقلابی، حزب تشکیل دهیم، هدف ما و آن مطلبی که ما دنبالش هستیم آن چیزی است که این ویژگی را لازم دارد، باید نهایت اخلاص در آن باشد.
حزب و تشکیلات به عنوان وسیله رسیدن به اهداف اسلامی باید انتخاب شود و اگر هدف این باشد ما باید خودمان را در تشکیلات ذوب کنیم یعنی شخصیت و تشخص خودمان را فراموش کنیم و تشخص و شخصیت صرف برای ما یک اصالتی پیدا بکند در رابطه با خودمان. یعنی اگر حزب را شما در کل با انقلاب مقایسه کنید میگویم حزب باید در انقلاب ذوب شود و اگر با اسلام مقایسه کنید میگویم حزب و انقلاب هر دو باید در اسلام ذوب شوند. ما وقتی خودمان را با حزب مقایسه میکنیم، اگر بناست حزب جدی داشته باشیم باید اساس براین باشد که ما در حزب ذوب شویم. یعنی آدم وقتی وارد این تشکیلات میشود به این فکر نباشد که ما میآئیم در این تشکیلات که یک پله برای بالا رفتن باشد. مگر این که بالا رفتن خودش هدف باشد. یعنی آدم فکر بکند که میروم آنجا خدمت بکنم، استعدادم را آنجا بروز بدهم، این باز آنجا تقدسی پیدا میکند.
به هر حال امیدواریم آن کسانی که وارد حزب شدند با این روحیه باشند و اگر نیستند از همین حالا خودشان را اصلاح بکنند و اگر نمیتوانند خودشان را اصلاح کنند به خاطر خدا و به خاطر حق، یک کار دیگری را انتخاب کنند و راه دیگری را بروند، که اینجا این مشکل پیش نیاید.
یکی از مشکلاتی که از اول از آن میترسیدیم و هنوز هم کمی خائفم، این است که ما در قدیم در زمان طاغوت تحلیلهایی که درباره حزب میکردیم، میگفتیم حزبی که از طرف هیأت حاکمه تأسیس شود، این حزب نمیتواند ریشهدار و عمیق باشد به خاطر آنکه اغراض مادی و دنیاطلبی و قدرت طلبی خیلیها را جذب میکند، که اینها با ریشه توی این حزب نمیآیند و مثل میزدیم به حزب رستاخیز که یک دفعه آن همه نیرو به اسم حزب رستاخیز و کانونها درست شد و وقتی که قرار شد از هم بپاشد مثل کرباسی از هم دریده شد و هیچ اثری جز نکبت برای مسئولانش نداشت، ما آنچه که خائف بودیم این بود که حزب جمهوری اسلامی وقتی اعلام بشود آن هم از طرف ماها که در هرم قدرت شناخته شده بودیم و نزدیک به امام و در شورای انقلاب بودیم، طبعاً به طور طبیعی افرادی که فرصتطلب بودند به طرف حزب میآمدند و این قابل انکار نیست و شاهدش هم همان اسم نویسیهای روز اول بود که مخلوطی بود از افراد مختلف، حزبی که در موقع مشکلات تأسیس شود، اینطور نیست برای اینکه کسانی در حزب میآیند که آمدهاند تا مشکلات را تحمل بکنند و خیلی که اگر آلوده فکر کنند و دور اندیش باشند، بگویند که در آینده این حزب به جایی برسد و لااقل یک دوره مشکلی را باید پشت سر بگذارند.
حزب جمهوری اسلامی در بدو تأسیس خود این مشکل را داشت که افراد فرصتطلب بیایند و این حزب را آلوده بکنند و یکی از مشکلات ما در تاریخ این حزب هم همین بود. در شهرستانها و در دفترها، در تریبون، در حوزهها و حتی در مرکزمان افرادی پیدا میشدند که آنها سالم نبودند و راه اتهام هم خیلی آسان بود. انحصارطلب، قدرتطلب، حزب حاکم و این چیزها را به ما میگفتند و از همین مسیر هم بسیاری از زحمات ما از بین میرفت. یعنی ما متهم بودیم به اینکه حزب حاکم هستیم و چون حزب حاکم بودیم، همه کمبودهای انقلاب را به پای ما مینوشتند.
هر دردی که انقلاب پیدا میکرد، حزب جمهوری اسلامی در رسانههای مخالفان متهم میشد که مسئولش این حزب است. مثلاً حکومت لیبرالها و حکومت دولت موقت شما میدانید چقدر از حزب جمهوری اسلامی را در کادرهای اساسی اجرائی داشت؟ در وزرا، در معاونین، در مدیر کلها، در استانداریها، فرمانداران، در ارتش و در هر جا... نبودیم ما، ما در شورای انقلاب بودیم اما کارها دست شورای انقلاب نبود ما عمده کارمان این بود که مشکلات قانونی و سیاسی را برطرف بکنیم که مجریان بتوانند کار کنند. در عین حال بدیها را زبانهای مخالف بر سر حزب جمهوری اسلامی میریختند و دم از دولت موقت حتی به عنوان آن نهضت آزادی نمیزدند و به نام ما ثبت میکردند.
علیرغم اینکه در مرکز قدرت هم بودیم و افرادی از این حزب در مرکز قدرت بودند اما برای حفظ اعتبار حزب، مشکلات داشتیم؛ از یک طرف از امکانات دولتی استفاده نمیکردیم که دلیلش هم همین کنگره است. همه نهادهای انقلاب بودجهای عظیم در اختیارشان هست، برای نشریاتشان، برای رفت و آمدشان و کارهای مختلف تبلیغاتیشان. ما حتی به اندازه یک هزارم درصد آن نهادهای بزرگ از امکانات دولت استفاده نمیکنیم و نمیخواهیم بکنیم.
بنای ما براین نبوده؛ مشکلات را تحمل میکنیم و قبول میکنیم، بناممان تمام بشود عیبی ندارد چون برایمان فرقی نمیکند، ما بناست در انقلاب ذوب شویم. ما جمهوری اسلامی را اصل میدانیم و حزب را الان فرع میدانیم و بنابراین بگویند که، حزب جمهوری اسلامی بد کرده یا اصل انقلاب بد کرده ما ترجیح میدهیم بگویند حزب جمهوری اسلامی بد کرده. برای اینکه اصل انقلاب محفوظ باشد، ما قبول هم میکنیم و خوب هم هست.
بنابراین ما این راه مشکل را طی کردیم و مشکلاتی داریم که شما خودتان میدانید، خودمان را به اینجا ما رساندیم و امروز اولین کنگره را موفق شدیم برگزار کنیم. بنابراین شما جمعیت عظیم، نماینده بخش عظیمی از این جامعه انقلابی هستید که به اینجا آمدهاید و بنابراین پایه یک حرکت بسیار قوی را از این به بعد میتوانید تحکیم کنید، که این چهار سال هم پشت سر افتخارات جالب توجهی هست. شرطش این است که از این به بعد تصمیم بگیریم که حتی بیشتر از گذشته مصالح شخصیمان را فدای مصالح حزب کنیم که حزب را هم فدای انقلاب میکنیم، و انقلاب را هم فدای اسلام میکنیم.
این تصمیم را داشته باشیم. در روابطمان در شغل پذیریمان، در سمت پذیریمان در حزب و در انتخاباتمان و در آرایمان و در هر کاری که میخواهیم انجام بدهیم، به عنوان یک نفر حزبی این حالت را حفظ کنید، اگر این حالت را حفظ کنید، پایهاش خیلی محکم میشود. به طور نسبی ما تصفیه شدیم و در آینده هم باید تصفیه بشویم. ما ممکن است هوادار خیلی داشته باشیم، صحبت از چند میلیون است. اما اگر کادرها مخلص حرکت کنند و کم هم باشند، میتوانند آن هوادارها را همیشه حفظ کنند ولی اگر کادر ما زیاد باشند و مخلص نباشد، آن هوادارها را میپاشانند و براین اساس خط و راه حزب باید روشن باشد.
ما توصیهمان به شما این است که این اخلاص و صمیمیت و این ذوب شدن در مصالح جمع و این فداکاری از سراسر زندگی ما در محیط حزب و در محیط خارج از حزب بدرخشد. اما کسانی پیدا نشوند و کاری بکنند که بتوانند ما را به انحصارطلب متهم بکنند و یا میخواهیم گروه گرایی به یک معنی بکنیم.
گروه گرایی به یک معنی که تعصبات حزبی باشد عیب ندارد. آنان نسبت به افراد مخلصی که همراه هم هدفش هستند باید تعصب و سمپاتی بیشتری داشته باشد. اما معنایش این نیست کسانی که تشخیص ندادند و کسانی که نتوانستند ارزش شکل حزب را درک بکنند و این مسأله برایشان روشن نیست، حالا به هر دلیلی سوابق تاریخی تحزب در ایران و به خاطر این فرهنگ زشتی که امروز برجامعه ما حاکم است که هر کس میخواهد از خودش تعریف بکند، میگوید من عضو هیچ حزب و دستهای نیستم که خیال میکند این یک افتخار است و یک ضعفی را به عنوان افتخار در پیشانی خود میزند. و جامعه هم در بعضی از موارد میپذیرد، در چنین محیطی، هستند هنوز کسانی که ارزش تحزب و تشکل را درک نکردهاند اما آدمهای خوبی هستند.
بنابراین اساس کار ما براین نیست که هر جا هستیم با کسانی که در حزب با ما نیستند، حالت مماشات نداشته باشیم یا از آنها استفاده نکنیم و یا صلاحیتهای آنها را نادیده بگیریم. حزب جمهوری اسلامی از افتخاراتش این بود، اولین بار که قرار شد، حزب نخست وزیر معرفی بکند، ما مرحوم شهید رجایی را معرفی کردیم. در همین شورای مرکزی رأیگیری کردیم، شهید رجایی حزبی نبود، کاندیدای حزبی هم داشتیم من حالا رقم یادم نیست فکر میکنم مثلاً 40 امتیاز آقای رجایی آورد، 30 امتیاز یکی دیگر و 25 امتیاز فرد دیگر؛ حزبیها کمتر رأی آوردند.
علتش این بود که همین روح در ما حاکم بود و ما باید اینجوری برخورد کنیم، افراد اصلح اگر دیدید به آنها واگذار کنید. البته ما خود تحزب را یک امتیاز میدانیم یعنی در جمهوری اسلامی این به عنوان یک امتیاز است اگر دو نفر مساوی دیدیم یکیشان حزبی بود و دیگری نبود این به خاطر درک ارزش تشکل یک امتیاز دارد. ارزش است برای ما ولی با توجه به این امتیاز، اگر امتیازات دیگری دیدید این حالت در شما محفوظ باشد که ما را متهم به تعصب نکنند، البته در عین اینکه ما چنین حالتی داریم ما را متهم میکنند، همین حالا از گوشه و کنار افرادی پیدا میشوند که با کنایه و یا با صراحت میگویند که مثلاً حزب جمهوری اسلامی فقط خودش را میبیند و دیگران را در نظر نمیآورد. این تهمت است. این ظلمی است که دارد به ما میشود.
البته ما آنهایی را که اشتباه میکنند میبخشیم و آنهایی را که مغرض هستند و میخواهند متهم کنند، حسابشان با خداست و تشکیلاتی را متهم کردن گناه بزرگی است، انشاءالله نکنند.
برادران و خواهران حزبی ما توجه داشته باشند که گاهی اعمال آنها در یک محیط کوچک انجام میشود و خیال میکنند چیزی نیست. اما این عمل در جاهای دیگری که منعکس میشود، به صورت یک خطر برای حزب تلقی میشود و من خیلی صریح صحبت میکنم برای اینکه حرفها را باید منتقل کنید به بچههای حزبی تا این مشکل هم از سر راه برداشته شود.
الان در شهرستانها جاهایی هست مثلاً امام جمعههایی هستند مثلاً که آنها به یک دلیلی یا با حزب نیستند، یا با افرادی که در حزب هستند، خوب نیستند و یا ارتباطی با هم ندارند و دعواهای آنها طوری در مبادی عالی این انقلاب به طریقی منعکس میشود. شما اگر یک ذره تردید در روح بزرگ امام برای این تشکیلات که سرتاپا مخلص امام است و در خدمت امام است و ولایت فقیه نقطه اوج مرکز تصمیمگیری در کارهایمان ذرهای تردید در روح امام ایجاد کند چه خسارتی به حزب زدهاید و چه خدمتی کردهاید که این را جبران کند.
از طرفی باید بگویم همه کسانی که در خارج حزب هستند آدمهای ناشایستی نیستند، آدمهای حسابی هستند، با آنها میشود همکاری و دوستی کرد، تفاهم کرد، سعیتان براین باشد که با آنها تفاهم بکنید و با مسئولان اجرایی کشور - شما هم اگر مسئولیت اجرایی ندارید - سعی کنید در حد امکان باز همکاری بکنید. نمیگویم خط و اصول را زیر پا بگذارید و یک آدم ناشایستهای را ترویج کنید. دقیق و رقیق برخورد بکنید که اعتبار حزب صدمه نبیند و بی جهت هم برای حزب مشکل ایجاد نشود.
از طرفی باید بگویم همه کسانی که در خارج حزب هستند آدمهای مسأله دیگر که من خوب احساس میکنم، برادران و خواهران حزبی خودشان حزب را آن طور که باید جدی نگرفتهاند. یعنی بدلیل آنکه مراکزی از قدرت دست کسانی هست که در این حزباند، این هنوز در ذهنشان این هست که این حزب امکانات فراوان دارد و تلاش لازم را نمیکنند و هنوز در حزب جمهوری اسلامی ذوب نشدهاند.
حزب جمهوری اسلامی نباید مشکلات مالی داشته باشد، حتی برای برگزاری این کنگره هم توانایی مادی چندانی نداشتیم و خدمت امام رفته مبلغی هم از امام گرفتیم. ما همه زندگیمان در خدمت انقلاب است و حزبی که از امکانات دولتی استفاده کند، خودکفا و قوی نمیشود.
در مقدمه این مطلب در برگزاری انتخابات و براساس این چیزهایی که گفته شد خواهران و برادرانمان با وجدانشان رأی عقیدتی بدهید و وقتی میخواهید رأی دهید به وجدانتان مراجعه کنید، ببینید چه کسی برای این حزب مفیدتر است به آنکه با خط شما میخواند رأی دهید و تأکید میکنم که مسئولیت برای حزب جمهوری اسلامی هیچ آشدهن سوزی نیست.
همین اشخاصی که الان در شورای مرکزی هستند، اگر در اینجا نباشند میتوانند پستهای مهم مملکتی را عهدهدار شوند. بنابراین این یک کار خاصی نیست که فکر و عقیده خود را نادیده بگیرد، شما در این چند روز فهمیدید که چه کسی را بپذیرید، این تعدادی که کاندیدا شدهاند، همهشان تأیید شده میباشند و شما با تشخیص خودتان آنها را انتخاب خواهید کرد. و امیدواریم از این کنگره که کارتان تمام میشود، حزب وارد یک مرحله جدیدی شود و انشاءالله در آینده هم این روح آزادی گرایی در روح ما محفوظ بماند که بتوانیم رشد کرده و از خداوند متعال تقاضا میکنیم به ما توفیق دهد در این تشکل اسلامی، موفق شویم که رضایت خداوند، رضایت امام زمان(عج)، رضایت رهبر عالیقدر امام امت و رضایت خلق مسلمان انقلابیمان را جلب کنیم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته