سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع نمایندگان خبرگزاری جمهوری اسلامی در خارج از کشور پیرامون سلطه خبری یک سلطه نامرئی و مرئی بودن سلطه‏های اقتصادی، سیاسی

سخنرانی آقای هاشمی در جمع نمایندگان خبرگزاری جمهوری اسلامی در خارج از کشور پیرامون سلطه خبری یک سلطه نامرئی و مرئی بودن سلطه‏های اقتصادی، سیاسی

  • پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۶۳

 سخنرانی در جمع نمایندگان خبرگزاری جمهوری اسلامی در خارج از کشور

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 یک سلطه که برای عموم مردم نامرئی و برای افراد خاص و زیرک محسوس است، همان سلطه خبری دنیای ابر قدرتها و بیشتر قدرتهای غربی است که از پایگاههای بسیار خطرناک هست که مردم حس نمی‏کنند که در چه محاصره‏ای قرار گرفته‏اند و طبعاً با آن مبارزه جدی در دنیا نیست. غربیها برای تحکیم سلطه خودشان، انحصارات گوناگون دارند و قدرتهای متنوعی از همه ابعاد، پیدا است که اینها تصادفی نیست. در یک جایی، مغزهای نیرومندی نشستند و طراحی کردند و گردنه‏ها و نقاط حساس جهانی را در همه ابعاد اشغال کردند.

 بعضی چیزها خیلی محسوس است و مردم متوجه می‏شوند و مبارزاتی اینجا و آنجا شروع می‏شود، گاهی موفق می‏شود و گاهی نمی‏شود، لااقل یک درگیری به چشم می‏خورد در حرفها و عمل و این طور چیزها، ولی بعضیها محسوس نیست و شاید هم خطرناک باشد و آن مسأله اساسی هم هست. اگر در یکجایی، سلطه‏های نظامی داشته باشد، معلوم است که پایگاهی است و نیروی نظامی، هوایی، زمینی یا دریایی است و مردم می‏فهمند و نظامیان برخورد شرورانه‏ای هم باید انجام دهند، مردم هم در مقابلشان فکری می‏کنند.

 اگر سلطه اقتصادی باشد؛ از دیدن فقر و وابستگی در جامعه و مقایسه کردن خودشان با اربابان، دیر یا زود برای مردم روشن می‏شود که در دنیا چه خبر است. حالا در ابعاد صنعت و کشاورزی باشد یا در ابعاد سایر رشته‏های اقتصادی باشد. بالاخره کشف می‏شود و کشف هم شده است و از دید مردم مخفی نمی‏ماند. اگر آن نوع سلطه استعماری رسمی باشد و نماینده‏شان حضور داشته باشد و عوامل قدرتشان - مثل عوامل بومی - را استخدام می‏کنند، مردم فکر می‏کنند که از خودشان است ولی دیر یا زود با برنامه‏هایی که اجرا می‏شود، می‏فهمند که از عوامل بالا بوده و فلان قدرت را در نظر می‏گیرند و با اجبار حرکت می‏کنند و اینها کشف می‏شود و مردم می‏فهمند که قدرت سیاسی خارجی هستند.

 این قدرت خبری که دنیای غرب امروز انحصار آن را در دست دارد، آن برای مردم چیز محسوسی نیست، ممکن است ارباب جراید بفهمند. شما که در این کار هستید خیلی خوب و زود می‏فهمید که چطور اینها قدرت خبری را به کار می‏گیرند و چه اهداف عظیمی را دنبال می‏کنند و یا اهل تحقیق و نظر در مسائل سیاسی، می‏فهمند که این مسیر امپریالیسم خبری چه برسرشان می‏آورد، ولی مردم عادی هیچ نمی‏فهمند و توجه به این نکته ندارند، فقط می‏گویند خبری اینها را بُرد و یا خبری اینها را آورد، شکستشان داد و یا پیروزشان کرد و یا برنامه‏شان را بر هم زد، توجه نمی‏کند که ریشه کار کجاست. به نظر می‏رسد ریشه کار سخت در مواجه با استعمار غربی و برای مبارزه با قدرتهای زورگوی دنیا همین مسأله خبری باشد؛ چون خیلی ریشه‏دار و عمیق است. بسیج مردم در مقابل این کار بسیار مشکل است.

 گروهی از مردم که تحت ستم اقتصادی یا نوع دیگر سیاسی هستند، خیلی زود می‏توان اینها را بسیج کرد و حقشان را مطالبه کرد، اما مردمی که تحت بمباران افکار حساب شده و برنامه‏ریزی شده استعمار قرار می‏گیرند و فکرشان معیوب می‏شود، طرفی که آنها می‏خواهند اینها را آشنا کند؛ هر وسیله‏ای که بخواهد به کار ببرد، آنها زودتر پاتک می‏زنند و قبل از اینکه شما حمله را آغاز کنید، آنها زمینه را آغاز کردند. مردم بیداری لازم دارند که بفهمند با چه قدرتی باید این نیرو را استخدام کرد و مردم را بیدار کرد.

 این کار دشواری است و از وظایف سنگین شماست که روی این باید فکر کنید. اینها آمدند در سراسر دنیا در هر گوشه‏ای که مایل بودند، یک پایگاه خبری زدند و از این اتفاقات در دنیا می‏افتد. این اتفاقات است که باید عامل بیداری مردم شود و مردم درباره آن یک تصمیم بگیرند و افکار عمومی جهان با شنیدن این خبر به حمایت مظلوم بیایند و یا علیه ظالم قیام کنند و یا از مناطق خبر خیز، شناسایی درستی پیدا کنند.

 آنها شبکه‏ای درست کرده‏اند و همه جا حضور دارند. وقتی که خبر را دریافت می‏کنند، زودتر از همه خبر را دریافت می‏کنند و اتفاقی در هر گوشه دنیا بیفتد فوراً آن موج این را می‏رساند به نقطه‏ای در واشنگتن و پاریس و یا لندن یا جاهایی مثل اینها که فوری تجزیه و تحلیل می‏شود. بخش مخصوصی می‏گوید که باید اینطور پخش شود و خبر هم برمی‏گردد، در ظرف مدت کوتاهی که ساعت به ساعت برمی‏گردانند و به خورد مردم می‏دهند و با زبانهای مختلف و آن طوری که مردم می‏خواهند در دنیا پخش می‏شود. حالا مربوط به چه کسی و با چه چیزی باشد نظر خودش را می‏گذارد. اگر جنگ باشد آن کس را که می‏خواهند مغلوب نشان داده شود و آنکه را می‏خواهند غالب نشان دهند و روحیه را ضعیف کنند، در همان ساعات اول ضربه خودشان را می‏زنند و آن اثر سیاسی که می‏خواهند در دنیا از آن بگیرند، می‏گیرند و باید موج مخالف خیلی نیرومند باشد که بتواند آن را خنثی کند.

 اگر مسائل، سیاسی و اعتباری باشد، برای اینکه این جریان را بدنام کنند، این خبرهای ریز را دائماً دریافت می‏کنند و این رگبار اخبار مخالف این جریان را می‏فرستند روی امواج و آنتن‏ها و میلیونها تلکسی که در دنیا تحویل می‏گیرد و از طریق هزاران وسیله خبری در اختیار مردم قرار می‏دهد که یک وقت بیدار می‏شود و می‏بینید غیر از واقعیت و ضد واقعیت در ذهن مردم است و بیرون کردنش هم دشوار است. نیرویی که لازم دارد و برای حل همین مسأله باید صرف روشنگری کند و آنجایی که باید از صفر شروع کند و این خیلی چیز خطرناکی است.

 حکومتهایی را ساقط می‏کنند، اقتصادهایی را با همین جریان ساقط می‏کنند و ضررهای هنگفتی را به هر کس بخواهند، با همین گونه خبر فرستادن، می‏زنند و منافع فراوانی را به هر کسی که بخواهند می‏رسانند. هر گونه مسائل اقتصادی روی تلکسی می‏رود و به روشهایی که خبر را طوری عالی جلوه دهند که طرف مقابل هم تا بخواهد بفهمد چه هست در بورسها و خرید و فروشها و در بازارها اثر خودش را کرده و کار خودش را کرده و حالا شما از نو کار را درست کنید. چطور آدم این را با مردم در میان بگذارد و مردم توجه کنند به اینکه چنین ریسمان نامرئی به دست و پای مردم بسته‏اند. این چند بنگاه مهم خبرسازی، مردم را اسیر خودشان کرده‏اند.

 طبعاً وظیفه خبرگزاریهای مستقل است که به جنگ اینها بروند و می‏دانیم قدرت خبرگزاریهای کوچک آنقدر نیست و ما که همه جا حضور نداریم؛ مثلاً خبر کارخانه سم سازی هند، وقتی که منفجر می‏شود و نشت می‏کند، پیش از اینکه به دست هر کس برسد، خبرگزاریهای معروف آنجا هستند و خبر را آن طوری که می‏خواهند منتشر می‏کنند. حالا چند روز طول می‏کشد و تا آن داغی قضیه هست، اینها مردم را گمراه می‏کنند.

 بالاخره یک روزی قضیه روشن می‏شود و آن‏وقت دیگر دیر است. چند ساعتی است که احساسات مردم قابل بهره‏برداری است. قضیه دیگر، دزدی اسرائیل از مردم اتیوپی است که یک ماجرای عادی نیست. مدتها در جریان بوده، تحقیقاً این خبرگزاریهای شیطان از چنین خبری غافل نبودند.

 صهیونیستها به گونه‏ای مطرح می‏کنند که یک نقطه مثبتی برای روحیه بشر دوستانه مردم اسرائیل و حمایت از یهودیان دنیا و باج گرفتن از یهودیان دنیا وجود داشته باشد و شروع می‏کنند به تحلیل کردن تا ابعاد زشت مطلب را بپوشانند. ممکن است کم کم روشن شود ولی دیگر دیر است و اینقدر اخبار تازه می‏آید که مردم غربی می‏خواهند به خبر تازه‏گوش کنند و خبر قبلی کهنه شده، آدم خبر جدید که روی اول روزنامه هست را می‏خواند و به خبری که سه، چهار روز پیش خوانده توجه نمی‏کند و می‏گوید این را هم خواندم. آنها که به صدا و سیماگوش می‏دهند و می‏بینند این را متوجه می‏شوند.

 خیلی ضعیف تر از این برنامه‏ریزی بسیار مشخص را اینها دارند؛ برای اینکه از حوادث دنیا در جهت منافع سلطه جویانه خودشان و در جهت کوباندن و در ریسمان نگهداشتن مردم و خلقها استفاده کنند.

 مأیوس نباید بود، منتهی زمینه‏سازی لازم دارد. قبل از هر چیز، کارهایی که شما خبرگزاریها باید بکنید این است که اگر بتوانید اتحادیه‏ای از خبرگزاری کوچکتر در منطقه، کشورهای اسلامی جهان سوم هر جا که می‏شود، در چند اتحادیه به عناوین مختلف تشکیل دهید تا قبل از هر کاری، ذهن مردم را آشنا کنند که این خبرهایی که از این خبرگزاریها می‏گیرند، اول خبر را با دید شک نگاه کنند، فوری این را به عنوان یک خبر معتبر نگاه نکنند. اولین کار لازم، اینست که علامت سؤال روی این خبرها گذاشته شود و مردم با شک تلقی کنند و اثر معکوس داشته باشند؛ یعنی تا آنها خبر را گفتند، حالت دفاعی به خودش بگیرد و باید صبر کنیم که چه می‏شود. اصل بر این است که این خبرهایی که اینها می‏دهند، جهت دار است و مخلصانه نیست و خبرگویی نیست بلکه ارایه جهت است. باید این را به مردم حالی کرد و آسان هم هست حالی کردن آن به مردم. مدتی خبرهای آنها را جمع کنیم و مسیرش را مشخص کرده و دائماً به مردم نشان دهید که اینطوری است.

 در جنگ ما تا آن روزی که آنها فکر نمی‏کردند ایران پیروز می‏شود و صدام شکست می‏خورد، یک طور خبر می‏دادند و لحظه‏ای که فهمیدند پیروزی برای صدام نیست و یا ایران پیروز می‏شود و یا جنگ طولانی می‏شود، برنامه‏ریزی کردند که صدام و حزب بعث و عراق متجاوز را در دنیا صلح خواه نشان دهند. می‏گویند او صلح می‏خواهد و ایران صلح نمی‏خواهد و درست روی این خط عمل می‏کنند. حالا هر جا که لازم باشد آن را القاء می‏کنند.

 در حقیقت جنگ واقعی امروز، در این قسمت است؛ یعنی، جنگ، جنگ تبلیغی است نمی‏گویم که ما جنگ تبلیغی می‏کنیم، آنها وقتی که در میدان رزم شکست خوردند و حامیان حزب بعث دیدند نمی‏توانند از این جنگ نتیجه‏ای بگیرند، میدان جنگ را عوض کردند و جنگ را تبلیغی کردند و هدف هم مشخص است، پشت سنگر صلح طلبی کاذب نشستند و چهره صلح خواهی را درست می‏کنند.

 در حالی که دست خودشان و آمریکا و سراسر دنیا به خون مردم آلوده است. همه جا مسؤول این آتش افروزیها فرانسه، شوروی و انگلستان است که اگر از دو سه سال پیش اسلحه مدرن به عراق نمی‏دادند، این جنگ آن روزها تمام شده بود، حتی اینها چهره صلح طلبی برای خودشان ایجاد می‏کنند.

 حتی مردم خودمان را می‏بینند، این همه مهاجر جنگ و اینهمه اجساد مطهرشان هست و این همه خانواده‏های عزادار را می‏بینند و هنوز هم آن لحظات اول تجاوز عراق را که به چند فرودگاه ما در یک لحظه حمله کرد، پنج استان را اشغال کرد و هیچکس هنوز فراموش نکرده است، با این همه، باز تلاش می‏کنند که به اینها القاء کنند که صدام صلح می‏خواهد و ما نمی‏خواهیم، کسی که این همه جنایت کرده، رها کنیم که برود. بعد مدال هم به او بدهید و افتخار ژاندارمی هم به او بدهند. همه شعارهایی که می‏دهند این است که ما در صف مقدم دنیای عرب از عرب، دفاع می‏کنیم، انگار عرب در خطر بوده و اینها از عرب دفاع می‏کنند. مسأله‏ای هم درست می‏کنند و در دنیای عرب این را به شیوه‏های مختلف القاء می‏کنند که این‏طور است.

 ببینید از پارسال تا به حال چند بار، هفتگی و ماهانه مطرح کردند که ایران آماده حمله است و فردا حمله می‏شود و با این کار دنیا را به حالت اضطراب نگه می‏دارند. عراقیها هم زمینه سازی می‏کنند و در همین روزهایی که این انقلاب را درست می‏کنند، عراقیها هم شرارت به خرج می‏دهند و کشتی می‏زنند و روستاها را می‏زنند.

 در داخل کشور خودشان قضاوت می‏کنند و مخالفین را سرکوب و اعدام می‏کنند. در عراق، جو، جو اضطراب است و مردم آن قسمتها را نمی‏بینند و انتظار غرش توپها را می‏بینند، وقتی هم که نشد، می‏گویند ما می‏خواستیم فلان کار را بکنیم ولی نشد. یک چنین حرکتی درست می‏کنند و نمی‏گذارند که در دنیا ظالم و مظلوم شناخته شود. مظلوم را ظالم جلوه می‏دهند و ظالم را مظلوم جلوه می‏دهند. این حرکتی که ما حالا در آن قرار داریم و می‏فهمیم.

 ملت افغانستان که پنج شش سال است به این روز افتاده است و این همه مرارت می‏بینند. لبنانی که ده بیست سال است مردمش در خون زندگی می‏کنند. چهره واقعی مردم لبنان را اینطور ترسیم نکردند که آن طبقه مظلوم لبنان که محرومان لبنان هستند و شیعه هستند و موقعی که این دعواها شروع شد، اینها هیچ چیز نداشتند، حتی یک سازمان کوچک هم نداشتند تا به اینجا رسیدند. این بچه‏ها که امروز در لبنان مبارزه می‏کنند، کسانی هستند که در گهواره صدای تفنگ توی گوششان بوده تا امروز اینها خیلی هایشان آن وقتی که جنگ بود متولد نشده بود و نسل جدیدی هستند و این نسل الان پاگرفته ولی هنوز نگذاشتند آن طور این جریان را بفهمند.

 هنوز قیافه صلح خواه و متمدن را الان به فالانژهای زورگو می‏دهند. خود اسرائیل بدترین نمونه این مسأله است. اسرائیل اگر برفرض محال موفق شود، یک فکر انسانی را به خاطر ماهیت ضد انسانی و ضد بشری‏اش و بخاطر ماهیت غاصبانه‏اش که روی ویرانه فلسطینی ها زندگی می‏کند؛ این ارزشی ندارد، اصلاً نمی‏تواند ماهیت غاصبانه اسرائیل هیچ وقت قابل ستایش باشد، برای اینکه آمده چند میلیون آدم را بیرون کرده و با بدترین شرایط در اردوگاههای سوریه، لبنان، اُردن و اطراف دنیا دارند زندگی می‏کنند، خانه ندارند و آواره هستند.

 هر کسی مسؤول این کار باشد، نمی‏تواند کار خوب بکند. هر کسی کار خوب هم بکند، ارزش ندارد و حیات او، حیات خلاف بشر است. اینها حتی با آن گرد و غباری که برپا کردند، چهره اسرائیل را نگذاشتند مردم در دنیا بفهمند. خیلی‏ها نمی‏فهمند، پیش از اینکه کارشان با اسلام باشد و اردوگاههای آواره‏ها باشد و مسائل دیگری داشته باشد، اینها در دنیا کم هستند. این خبرگزاریها به خاطر ماهیتی که دارند، فلسطینی‏ها را تروریست و آدمهایی که همیشه بمب دستشان است و می‏خواهند کسی را بزنند معرفی می‏کنند.

 بیچاره‏ای که الان سی چهل سال است در اردوگاه زندگی می‏کند و بالای اردوگاهش نوشته »برمی‏گردیم«، پیر شده با این شعار، و می‏خواهد برگردد، این می‏شود ارتجاعی و تروریست و آن ظالمی که از آمریکا می‏آید اینجا و بمب می‏سازد و می‏ریزد روی سر همین اردوگاه‏های مردم، می‏شود چهره متمدنی که آمده اینجا را متمدن بکند. اینها آدمهای بسیار پستی هستند؛ یعنی افرادی هستند که برای خودشان این زندگی را انتخاب کردند و این وسیله را هم درست کردند و در سایه این وسیله شومی که در اختیار دارند، اینطور دارند مردم دنیا را غارت می‏کنند و سلطه برای خودشان ترسیم می‏کنند.

 پس می‏بینید؛ یعنی با این بحثهای مختصر، اصلاً شاید برای شما تازگی نداشته باشد و مردم ما را می‏بینید که در این خبرگزاریها هر روز چند بار از هر رادیویی اسمشان برده می‏شود، اینها دیگر در گوش مردم، قوم و خویش می‏شوند؛ مثل بچه خود آدم می‏شوند. کدام آدمی است که رادیو داشته باشد و روزی ده بار رویتر یا یونایتدپرس و غیره را که دائماً این دروغها را به مردم می‏گویند، نشنوند. مردم اسم حکومت خودشان و مقدسات خودشان را می‏شنوند و همه این را در سراسر دنیا می‏شنوند، اینها که اینجور با مردم اُخت شدند و وسیله تخدیر مردم و وسیله ذلت مردم می‏شوند. ما باید فکری بکنیم که در مقابل این سازمان طرح دیگری باشد، طرح را شما باید بدهید. طوری طرح ارائه کنید که اولاً علامت سؤال روی اینها بگذارید و طوری کنید اول به خودشان حق دهند که نسبت به اظهارات اینها تردید کنند تا ثابت نشده، قبول نکنند و بعد جای دیگری باشند که گوش اینها، آنها را بشنود.

 من قبول دارم که وظیفه ماست که این سازمانها را تقویت کنیم؛ اما این کارها ابتکار لازم دارد. شما باید خودتان با سازمانهای دیگر همکاری کنید، تعامل خبر کنید. سازمانهای دیگری پیدا کنید. در فکر باشید که یک اتحادیه قوی بوجود بیاورید، از خبرگزاریهای قابل قبول. روی هم رفته حرکتی کنیم تا در جهت دریدن ماسکهای فریب کاران و شکستن این طلسم شوم و ایجاد ارتباط بین مردم و مراکز خبر ساز تا اینکه افکار عمومی دنیا تجهیز شود علیه ظالمان و به نفع محرومان و حق طلبان و شما.

 بنابراین کار حساس و دشواری دارید و شرطش هم، ایمان به راهتان است. برخی انسانها کاری به عنوان کسب درآمد و شغلی که بتواند بوسیله آن زندگی کند این مشاغل را انتخاب می‏کنند، نباید اینطور باشد و باید بیش از این باشد؛ یعنی، علاقمند باشید و فکر کنید که چه سنگری را گرفتید و برای چه کسی و برای چه چیزی و چگونه می‏جنگید، آن موقع زندگی آدم مهم است، اما بیش از زندگی، حساسیت شغل مطرح است. مسؤولان و مدیران خبرگزاری و کارگزاران خبرگزاری همه در سنگر خطرناک و در عین حال حساس و مقدس هستند و با ارزش است و بیداری و هوشیاری آنها بسیار لازم است. ما امیدواریم که بعداً ملت ما هم به ارزش کار شما توجه کنند و ضمناً حمایت لازم و بیشتر از سازمان شما بشود. توفیق شما را از راهی که انتخاب کردید از خداوند می‏خواهیم.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته