سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در دیدار با کارکنان روزنامه جمهوری اسلامی پیرامون اهمیت روزنامه جمهوری اسلامی

سخنرانی آقای هاشمی در دیدار با کارکنان روزنامه جمهوری اسلامی پیرامون اهمیت روزنامه جمهوری اسلامی

  • پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۶۲

 سخنرانی در دیدار با کارکنان روزنامه جمهوری اسلامی

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«

 یکی از ملاقاتهای خیلی خوب من ملاقات با برادران و خواهران حزبی است که در روزنامه جمهوری اسلامی تلاش می‏کنند و من همیشه مایل بودم که فرصتی را جور کنم و بیایم در دفتری که شما کار می‏کنید، در آنجا شما را زیارت کنم، طبعاً در محیط کار، چنین اجتماعی در موقع کار شاید نمی‏شد و بهتر همین شد که اینجا مجموعاً شما را زیارت کردیم.

 در مورد کار روزنامه و نقش روزنامه و انتظارهایی که ما شاید همه و یا بیشتر علاقمندان به انقلاب و مخصوصاً علاقمند به حزب جمهوری اسلامی از روزنامه دارند، یک صحبت کوتاهی خواهم داشت، اولاً من خودم معتقدم که روزنامه جمهوری اسلامی با تعداد افراد کمی که در آنجا کار می‏کنند و با توجه به این جهت که هیچ باری بر دوش حزب و یا انقلاب نبوده و روی پای خودش و با امکانات خودش کار کرده و بلکه موفق شده که به جاهای دیگر هم موفق شده که کمکهای فرهنگی و فکری بدهد، باید در تاریخ انقلاب روی ارزش خدمات روزنامه جمهوری اسلامی یک حساب مخصوصی باز بشود و یک ستون بسیار درخشانی را به حساب کسانی که در این روزنامه زحمت کشیده‏اند، ترسیم کنند.

 چه امروز و چه روزهای گذشته در دوران جنگ و چه روزهای اول انقلاب یکی دو سال پس از بحران اول انقلاب در همه مسائلی که در این کشور و در این انقلاب مطرح می‏شد یکی از جاهایی که تأثیر داشت در جریانات و تأثر مثبت و ارزنده داشت که ما تأثیر منفی اصلاً سراغ نداریم و اگر بشود پیدا کرد بسیار کم است در همه جریانات مهم کشور از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و امنیتی و سایر ابعادی که می‏شود فکر کرد این روزنامه حضور داشته و حضورش هم صرفاً بعنوان یک وقایع‏نگار نبوده که چیزی را منعکس کند و یا کاری انجام داده باشد به اسم روزنامه، این نبوده است، یعنی متعهدانه و مسؤولانه و دارای خط و آرمان مشخصی، همیشه این خط و آرمان در جهت انقلاب و در جهت افکار رهبری و مسؤولان کشور و سیاست جاری کشور بوده که این حرف را من ادعا نمی‏کنم بعنوان کسی که شیفته حزب باشد و یا شیفته روزنامه باشد یک قضاوتی می‏کنم که اگر دیگران هم منصفانه قضاوت کنند، کسانی که دشمن نیستند و کسانی که دید منفی ندارند به حوادث انقلاب آنها هم این قضاوت را خواهند رسید اگر برخورد منصفانه بکنند، این چهار، پنج سال بسیار پرتلاطم بود و تلاطم این چند سال را ما همیشه در صفحات اول روزنامه جمهوری اسلامی می‏توانیم پیدا کنیم یعنی اگر امروز با یک بعدی ترسیم بکنیم به اندازه همه صفحه‏های اول روزنامه در جمهوری اسلامی و بخواهیم این چهار، پنج سال انقلاب را نشان بدهیم، تلاطمهای اجتماعی و سیاسی را در سطح انقلاب، کشور و حزب می‏توانیم در آنجا ببینیم و همانجا می‏توانیم خوب برخورد کنیم که این روزنامه چه کرده است! هر جا که دشمنان انقلاب وارد شدند خارج شدند، خارج توطئه‏ای کردند، خط انحرافی را پیش کشیدند، تابعه‏ای ایجاد کردند، کارهای زشتی می‏خواستند پایه‏ریزی کنند، این روزنامه به مدد رسید و کار مهمی که بایستی انجام می‏داد، انجام داد.

 سرمقاله‏های بسیار خوب در بسیاری از موارد حساس، تیترهای درشت بسیار خوب در خیلی از جاهای سرنوشت ساز، هدایتگریهای بسیار بجا در شرایطی که مردم برای انتخابات و تعیین سرنوشت خودشان می‏خواستند تصمیم بگیرند  و روح دادن به مردم آنجایی که دشمن تلاش می‏کرد نشاط مردم را بگیرد و ضربه بزند به روحیه دشمن آنجایی که پیامهای اجتماعی می‏خواست دشمن را شیر کند علیه انقلاب، افشاگری علیه نیروهای مرموز که به صورتهای متنبه می‏خواستند خودشان را بعنوان انقلابی و مترقی به خورد مردم بدهند،این روزنامه باری می‏شد در افکار اینها و برنامه‏های اینها و ریزه‏کاریهای پنهانی‏اشان را درمی‏آورد و کف دست می‏گذاشت مطلب را روشن می‏کرد و خلاصه دشمنان ما در تمام این مدت یک روز هم از توی برنامه‏های جاری، برنامه جمهوری اسلامی آرام نداشتند و این مرکز مطمئن قوی مورد حمایت مسؤولان و مردم انقلابی کشور و پایگاه بسیار قوی بود که مردم لااقل فکر بکنند که یک جایی هست که این مسائل را خوب می‏فهمد و خوب تجزیه و تحلیل می‏کند و خوب ترسیم می‏کند.

البته من نمی‏خواهم انحصار را زیاد بگویم، جاهای دیگر هم زیاد بودند، کشور، کشورِ انقلاب اسلامی است، شخصیتهای مختلف این نقش را در این کشور ایفا می‏کردند و بالاتر از همه خود امام بودند که هوشیارانه مواظب جریانات هستند و چیزی را نمی‏گذارند که خراب بشود ولی به هر حال یک روزنامه حضورش آن هم حضور همه جانبه و هوشیارانه‏اش می‏تواند بسیار خوب باشد که الان شده، تعلیماتی که این روزنامه داده، یعنی سهمی که در بالا بردن سطح فکر و معلومات واطلاعات سیاسی و اجتماعی مردم ایفا کرده، به حق ما این را می‏توانیم بعد از یک مدرسه سیار و نسبتاً فراگیر در تاریخمان ثبت کنیم، خوب بیش از این نمی‏شود که ما درباره گذشته این روزنامه حرف بزنیم و خوشبختانه این روزنامه یک سیر تکاملی هم داشته، یعنی نه تنها در جانزده، با امکانات ضعیفی که داشته و ما می‏دانیم که چقدر امکاناتش ضعیف بوده، گاهی برای مخارج روزانه کارشان نیاز داشتند به امکانات ضعیفی که داشتند قدم به قدم به طرف تکامل آمده که امروز اگر صفحات این روزنامه را اگر با پارسال و یک سال قبل و یک سال جلوترش همینطوری مقایسه بکنیم می‏بینیم که دائماً به طرف جامع‏تر شدن و عمیق‏تر شدن و ادبی‏تر شدن و به هر حال کمال روزنامه‏ای را به خود گرفتن دارد پیش می‏رود و من اینجا را یکه آخر نمی‏بینم، بلکه فکر می‏کنم که با شرایطی که جامعه ما دارد کاملاً زمینه فراهم است که این روزنامه بتواند در یک سطح بسیار مطلوبی در سطح جهان دربیاورد، خودش را و ما هم قانع نیستیم که یک روزنامه محلی خوب داشته باشیم. یک روزنامه برای منطقه خودمان و کشور خودمان خوب باشد بلکه امید ما این است که به موازات رشد انقلاب و به موازات رشد حزب جمهوری اسلامی این ارگان مطبوعاتی حزب جمهوری اسلامی آن چنان رشد بکند که باز بتواند برای انقلاب و برای حزب نقش سازندگی فرهنگی داشته باشد که این انتظار زیادی نیست و می‏شود با گذشته‏مان به آینده‏ای چنین هم امیدوار باشیم اما؛ این شرایطی دارد و اگر شرایط آن را درست در نظر بگیریم و مراعات بکنیم می‏توانیم این امید را داشته باشیم.

 یکی از نکاتی را که برادران و خواهران ما در روزنامه باید در نظر بگیرد، این با سایر مطبوعات و روزنامه‏های دیگر یک مقدار فرق دارد البته امروز هر نشریه‏ای به نحوی منعکس کننده انقلاب است و به همه انقلاب مربوط است و حساسیت رویش وجود دارد و آبرویش به آبروی انقلاب مربوط است اما این روزنامه بیشتر است یعنی الان فلان روزنامه بیشتر است یعنی الان فلان روزنامه‏های بزرگ عصر اگر اشتباهی بکند و یک ضعفی پیدا بکنند، این را نه به حساب انقلاب مردم می‏گذارند و نه به حساب یک حزب و مسؤولان کشور می‏گذارند، صرفاً به حساب رئیس تحریریه روزنامه و یا مسؤولان همان صفحه می‏گذارند. این بیش از این چیز را دارد، اما اینجا اگر ما در روزنامه‏مان ضعف داشته باشیم مردم به خودشان حق می‏دهند که از همه ما این را بازخواست کنند، از کوچک‏ترین فرد حزبی هم که در فلان روستا زندگی می‏کند می‏پرسند که روزنامه شما چرا این جوری کرده، به او هم جواب باید بدهیم.

 این ارگان حزب است، و حزب هم بعد از کنگره دیگر حالت دموکراتیک دیگری پیدا کرده، یعنی الان مسؤول روزنامه شما یعنی کسی که روزنامه را دارد اداره می‏کند جناب آقای [مسیح] مهاجری، ایشان منتخب کنگره حزب است و کنگره حزب منتخب افراد حزب هستند که از شهرستان و نقاط دور انتخاب کرده‏اند و دوباره از شورای مرکزی ایشان مسؤول روزنامه معرفی شدند، بنابراین همه افراد حزب در روزنامه الان به طور مستقیم و یا غیرمستقیم مسؤولیت دارند و آبرویشان و زحماتشان و خدماتشان به این مربوط می‏شود.

 پس اگر افتخاری شما در روزنامه بیافرینید، این باعث افتخار همه ما در سراسر حزب می‏شود و باعث رشد حزب می‏شود و اگر نقطه ضعفی پیدا بکنید این به پای همه ما نوشته می‏شود، بنابراین شما مثلاً از روزنامه کیهان و اطلاعات یک مسؤولیت بیشتری دارید که باید مراعات بکنید که شما حساب همه خواهران و برادرانتان را که در حزب زحمت می‏کشند، این را در نظر بگیرید وقتی که چیزی چاپ می‏کنید وقتی که چیزی می‏نویسید وقتی که فکر می‏کنید، این در ذهنتان باشد، یکی دیگر از نگاهی که این مسؤولیت را برای شما سنگین می‏کند، در آن روزنامه شما نوشته‏اند که صاحب امتیار آقای خامنه‏ای هستند، رئیس جمهور، خوب رئیس جمهوری که مردم شانزده، هفده میلیون به ایشان رأی داده‏اند و در این مملکت بعد از امام شخصیت بزرگ مملکت حساب می‏شوند، یعنی شخصیت دوم مملکت هستند ایشان از نظر مقامهای کشور، البته آیت اللّه منتظری یک جور دیگری شخصیت دوم هستند ولی آقای خامنه‏ای رئیس جمهوری همه محاسبات سیاسی، اجتماعی بعد از حضرت امام به حق شخص اول این اساس جمهوری ما هستند، و این روزنامه بالای آن با اسم ایشان تزئین شده است، اگر ایشان رئیس جمهور نبود، اگر ایشان دبیرکل حزب نبود، اگر ایشان رئیس شورای دفاع نبود، اگر ایشان مسؤولیت بزرگ اجتماعی از طرف امام به ایشان محول نشده بود و یک شخص معمولی یعنی یک دانشمند اسلامی فقط بود در روزنامه بایستی ما مراعات آبروی ایشان را می‏کردیم، و حالا با همه این چیزهای اضافی، روزنامه باید خیلی مواظب باشد که خدای نکرده چیزی به حساب ریاست جمهوری که مورد اعتماد مردم است و این همه، رأی مردم و دل مردم را پشت سرش دارد و به حساب ایشان یک نقطه ضعفی در روزنامه به حساب نیاید، این حزب و ایشان مسئله دیگر.

 ما اگر بخواهیم و یا نخواهیم، مردم حزب جمهوری را از ارکان انقلاب می‏دانند نهادهای مؤثر در انقلاب و مسؤول در انقلاب می‏دانند، گر چه ما به عنوان حزب مسؤولیت را اعمال نمی‏کنیم، اما واقعیت هست، خوب حزبی که رئیس جمهور را، نخست وزیر را، رئیس مجلس را، بسیاری از وزراء را، بسیاری از شخصیتهای اجرایی را، بسیاری از شخصیتهای فکری را، بسیاری از ائمه جمعه را و بسیاری از اهل قلم را و بسیاری از شخصیتهای دانشگاهی را، در خودش دارد، جمع خوبی از این مردم خوب و انقلابی را با خودش دارد، حزبی که شخصیتی مثل شهید بهشتی را در تاریخ خودش و بنیانگذاری خودش دارد. شخصیتی مثل دکتر باهنر را در تاریخ خودش دارد و آن شهدای عزیز انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهدایی که در میدانهای جنگ داده، این همه افتخارات حزب اینها وجود دارد، مردم چنین حزبی را در رابطه با انقلاب جزء ارکان می‏دانند، چون چنین می‏دانند، مخصوصاً حزبی که بسیاری از چهره‏های مورد حمایت و تأیید امام هستند و حزبی که خودش بارها در خدمت مردم تأیید گرفته است، این چنین حزبی به کل انقلاب مربوط می‏شود، چون به کل انقلاب مربوط می‏شود اشتباهش و یا حسن عملش بدون شک به حساب انقلاب گذاشته می‏شود، بیش از سایر مطبوعات و بیش از سایر رسانه‏ها.

 پس شما به خاطر انقلاب، به خاطر حزب، به خاطر دبیرکل حزب، به خاطر شهدای حزب، به خاطر دو دبیرکل شهید و مظلوم حزب و به دلیل آن انقلابی که عرض کردم مسؤولیت بسیار سنگینی به عهده دارید، بیش از سایر مطبوعات البته یک مسؤولیت مشابهی همه با هم دارند.

 اما من به خصوص شما را عرض می‏کنم پس توجه کنید که کجا دارید کار می‏کنید و قلمتان چه آثاری می‏تواند بگذارد و ثواب شما و خدمات شما دوچندان است ارزشش و انحرافات و اشتباهات هم اگر خدای ناکرده باشد آثار مخربش چند برابر است، این موقعیت حساسی است که شما می‏توانید توجه بکنید به موقف خودتان، و اما آن وظیفه عمومی شما و سایر مطبوعات خوب چیزهایی است که شاید از نظرتان دور نباشد، مردم خواهی، نخواهی روزنامه می‏خوانند، بچه‏ها می‏خوانند بزرگها می‏خوانند، جوانها می‏خوانند، خانمها می‏خوانند و خواهی نخواهی این روزنامه‏ها فکرساز است و انسان ساز است و آن خطوط ریزی را که آدم در روزنامه می‏بینید کم‏کم توی جامعه که راه پیدا می‏کند تبدیل می‏شود به انسانهای بزرگ، و همین خطوطریزی که جمع می‏شود در ذهن بچه‏ها و بزرگها، که کم‏کم یک فکر را می‏سازد که آن فکر هم تاریخ را می‏سازد و تاریخ از همین جاها دارد درمی‏آید، مطبوعات چیز کوچکی نیست، آدم ممکن است مثلاً یک وقت برخورد بکند با مطبوعات به حساب آثار عادی‏شان یک خبر، یکاثر تلاطمی را در جامعه به وجود می‏آورد، یک تیتر یک اثری را می‏آورد یک وضعی را در جامعه عوض می‏کند، این یکی از کارهای روزنامه‏ها است.

 اما یک کار طولانی و دراز مدت روزنامه‏ها، بعد از چند سال که آدم کار کرد، می‏بینید که افکاری که از این که از این چاپخانه‏ها و حروف چینی‏ها و از این افکاری که پشت سر اینها نشسته‏اند و منتقل کرده‏اند و به این نقاط رسیده، اینها یکدفعه شکل گرفته در جامعه به یک جامعه سالم، ادبیاتی که در آنجا تزریق می‏کنید، اشعاری که می‏گذارید، داستانهایی که می‏گذارید، ضرب‏المثلهایی را که می‏گذارید، احادیثی که می‏گذاریم، یک جایی، از حرف است، در تیتراژ وسیعتان شما حساب بکنید هر روزنامه را چند نفر می‏خوانند و در شبانه‏روز چند نفر تحت تأثیر نوشته‏های شما هستند و این نوشته‏های شما وقتی که منتقل می‏شود به معلمین به خطبا، به رادیو و تلویزیون و سایر جاها که غیرمستقیم دوباره از طرق مختلف می‏رود توی جامعه، چقدر مردم را زیر پوشش خودش می‏گیرد.

 این روزنامه‏ها کارشان شوخی ندارد، اینها اگر مردم را به راه بد بکشانند، باید جوابگوی همه آثار بد آن باشند در آینده و اگر اینها برای مردم خیر و سعادت بیاورند و افکار خوب را بسازند از ثمره این شجره طیبه‏ای که عرض کردم استفاده می‏کنند، در یکی از تواریخ یک بار خواندم که یک کسی در یک جایی ادعای پیغمبری کرده، و یک عده از مردم را گمراه کرده، بعد خواست توبه بکند و آن پیغمبر(ص) حق آن زمان وقتی که توبه این شخصی را به خدمت ایشان بردند، او با خدا در میان گذاشت، خداوند به پیامبر(ص) فرمود: این آقا یک عده از بندگان مرا گمراه کرده، توبه او مثل توبه یک گناه‏کار عاید معترف نیست. او توبه‏اش موقعی قبول می‏شود که آنهایی را که منحرف کرده برگرداند، یعنی آثار گناهش را باید پاک بکند و آثار گناه این آدم در میان این است که آنها را اصلاح بکند، اگر آنها را اصلاح کرد، توبه‏اش پذیرفته می‏شود و کارها به مطبوعات و انحرافات مطبوعات، چیزی نیست که بشود به این آسانی آنها را برگرداند.

 از کارهای جزئی تا کارهای کلّی، کارهای فکری کارهای خبری، یک خبر بی‏خودی درباره یکی از شما بنویسید و آبروی یک آدمی را مثلاً در سطح کشور ببرید، این را اگر بخواهید جبران بکنید بسیار مشکل است، تازه خبر را اگر تکذیب کنید معلوم نیست، آن اثر بد است، این را باور نمی‏کنند و می‏گویند که این تکذیب روی یک سیاستی بوده و یا دقیق آدم باید باشد و به آبروی کسی بی‏جهت صدمه نزند، یک کسی را بی‏جهت بزرگ کنید، آن آدمی که بزرگ شده در سطح کشور، اگر اثر نامطلوبی در جامعه گذاشت، مسؤول آن ما هستیم که این را به خورد مردم داده‏ایم، یک جریان فکری را تقویت کنید و بعد آثار سوء آن دامن‏گیر جامعه بشود، اینها نکات منفی کار است، نکات مثبت را عرض کردم که اگر درست کار بکند و مردم را به مسیر بیاورند، تمام تهرانی که از آنها درمی‏آید به حکم اخبار متواتر و روایات صریح قرآن ثوابش به حساب اینها نوشته می‏شود و جزء صدقات جاریه انسان حساب می‏شود.

 با این چیزهایی که عرض کردم می‏بینید که چه وظیفه مهمی را تعهد کرده‏اید و چه راه حساسی است و همان پل صراط معروف که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، همین‏جا است، که عبور از آن بسیار دشوار است و ارزش آن هم خیلی زیاد است عبور صحیح از آن، آن طرفش بهشت است و سقوط آن هم بدجایی است که در کنار این مسائل، خیلی چیزها را باید رعایت کرد، مسئله، صداقت و راست‏گویی. ما باید مطبوعاتمان، انقلاب مطبوعات را به جایی برساند که مردم باور کنند، این بسیار مهم است، در گذشته تفکرها این طوری بود مردم یک چیزی را اگر در روزنامه می‏خواندند حالا تا ببینیم چه درمی‏آید واقعاً این جوری نبود که توده مردم خبری را به دلیل اینکه توی روزنامه بوده قبول کنند.

 ممکن است قرائن صدقی داشت بپذیرند، قرائن کذبی داشت رد بکنند، فعلاً بعنوان خبر هر دو حالت‏پذیر صدق و کذب را با آن برخورد می‏کردند ما در جمهوری اسلامی باید مطبوعات و رسانه‏های خبری را طوری بکنیم که اگر حرف زدند، توده مردم و آن متن مردم باور بکنند، خبری که در روزنامه منتشر شده و مردم این را بعنوان یک واقعیت بپذیرند، اصل را بر صحت بگذارند، مگر اینکه رد آن بیاید، این هم یک کار طولانی است و یک کار آنها نیست، نمی‏شود به این دلیل که مثلاً روزنامه حزب جمهوری اسلامی است، دروغ نمی‏گوید، مردم عادت کرده‏اند که دروغ در روزنامه‏ها بیفتد و دیده‏اند هم.

 ما باید یک جریان طولانی صادقی راه بیاندازیم توقع هم نداشته باشیم از همین فردا این جوری بشود، و اگر این جریان طولانی چند سال دوام پیدا بکند و موارد مشکوک را مردم ببینند که درست از کار درمی‏آمد، جو سازی و هیاهوهای بی‏خودی نبینند و واقع‏بینی در روزنامه‏ها ببینند، اعتماد مردم به روزنامه جلب بشود این عظیم‏ترین ذخیره و عظیم‏ترین ثروت برای یک رژیم است، برای یک انقلاب است، این خیلی مهم است که بر اثر عمل، مردم به باور برسند و بعداً اگر ما خبری به مردم بدهیم، مردم بگویند که اینها راست می‏گویند، به مطبوعات خودشان اعتماد بکنند، آن موقع دشمنان دیگر نمی‏توانند نفوذ کنند، آن موقع دیگر اخبار خارجی را اصلاً دیگر مردم یا نمی‏گیرند یا اگر بگیرند اصل را بر صحت مطبوعات خودشان می‏گذارند و آنها را با اینها محک می‏زنند، ما باید این طوری حرکت بکنیم.

 مطالب مشکوک را ننویسیم، مطالب ناصحیح را ننویسیم اگر هم ناصحیح یا مشکوک است که نمی‏شود ننوشت، می‏گوئیم که این اعتبارش تا این حد است، این مثلاً چهل درجه اعتبار دارد، مردم قضاوت ما را و نظر ما را مثل آن شایعه حساب نکنند، بنابراین دقت در اهداف کار و مواظبت بر شیوه کار و مراعات اخلاق اسلامی و امانت در نقل اخبار و امانت در برخورد با مسائل اجتماعی و مردم و مخصوصاً با آبروی مردم، مراعات موات در دادن شخصیت به اشخاص و یا گرفتن شخصیت از اشخاص و توجه به جوانب مختلف مسؤولیتتان که در حرفهایم مقداری از آنها را عرض کردم، این مجموعه‏ای است که می‏تواند برای شما، کارتان را که تاکنون انصافاً خوب بوده، خوب‏تر بکند و ما در آینده یک روزنامه بسیار خوبی داشته باشیم و روزنامه شما باعث بشود که روزنامه‏های دیگر هم از شما درس بگیرند و جریان صحیح و سالم مطبوعاتی ان‏شاءاللّه در کشورمان بوجود بیاوریم، و از این هدیه بسیار خوبی که محبت فرمودید عکس برادر شهید مظلوممان را که آورده‏اید و این همه آلبوم تشکر می‏کنیم، ان‏شاءاللّه خداوند به شما ارج بدهد و موفقتان بکند که در کارتان رضایت خدا را جلب بکنید.

    و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته