سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در صحن امام رضا(ع) پیرامون اهمیت شناخت ائمه(ع) و تفاوت انقلاب ایران با انقلابهای جهان

سخنرانی آقای هاشمی در صحن امام رضا(ع) پیرامون اهمیت شناخت ائمه(ع) و تفاوت انقلاب ایران با انقلابهای جهان

  • پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۶۳

 سخنرانی در جمع زائران صحن امام رضا(ع)

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 خدا را شکر می‏کنیم این جمعه مبارک را که شما و بنده را توفیق داده در روز تولد امام هشتم و صاحب این انقلاب و این کشور، در کنار مرقد منورش در حرم مقدسش و به افتخار مولد مقدسش، چنین جلسه با شکوهی داشته باشیم و درباره مسائلی که تحقیقاً مورد علاقه ائمه بزرگوار ما خواهد بود، صحبت کنیم. این محبت را از خداوند سپاسگزاریم و این توفیق را به فال نیک می‏گیریم و ان‏شاءاللَّه که برای ما و ملت ما مبارک باشد. این روز مبارک و مقدس را به شما خواهران، برادران و مردم غیور و شریف خراسان، زوار عزیز و عالیقدر امام هشتم تبریک عرض می‏کنم و از طرف شما این روز را خدمت امام زمان(عج) و صاحب امروز - امام هشتم - مبارک باد می‏گویم.

 برای شما مردم خراسان و مشهد، برای زوار عزیزی که از راه دور به زیارت این ولی اعظم الهی آمده‏اید؛ چیزی بهتر از این نیست که درباره انقلابتان و سرنوشتتان و مسائل جاری کشورتان صحبت شود. من همان بحثهایی را که معمولاً در خطبه دوم نماز جمعه برای مردم مان می‏گویم، مسائل جاری، روزمره و یک قدری وسیعتر که در یک سخنرانی مستقلی بگنجد، امروز بیان خواهم داشت و از این برخورد رو در رو با مردمی که از سراسر کشور در اینجا جمع هستند، برای توضیح وضع موجودمان، استفاده می‏کنم که ان شاءاللَّه برای شما زوار بتواند هدیه‏ای باشد تا وقتی که به خانه‏های خود برمی‏گردید تا با سایر مسلمانان انقلابیمان، در میان بگذارید.

 قبل از اینکه وارد این قسمت شوم، چند جمله‏ایی در مورد امروز و صاحب امروز - علی‏بن موسی بن‏الرضا(ع) - حرف می‏زنم که ما این جلسه را داریم با اسمش و وجود مبارکش، بحثمان را شروع کنیم. اصولاً همه ائمه معصوم ما، بعد از مرتبه رسالت و شاید هم در مواردی دوشادوش مقام رسالت، موجودات استثنایی و قله‏های سربرافراشته اقیانوس انسانیت هستند که خداوند خواسته اینها در میان انسانها به عنوان حجت انسانی و نمونه کامل و مخلوق والاتباری از مخلوقات خداوند باشد که امام هشتم هم یکی از آنهاست.

 برای زندگی اینها و برای تولد اینها، برای مرگ اینها، برای آثار اینها در تاریخ بشریت، خداوند برنامه خاصی خواست و مصداق آیه : »فی بُیُوتٍ اَذنَ اللَّهُ اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بالْغُدوِّ وَ اْلاصالِ« همینها هستند. ازدحام خاصی از بندگان خدا در قلم قدرت آفرینش، مأموریت پیدا کردند که این نطفه‏های پاک را در خودشان پاک کنند و به نسلهای مناسب زمان خودشان منتقل کنند و خاکها و مناطق خاصی از جغرافیایی دنیا، این افتخار را پیدا کردند که اینها را در دل خودشان نگه دارند و این ذخیره‏های الهی را برای زمانی که بشریت به آنها نیاز دارند، حفظ کنند و نسل‏های انسانهای شریف و آزاده تاریخ در سراسر جهان هم این افتخار را پیدا کردند که حامل اسرار، معارف و تعلیمات این بزرگ انسانها باشند.
 در تولد این بزرگ مرد می‏خوانیم که امام صادق(ع) پیش از آنکه امام رضا(ع) به دنیا بیاید، همیشه یاد این مولود پا به دنیا نگذاشته را می‏کرده و آرزو و تمایل نشان می‏داده که اگر امکان داشته باشد، عمرش را به اندازه‏ایی زیاد کند که این مولود مقدس را ببیند، و از پیش به عنوان اهل بیت و عالم آل‏محمد(ص) لقب گرفته، که کمتر تاریخ به خود دیده که خداوند انسانهایی را انتخاب کرده باشند که برای ما از اسرار مدلول و کشف نشدنی است. در بین ائمه، بعضیها هستند که خداوند برای پرورش دوران جنینی آنها از میان زنان عالم، خانمهای گمنامی را انتخاب کرده‏اند و از روایات استفاده می‏شود که تقدیر الهی بوده، نه تصادفی، من نمی‏دانم، ان‏شاءاللَّه در تحقیقاتی که برادران ما در این کنگره عظیم جهانی رضوی که این روزها به همت دانشمند محترم و برادر ما، و همرزم دوران مبارزه‏مان و یار همیشه در سنگر امام، جناب آقای واعظطبسی، در مشهد شما برقرار است، این مسائل را حل کنند و یا در دانشگاهی که باز در همین استان و به همت همین مرد، بناست این مسائل را حل کنند که چگونه می‏شود، خداوند برای پرورش انسانی مثل امام رضا(ع) تدبیر کرده که دختری از دنیای کفر غرب تا به صورت یک کنیز و برده اسیر شود و به منطقه اسلامی آورده شود و آن برای پرورش این لؤلؤ، برای پرورش این دُرّ عظیم، در قلم تاریخ تقدیر شده باشد. داستان و سّر آن چیست؟ نمی‏دانیم؟

 در مورد امام زمان(عج) و در مورد بعضی از ائمه هم، همین است. وقتی که خبری به حضرت موسی بن جعفر(ع)، پدر بزرگوار امام رضا(ع) می‏رسد که تاجر برده فروشی گروهی برده آورده به فلان نقطه، با دوستانش حرکت می‏کند که »برویم آنجا ببینیم«. می‏آیند و مطالبه یک برده زن را می‏کنند، و بردگان زن را از جلوی آنها عبور می‏دهند و بهترین آنها را نمی‏پسندند و مطالبه فرد دیگری را می‏کنند که آنها هم می‏گویند که یک برده زن مریض داریم که فکر نمی‏کنیم شما طالب آن باشید، امام فرمودند: »همان را بیاورید«، وقتی که او را می‏آورند، انتخاب می‏کند و بعد آن برده فروش هم که چیزهایی می‏دانسته، می‏گوید داستان چیست؟ تعجب می‏کند و می‏گوید، وقتی که من این برده‏ها را می‏آوردم، یک راهبه‏ایی و یک خانم تارک دنیای مغرب گفت: این خانمی که به عنوان برده می‏بری، این یکی از مراکز والای الهی است و متوجه این باشید!

 حالا داستان چیست که از آینده یک دخترک اسیر و یا بر دین دیگری، آن راهبه غربی، در عالم خودش به اسرار این زن واقف است؟ امام موسی‏بن جعفر(ع) در مدینه منتظر آن است، وقتی که وارد خانه او می‏شود، آن جسم غربی که تنها بوده، تبدیل به طاهره می‏شود. این خانم برده به شخصیت بزرگوار در بیت آل پیغمبر(ص) تبدیل می‏شود وقتی که امام رضا(ع) را به دنیا می‏آورد. از اهل بیت مطالبه کمک می‏کند، به خاطر اینکه وقتش را بتواند صرف عباداتش کند. این جزء چیزهایی است که تاریخ باید این را کشف و حل کند. چگونه است که از میان خاندان عظیم خود پیامبر(ص) و آل پیامبر(ص) و شخصیتهای بزرگی که از صدر اسلام تا این زمان که می‏خواهد در سال 148 ه’ .ق متولد شود، یک قرن و نیم رشد کردند تا چنان خانمی از دنیای غرب، در تقدیر الهی برای پرورش این موجود مقدس، در نظر گرفته شده است.

 درباره امام زمان(عج) هم چنین چیزی تقریباً هست و درباره ائمه دیگر هم چیزهایی مثل این هست. این مسائلی است که ما درست نمی‏فهمیم، در زمان خودشان هم نیستیم که اینها را برای ما توضیح دهند. اگر زمان ائمه بود، این مسائل باز و روشن می‏شد، در مدارک کلیمیان روی انساب شامخه و ارحام مطهر، تکیه شده که این موجودات مقدس از ابتدای جهان تا به امروز بوده‏اند که مرتب از شهری به شهری منتقل شدند تا به این جهان آمده‏اند، و باز برای مقبره‏شان هم همین محاسبات وجود دارد.

 این که امام رضا(ع) را از مدینه که عشق آل محمد(ص) است و همه دلهای آنهاست، با تقدیر الهی به خراسان می‏آورند و اینجا دفنش می‏کنند، این که تقدیر، حضرت معصومه(س)، خواهر بزرگوار امام را از مدینه می‏کشاند و در قم به ودیعت می‏گذارد، اینها اسراری دارد که تحقیقاً درباره جسدهای اینها هم، همین اسرار هست؛ از آن روزی که این مقبره مقدس و این منطقه جای خود را باز کرده و دلها را به طرف خودش جمع کرده است.

 خطه خراسان که در آینده می‏تواند مرکز عظیمی برای اطراف خودش باشد. افغانستان عزیز، چندمین منطقه بسیار حساس و مسلمان نشین، در اشغال شورویها است. در کل مسلمانان شرق ما در پاکستان، هندوستان و آن طرفتر، اینجا باید محوری و مرکزی باشد و جایی باشد که بتواند در مرکزیت عظیم اسلامیمان در دنیای آینده قرار گیرد. ما تحقیقاً نمی‏توانیم قانع باشیم به این عظمتی که امروز در مشهد می‏بینیم. این موجودات با ارزش را در دعاها و ...، مخصوصاً زیارت نامه را که می‏خوانید، آن تعبیراتی را که آنجا شده، در دنیا از اینها انتظارات دیگر هست، این وظایف الهی، برای آثار بسیار عظیم در نظر گرفته شده است که ان شاءاللَّه خراسان شما و مردم خراسان، جزء افتخار دارندگان این محبت عظیم باشند.

 اما بحث دیگر؛ یعنی مطالب روز که در جامعه می‏گذرد را می‏گویم. آنچه که به نام انقلاب اسلامی امروز در ایران جریان دارد و نزدیک شش سال دارد از عمرش می‏گذرد، یکی از مقاطع بسیار مهم تاریخ معاصر ماست که ما نمونه و شبیه آن را در تاریخ اسلام و سایر ادوار تاریخی که بود، نمی‏بینیم. واقعاً باید فکر کنیم و درباره این صحبت کنیم و این مسأله را یک مقداری بشکافیم تا ملت ما و رزمندگان ما توجه کنند که در چه مقطعی از تاریخ قرار گرفته‏اند و جزء چه جریان عظیمی قرار دارند. بنده شخصاً احساس عجز می‏کنم و می‏فهمم که خیلی کم می‏توانیم از این اقیانوس عظیم برداریم ولی به هر حال این دلیل نمی‏شود که نگوییم و باز هم کمتر می‏گوییم. این چیزی که به نام جمهوری اسلامی امروز در دنیا تحقق پیدا کرده، به این آرمی که کلمه اللَّه و لاالااللَّه به صورت هلالی شکل، نشان‏گر این حرکت است. این دارای ابعاد بسیار عظیمی است و دارای آثار بالقوه‏ایست که اگر صلاحیتهای ما بکِشد، در آینده بروز خواهد کرد که تاریخ از این مسیر آبستن حوادث بسیار عظیمی در کل جهان و به خصوص در محدوده دنیای اسلامی می‏تواند باشد. من کمی این مسأله را باز می‏کنم و روی دو بعد کلی آن حرف می‏زنم که یک قطره‏ای از اقیانوس است. این مال شماست و برای رهبر شماست و برای رزمندگان شماست، مال این ملت حماسه آفرین است و برای ما نیست و من به عنوان یک سرباز از میلیونها سربازی که دارند برای این کشور خدمت می‏کنند، می‏توانم حساب شوم.

 از لحاظ معنوی و مادی هردوی آنها را در چند جمله‏ایی عرض می‏کنم. از لحاظ معنوی این حرکت را که به نام انقلاب اسلامی جریان دارد، شما از نظر سیاسی نمی‏توانید مقایسه کنید با حرکتهای شبیه سیاسی آن که در دنیا اتفاق افتاده است؛ مثلاً حرکتهای مارکسیستی و یا حرکتهای لیبرال خواهی و یا حرکتهای ناسیونالیستی و جغرافیای که برای یک قوم و برای خاک و برای محدوده یک مرز تهیه شده، این جوری نیست و این یک تیپ دیگری است نوع حرکتهای سیاسی اجتماعی که در دنیا اتفاق می‏افتد مخصوصاً در این قرون اخیر، با قرون بعد از رنسانس و بعد از انقلاب فرانسه و بعد از انقلاب شوروی، وقتی آن حرکتها و انقلابها و نهضتها را آدم می‏سنجد، محتواها را با محتوای این حرکت مقایسه می‏کند، امید بسیار نسبت به این حرکت، فراوان می‏شود که این حرکت تفاوت کیفی بسیار زیادی با سایر حرکتها داشته باشد.

 انقلاب اسلامی ایران را ما به عنوان یک حرکت ایرانی و مظلوم محدود نمی‏کنیم، به عنوان یک حرکت محدود ضد آمریکایی و ضد غربی و یا ضد شرقی، حاضر نیستیم که سطح آن را پایین بیاوریم. ما این حرکت را در کشورمان و با مردم خوبمان، به عنوان احیای حرکت اصیل و عمیق و آسمانی اسلام، حساب می‏کنیم که بر دوش جبرئیل از آسمان بر زمین آمده و در دل امام زمان(عج) و قلب پیغمبر(ص) جریان پیدا کرده و در اختیار بشریت قرار گرفته است. ما آن حجره محقر امامان را، امروز سایه غار حرا می‏دانیم که جبرئیل از آنجا با مردم حرف می‏زند و فکر می‏کنیم که زبانها و مشت‏های گره کرده شما که به طرف سینه‏های استکبار جهانی می‏رود و مقاومتهای کم نظیر شما، همان حرکتهای رزمندگان اسلام در بدر و حنین و احد آنهاست، و همان حرفهاست که امروز از اینجا خودش را نشان می‏دهد و به این دلیل، این حرکت را صاحب پیام می‏دانیم. نمی‏توانیم خودمان را قانع کنیم که فقط برای ایران فکر کنیم و جرأت نداریم از خداوند و از صاحب این جهان که خود را در استخدام قوم ایرانی به زمان فارسی در آوردیم و برای مقطع محدود روی آن حساب کنیم.

 یک حرکت عمیق اسلامی برای زدودن آثار ظلم و غبار گرفته اسلام که در طول چهارده قرن تاریخ بشریت دچار مظالم و کینه توزیها و جاه‏طلبیها و قدرت طلبیها و زورگوییهای افرادی از هر فرقه و گروه در هر گوشه‏ایی از جهان صورت گرفته است. فکر می‏کنیم که آثار این انقلاب آثار محدود به ایران و مال این زمان نخواهد بود و به این دلیل، توان و نشاطمان بالا می‏رود و همان طور که رزمندگان مان را بالا می‏بینیم، آن رزمندگانی که با جهان خود و هستی خود و با تمام موجودیت خود در خدمت این انقلاب هستند و آن خانم بزرگواری که نور چشمش را و فرزندش را که مثل جانش دوست دارد، همراه گوشواره و دستبند ازدواجش می‏آورد دم اداره بسیج تحویل می‏دهد، آن پدری که جسد مقدس جوانش را که از جبهه آورده تحویل می‏گیرد و در کنار او سرود پیروزی برای مردم می‏خواند، این جور آدمها را نمی‏شود حساب کرد که برای ایران و برای یک محدوده زمانی معین، این گونه کار می‏کنند.

 خیلی از اینها، آدمهای بی‏سواد یا کم سواد هستند که خیلی از حرفهایی را که من می‏زنم، نمی‏توانند بفهمند و این گونه مسائل را نمی‏توانند تحلیل کنند، اما آن قلبهای منورشان و آن دلهای پاکشان مورد تابش انوار الهی قرار گرفته و روشن هستند و حکمت را خداوند در دل اینها تابانده و اینها را در خدمت این انقلاب گذاشته و یک چیز دیگری اینها می‏خواهند. واقعاً این فداکاریها و جهادها و گذشتها و این تحملها و این مقاومتها، اینها را نمی‏شود ما تحلیل مادی کنیم، اینها یک پیام رسالت الهی است که خداوند خواسته از زبان این مردم و با این مردم در زیر سایه این امامان بزرگوار در سایه تعلیمات عالیه مردانی که در تاریخ بشریت مظلومیتشان بی‏نظیر است، از این طریق، آنها را در آسمانها جا دهد. دنیای استکباری هم خیلی چیزها را نمی‏داند؛ یعنی به ارج و اعتبار این معنویات واقف نیست اما چون جرقه‏هایی را از انقلابها در گوشه و کنار دیده، چیزهایی را می‏فهمد، وحشتش از همین جاست که این حرکت یک حرکت عادی نیست و این، پیام دارد.

 این حرکت به نظر من اگر موفق شود، پیش بیاید و کارش را انجام دهد، آنچنان بنیانی در دنیا بوجود خواهد آورد و آنچنان تمدنی را در این مقطع، پایه‏ریزی خواهد کرد که دیگر با بمب اتم هم نمی‏شود این پایه‏ها را ترکاند، و اینها خواهند ماند و بشریت را به آن راهی که خدا برایش خواسته هدایت کند.

 خیلی فرق و تفاوت است بین حرکتها و انقلابها و قیامها که پیام و محتوایی، این چنین دارند، و حرکتهایی که بیشتر با اهداف مادی و دنیایی حرکت می‏کنند، شما ببینید؛ مثلاً، جریان حکومت بنی‏عباس که نزدیک 500 سال بر بخش عظیمی از تمدن آن روز و بر مهمترین اقطاع دنیا حاکم بود، چون صرفاً یک حرکت دنیایی و قدرت طلبی بوده، چه چیزی دنبال خود دارد؟ چه چیزی از بنی‏عباس به عنوان هدایتگر یک فرهنگ سازنده و یک حرکت انسان آفرین وجود دارد، یا در زمان خودمان، خانواده بسیار شوم و پست پهلوی که یک دهم حکومت بنی‏عباسیها حکومت کرد، حالا که ما جشن مرگ و زوالشان را می‏گیریم، از اینها چه چیزی برای عرضه کردن به تاریخ و اعتبار دادن به انسانیت و نشان دادن حرکت انسانها باقی مانده است، پنجاه و چند سال حکومت است که این همه تباهی در آن است، و چیزی نمی‏تواند عرضه کند.

 به همین مقیاس، بقیه چیزها؛ مثل مغولها که دوران طولانی را از اروپا گرفته تا چین، آن چنان تحت کنترل قرار دادند، و وقتی که رفتند چه چیزی از خود به جای گذاشتند؟ اینگونه حرکتها، حرکتهای بی‏پیام و حرکتهای بی‏دنباله است. اگر این دنباله داشته باشد، لعنت و نفرین است و فساد، اما یک حرکتهایی هست گرچه محدود، ولی در تاریخ بشریت آن چنان جای خود را باز می‏کند که در ابعاد تاریخ و از پشت پرده‏های ضخیم تعصبات نژادی و جغرافیایی و فرهنگی خودش را نشان می‏دهد، و سازندگی خود را دارد و نمونه آن اسلام و حکومت حضرت علی(ع) و حکومتهای موجود ماست؛ یعنی حکومت جمهوری اسلامی و نمونه عالی آن حرکت، عاشورا است. اینها صاحب پیام هستند، هر چه از سطح اینها پایینتر بیاید و بین آن قرار بگیرد به همان اندازه‏ایی که از این حرکتهای اصیل فاصله می‏گیرند؛ آثارش کم می‏شود و به همان اندازه‏ایی که به حرکتهای مادی نزدیک می‏شوند، ارزشش پایین می‏آید.

 چیزهایی مثل حکومت صفویه را اسم می‏برم و یا فاطمیه‏ها را در مصر نام می‏برم. ما افکار آنها (صفویه) را نمی‏پسندیم، تیپی نبودند که اسلام ناب را فهمیده باشند، ولی به هر حال برای خودشان یک پیام داشتند، یک خانواده‏ای آمدند حکومت کردند و فساد هم زیاد دارند ولی هنوز آثار فرهنگی آنها بعد از گذشت چند قرن، خودش را نشان می‏دهد، یک سایه‏ایی از پیام در وجودشان بود و بر افکار مذهبی مردم آن روز تکیه کرده بودند که به خاطر آن شعارهایشان ناچار بودند که یک کارهایی انجام دهند.

 حالا نهضتی مثل نهضت اسلامی ایران که همه هستی خودش را در سایه مسائل فرهنگی و انسانی و اسلامی می‏گوید و ادامه می‏دهد، این بسیار می‏تواند مؤثر باشد. در ظرف همین مدت پنج سال، شما می‏بینید که جمهوری اسلامی علی‏رغم این همه دشمنی و این همه ظلمی که می‏شود، در دنیا می‏تواند کنگره‏های عظیمی بوجود آورد. اگر می‏بینید که حضور حجاج ما میان یک میلیون و اندی حاجی در جزیرةالعرب؛ مانند یک کوه است و اگر می‏بینید که افکار بلند امام بزرگوار ما وقتی که در مجامع دیگر مطرح می‏شود و دشمنان اسلام را خشمگین می‏کند و وادار به مقاومت می‏کند. اینها یک چیزهایی است که آثارش را فوری نمی‏شود دید اینها پایه‏هاست که برای آینده می‏تواند کار کند.

 اگر می‏بینید جمهوری اسلامی اینجاست اما در لبنان، مسلمانهای لبنان با حمایت و الهام از جمهوری اسلامی، ضربه به استکبار غرب، آمریکا، فرانسه و... می‏زنند، و آن طور نیروهای آنها را ذلیل از کشورشان بیرون می‏ریزند، اینها از آثار همین طرز تفکر است. اگر می‏بینید که امروز یک اسم مبهمی به نام جهاد اسلامی که ما نمی‏دانیم عاملانش چه کسانی هستند در دنیا غربی‏ها و شرقی‏ها را بی‏خود می‏ترساند؛ به خاطر این است که اینها از حرکت فرهنگی این چنین می‏ترسند. اینها حرفهای اول کار است و بگذارید از شما یک نسل بگذرد، و بگذارید این حکومت موفق شود و یک نسل را در مدرسه‏ها تا دانشگاه‏ها تعلیم دهد. بگذارید با فشار کار تبلیغی و افشاگری، سینه‏های جوانهایی که مملو شده از فسادهای فکری در دوران گذشته را صاف کنیم، و بگذارید پایگاههای علمی و تربیتی و دانشگاههای بین‏المللی اسلامی در سراسر دنیا به وجود بیاید، و بگذارید ارتباطات زیادتری از جمهوری اسلامی با مجامع دنیا پیدا شود و بعد این آثار را خواهید دید.

 این قضیه به اینجا ختم نمی‏شود، استکبار جهانی از اینها می‏ترسد، آمریکاییها این اواخر که در خلیج فارس ماجراجویی می‏کردند و صحبت بود که به اینجا بیایند، یکی از آن مغزهای متفکر شیطانشان در یکی از مراکز رسمی آمریکائیها بلند شد و گفت که این حرکت شما بسیار خطرناک است، و اعلام کرد و گفت : من می‏ترسم، رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت اللَّه خمینی با این حرکت ما، این مرد بزرگ موفق شود پشت سر هم دو رئیس جمهور ما را از کاخ سفید بیرون بیاورد و کافی است که یک رئیس جمهور بدست آیت اللَّه بیرون کشیده شود و نگذارید این تاریخ به این صورت تکرار شود. شما حرف را از چه کسی و در کجا می‏شنوید، کجاست قضیه، ایرانی که در طول تاریخ، این قرن گذشته با پنجه سفرای درجه چندم کشورهای غربی می‏پوسیده، اینجا وزیر و وکیل تعیین می‏کردند، اینجا شاه و ولیعهد تعیین می‏کردند، اینجا نخست وزیر و حتی امام جمعه تعیین می‏کردند، اینجا مرجع تقلید می‏تراشیدند!؟ همین‏ها حالا اعتراف می‏کنند که یک روحانی از داخل خانه محقرش در جماران با قدرت انقلابی و اسلامی خود، دو رئیس جمهور را در آمریکا از کاخش بیرون کرده و واقعیت دارد، این مسأله کوچکی نیست، البته برای ما نه ریگان کسی است و نه کارتر، و فرقی هم نمی‏کند که حالا امام کارتر را برده و ریگان را آورده، مسأله این است که ایران تبدیل شده به یک جایی که آمریکا هم برای تبلیغات داخلی‏اش و برای انتخاباتش مجبور می‏شود که روی سیاست اینجا حساب کند. امروز از نظر ستاد تبلیغاتی، هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان در آمریکا، معنای دخالت در خلیج فارس و رو در رویی رسمی با ایران به منزله از دست دادن امکاناتشان است و به هچل افتادن در داخل کشور خودشان است، این یک واقعیت است.

 ذلتی که آمریکاییها در لبنان تحمل کردند و خفتی که آمریکاییها، قبلش در ایران تحمل کردند، استکبار جهانی این مسائل را احساس کرد، اینها مربوط به همین بعد معنوی شماست که در انقلابتان وجود دارد والا ما نه سرباز داریم تا در آنجا بجنگد و نه پول داریم تا خرج انتخابات در آمریکا کنیم، حرکتهای معنوی این مردم است که در تاریخ دنیا سرنوشت ساز است. در بعد معنوی این انقلاب حرف زدن زود است و احتیاج به گذشت یک نسل دارد که ملموس شود. روزی که ما دانشگاههایمان و مدارسمان و رسانه‏های جمعیمان و روزنامه‏هایمان و قرائت خانه‏هایمان و... را، همه این چیزهایی که برای ساختن انسانها ساخته می‏شود، در آن حد مطلوب بتوانیم تنظیم کنیم، آن موقع است که می‏توانیم بگوییم چه کار در دنیا می‏کنیم و انقلاب اسلامی راه خودش را آنروز می‏تواند چه طور ادامه دهد.

 اما در بعد مادی، من یک تکه کوچک می‏توانم بگویم، در بعد مادی اگر کسی به صورت ظاهر حالا نگاه کند، ممکن است که از بعضی قضاوتهای عجولانه‏ایی که گاهی افراد سطحی می‏کنند، فکر کنند که جمهوری اسلامی موفق نبوده است، امروز وضع مادی و اقتصادی کشور چیز مطلوبی نیست، بر عکس به نظر من و کسانی که مقدار زیادی هم آشنا هستند به وضع اقتصادی کشورمان، و هم به گذشته، فکر می‏کنم یکی از اساسی‏ترین پایه‏های یک حرکت مادی و اقتصادی در این کشور ریخته‏شده که آینده خودکفایی و استقلال اقتصادی و صنعتی این کشور را دارد، تنظیم می‏کند و پایه‏اش از اینجا شروع شده است.

 در زمان گذشته و امروز اگر ما بخواهیم یک مقایسه‏ایی کنیم با یک مثل کوچک که مطلب را می‏گویم و یک کمی باز می‏کنم. رژیم پهلوی یک سیاستی برای این کشور داشت که شبیه سیاست بچه ثروتمندی است که پدرش مرده باشد و اموال بی حسابی بدست او رسیده باشد و این اموال را خرج یک تشکیلات عیاشی کند و یک ساختمان مجلل و ابزار مجلل و عیش و نوش که بتواند یک دوره کوتاهی را بگذراند و بعد دست خالی به گدایی برود و یا به خاطر مسائلی به زندان بیفتد. کشورما در زمان پهلوی چنین وضعی داشت. برای اینکه اینها دنباله حکومت خودشان را نمی‏دیدند و نمی‏فهمیدند که این ملت روزی حسابشان را می‏رسند، بنابراین سیاست اقتصادی مقطعی انتخاب کرده بودند که بسیار خطر ناک بود. آمده بودند و روی اقیانوس نفت و این ماده بسیار پرارزش نشسته بودند و با امکانات فراوانی که از استکبار و وابستگی بدست آورده بودند، برداشت از جیب این مردم و میراث نسلهای گذشته را شروع کرده بودند.

 آنها به ریخت و پاش و پرکردن جیب یک عده و راضی نگه داشتن یک قشر، به قیمت محروم نگه داشتن اکثریت عظیم محرومان کشور پرداختند و این کار بسیار خطرناکی بود. در آن تاریخ که این قدر تورم در سطح دنیا نبود؛ اینها روزی شش میلیون بشکه نفت بر می‏داشتند و می‏فروختند و پولهایشان را به اجناسی که طبقات مرفه این مملکت می‏پسندیدند، تبدیل می‏کردند و دروازه‏ها را باز گذاشته بودند. چنین سیاستی انتخاب کرده بودند. بطوری که امروز بعضیها فکر می‏کنند، که آن دوره رفاه و فراوانی گذشت که برای خودشان هر چه می‏خواستند می‏آوردند، و اصلاً در فکر طبقات محروم نبودند. طبقه محروم آن روز فکر نمی‏کرد که یخچال داشته باشد، برق داشته باشد. از شصت و یا هفتاد هزار روستای ما کمتر از چهار هزار روستا در تمام دوران گذشته از برق استفاده می‏کردند و آن هم به خاطر اینکه به یکی از خانمها و یا خاندان پهلوی ارتباط پیدا می‏کردند. این سیاست خیلی آسان است اما این گونه نمی‏شود زندگی کرد. ولی اگر کسی بخواهد برنامه‏ریزی کند و موجودی خود را طوری خرج کند که حساب آینده را داشته باشد و برای خودکفایی فکر کند و برای بریدن روابط با دیگران را حساب کند؛ این وضع خیلی فرق می‏کند.

 جمهوری اسلامی در تمام این دوره پنج سال و نیم به جای شش میلیون زیر دو میلیون بشکه نفت فروخته؛ یعنی خیلی کمتر، در حد یک چهارم و وقتی که اوج می‏گیرد یک سوم.

 در مقابل همین مقدار پولی که از نفت به دست می‏آورد، چون منبع دیگر به غیر از نفت برای تحصیل امکانات خارجی نداریم، در مقابل به جای اینکه اینها را به اشیاء لوکس تبدیل کند و وسایلی که فقط طبقه مرفه را راضی می‏کند، بخرد، امکانات را به تدریج به همه جا پخش کند تا به دست همه برسد. در گذشته قدرت خرید یک قشر محدودی را، بالا برده بودند و قدرت خرید اکثریت مردم ما بسیار ناچیز بود. از لحاظ اقتصادی اینگونه اداره کردن کشور خیلی آسان است، برای اینکه اکثریتی که هیچ چیز دستش نیست اصلاً بازار نمی‏آید، چیزی در دست ندارد که بخواهد خرید کند، آن یکی نان و یک مقدار ماست و پنیر می‏خواهد که آن را می‏خورد و بعد می‏رود صحرا و کار می‏کند.

 اگر ما قدرت خرید طبقه محروم را بالا ببریم، هر اقتصاددانی می‏داند که طبقه محروم به شدت دچار مضیقه می‏شود؛ مثلاً کارگری که در گذشته بیست تومان می‏گرفت و یکدفعه جمهوری اسلامی گفت »60 تومان بگیرد«، این چهل تومان اضافی را از فردا می‏خواهد به بازار بیاورد، برای این چهل تومان اضافی سه برابر قدرت خرید قبلی خود تقاضای یک سری کالاهای جدید از وسایل زندگی نو که با آب و برق می‏سازد می‏کند.

 اگر این سیاست را رژیم پهلوی می‏خواست بکار بگیرد، تحقیقاً از عهده‏اش بر نمی‏آمد و زیر مشکلات خُرد می‏شد، آن یک سیاست خاصی در پیش گرفته بود، این مقدار پول نفت می‏گرفت، می‏خواست که این پول را تبدیل به ریال کند تا مصرف شود، تشویق می‏کرد که مردم به مسافرت بروند، تشویق می‏کرد که مردم به خارج بروند، برای اینکه ریال به دست بیاورد و از بیرون تشویق می‏کرد که هر کس هر چه می‏تواند بخرد و بیاورد؛ به خاطر اینکه بتواند دلارش را تبدیل به ریال کند.

 حالا ممکن است که بعضی از آنها خیال کنند که آن موقع چه قدر خوب بود که دلار را هشت تومان می‏خریدیم و به هر کشوری هم که می‏خواستیم می‏توانستیم برویم، روادید هم نبود. این فرد نمی‏داند با حسابی که شاه و طرفدارانش در نفت و وزارت بودجه می‏کردند، ده سال دیگر به کلی وضع نفت جور دیگری می‏شد و ایران به وارد کننده نفت تبدیل می‏شد.

 خوب! شما آن روز را حساب کنید که کشور چه بلایی سرش می‏آمد، آنها خیال می‏کردند که با این جریانها، کارخانه می‏سازند و کارخانه‏ها منبع درآمد می‏شود و حالا ما می‏فهمیم که چقدر راست می‏گویند. این کارخانه‏هایی که آنها آوردند، همه آنها دلار خور است. یک کارخانه مونتاژی که با صنعت غرب باید بچرخد، اگر جنس خارجی نیاید اصلاً نمی‏تواند بچرخد، این چنین می‏خواستند مملکت را به آن شکل اداره کنند، البته گفتن این حرف که ما هنوز موفق نشدیم به آن نقطه مطلوب برسیم، مشکل است، اما جای دقت دارد.

 امروز یک سنت پول ارز که ما بدست می‏آوریم حساب شده است، و آن، جایی مصرف می شود که تبدیل به کارخانه شود و تبدیل به بندر شود و تبدیل به کالای واسطه شود و بتواند مشکلات کشور را حل کند. هر ریا کاری که روی اقیانوس نفت نشسته باشد به آسانی می‏تواند مردمش را گول بزند! یک نسل را می‏تواند گول بزند اما نسل بعدی او را نفرین خواهد کرد. حالا شما فکر می‏کنید که حاجیهای ما می‏روند عربستان سعودی، می‏بینند که آنجا در بازار، جنس از ژاپن هم ارزانتر است، چون ژاپن مالیات برای مصرف دارد و عربستان مالیات را هم ندارد، تجار از کارخانه می‏خرند و می‏آورند و می‏فروشند، از خود آمریکا و انگلیس هم ارزانتر است.

 یک کشور عربستانی که سه برابر ما نفت می‏فروشد و یک پنجم ما جمعیت دارد و درآمد توریسم حج و خیلی چیزها دارد و اکثریت مردمش هم یک مشت عشایر هستند و در بیابانها که به این چیزها کاری ندارند و یک سری قشر خاصی از آنها به این چیزها وابسته‏اند، این کشور را اگر کسی بخواهد مقایسه کند با جای دیگر، آن درست مثل یک خانواده عیالواری است که چندین نفرند و چیزی غیر از بازو و بیل و کلنگ ندارند و یک خانواده‏ایی که یک ثروت عظیم بادآورده را در اختیار یک بچه نُنُر گذاشته‏اند و می‏گویند تو بردار مصرف کن، این قابل مقایسه نیست.

 کشورهای دیگر را ببینید؛ پاکستان و ترکیه و سوریه و مصر را ببینید که در کشورهای عربی و آفریقایی از همه اینها 50 سال جلوتر بوده و ببینید که در آنجا وضع چگونه است، آنها آن امکانات را ندارند، کشورهایی که مثل ما هستند و ما بین اینها واسطه‏ایم، امکانات تا حدودی داریم و می‏توانیم نیرومند باشیم به شرطی که درست مصرف کنیم.

 این چیزی که به عنوان سیاست اقتصادی جمهوری اسلامی وجود دارد، تصمیم گرفته که منبع ذخایر را تلف نکند و برای نسلهای آینده نگه دارد و حفظ کند و ضمناً کشور را در سایه این چیز بسازد و پایه را محکم کند و این برای استکبار جهانی خیلی سخت است. آنها این طور چیزی را نمی‏خواهند.

 آن از نظر معنویتمان و این حرکت مادیمان - که فقط یک اشاره‏ایی کردم - استکبار را خشمگین کرده و علیه ما هر روز توطئه می‏کنند. این روزها ما شاهد یک توطئه جدیدی هستیم و آن به کار بردن موشکهایی دور برد است که به شهرها و کشتیهامی‏زنند ولی کاری از پیش نمی‏برد. با بکار بردن اسلحه شیمیایی که فکر می‏کردند که به جنگ خاتمه می‏دهند - چون جنگ جهانی را با اسلحه شیمیایی توانستند خاتمه دهند - کاری از پیش نبرد، هجومهای بزرگ تبلیغاتیشان کاری از پیش نبرد، آلوده کردن محیط زیست کاری از پیش نبرده، زدن کشتیها - به قول خودشان محاصره خارک - کاری از پیش نبرد.

 آن روزها یک حرکت ناجوانمردانه تبلیغاتی زشتی را علیه جمهوری اسلامی شروع کردند که نمونه‏هایش را می‏بینید؛ یکی از اینها همین کانال سوئز است. من نمی‏دانم این استکبار هنوز آنجا چه می‏خواهد بکند و یک چیز پیچیده مرموزی دارد پیش می‏آید که ما نمونه آن را در تاریخ ندیدیم و منتظریم جوانب قدری روشن شود. یک روز یک دفعه خبر دادند که چند کشتی در کانال سوئز، در دریای سرخ و باب المندب شمال و جنوب سوئز منفجر شده است، عجیب است، بعد خبر دادند که سازمان جهاد اسلامی که در بیروت و جاهای دیگر معمولاً اسمش با جمهوری اسلامی همراه بوده، گفته که من مثلاً 200 عدد مین در دریا ریختم و مسؤولیت را به عهده گرفته است. هر روز یک کشتی جدیدی از کشتی‏های چینی و کره‏ای و یونانی و انگلیسی در ساحل عربستان و یمن شمالی و در وسط دریا منفجر و غرق می‏شود که این چیز عجیبی است. مقامات مصری به طور مبهم اعلام کردند که احتمالاً پای دو کشور در این جریان است، اسم دو کشور را نبردند و نمی‏توانستند بگویند؛ چون یک دولتی نمی‏تواند یک اسمی ببرد. البته بعد تفسیر کردند که منظورشان ایران و لیبی است.

 برای ما مسأله عجیبی است، از یک طرف می‏بینیم مین گذاری که یک کار پیچیده امروزی است، این طوری نیست که خیال کنید راحت است و حتی کشوری یا دولتی که قدرتی نداشته باشد، می‏تواند در دریا مین بگذارد، کشورهایی که نیروی دریایی قوی دارند می‏توانند این کار را انجام دهند، به این سطحی که اینها گفتند، ما در منطقه، کشوری که این قدرت را داشته باشد، نمی‏شناسیم که 200 عدد مین بکارد و کشتیها هم این چنین غافلگیر شوند و وسط دریا بمانند. برای خود ما که یک کشور نسبتاً نیرومندی در منطقه هستیم البته از لحاظ نظامی - در این سطح و در یک بار مین گذاری و غافلگیر کردن کشتی‏ها یا غیر مقدور است و یا بسیار بسیار مشکل است. کشورهای منطقه اکثرشان نمی‏توانند این کار را انجام دهند، این کار را یا شورویها می‏توانند بکنند یا آمریکاییها و یا اسرائیلیها که آنجا هستند می‏توانند انجام دهند، یا یک برنامه بین المللی می‏تواند باشد، باید قدری صبر کرد تا روشن شود که قضیه چه بوده است.

 از آن طرف آدم تعجب می‏کند که استکبار جهانی که یکی از کارهایش این است که ما را همیشه ضعیف و در حال سقوط و نادان نشان دهد! حالا جا خالی کند و بگوید که ایران این قدر قدرت دارد؟ این قدر دستش باز است که می‏تواند کانال سوئز را که سخت محافظت می‏شود و دریای احمر را که در طرف غربش، فرانسویها در جیبوتی و خود آمریکاییها در سومالی و در خود مصر و این طرف عربستان و یمن شمالی و شمالش را اسرائیل و کل ماهواره‏های دنیا زیر نظر دارند، چطور اینها در دنیا چنین قدرتی دارند و به اسم ایران اعلام می‏کنند که ما این همه مقتدریم و دستمان به آنجا می‏رسد؟

 اینها سیاستشان این طوری بود که بگویند ما کاری از دستمان بر نمی‏آید، از این طرف هم می‏بینیم، کاری را که جمهوری اسلامی نکرده، اینها می‏خواهند در تمام دنیا بگویند که ایران آبراههای دنیا را ناامن می‏کند و دنیا را به بحران می‏کشد، این را علم می‏کنند تا کل دنیا را از ما وحشت زده بکنند. یک کلمه رادیوی ما گفته، بعد آن رادیوهای عربی که معلوم نیست، چه کسی مسؤول این است، اظهار کرده‏اند: یکی از برنامه‏های رادیوی عربی ایران تشویق کرده وگفته که خوب سیلی به صورت استکبار جهانی زد. حالا اگر در رادیو عربی ما، یک گوینده خاصی چنین حرفی زده باشد، این چه سندی است، این چه ارزشی دارد که دنیا این همه روی آن هیاهو راه می‏اندازد.

 قضیه هواپیماربایی بسیار مرموز است، من نمی‏دانم چه برنامه‏هایی درست می‏کنند؟ ما اطلاع دقیق داریم و قبل از اینکه هواپیمارباهها به ایران بیایند، هواپیمای فرانسه را آوردند و از طریق فلسطینها به ما اطلاع دادند. اینها اطلاع دادند که فرانسویها مایلند که چنین صحنه‏ایی پیش بیاید. از طرف دیگر هواپیمارباهایی را که ما گرفتیم، اعتراف کردند که یکی از مقامات در فرودگاه فرانکفورت با اینها همکاری کرده و اینها را به هواپیما برده است.

 یک جریانی است که آدم ریشه‏اش را نمی‏داند که چیست؟ یک هواپیما به ایران می‏آید، آن سر و صداها بلند می‏شود و روزنامه‏های فرانسوی هیاهو بلند می‏کنند که این هواپیمارباها اسلحه نداشتند ولی وقتی که آمدند به ایران، اسلحه پیدا کردند! اینها می‏خواهند بگویند که اینها ایرانی بوده‏اند، حالا این قدر اینها نادان هستند. خوب! ایران در خاکش می‏خواهد به اینها اسلحه دهد؟! اگر اینها از خود ما باشند و ما دستمان در این جریان باشد، دیگر ما چرا به آنها اسلحه بدهیم؟ با همان اسلحه‏هایی که از آنجا هواپیما را با آن ربوده‏اند آوردند و با همان اسلحه‏ها هم در اختیار ما هستند. آنها طوری نیستند که اسلحه بخواهند! در هواپیما اگر اسلحه‏ایی بود، دست اینها بوده - حالا کم یا زیاد. هیاهو راه انداختند و همه روزنامه نوشتند و شلوغ کردند که ایران دستش در هواپیماربایی بوده است. بعدش هم بلافاصله هواپیمای ما را که در آستانه سفرهای حج مورد نیاز است، توسط نوکرانشان - که این ضد انقلاب داخلی که به اهرمهای جاسوسی و نوکر اجنبی در داخل تبدیل شده - می‏ربایند.

 شماببینید چه تهاجمی درست می‏کنند، کانال سوئز و ربودن آن هواپیما از یک طرف، و ربودن این هواپیما از طرف دیگر. تبلیغات دنیایی هم از یک طرف، به جمهوری اسلامی هجوم می‏آورد. آمریکا و فرانسه و شوروی و ارتجاع منطقه چه چیزی از جان ما می‏خواهند؟ اینها حساب می‏کنند که اینجا یک مسأله ساده‏ای نیست! این حرکت عظیم و بسیار عمیق حرکت خودکفایی، حرکت صحیح اقتصادی و حرکت فرهنگی و انقلاب اسلامی، انقلابی که در آینده می‏تواند پیام خود را به همه نسلها برساند.

 انقلابی که امروز بیش از یک میلیارد مسلمان مستمع دارد. انقلابی که امروز در اقصی نقاط شرق در اندونزی، مالزی و حتی در دل روستاهای چین کمونیست، مسلمانهایی آنجا چشم و گوششان به انقلاب باز است، و انقلاب در این طرف، در جزایر دور افتاده اطلس و در کنار آمریکا و بیخ گوش کاخ سفید، در مسجد عظیم واشنگتن، پیشتازان این انقلاب آنجا فریاد این انقلاب را بلند می‏کنند و مستمع دارد.

 انقلابی که اینها، یا راست یا دروغ از یک اسم مبهمی به نام جهاد اسلامی اینقدر می‏ترسند که حادثه‏ایی مثل حادثه کانال سوئز را که از عهده یک کشور ابر قدرت برمی‏آید، به عهده جریان مبهم می‏اندازند. اگر واقعاً جهاد اسلامی وجود داشته باشد! و این قدر قدرت داشته باشد! حساب دیگری باید روی آن باز کرد. یک چنین انقلابی اینها را ترسانده‏است، و این انقلاب شماست. این را امروز در عید مولود امام رضا(ع) به شما زوار امام رضا(ع) عرض کنم که بدانید که اگر زحمت کشیده‏اید، اگر شعار داده‏اید و اگر تظاهرات کرده‏اید و اگر در جبهه خدمت کرده‏اید و اگر عزیزانتان را در جبهه و یا در انقلاب تقدیم کرده‏اید و اگر معلول داده‏اید و اگر اسیر داده‏اید و اگر مفقود داده‏اید و اگر زیور آلات خود را تقدیم انقلاب و جبهه کرده‏اید و اگر همیشه پشتوانه این انقلاب بوده‏اید و هستید، بدانید که سود عظیمی برده‏اید. خداوند به دست شما و کمک شما، این راه انبیاء را از طریق کشور عزیزمان ایران که امکانات فراوانی برای الگو شدن به یک کشور اسلامی را در خودش دارد، به انجام می‏رساند و شما، همه در وحی الهی و رسالت انبیاء شریک هستید.