سخنرانی در دیدار با کارکنان روزنامه جمهوری اسلامی
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«
یکی از ملاقاتهای خیلی خوب من ملاقات با برادران و خواهران حزبی است که در روزنامه جمهوری اسلامی تلاش میکنند و من همیشه مایل بودم که فرصتی را جور کنم و بیایم در دفتری که شما کار میکنید، در آنجا شما را زیارت کنم، طبعاً در محیط کار، چنین اجتماعی در موقع کار شاید نمیشد و بهتر همین شد که اینجا مجموعاً شما را زیارت کردیم.
در مورد کار روزنامه و نقش روزنامه و انتظارهایی که ما شاید همه و یا بیشتر علاقمندان به انقلاب و مخصوصاً علاقمند به حزب جمهوری اسلامی از روزنامه دارند، یک صحبت کوتاهی خواهم داشت، اولاً من خودم معتقدم که روزنامه جمهوری اسلامی با تعداد افراد کمی که در آنجا کار میکنند و با توجه به این جهت که هیچ باری بر دوش حزب و یا انقلاب نبوده و روی پای خودش و با امکانات خودش کار کرده و بلکه موفق شده که به جاهای دیگر هم موفق شده که کمکهای فرهنگی و فکری بدهد، باید در تاریخ انقلاب روی ارزش خدمات روزنامه جمهوری اسلامی یک حساب مخصوصی باز بشود و یک ستون بسیار درخشانی را به حساب کسانی که در این روزنامه زحمت کشیدهاند، ترسیم کنند.
چه امروز و چه روزهای گذشته در دوران جنگ و چه روزهای اول انقلاب یکی دو سال پس از بحران اول انقلاب در همه مسائلی که در این کشور و در این انقلاب مطرح میشد یکی از جاهایی که تأثیر داشت در جریانات و تأثر مثبت و ارزنده داشت که ما تأثیر منفی اصلاً سراغ نداریم و اگر بشود پیدا کرد بسیار کم است در همه جریانات مهم کشور از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و امنیتی و سایر ابعادی که میشود فکر کرد این روزنامه حضور داشته و حضورش هم صرفاً بعنوان یک وقایعنگار نبوده که چیزی را منعکس کند و یا کاری انجام داده باشد به اسم روزنامه، این نبوده است، یعنی متعهدانه و مسؤولانه و دارای خط و آرمان مشخصی، همیشه این خط و آرمان در جهت انقلاب و در جهت افکار رهبری و مسؤولان کشور و سیاست جاری کشور بوده که این حرف را من ادعا نمیکنم بعنوان کسی که شیفته حزب باشد و یا شیفته روزنامه باشد یک قضاوتی میکنم که اگر دیگران هم منصفانه قضاوت کنند، کسانی که دشمن نیستند و کسانی که دید منفی ندارند به حوادث انقلاب آنها هم این قضاوت را خواهند رسید اگر برخورد منصفانه بکنند، این چهار، پنج سال بسیار پرتلاطم بود و تلاطم این چند سال را ما همیشه در صفحات اول روزنامه جمهوری اسلامی میتوانیم پیدا کنیم یعنی اگر امروز با یک بعدی ترسیم بکنیم به اندازه همه صفحههای اول روزنامه در جمهوری اسلامی و بخواهیم این چهار، پنج سال انقلاب را نشان بدهیم، تلاطمهای اجتماعی و سیاسی را در سطح انقلاب، کشور و حزب میتوانیم در آنجا ببینیم و همانجا میتوانیم خوب برخورد کنیم که این روزنامه چه کرده است! هر جا که دشمنان انقلاب وارد شدند خارج شدند، خارج توطئهای کردند، خط انحرافی را پیش کشیدند، تابعهای ایجاد کردند، کارهای زشتی میخواستند پایهریزی کنند، این روزنامه به مدد رسید و کار مهمی که بایستی انجام میداد، انجام داد.
سرمقالههای بسیار خوب در بسیاری از موارد حساس، تیترهای درشت بسیار خوب در خیلی از جاهای سرنوشت ساز، هدایتگریهای بسیار بجا در شرایطی که مردم برای انتخابات و تعیین سرنوشت خودشان میخواستند تصمیم بگیرند و روح دادن به مردم آنجایی که دشمن تلاش میکرد نشاط مردم را بگیرد و ضربه بزند به روحیه دشمن آنجایی که پیامهای اجتماعی میخواست دشمن را شیر کند علیه انقلاب، افشاگری علیه نیروهای مرموز که به صورتهای متنبه میخواستند خودشان را بعنوان انقلابی و مترقی به خورد مردم بدهند،این روزنامه باری میشد در افکار اینها و برنامههای اینها و ریزهکاریهای پنهانیاشان را درمیآورد و کف دست میگذاشت مطلب را روشن میکرد و خلاصه دشمنان ما در تمام این مدت یک روز هم از توی برنامههای جاری، برنامه جمهوری اسلامی آرام نداشتند و این مرکز مطمئن قوی مورد حمایت مسؤولان و مردم انقلابی کشور و پایگاه بسیار قوی بود که مردم لااقل فکر بکنند که یک جایی هست که این مسائل را خوب میفهمد و خوب تجزیه و تحلیل میکند و خوب ترسیم میکند.
البته من نمیخواهم انحصار را زیاد بگویم، جاهای دیگر هم زیاد بودند، کشور، کشورِ انقلاب اسلامی است، شخصیتهای مختلف این نقش را در این کشور ایفا میکردند و بالاتر از همه خود امام بودند که هوشیارانه مواظب جریانات هستند و چیزی را نمیگذارند که خراب بشود ولی به هر حال یک روزنامه حضورش آن هم حضور همه جانبه و هوشیارانهاش میتواند بسیار خوب باشد که الان شده، تعلیماتی که این روزنامه داده، یعنی سهمی که در بالا بردن سطح فکر و معلومات واطلاعات سیاسی و اجتماعی مردم ایفا کرده، به حق ما این را میتوانیم بعد از یک مدرسه سیار و نسبتاً فراگیر در تاریخمان ثبت کنیم، خوب بیش از این نمیشود که ما درباره گذشته این روزنامه حرف بزنیم و خوشبختانه این روزنامه یک سیر تکاملی هم داشته، یعنی نه تنها در جانزده، با امکانات ضعیفی که داشته و ما میدانیم که چقدر امکاناتش ضعیف بوده، گاهی برای مخارج روزانه کارشان نیاز داشتند به امکانات ضعیفی که داشتند قدم به قدم به طرف تکامل آمده که امروز اگر صفحات این روزنامه را اگر با پارسال و یک سال قبل و یک سال جلوترش همینطوری مقایسه بکنیم میبینیم که دائماً به طرف جامعتر شدن و عمیقتر شدن و ادبیتر شدن و به هر حال کمال روزنامهای را به خود گرفتن دارد پیش میرود و من اینجا را یکه آخر نمیبینم، بلکه فکر میکنم که با شرایطی که جامعه ما دارد کاملاً زمینه فراهم است که این روزنامه بتواند در یک سطح بسیار مطلوبی در سطح جهان دربیاورد، خودش را و ما هم قانع نیستیم که یک روزنامه محلی خوب داشته باشیم. یک روزنامه برای منطقه خودمان و کشور خودمان خوب باشد بلکه امید ما این است که به موازات رشد انقلاب و به موازات رشد حزب جمهوری اسلامی این ارگان مطبوعاتی حزب جمهوری اسلامی آن چنان رشد بکند که باز بتواند برای انقلاب و برای حزب نقش سازندگی فرهنگی داشته باشد که این انتظار زیادی نیست و میشود با گذشتهمان به آیندهای چنین هم امیدوار باشیم اما؛ این شرایطی دارد و اگر شرایط آن را درست در نظر بگیریم و مراعات بکنیم میتوانیم این امید را داشته باشیم.
یکی از نکاتی را که برادران و خواهران ما در روزنامه باید در نظر بگیرد، این با سایر مطبوعات و روزنامههای دیگر یک مقدار فرق دارد البته امروز هر نشریهای به نحوی منعکس کننده انقلاب است و به همه انقلاب مربوط است و حساسیت رویش وجود دارد و آبرویش به آبروی انقلاب مربوط است اما این روزنامه بیشتر است یعنی الان فلان روزنامه بیشتر است یعنی الان فلان روزنامههای بزرگ عصر اگر اشتباهی بکند و یک ضعفی پیدا بکنند، این را نه به حساب انقلاب مردم میگذارند و نه به حساب یک حزب و مسؤولان کشور میگذارند، صرفاً به حساب رئیس تحریریه روزنامه و یا مسؤولان همان صفحه میگذارند. این بیش از این چیز را دارد، اما اینجا اگر ما در روزنامهمان ضعف داشته باشیم مردم به خودشان حق میدهند که از همه ما این را بازخواست کنند، از کوچکترین فرد حزبی هم که در فلان روستا زندگی میکند میپرسند که روزنامه شما چرا این جوری کرده، به او هم جواب باید بدهیم.
این ارگان حزب است، و حزب هم بعد از کنگره دیگر حالت دموکراتیک دیگری پیدا کرده، یعنی الان مسؤول روزنامه شما یعنی کسی که روزنامه را دارد اداره میکند جناب آقای [مسیح] مهاجری، ایشان منتخب کنگره حزب است و کنگره حزب منتخب افراد حزب هستند که از شهرستان و نقاط دور انتخاب کردهاند و دوباره از شورای مرکزی ایشان مسؤول روزنامه معرفی شدند، بنابراین همه افراد حزب در روزنامه الان به طور مستقیم و یا غیرمستقیم مسؤولیت دارند و آبرویشان و زحماتشان و خدماتشان به این مربوط میشود.
پس اگر افتخاری شما در روزنامه بیافرینید، این باعث افتخار همه ما در سراسر حزب میشود و باعث رشد حزب میشود و اگر نقطه ضعفی پیدا بکنید این به پای همه ما نوشته میشود، بنابراین شما مثلاً از روزنامه کیهان و اطلاعات یک مسؤولیت بیشتری دارید که باید مراعات بکنید که شما حساب همه خواهران و برادرانتان را که در حزب زحمت میکشند، این را در نظر بگیرید وقتی که چیزی چاپ میکنید وقتی که چیزی مینویسید وقتی که فکر میکنید، این در ذهنتان باشد، یکی دیگر از نگاهی که این مسؤولیت را برای شما سنگین میکند، در آن روزنامه شما نوشتهاند که صاحب امتیار آقای خامنهای هستند، رئیس جمهور، خوب رئیس جمهوری که مردم شانزده، هفده میلیون به ایشان رأی دادهاند و در این مملکت بعد از امام شخصیت بزرگ مملکت حساب میشوند، یعنی شخصیت دوم مملکت هستند ایشان از نظر مقامهای کشور، البته آیت اللّه منتظری یک جور دیگری شخصیت دوم هستند ولی آقای خامنهای رئیس جمهوری همه محاسبات سیاسی، اجتماعی بعد از حضرت امام به حق شخص اول این اساس جمهوری ما هستند، و این روزنامه بالای آن با اسم ایشان تزئین شده است، اگر ایشان رئیس جمهور نبود، اگر ایشان دبیرکل حزب نبود، اگر ایشان رئیس شورای دفاع نبود، اگر ایشان مسؤولیت بزرگ اجتماعی از طرف امام به ایشان محول نشده بود و یک شخص معمولی یعنی یک دانشمند اسلامی فقط بود در روزنامه بایستی ما مراعات آبروی ایشان را میکردیم، و حالا با همه این چیزهای اضافی، روزنامه باید خیلی مواظب باشد که خدای نکرده چیزی به حساب ریاست جمهوری که مورد اعتماد مردم است و این همه، رأی مردم و دل مردم را پشت سرش دارد و به حساب ایشان یک نقطه ضعفی در روزنامه به حساب نیاید، این حزب و ایشان مسئله دیگر.
ما اگر بخواهیم و یا نخواهیم، مردم حزب جمهوری را از ارکان انقلاب میدانند نهادهای مؤثر در انقلاب و مسؤول در انقلاب میدانند، گر چه ما به عنوان حزب مسؤولیت را اعمال نمیکنیم، اما واقعیت هست، خوب حزبی که رئیس جمهور را، نخست وزیر را، رئیس مجلس را، بسیاری از وزراء را، بسیاری از شخصیتهای اجرایی را، بسیاری از شخصیتهای فکری را، بسیاری از ائمه جمعه را و بسیاری از اهل قلم را و بسیاری از شخصیتهای دانشگاهی را، در خودش دارد، جمع خوبی از این مردم خوب و انقلابی را با خودش دارد، حزبی که شخصیتی مثل شهید بهشتی را در تاریخ خودش و بنیانگذاری خودش دارد. شخصیتی مثل دکتر باهنر را در تاریخ خودش دارد و آن شهدای عزیز انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهدایی که در میدانهای جنگ داده، این همه افتخارات حزب اینها وجود دارد، مردم چنین حزبی را در رابطه با انقلاب جزء ارکان میدانند، چون چنین میدانند، مخصوصاً حزبی که بسیاری از چهرههای مورد حمایت و تأیید امام هستند و حزبی که خودش بارها در خدمت مردم تأیید گرفته است، این چنین حزبی به کل انقلاب مربوط میشود، چون به کل انقلاب مربوط میشود اشتباهش و یا حسن عملش بدون شک به حساب انقلاب گذاشته میشود، بیش از سایر مطبوعات و بیش از سایر رسانهها.
پس شما به خاطر انقلاب، به خاطر حزب، به خاطر دبیرکل حزب، به خاطر شهدای حزب، به خاطر دو دبیرکل شهید و مظلوم حزب و به دلیل آن انقلابی که عرض کردم مسؤولیت بسیار سنگینی به عهده دارید، بیش از سایر مطبوعات البته یک مسؤولیت مشابهی همه با هم دارند.
اما من به خصوص شما را عرض میکنم پس توجه کنید که کجا دارید کار میکنید و قلمتان چه آثاری میتواند بگذارد و ثواب شما و خدمات شما دوچندان است ارزشش و انحرافات و اشتباهات هم اگر خدای ناکرده باشد آثار مخربش چند برابر است، این موقعیت حساسی است که شما میتوانید توجه بکنید به موقف خودتان، و اما آن وظیفه عمومی شما و سایر مطبوعات خوب چیزهایی است که شاید از نظرتان دور نباشد، مردم خواهی، نخواهی روزنامه میخوانند، بچهها میخوانند بزرگها میخوانند، جوانها میخوانند، خانمها میخوانند و خواهی نخواهی این روزنامهها فکرساز است و انسان ساز است و آن خطوط ریزی را که آدم در روزنامه میبینید کمکم توی جامعه که راه پیدا میکند تبدیل میشود به انسانهای بزرگ، و همین خطوطریزی که جمع میشود در ذهن بچهها و بزرگها، که کمکم یک فکر را میسازد که آن فکر هم تاریخ را میسازد و تاریخ از همین جاها دارد درمیآید، مطبوعات چیز کوچکی نیست، آدم ممکن است مثلاً یک وقت برخورد بکند با مطبوعات به حساب آثار عادیشان یک خبر، یکاثر تلاطمی را در جامعه به وجود میآورد، یک تیتر یک اثری را میآورد یک وضعی را در جامعه عوض میکند، این یکی از کارهای روزنامهها است.
اما یک کار طولانی و دراز مدت روزنامهها، بعد از چند سال که آدم کار کرد، میبینید که افکاری که از این که از این چاپخانهها و حروف چینیها و از این افکاری که پشت سر اینها نشستهاند و منتقل کردهاند و به این نقاط رسیده، اینها یکدفعه شکل گرفته در جامعه به یک جامعه سالم، ادبیاتی که در آنجا تزریق میکنید، اشعاری که میگذارید، داستانهایی که میگذارید، ضربالمثلهایی را که میگذارید، احادیثی که میگذاریم، یک جایی، از حرف است، در تیتراژ وسیعتان شما حساب بکنید هر روزنامه را چند نفر میخوانند و در شبانهروز چند نفر تحت تأثیر نوشتههای شما هستند و این نوشتههای شما وقتی که منتقل میشود به معلمین به خطبا، به رادیو و تلویزیون و سایر جاها که غیرمستقیم دوباره از طرق مختلف میرود توی جامعه، چقدر مردم را زیر پوشش خودش میگیرد.
این روزنامهها کارشان شوخی ندارد، اینها اگر مردم را به راه بد بکشانند، باید جوابگوی همه آثار بد آن باشند در آینده و اگر اینها برای مردم خیر و سعادت بیاورند و افکار خوب را بسازند از ثمره این شجره طیبهای که عرض کردم استفاده میکنند، در یکی از تواریخ یک بار خواندم که یک کسی در یک جایی ادعای پیغمبری کرده، و یک عده از مردم را گمراه کرده، بعد خواست توبه بکند و آن پیغمبر(ص) حق آن زمان وقتی که توبه این شخصی را به خدمت ایشان بردند، او با خدا در میان گذاشت، خداوند به پیامبر(ص) فرمود: این آقا یک عده از بندگان مرا گمراه کرده، توبه او مثل توبه یک گناهکار عاید معترف نیست. او توبهاش موقعی قبول میشود که آنهایی را که منحرف کرده برگرداند، یعنی آثار گناهش را باید پاک بکند و آثار گناه این آدم در میان این است که آنها را اصلاح بکند، اگر آنها را اصلاح کرد، توبهاش پذیرفته میشود و کارها به مطبوعات و انحرافات مطبوعات، چیزی نیست که بشود به این آسانی آنها را برگرداند.
از کارهای جزئی تا کارهای کلّی، کارهای فکری کارهای خبری، یک خبر بیخودی درباره یکی از شما بنویسید و آبروی یک آدمی را مثلاً در سطح کشور ببرید، این را اگر بخواهید جبران بکنید بسیار مشکل است، تازه خبر را اگر تکذیب کنید معلوم نیست، آن اثر بد است، این را باور نمیکنند و میگویند که این تکذیب روی یک سیاستی بوده و یا دقیق آدم باید باشد و به آبروی کسی بیجهت صدمه نزند، یک کسی را بیجهت بزرگ کنید، آن آدمی که بزرگ شده در سطح کشور، اگر اثر نامطلوبی در جامعه گذاشت، مسؤول آن ما هستیم که این را به خورد مردم دادهایم، یک جریان فکری را تقویت کنید و بعد آثار سوء آن دامنگیر جامعه بشود، اینها نکات منفی کار است، نکات مثبت را عرض کردم که اگر درست کار بکند و مردم را به مسیر بیاورند، تمام تهرانی که از آنها درمیآید به حکم اخبار متواتر و روایات صریح قرآن ثوابش به حساب اینها نوشته میشود و جزء صدقات جاریه انسان حساب میشود.
با این چیزهایی که عرض کردم میبینید که چه وظیفه مهمی را تعهد کردهاید و چه راه حساسی است و همان پل صراط معروف که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، همینجا است، که عبور از آن بسیار دشوار است و ارزش آن هم خیلی زیاد است عبور صحیح از آن، آن طرفش بهشت است و سقوط آن هم بدجایی است که در کنار این مسائل، خیلی چیزها را باید رعایت کرد، مسئله، صداقت و راستگویی. ما باید مطبوعاتمان، انقلاب مطبوعات را به جایی برساند که مردم باور کنند، این بسیار مهم است، در گذشته تفکرها این طوری بود مردم یک چیزی را اگر در روزنامه میخواندند حالا تا ببینیم چه درمیآید واقعاً این جوری نبود که توده مردم خبری را به دلیل اینکه توی روزنامه بوده قبول کنند.
ممکن است قرائن صدقی داشت بپذیرند، قرائن کذبی داشت رد بکنند، فعلاً بعنوان خبر هر دو حالتپذیر صدق و کذب را با آن برخورد میکردند ما در جمهوری اسلامی باید مطبوعات و رسانههای خبری را طوری بکنیم که اگر حرف زدند، توده مردم و آن متن مردم باور بکنند، خبری که در روزنامه منتشر شده و مردم این را بعنوان یک واقعیت بپذیرند، اصل را بر صحت بگذارند، مگر اینکه رد آن بیاید، این هم یک کار طولانی است و یک کار آنها نیست، نمیشود به این دلیل که مثلاً روزنامه حزب جمهوری اسلامی است، دروغ نمیگوید، مردم عادت کردهاند که دروغ در روزنامهها بیفتد و دیدهاند هم.
ما باید یک جریان طولانی صادقی راه بیاندازیم توقع هم نداشته باشیم از همین فردا این جوری بشود، و اگر این جریان طولانی چند سال دوام پیدا بکند و موارد مشکوک را مردم ببینند که درست از کار درمیآمد، جو سازی و هیاهوهای بیخودی نبینند و واقعبینی در روزنامهها ببینند، اعتماد مردم به روزنامه جلب بشود این عظیمترین ذخیره و عظیمترین ثروت برای یک رژیم است، برای یک انقلاب است، این خیلی مهم است که بر اثر عمل، مردم به باور برسند و بعداً اگر ما خبری به مردم بدهیم، مردم بگویند که اینها راست میگویند، به مطبوعات خودشان اعتماد بکنند، آن موقع دشمنان دیگر نمیتوانند نفوذ کنند، آن موقع دیگر اخبار خارجی را اصلاً دیگر مردم یا نمیگیرند یا اگر بگیرند اصل را بر صحت مطبوعات خودشان میگذارند و آنها را با اینها محک میزنند، ما باید این طوری حرکت بکنیم.
مطالب مشکوک را ننویسیم، مطالب ناصحیح را ننویسیم اگر هم ناصحیح یا مشکوک است که نمیشود ننوشت، میگوئیم که این اعتبارش تا این حد است، این مثلاً چهل درجه اعتبار دارد، مردم قضاوت ما را و نظر ما را مثل آن شایعه حساب نکنند، بنابراین دقت در اهداف کار و مواظبت بر شیوه کار و مراعات اخلاق اسلامی و امانت در نقل اخبار و امانت در برخورد با مسائل اجتماعی و مردم و مخصوصاً با آبروی مردم، مراعات موات در دادن شخصیت به اشخاص و یا گرفتن شخصیت از اشخاص و توجه به جوانب مختلف مسؤولیتتان که در حرفهایم مقداری از آنها را عرض کردم، این مجموعهای است که میتواند برای شما، کارتان را که تاکنون انصافاً خوب بوده، خوبتر بکند و ما در آینده یک روزنامه بسیار خوبی داشته باشیم و روزنامه شما باعث بشود که روزنامههای دیگر هم از شما درس بگیرند و جریان صحیح و سالم مطبوعاتی انشاءاللّه در کشورمان بوجود بیاوریم، و از این هدیه بسیار خوبی که محبت فرمودید عکس برادر شهید مظلوممان را که آوردهاید و این همه آلبوم تشکر میکنیم، انشاءاللّه خداوند به شما ارج بدهد و موفقتان بکند که در کارتان رضایت خدا را جلب بکنید.
و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته