سخنرانی در جمع اعضای ستاد برگزاری نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی
با تشکر از برادرانی که در ستاد برگزاری اولین کنگره حزب جمهوری اسلامی زحمت کشیده و مقدمات این کار بزرگ را فراهم کردند.[t1]
بد نیست که خودمان توجه بکنیم که چه کار بزرگی را داریم انجام میدهیم. این کنگره میتواند نقطه عطفی، هم در تاریخ حزب جمهوری اسلامی و هم نقطه عطفی در تاریخ تحزب در دنیای اسلام مخصوصاً در منطقه ما باشد. اگر ما به ویژگیها و خصوصیات حزب جمهوری اسلامی توجه کنیم چنین توقعی خیلی توقع بزرگ و دور از دسترس نیست. نکات قابل توجهی که میتواند ما را به این نتیجهگیری برساند، این است که این کمبود در سراسر تاریخ ما به چشم میخورد، مخصوصاً در این یک صدسال اخیر که خیلی از مسلمانها و روحانیت درگیر بودند و همیشه منشأ حرکتهای صحیحی میشدند و حرکتها عقیم میماند و یا دشمنان بعدها از آن سوء استفاده میکردند و فرصت طلبها از زحمات مسلمانها و روحانیت استفاده میکردند.
آدم وقتی که این تاریخ یک صد و ده، بیست ساله گذشته را از زمان مرحوم سید جمالالدین [اسدآبادی] تا حالا میخواند، میبیند در هر مقطعی که یک نهضت اسلامی به رهبری روحانیت و مسلمانها آغاز شده، آنچه مسلمانها را زجر داده و آنها را عقب انداخته، نداشتن تشکیلات و پراکنده کاری و متشکل بودن نسبی دشمنان بود.
در آغاز این نهضت اخیر، روحانیت که امام رهبری میکردند و تا امروز ادامه دارد، در کارهای اجرایی مبارزه هر روز به نیاز شدید تشکیلات برخورد میکردیم که فاقد آن بودیم. رهبری خیلی قاطع و کوبنده بود و اعتبار مردم به رهبری خیلی در سطح بالا بود اما اینها برای کارهای اجرایی کافی نبود.
در شش سال اخیر مبارزه که گروهکهای دیگر نسبتاً متشکل برخورد میکردند، با اینکه تعداد بسیار کمی بودند، با این صورت پیش میآمد که اینها جریان اصلی مبارزات را تحتالشعاع قرار میدادند. آنهایی که در آن دوران مبارزه شرکت داشتند، این نیاز را بیشتر از دیگران درک میکنند و کسانی که در تأسیس حزب جمهوری اسلامی پیشقدم شدند و کسانی که به شدت استقبال کردند، افرادی بودند که این کمبود را احساس کردند، کسانی که در جریان کارشکنیهای فراوانی که علیه حزب جمهوری اسلامی در این چهار سال که از عمرش میگذرد، بودند، مشکلات فراوانی را در این مخالفتها لمس کردند.
آنهایی مقاومت کردند که در اثر تجربیات گذشته مطمئن بودند که تشکیلات اسلامی برای آنها ضرر ندارد. این تشکیلات بحمدالله به وجود آمد و علیرغم گرفتاریهای ما به خاطر کارهای انقلاب که برای ما اولویت داشت حتی بر حزب، یعنی ضروری بود که هر روز به این کارها برسیم و هنوز هم ادامه دارد، در این مدت توانستیم مقداری از وقت را صرف حزب بکنیم و این تشکیلات را با همه گرفتاریها و با همه کارشکنیهای فراوان سر پا نگه داریم و رشد نسبی بدهیم و به جایی برسیم که امروز کنگره بزرگ حزب را تشکیل بدهیم و جمع زیادی از زبدگان نیروهای اسلامی را دور هم جمع کنیم و تصمیمات شایستهای درباره تحکیم پایههای حزب بگیریم و آن را محکم کنیم.
ما در روزهای اول فکر میکردیم که کنگره را زود داریم تشکیل میدهیم، پیش بینی کردیم که وقتی اعضای حزب به سیصد نفر رسیدند، اولین کنگره تشکیل بشود. ولی با اقبال عظیم مردم که در همان ساعات اول در سراسر کشور از هزارها نفر تجاوز کرد - معلوم شد که فکر درستی نبوده - و بعد که جمعبندی از داوطلبان عضویت و کسانی که به عنوان عضو پذیرفته شده بودند، کردیم برای ما مشخص شد، تصمیم گرفتیم هر چه زودتر به تشکیل کنگره اقدام کنیم. دو سه بار آماده شدیم، مخصوصاً شهید مظلوم آیتالله بهشتی که بیشتر از ما روی حزب وقت صرف میکرد، خیلی اصرار داشت و عوامل درست شد.
یکی از زمانهای تعیین شده برای کنگره حزب زمانهای نزدیک شهادت ایشان بود که متأسفانه با وضعی که پیش آمد، کنگره برگزار نشد و از جهت اینکه تروریسم به وجود آمده بود، امنیت کافی وجود نداشت، مشکل بود و نمیشد که این کار صورت بگیرد. بعداً برنامهریزی کردیم و شرایط مناسبی را در نظر گرفتیم تا امروز با تلاشهایی که شد، موفق شدیم آنچه را که میبایست خیلی زود تشکیل میشد، امروز به آن برسیم. مطمئناً اگر حزب بخواهد ماهیت حزبیاش را داشته باشد، نمیتواند بدون کنگره باشد و اگر جایی است که نخبهها و برگزیدهها با رأی مستقیم اعضای حزب که در حوزهها انتخاب شدند، جمع میشوند و روی مسائل اصولی حزب تصمیم میگیرند؛ شورای مرکزی را انتخاب میکنند، اساسنامه را تصویب میکنند، مرامنامه را تصویب میکنند و مواضع حزب را تصویب میکنند و شورای داوری را انتخاب میکنند. به هر حال تبلور اساس حزب را که باید انتخابی و با آرای اعضا باشد، ما در کنگره و تصمیمات کنگره میبینیم.
این یک ضرورت بود که خوشبختانه ما رسیدیم، اما در دوره سه چهار سال پشت سرمان هم اگر حزب جمهوری اسلامی بدون یک کنگره هم تصمیماتش مورد قبول و پذیرش اعضا بوده و اعتراضی نبوده، به خاطر اعتمادی است که آن روز بین مؤسسین حزب و منتخبان مؤسسین حزب و کسانی که مسئوولیتها را به طور انتصابی در سطوحی و انتخابی در سطوح دیگر به عهده داشتند، وجود دارد. به خاطر این اعتماد در گذشته هم ما توانستیم به صورت یک حزب عمل بکنیم، اما از این مقطع ما وارد مرحله تازهای خواهیم شد.
تحقیقاً این جهش و مرحله نوینی که در وضع حزب به وجود میآید نشان تثبیت موقعیت حزب و پابرجا شدن یک حزب اسلامی مورد اعتماد مردم و جامعه است. ولی دشمنان انقلاب، دشمنان اسلام و دشمنان خط امام و دشمنان این حزب قاعدتاً بیکار نمینشیند، در آستانه این کنگره ممکن است به هرگونه عملی که فکر میکنند به نحوی تضعیف حزب و یا کنگره و یا حتی تحتالشعاع قرار دادن اخبار کنگره را سبب شود، اقدام کنند و پیش از شروع کنگره و روزهای آخر دوره گذشته - که ما از این به بعد را دوره جدید حساب میکنیم - شاهد بعضی از شیطنتها هم بودیم، خوشبختانه مؤثر واقع نشد ولی آنها مأیوس نمیشوند و تا امکان داشته باشند حرکتی خواهند کرد، این مربوط به امروز هم نیست.
در این مقطع ممکن است تحرک جدید پیدا کنند، اما حزب جمهوری اسلامی به خاطر نقشی که در جامعه میتواند داشته باشد بیدشمن نبوده و نیست، دشمنانش هم طبعاً آدم صالح به حساب نمیآیند، ممکن است که بعضیها اختلاف سلیقه داشته باشند اما ما آنها را دشمن حساب نمیکنیم. آنهایی که روزهای اول تولد حزب آن قدر هیاهو کردند - در صورتی که در آن موقع، حزب حاکم نبود - و همه کمبودها را به رخ حزب کشیدند و کمبودهای انقلاب را به رخ مردم کشیدند و دفتر حزب جمهوری اسلامی را منفجر کردند و این همه شهید در یک روز برای ما به جا گذاشتند و آنهایی که به شخصیت بارز حزب، شهید بهشتی اهانت روا داشتند و ما همه را مورد تعرض همه گونه اتهامات قرار دادند، آنهایی که به هر جوری که توانستند بر علیه حزب در مقابل مردم کارشکنی کردند، آنها به کلی نمردند. ممکن است از آن قدرت قبلی افتاده باشند ولی دوباره ممکن است در شکل و لباسی و شیوه جدیدی برخورد بکنند.
دوستان حزبی ما باید با دقت مواظب این گونه مسائل باشند و تحت تأثیر شیطنتها قرار نگیرند. من عرض میکنم که اگر این بار تجربه تشکیل حزب جمهوری اسلامی به شکست بیانجامد، برای مدت طولانی در یکی دو نسل آینده لااقل دیگر تشکیلات اسلامی پا نخواهد گرفت؛ عدهای مأیوس میشوند و عدهای مردد میشوند و دشمنان همین را میخواهند و تشکیل حزبی با این امکانات که در حال حاضر در حزب جمهوری اسلامی است، به آسانی مقدور نخواهد بود.
چطور میشود چهرههایی چون شهید مظلوم بهشتی و شهید بسیار بزرگوار و دانشمند دکتر باهنر را که از چهرههای بسیار معتبر انقلاب و بلکه از چهرههای اسلامی منطقه و معروف هستند و از بنیانگذاران این حزب بودند و جانشان را در راه همین حزب و انقلاب از دست دادند و این افتخار را برای حزب به جا گذاشتهاند، نادیده گرفت.
حزبی که در مدت کوتاهی 10 نفر از شورای مرکزی آن (که 30 عضو دارد، یک سوم اعضای شورای مرکزی) شهید شدهاند، حزبی که 100 نفر از کادرهایش در جبهه و در مقابل منافقین و تروریستها شهید شدهاند و هزاران نفر از اعضا و هوادارانش در جبههها شهید شدهاند، حزبی که افتخار از میدان به در کردن جریان لیبرالیسم - اگر نگوییم قسمت عمده، لااقل به عنوان یک سهم عظیم - را در پرونده خودش دارد، حزبی که صدها روحانی متعهد و مبارز در کادرهای خودش دارد، حزبی که تعداد زیادی از ائمه جمعه را همراه خودش دارد، حزبی که روزهای اول تأسیساش تا امروز میلیونها نفر مسلمان که حاضرند همه گونه همکاری با آن بکنند، حزبی که مهمتر از همه اینها مورد اعتماد امام امت است که ما با مشورت امام و جلب موافقت امام در روزهایی که برای ما از پرمشغلهترین روزها بود و هر لحظهای از لحظات عمر ما میبایست صرف انقلاب میشد، با اجازه امام و با تشخیص اینکه امام اجازه دادند، حزب را تأسیس کردیم و در همه مواقع سعی کردیم که رضایت ایشان را در اعمالمان جلب کنیم و همیشه هم از تأیید ایشان برخوردار بودیم، هر جا که گرفتاری برای ما پیش آمد ایشان رفع کردند، حزبی که در مجلس مقبول است، در دولت مقبول است، در کارکنان دولت مقبول است، در جامعه مقبول است، در روحانیت مقبول است، در دنیای اعتباری کسب کرده است، در چهار سال تجربه بسیار خوبی پشت سر خودش دارد، با همه فشاری که دشمنان آوردند تا نقطه ضعف مشهودی را پیدا کنند و بدنام کنند، عملکردش افتخارآمیز است و نتوانستند کاری بکنند، با همه این نقاط مثبتی که حزب همراه خودش دارد، اگر این حزب نتواند پابرجا بماند و شکست بخورد، دیگر تشکلهای اسلامی چطور میتوانند باشند و با چه شرایطی بهتر از این میتوان شکست بخورد، دیگر تشکلهای اسلامی درست کرد؟
حزبی که دبیر کل آن امروز شخصیتی است مثل آقای خامنهای که نزدیک 17 میلیون رأی مردم را به خود اختصاص داد - یعنی تقریباً همه آراء قابل توجه این کشور - و بارها در راه آزمایش تا مرز شهادت رفت، - لازم نیست که من این تعریفها را بکنم - به هر حال این همه سرمایه معنوی در یک حزبی جمع شده است، ما باید از این سرمایه استفاده بکنیم و موقعیت را مغتنم بشماریم و این لطف خدا را شاکر باشیم و اگر شکر این نعمت را نکنیم، این نعمت از ما زایل میشود و مستحق این گونه نعمتها به آسانی نخواهیم شد.
امروز در شرایطی که ما میدانیم تشکل و انسجام و همکاری و هماهنگی در دنیا حتی با تعداد کمی از افراد، چقدر میتواند منشأ اثر باشد، نمونههای فراوانی وجود دارد، اگر نیروهای حزبالله بخواهند متشکل عمل کنند، نباید به لفظ حزبالله قناعت کنند و تشکیلات مناسبی را بوجود نیاورند و همان شعارهای گمراه کننده که گاهی گفته میشود، امت خودش حزبالله است و کافی است همین را حزب حساب کنیم، مثلاً بگویند روحانیت به معنی حزب است و به تشکیلات جدید نیازی ندارد یا چیزهایی از این قبیل بخواهند مطرح بکنند. ممکن است گاهی هم دوستان این را بگویند اما ممکن است که القاء دشمنان یا برداشت اشتباه باشد. به هر حال ما نمیتوانیم بگوییم که همه مردم، همه شخصیتها باید همین طور و همین گونه عمل کنند، فقط میتوانیم به کسانی که ضرورت تشکل را تشخیص میدهند و تشکیلات را برای یک دولت و حکومت اسلامی مفید میدانند، این مطلب را قاطع بگوییم که فرصتی به این خوبی و به آسانی پیدا نمیشود و نخواهد شد.
ممکن است بعدها شرایط جدیدی باشد، ما آیندهای دور را خیلی نمیتوانیم پیش بینی بکنیم اما چشمانداز نشان میدهد که ما در مقطعی هستیم که میخواهیم تحزب اسلامی را تجربه کنیم و اگر این تجربه موفق باشد، این راه برای آینده دنیای اسلام باز است و اگر این تجربه به خاطر ضعفهای ما، یا به خاطر حسادتها و مخالفتهای بیمعنی ناموفق باشد، باید این خسارات را برای مدتی جبران بکنیم و نمیتوانیم این خسارات را تحمل بکنیم.
ما امیدواریم که خداوند به ما توفیق بدهد که برای رضایت او و در راه او و به خاطر او و برای اسلام این راه را بتوانیم ادامه بدهیم و از همه دوستان، اعضا و هواداران میخواهیم که کاملاً توجه کنند، این تشکیلات برای اسلام و برای خدا و برای اجرای منویات رهبری است و در خط امام و اسلام راستین و در خط اسلام فقاهتی است و باید براساس همین اسلامی که از طریق رهبری ولایت فقیه مورد عمل ماست، عمل بکنیم. انشاءالله با توفیق خداوند بتوانیم به وظایفی که در این مقطع داریم، عمل بکنیم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته