سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در دیدار با خانواده‏های شهدای بیت‏المقدس پیرامون شهید و شهادت در ادبیات ملتها و آثار شهادت در جامعه

سخنرانی آقای هاشمی در دیدار با خانواده‏های شهدای بیت‏المقدس پیرامون شهید و شهادت در ادبیات ملتها و آثار شهادت در جامعه

  • سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۶۲

 

 سخنرانی در دیدار با خانواده‏های شهدای بیت‏المقدس

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«

 از احساسات پرشور برادران و خواهرانی که با صداقت و صمیمیت و حُسن ظن به بنده که خودم را هیچ لایق این همه محبت نمی‏دانم، ابراز می‏کنند، تشکر می‏کنم و امیدوارم که خداوند به ما و مسؤولان دیگر این کشور توفیق بدهد که قدر شما مردم خوب و احساسات عمیق اسلامی را بشناسیم و بتوانیم به وظایفمان عمل کنیم. به مناسبت اینکه مجموعه برادران و خواهران حاضر در این جلسه ارتباطی با شهدا و شهادت دارند - چه از خانواده‏های معظم شهدا و چه کسانی که راه شهادت را انتخاب کرده‏اند - فکر می‏کنم بهتر این باشد که من یک مقدار درباره شهادت و ارزش شهدا حرف بزنم.

 از بهترین واژه‏های تاریخ که در ادبیات همه ملتها آمده است، همین کلمه "شهید و شهادت" است و این کلمه با همه مشتقانش و در همه زبانهای دنیا و در همه جریانهای تاریخ ساز دنیا ارزش و اعتبار خودش را در همه طول تاریخ حفظ کرد، حق هم همین است که باید این کلمه معزّز، محبوب و مطلوب بماند. دلیلش هم این است که در پشت و محتوا و صاحب این کلمه چیزی وجود دارد که هیچ کسی نمی‏تواند منکر ارزش و اعتبارش باشد. این کلمه ارتباط پیدا می‏کند به افرادی که در راه هدفشان و به خاطر آرمانهای مقدس که حق تشخیص داده‏اند، عزیزترین و با ارزش‏ترین موجودی خودشان را تقدیم کردند. این خیلی مهم است که موجودات زنده که نیاز به تداوم حیات دارند و هیچ چیز برایشان از حیاتشان عزیزتر نیست، این حیات را در کف دست بگذارند و با احتیاط و با اراده و میل به راه هدفشان تقدیم کنند. اینها آدمهای ممتازی در دنیا هستند.

 البته در بین شهدا کسانی هم هستند که به دلیلی در این جریان قرار می‏گیرند خودشان شاید زیاد انتخاب شهادت نکرده باشند ولی آن سعادتی است که خداوند به اینها داده و در این مسیر قرار گرفته‏اند اما معمولاً تیپ شهدا در همه مسیرها آنهایی هستند که با اراده و انتخاب‏گر وارد این معرکه شدند. با یک تشخیص، پشت این فداکاری یک تشخیصی خوابیده است که آن هم بسیار معنادار است؛ یعنی کسی نشسته فکر کرده، زندگی را سنجیده، آینده را سنجیده، خدا را سنجیده و راه خدا را سنجیده، آثاری که بر مرگش در این راه پیش می‏آید حساب کرده آن ارزشهایی که به خاطر آنها حاضر شده خون خودش را به پای نهال آن ارزشها بریزد و آنها را شناخته با این آگاهی حاضر شده است که این راه را برود. دل از خانه و خانواده و زن و بچه و از بستگان بکند. این یک تشخیص، فهمی، ادراکی، حکمتی، نوری، خداوند در دلی گذاشته که بهتر از دیگران توانسته تشخیص بدهد و به آن راه رفته است. انسانهای اینجوری سوژه این واژه و این تاریخ سازی را تشخیص دادند و این آگاهی آن نور را به آنها داده و آثار شهادتشان هم در تاریخ همیشه روشن است.

 این مسأله سومی که می‏خواهم بگویم مهمتر از آنها هست و آن اینکه معمولاً حرکتهای تاریخی موفقیت‏هایشان را از خون شهدایشان اخذ می‏کنند. اگر فرض بر این باشد همه کسانی که در این کار می‏خواهند شرکت کنند بخواهند زنده بمانند و در آینده همه بخواهند از دست آوردهای آن حرکت شخصاً استفاده کنند، اصلاً حرکت مبارزه و شهادت و فداکاری پیش نمی‏آید چون همه می‏خواهند بگویند ما برای آینده بمانیم و خدمت کنیم. بنابراین اگر موفقیتی در یک حرکتی بوجود می‏آید، این مرهون خون کسانی است که حاضر شدند شهید بشوند که این حرکت را پیروز کنند و نسل آینده از ثمرات این حرکت استفاده کنند و همیشه هم همینجور بوده، هیچ وقت غیر از این نبوده، شما از تاریخ صدر اسلام و تاریخ انبیاء دیگر و حرکتهای بعدی را نگاه کنید می‏بینید یک عده پیشتاز رفتند شهید شدند و در اثر شهادت آنها حرکت موفق شده، وقتی که موفق شده از ثمره این حرکت دیگران استفاده کردند.
 بنابراین کسانی که در تاریخ بعد از این حرکت وجود دارند، اینها با همه وجودشان لمس می‏کنند که اینها ثمره خون شهدا است. پس ارزش خود اینها، آگاهی خود اینها و آثاری که در تاریخ از خون اینها باقی می‏ماند، اینها همه چیزهایی که دائماً این کلمه و این واژه که آئینه آن واقعیتهاست را نشان می‏دهد، این را عزیز و گرامی می‏دارد.

 نکته مهم این است که همیشه هم در این حرکتها، بهترین‏ها پیشتاز هستند، خوبها هستند که شهید شدند. چون خوبها شهید شدند نمی‏تواند این واژه ارزش نداشته باشد، چون این واژه آیینه‏ای است که می‏خواهد آنها را نشان بدهد و اگر یک حرکتی آن جوری فکر کند که ما خوبهایمان را برای آینده حفظ کنیم و آدمهایی که خیلی پر ارزش نیستند و کم ارزش هستند، اینها را بفرستیم شهید بشوند، این انحراف است، این موفقیت ندارد و اصلاً چنین کسانی دنبال شهادت نمی‏روند. خوبها و ممتازها و چهره‏های با ارزش اگر آنها پیشتاز شهادت نباشند، آن روح شهادت و شهادت‏طلبی نمی‏تواند در جامعه جای خودش را باز کند.

 بی‏جهت نیست که تقدیر الهی این چنین است که افرادی مثل حمزه‏سیدالشهدا(س) عموی پیغمبر(ص) مایه دلگرمی مسلمانان بود، شجاع، متخصص، با سواد و از لحاظ شخصیت اجتماعی شناخته شده و ممتاز بود و تا او بود پشت مسلمانان گرم بود و در آن فیلم محمدرسول‏الله(ص) دیدید که تا او بود، پشت مسلمانان گرم بود و مشرکان تا او را می‏دیدند، در می‏رفتند و این یک واقعیتی بود. معلوم است که چنین کسی برای جامعه مسلمین خیلی مفید بود همه دلشان می‏خواست که او بماند اما او در جنگ احد شهید می‏شود برای اینکه معنا و ارزش شهادت روشن بشود؛ یعنی شهادت این قدر مقام عالی است که حمزه‏ای که این همه خوب است و این همه ارزش دارد باید شهید بشود که این راه، راه آبرومندی باشد و همیشه به فکر این نباشد که گوسفندهای پیر را قربانی کنند باید ارزشمندها باشند.

 حضرت امام حسین(ع) بهترین نمونه دیگر است. چه کسی نمی‏داند که امام حسین(ع) کسی که 60 سال شخصیت جمع کرده بود. از زمان صدر اسلام تا سنه 60 این شخصیت امام حسین(ع) مثل ماهی شده بود که در شب تاریک بدرخشد و خانواده امام حسین(ع) وقتی که می‏خواهند این راه را تثبیت کنند تقدیر الهی چنین است که خانواده امام حسین(ع) بیایند و خود امام حسین(ع) بیاید و ابوالفضل(س) بیاید و همراه امام حسین(ع) چهره‏های عظیمی مثل حبیب‏بن مظاهر و مثل سعیدبن عبدالله و که هر یک را حساب کنید - این آدمهای مشهوری که ما حالا در جامعه خودمان داریم، خاک پای آنها نمی‏توانند باشند - این تیپ را می‏فرستند تا شهید بشوند برای اینکه معلوم باشد که شهادت چیزی نیست که برای آدمهای کم عرضه گذاشته‏اند بلکه این را برای بهترینها گذاشته‏اند.

 الحمدلله در جمهوری اسلامی این جهت حفظ شد، ما الان وقتی که به این چند سال پشت سرمان نگاه می‏کنیم می‏بینیم مثلاً رئیس جمهورمان، آقای رجائی، جزو شهداست، نخست وزیرمان، آقای باهنر جزو شهداست، رئیس دیوان عالی کشور، شخصیت ممتاز این کشور، آیت‏الله بهشتی جزو شهداست، چند نفر از وزرای معروف و محبوب این کشور جزو شهدا هستند. بیش از سی و چند نفر از نمایندگان خیلی خوب مجلس شورای اسلامی جزو شهدا هستند. نزدیک هزار نفر از طلبه‏های بسیار خوب حوزه علمیه قم، روحانیون بزرگی مثل اینها جزو شهدا هستند، افرادی مثل شهید صدوقی، شهید دستغیب، شهید قاضی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید هاشمی‏نژاد و تیپهای اینجوری که در جامعه و محیط خودشان بسیار بزرگوار بودند و یک شخصیت بسیار بزرگی داشتند، در جامعه چقدر جا افتاده بودند، اینها جزو شهدا هستند. من نمی‏خواهم بگویم که اینها به شهدای گمنامی که ما اسمشان را به دلیل فراوانی نمی‏توانیم ببریم یا نمی‏شناسیم، اینها پیش خداوند یک جور دیگر تفاوت داشته باشند، چه بسا بعضی از این شهدای گمنام از لحاظ خلوص و صفا و نزدیکی با خدا از آنها هم پیش خداوند مقربتر باشند، از آن جهت مهم است که چهره‏های مشهور، مهم و جا افتاده‏ای که همه قبول دارند که حضورشان در جامعه مفید است؛ یعنی هر کس الان فکر کند می‏بیند که اگر الان مرحوم بهشتی در جامعه بود چقدر می‏توانست برای این انقلاب مفید باشد، کسی که اینجوری است، باید شهید بشود برای اینکه ارزش شهادت، ارزش این راه برای همه روشن باشد.

 ما هر چقدر خوب باشیم خودمان و شهادتمان بیشتر از خودمان می‏تواند کار کند، دلیلش هم این است که آن آدمی که نگاه می‏کند می‏بیند ارزش این راه چقدر است که این آدم با این خوبیهایش در این راه خون و جانش را داده است. معلوم است که اینگونه افراد و هر چقدر بهتر از این افراد فدا بشوند می‏ارزد اینکه همه ائمه ما غیر از امام زمان(عج) که هنوز ظهور نفرمودند، شهید هستند یا به اسم و یا جور دیگری، اینکه علی‏بن‏ابیطالب(ع) پایان عمرش را با یک شمشیر در محراب عبادت شهید می‏شود، اینکه تاریخ ما تاریخ شهادت است، اینها هم نشان می‏دهد که این چه راه خوبی است.

 بنابراین این آگاهی اگر در مردم باشد و ارزش شهادت را بشناسند، هیچ وقت ذلیل نمی‏شوند ولی ملتی اگر ارزش شهادت را نداند و ارزش راه خودش را نداند به مادیات زندگی پست چند روزه دنیا توجه کند و با خورد و خواب و شهوت و ... زندگی خود را تمام کند، علت اگر اینجوری باشد همه می‏آیند و سلطه پیدا می‏کنند، ضعیف می‏شود، ذلیل می‏شود و دستش پیش دیگران دراز می‏شود به دنیا می‏چسبد، از پرواز در ملکوت عقب می‏ماند راه خدا را به راه شیطان ترجیح نمی‏دهد و شیطان به طرفی که می‏خواهد می‏کشد، همه این بدبختیهایی که مال مردم دنیا پرست است.

 در همین رابطه خانواده‏های شهدا هستند. بسیاری از شما خانواده‏ها، شما مادرها، شما همسرها وقتی که می‏بینید که یک آدم به این خوبی از دست دادید تحقیقاً آدم با کم کردن و از دست دادن ظاهری یک چنین عنصر ارزشندی یک رنجی دارد. فراق، خودش رنج است آن هم فراق انسان عزیز و محبوب، اما یک مقدار آدم به عمق آنچه که پیش آمده توجه کند، خیلی می‏تواند خودش را خوب تسلیت بدهد. بالاخره یک بار است و یک جان است و از ین کالبد هم به بیرون می‏رود دیر و زود هم خیلی فرق نمی‏کند.

 آدم وقتی به پشت سرش نگاه می‏کند بنده الان می‏بینیم 50 سال عمرم گذشته، پارسال، 10 سال پیش و 30 سال پیش همه یک جور پشت سرآدم به نظر می‏رسد. چند سال دیگر هم آدم در این دنیا نیست این همه آدم بودند و الان نیستند. یک بار این جان از بدن بیرون می‏رود و یک بار ما از هم جدا می‏شویم این تمام می‏شود چه بهتر که این جوری بشود، حالا که می‏خواهد و این نشدنی است و حتماً پیش می‏آید یک جوری پیش بیاید که ارزش بماند.

 شما الان هر وقت در ذهنتان بیاورید که عزیزی از دست دادید حالا در کنار امام حسین(ع)، علی اکبر و قاسم در بهشت خداوند و در زیر درختان و در کنار انبیاء و اولیا بابالی که خداوند به او داده و هر جا که می‏خواهد پرواز می‏کند و بر همه جهان مسلط است و قرب جوار خدا را کسب کرده و قدرت شفاعت برای دیگران دارد و خونش هم این مردم را هدایت می‏کند، آن بچه شما که در یک محله از دست رفته آن بچه شما به خاطر او سالهای سال بچه‏ها به اسم او از خون او برای راه حق الهام می‏گیرند. در مدرسه‏ای که بچه شما شهید شده، بچه‏های مدرسه به یاد او خوب می‏شوند، در روستایی که یک بچه از دست داده آن روستا به یاد او و در سر مزار او خوب می‏شوند و به راه حق می‏روند، چه مقدار بچه‏های منحرف وقتی که می‏بینید دوست و همکلاس و همکارشان رفته و آنجوری شده آنها هم اصلاح می‏شوند. در کارخانه که کارگر شهید رفته آن کارخانه جان می‏گیرد. وقتی که این آثار را هم برای بچه‏هایتان ببینید، مقامشان را هم ببینید، شفاعتشان را هم ببینید فراق هم که بالاخره بود یک روزی از هم جدا می‏شدیم و وصل آخرتی هم به هر حال پیش می‏آید اگر ما راه او را برویم و مسیر او را قبول کنیم و در آرمان او شریک باشیم در قیامت هم با او هستیم و خدای نکرده اگر از لحاظ روحی با او فاصله بگیریم، فراق اصلی قیامت می‏شود آن موقعی که آن در جوار خداست و ما در زمره شیطانی‏ها باید زندگی کنیم، فراق اصلی آنجاست.

 بنابراین برادران ارجمند سپاهی و فداکاران، خانواده‏های عزیز شهدا با اینکه مشکل است و من این را می‏پذیرم به هر حال انسان انس دارد و انس انسان را رنج می‏دهد و دل کندن از مأنوس، اما محاسبه می‏تواند برای ما توجیه کند که بهترین راه را شهدای ما رفتند و همه چیز این انقلاب و آینده این انقلاب مرهون خون شهداست همانطور که امروز تاریخ ما مرهون خون شهدای صدر اسلام، شهدای کربلا و شهدای احد و شهدای سایر جنگها و خون بهای دوران تاریخ صدر اسلام و بعد از صدر اسلام است.

 من این افتخار را برای خودم که گاهی خداوند توفیق می‏دهد با خانواده‏های شهدا هم جلسه باشیم و با آنها حرف بزنیم و آنها اظهار صحبت کنند نسبت به کسی که خاک پای شهدای آنها هم نمی‏شود، مایه غرور می‏دانم و برای شما صبر بیشتر و مقام بیشتر پیش خداوند تقاضا دارم و امیدوارم با حضوری که ارواح شهدای ما در خانواده و جامعه دارند، موفق بشویم آرمان مقدس آنها را به خوبی پیاده کنیم که شادی روح آنها هم در این است که ببینید آن اسلامی که آنها به خاطرش شهید شده‏اند کسانی اینجا هستند که آن اسلام را اجرا کنند و آن تفنگی که در میدان جنگ از دست آنها روی زمین افتاده کسانی هستند که این تفنگ را برداشتند و علیه کفر به کار می‏برند.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته