سخنرانی در جمع کادر آموزشی واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
بدون تعارف، اظهاراتی که برادرمان کردند، برای من مفید بود و چیزهای مبهمی که در ذهنم بود و فکر میکردم مثلا وقتهایی باید برای تشکیلات اطلاعاتی جمهوری اسلامی باشد، باز شدهتر و خطدارترش را در اظهارات ایشان دیدم. شما انتظار نداشته باشید که من از لحاظ فنی، تجربی بتوانم چیز مفیدی برای شما بدهم؛ چون کاری نیست که من روی آن خبرگی داشته باشم، اما همیشه در گذشته و حال فکر میکردیم اگر روزی ما یک حکومت اسلامی داشته باشیم، خود به خود این حکومت اسلامی بدون یک سازمان اطلاعات اسلامی نمیشود. ما در زندگی پیغمبر(ص) زندگی علیابن ابیطالب(ع) که حکومت داشتند و در زندگی ائمه(ع) که سازمان داشتند و مبارزه میکردند، خیلی فراوان برخورد کرده بودیم که آنها به عامل اطلاعات و کسب خبر بسیار اهمیت میدادند، اما چون به مرحله نیاز فعلی نرسیده بودیم، عملا هیچ وقت وارد سازماندهی وجزئیاتش نشده بودیم که حالا خوشبختانه، افرادی پیش قدم شدند و زود در عمل نیاز پیدا شد و به خاطر نیاز مجبور شدیم، کار بکنیم.امروز با یک تجربهای بیرون آمدیم. خوب! یک چیزی که فعلا از لحاظ کلی برای ما محرز است، این است که تداعی خاطر و معانی و سرایت حالات، مصادیق خارجی روی الفاظ یک حالت عمومی و کلی است. معمولا هم در دنیای موجود هر کسی به دنبال سازمان اطلاعات رفته است، با همان دستآوردی بوده که دیگران داشتند و شاید بیشتر از همه صهیونیستها، این موذیهایی که روی این مسائل خیلی اهمیت میدادند، در جان گرفتن اطلاعات در دنیا مؤثر بودند. آنها با مکتب و زمینههای روحی خودشان خطوطی درست کردند و آموزششان را هم از مسیر جذب احساسات زشت انسانها و سکس و تجمل و پول و قدرت، برای رسیدن به اهدافشان عبور میدادند؛ یعنی سعی میکردند انسان را فاسد کنند، منتهی فاسدی که با وابستگیهای عمیقی که برایش درست میکردند، مجبور باشد در خدمت باشد، یعنی وقتی یک عنصر را میخواستند اطلاعاتی بکنند، اول فاسد و وابستهاش میکردند و به شدت راه نجات را برایش میبستند که آن زندگی و آینده خودش را در همین حرفه ببیند که معمولا هم نجات افراد این بوده که وابسته به یک جریانی بدتر از آن بشود مثلا دو طرفه کار بکنند که حرف طرفش باز همین حالت بوده است و هیچ نمیتوانند خودشان را نجات بدهند. آن سازمانها براساس یک فکر انسانی، مکتب درست و راه صحیح به وجود نمیآمده و فساد و ظلم و زشتی خیلی زیاد در آن است. افراد بسیار خوب تا کمی خوب در این جریانات که پیدا میشوند، در خدمت آن طور چیزها قرار بگیرند، به خصوص که نوع حکومتها هم جوری نبودند که جاذبه انسانی بتواند اینها را جلب بکند. خوب! ما همان طور که در همه چیز میخواهیم بر اساس اسلام حرکت بکنیم و مایلیم در خدمت انسانیت باشیم و اصلا حکومت و نظام را میخواهیم برای اینکه انسانهای متناسب با اهداف ادیان و اسلام مطلوب آفرینش تربیت بکنیم، همه ابزارمان هم باید همین جور باشد، یعنی ما هیچ وقت در فکر این نیستیم که گروهی را فاسد کنیم تا اکثریت دیگری را به یک شکل دیگری نجات بدهیم. برای ما بسیار مهم است انسانهایی که میخواهند در این نظام بگنجند، خودشان سالم و مسلمان باشند و کارشان در خدمت انسانیت قرار بگیرد و معتقدیم اگر خود اینها فاسد باشند، بسیار مشکل است، بشود از اینها پلی برای عبور به یک دنیای سالم و صحیحی ساخت. موقتآ میشود انسان از ملاکهای ناسالم در یک جریانی استفاده کند، اما این برای ما اصل نیست. استثناهایی است که مواردی در پیش میآید که آن هم باز باید هدفدار باشد تا همان راه در مسیر صلاح قرار بگیرد. خوشبختانه، شما در این آموزشهایی که اشاره کردید، به این مسائل توجه داشتید و یکی از کارهای بسیار عمده ماست؛ یعنی، آقایان این جوری خودتان را ببینید که یکی از مشکلترین کارها را به عهده گرفتید تا بتوانید ثابت بکنید همین نظامی که دنیا معمولا با فساد توأم میکند تا موفق بشود، شما میتوانید از مسیر ایمان، خوبی، صلاح، محبت، رأفت و رحمت با آن برخورد کنید. اگر این حرکت را به این نقطه برسانید، کار بسیار بزرگی کردید.البته، کار هم مهم است، جنگ انسانی و اسلامی، اداره کشور به صورت اسلامی، مالیات به صورت اسلامی برخوردهای پلیسی به صورت اسلامی، همه در جای خودش مهم است. اما این جزو کارهایی است که بسیار مشکل است، مخصوصآ با سابقه ذهنی که برایش درست کردهاند، که این سابقه ذهنی را هم باید آدم بشکند و این خودش یک مبارزه چند بعدی نیاز دارد. بنابراین، جوانانی که در سپاه جمع شده و این اطلاعات را پیریزی کرده و این اصول و این مسائل آموزشی را درست کردهاند، همه در زمینهای مقدور بود که افراد سالمی مثل خود شماها پایهگذار این باشد و خود خود ما این را بایست از صفر شروع میکردیم، یعنی شما اگر میخواستید با آن زمینهها کار بکنید، استفاده بکنید، مانعی ندارد. اما اگر میخواستید آنها پایه باشند و آن سازمانهای قبلی را حفظ کنید و با همانها کمکم اصلاح بکنیم، نمیشد؛ غرق میشدیم. هر کسی را آنجا میفرستادیم آنجا غرق میشد. یک آموزشهای فنی میگرفت، اما خودش غرق میشد و نمیدانستیم چطور میشد. نتیجه این قاعدتآ خیلی خوب میشود، شما فرض کنید یک آدمی که ما اسیرش کردیم، به جنگ او برویم. میگوییم آنجا برای ما بجنگ و مسلسل را هم روی دوش میگیریم که اگر نجنگی، چه میشود. این یک جور میجنگد، یک آدمی که خودش معتقد و مؤمن شده، اسلحه خریده و بودجهاش را هم درست کرده، یک جور میجنگد و آن یک جور میجنگد. افرادی را بیاورند اینجا وابسته کنند و بعد بگویند تو حالا خدمت کن، اطلاعات جمع کن. این حداقل وظیفه را انجام میدهد که حقوقش را بگیرد. وقتی که کار میکند، اگر هم یک وابستگی بهتری پیدا کرد آن طرف میرود برای اینکه برای آن آمده است، جای بهتری ممکن است درست بشود. این غیر از یک فرد مؤمنی است که با همه وجودش احساس میکند که دارد خدمت میکند و با ایمانش حرکت میکند و با چشم معنویت نگاه میکند و منصفانه برخورد میکند. اطلاعاتی که میآورد، غیر از اطلاعات دیگران است. او که میآورد، آدم اصلا نمیتواند متکی به آن باشد. وقتی قرآن ما میگوید: «اِنâ جûاءَکُم فاسقٌ بنَبأٍ فَتَبَیِّنوا» چطور میتوانیم به اطلاعات یک آدم که خودمان یا یک جریان او را فاسق کرده، اعتماد کنیم، روی مردم حساب باز کنیم، خیر و شر مردم را روی او بنا بگذاریم؟اصلا پایه خراب میشود. آدم این جوری، اطلاعاتی که جمع میکند یا حساب میکند، همه چیزش را حساب کرده است. آدم زود میتواند رویش برنامه بریزد و نتیجه بدهد. ممکن است صد تا خبر خام در سازمان ساواک جمع میشد و بعد هم وقتی تحقیق میکردند، هیچ نبود. ولی در یک سازمان کوچکتری ممکن است پنج تا خبر خام وقتی که جمع میشود، نتایجی بدهد که آن صد تا هم نمیداده، برای اینکه این حرف بیخود نمیزند، دروغنمیگوید، با شک حرف نمیزند، اگر شک باشد، مقدار شکش را تعیین میکند، بیخود آدم را گمراه نمیکند، نیروی تعقیب بیشتر نمیبرد. بنابراین، ما اگر بتوانیم یک سازمان کوچک، اما مؤمن و صحیحالعمل و عادل درست بکنیم، اولا مقدار زیاد بازدهی خواهد داشت و هر مقدار داشته باشد، قابل اعتمادتر است. نقطه بسیار مهمتر این است که این سازمان با مردم رابطه برقرار میکند. یک چنین تشکیلاتی مورد اعتماد مردم میشود و اصل هم مردم است، مهم است، یعنی این در جامعه ریشه پیدا میکند همه جا جایش است و همه جا میتواند حضور داشته باشد. مردم، با خیال راحت حرفشان را به این میزنند. بنده اگر یک اطلاعاتی داشته باشم، آدم مسلمانی هم باشم، بروم در اختیار یک سازمانی بگذارم که شاید ظلم بکند، روی این نمیروم بگویم، برای اینکه میروم جواب خدا را بدهم. یک آدم با وجدانی حاضر نمیشود با یک سازمانی همکاری کند که این سازمان تبعات بدی داشته باشد، ولی اگر او بداند که حرف ناحقی اگر بزند، آنها ترتیب اثر نمیدهند و اگر حرفش ضعیف باشد، آنها میرسند و واقعیت را پیدا میکند، حاضر است احتمال را هم در اختیار بگذارد. بنابراین، آقایان باید اساس کارشان همانطور که خودتان توجه داشتید، بر این باشد اولا افرادی که دارید، افراد بسیار خوبی باشند، عادل باشند، واقعآ دروغ نگویند، با تهمت نخواهند با مردم برخورد کنند، با شک نخواهند کسی را به زحمت بیاندازند، معیارهای اسلامی را داشته باشند و در این آموزشهایی که میدهید، بگنجانید که مهربان و با مردم دوست باشند. یک حالتی ممکن است در این تیپ کارها، به وجود بیاید. ببینید، این شغل آدم در آن اثر میگذارد، یک مأمور اطلاعاتی چون محصول کارش این است که مثلا بتواند چند تا مورد ناجور را پیدا کند و معرفی بکند، کشش دارد به اینکه یک چیزی پیدا و این را پخته بکند و به جایی برساند. این کشش در آدم هست اگر متدین باشد، سالم و بامحبت باشد و انسان دوست باشد، ]بر[ این حالتی که در هر شغلی و هر شاغلی وجود دارد، کنترل دارد و مزاحمت بیجهت برای مردم نمیکند، ولی اگر یک کمی شغلش بر ایمانش بچربد و آن ذائقهای که دارد، تحت تأثیر قرار بدهد و آن جاذبهای که در این حالت پیدا میشود، آدم را از مسیر منصرف بکند، این بد است. لذا باید سعی کنید آدمهای با محبت، با رأفت، حسابگر، دقیق و راستگو پیدا کنید. بعد آنها را تربیت کنید، تعلیم بدهید که کار بکند. اگر یک قدری ما دیر برسیم، بهتر از این است که زود برسیم و خراب بشود. همین قضیه ]گروه[ فرقان برای شما تجربه خوبی است، بچههای شما با این قضیه خوب برخورد کردند، دیگر ریشهکن شد ولو اینکه بسیاری از اینها به خاطر برخورد خوبی که شد، برگشتند و آدم شدند.بنابراین یک کمی دیر رسیدیم، اما خوب رسیدیم. با سایر جریانات هم همین طور باید برخورد کنیم، با اصول برخورد کنیم، اثر بیشتری میگذارد و در درازمدت موفّقتر میشویم - انشاءالله - در دنیا هم نشان میدهیم که با لطف قرآن وراهنماییهای اسلام و بچههای مسلمان توانستیم یک سازمان اطلاعاتی درست کنیم که واقعآ در خدمت انسانیت باشد و رحیم و عطوف و سازنده باشد، به جای اینکه مزاحم ترقی بشود. انشاءالله خداوند در کار مشکلی که به عهده گرفتید شما را موفق بدارد و هر لحظه - صبح و شام - از خداوند بخواهید که از لغزشها مصون بدارد. شب که میخواهید بخوابید، کار خودتان را محاسبه کنید. ببینید، امروز کارهایی که کردید، همه برای خدا بوده و درست انجام شده و میتوانید از عهده جوابش بربیایید؟ من به شماها که کادر آموزشی هستید عرض میکنم بچهها را این جوری بار بیاورید که محاسبه کنند و همیشه خودشان محاسب خودشان باشند. از زحمتی که کشیدید و به مجلس تشریف آوردید، تشکر میکنم. امیدواریم که خداوند برای همه ما خیر و صلاح داشته باشد. والسلام علیکم و رحمه الله