سخنرانی در جمع مسؤولین وزارت آموزش و پرورش
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ أَجْمَعینْ«
من از برادران متشکرم که محبت فرمودند و زحمت کشیدند و به اینجا تشریف آوردند. حقش این بود که ما نزد شما میآمدیم، که بنده فعلاً این توفیق را به خاطر گرفتاریهای زیاد ندارم که در سمینارها و اجتماعات دوستان و همراهان شرکت کنم و تا آنجایی که مطلع شدیم، اجتماع شما، اجتماع پرخیر و برکت و مفیدی بوده است و زحماتی که کشیدید و بحثهایی که کردید، در سال تحصیلی آینده اثرش را در مدارس ملت مسلمانمان ببینند.
چیزی که من فکر میکنم، میتوانم با شما مطرح کنم و قابل بحث و قابل توجه است، مسأله فنی کار شما نیست؛ آن را شما بهتر از ما میدانید و ما معمولاً مجهولات خودمان را درباره آموزش و پرورش از شما یاد میگیریم.
اما آنچه که مربوط به ماست که شایسته این هست که در بحث این جلسه مطرح شود، این است که برادران و خواهرانی که در رابطه با کارهای فرهنگی - از هر گروه و تیپش که هستند - اگر توجه کنند که آن نقطه اساسی و پایه مبارک این انقلاب، بعد فرهنگی و پیام معنوی آن است.
اگر این مسأله برایشان هضم شود و باور کنند و ایمان پیدا کنند که این انقلاب بیشتر روی معارف ما و پیام اسلام میچرخد، آن وقت بیشتر به کار خود و مسؤولیتی که به آنها واگذار شده است، توجه میکنند.
یک سری چیزهایی در کتابها هست که بچههای ما یاد میگیرند. خواندن و نوشتن و هنر و علوم، چیزهای معمولیای است که در کتابها هست که اینها را بهتر و جدیتر میکند، زوایدش را میزنید و چیزهای بهتر اضافه میکنید که بچههای خوب درس بخوانند. اینها جزء چیزهای معمولی ماست.
الحمدلله بعد از انقلاب، تا آنجایی که ما مطلع میشویم، کارمان خیلی بهتر است. یک مسألهای هست که در انقلاب روح کار است و آن این است که بچهها و مردم ما در مدارس از طریق شما خوب بفهمند که چه شده و ما چه میخواهیم و این حرکت که به قیمت گرانی از بعضی جهات تمام میشود، چه پیامی دارد و کجا میخواهد برود؟
فکر میکردند که تمام شد، شاه رفت، ساواک منحل شد و مجلس فرمایشی تمام شد و مردم آمدند رأی دادند و آزادی شد و مردم خودشان انقلاب کردند و امرای ارتش، وزرای سابق و مدیرکلهای سابق رفتند.
این کافی است و مردم راحت شدند، بگذارید، مردم به طور عادی زندگی کنند. خوب این نیت و آن که امروز قدرتهای استکباری دنیا را با ما چپ افتاده، این طور افکار نبوده است؛ چون اگر اینها بود با ما لج نمیشدند.
در دنیا آن پیام واقعی انقلاب است و این پیام هم هست که برایش میجنگیم و خون میدهیم و برایش داریم مشکلات را تحمل میکنیم و این پیام است که شما باید توجهتان را معطوف به آن کنید روحتان را معطوف به آن کنید. که این نسل جوان را به این رسالت مسلح کنید.
ما چه داریم که مثلاً فرانسه از ما بترسد و آمریکا با ما این قدر بد شود؟ حرفهایی که اینها میزنند، دروغ است و خودتان میدانید، ما بیشتر از همه میدانیم که این حرفها دروغ است مثلاً در تونس مردم ریختند، تظاهرات کردند. و علیه حاکم کاری شبیه روزهای اول انقلاب در ایران کردند، میآیند؛ تحلیل میکنند که ایادی ایران آنجا هستند، تحریک میکنند. ما خودمان میدانیم که ایادیای آنجا نداریم و تحرکی نداریم. حضوری نداریم و مأموری نداریم. کتابهای ما را آنجا نمیگذارند پخش شود. صدای ما را هم آنجا نمیگذارند پخش شود، پارازیت میدهند. این طور نیست؟
بله، مردم تونس علیرغم همه فشارهایی که روی آنها بوده، یک چیزهایی خوانده و یک چیزهایی شنیدهاند و عقائدی داشتند و دیدند که عقاید در حرکت و انقلاب ایران نمونه دارد و به امام علاقمندی نشان دادند. بیشتر خانمهای تونس حجاب پوشیدند، بچههای دانشگاهی تونس مثل بچههای ما در ایران ریش گذاشتند و شعارشان الله اکبر شده است؛ مثل شعارهای ما در ایران .
غربیها اینها را میگویند که ایرانیها آنجا هستند الجزایریها؛ هر کسی که به الجزایر میرود و خبری میآورد، میگویند که بچههای آنجا شبیه بچههای مسلمان ما حرکت میکنند، و در فرانسه مثلاً کارگران کارخانه تالبود یا رنو یا چیز دیگر چه ارتباطی با ما دارند.
ما میدانیم در فرانسه آن قدر نیرو نداریم که کارهای سفارتخانهای و کارهای رسمی را انجام دهیم. چند تا دانشجو مثلاً کانونی دارند برای خودشان کار میکنند.
یک کابوس سردمداران فرانسه و روزنامهچیان فرانسه را گرفته است. اینها هر جا حرکتی میشود، میگویند، دست ایران است. چهارده تا ضد انقلاب فرار کرده و به هنگکنک با تذکره تقلبی پاکستان و مثلاً ایرانی بودند، ضدانقلاب هم بودند. در همین لحظاتی که کشف نکرده بودند که اینها چه کسانی هستند، یک موجی در دنیا راه افتاد که نیروهای ایرانی به هنگکنگ رفتندو خراب کاری راه انداختند.
ببینید آنها را چه کابوسی گرفته است. بله، فکر انسانی و فکر انقلابی اسلامی رسوخ کرده و خیلی جاها تصمیمگیری شده است. خیلی جاها علامت سؤال درست کردند و یک حالت را میبینید. این مقدار تا اینجا هست.
بقیه چیزها هم که میگویند، دروغ است. در کویت ما انفجار نداشتیم و اینها دروغ میگویند. ممکن است کسانی کرده باشند که ما حرکت آنها را بپسندیم و ممکن است آنها آدمهای خوبی باشند و ممکن است که وفادار به ما باشند، بعد هم معلوم شد عراقیها هستند و یا لبنانیها بودند. بله، مردم لبنان که متواری شدهاند و دیدند که هیچ کس به دادشان نمیرسد و میبینند اسلام در کشورشان پایمال میشود و میبینند ما با اسلام امروز اینجا پیروز شدیم، این حالت در آنها به وجود میآید.
خیلی جاهای دنیا این طور است. هر جا آدم میرود، با هر کسی که تماس میگیرد، همان کسانی که با اسلام هم آشنا نیستند، لااقل با علامت سؤالی روبرو شدند که این چیست؟
این طرفیها هم همچنین؛ شرقیها یعنی کمونیستها الان برایشان مسأله شده که واقعاً در هیچ جای دنیا آن نهضتهای مارکسیستی رنگ پیش از انقلاب را دیگر ندارد. آن تهاجمی که جوانها به کمونیسم داشتند و هجومی که به طرف این ایده میآوردند که این را وسیله حرکت کنند، و از نظر آنها علم مبارزه بود، دیگر نیست. بعضیها برگشتند و بعضیها قبل از برگشتن علامت سؤال دارند که این نهضت به جایی نمیرسد. دیروز یک مصاحبهای از آقای احسان طبری دیدم که اول شرح حال خودش را داده است که چهل و دو سال است که در حزب توده بوده و از بچگی در توده بود. یک علامت سؤالی به اندازه بزرگتر از وجود خودش ایجاد شده است و حالا او روی همه گذشته چهل ساله خودش قلم سرخ میکشد؛ نه تنها خودش را مارکس و انگلس و بسیاری از متفکرانی را که مدتها به آنها عشق میورزیدند، و میگوید من که در زندان بودم، نشستم به سه عامل فکر کردم این جا هیچ زحمتی برایش نبود. یک پیرمردی که سکته مغزی کرده و از او فقط پذیرایی میکنند و اگر بیرون بود، معلوم هم نبود که زنده بماند، یک آدم این جوری واقعاً علامت سؤال برایش ایجاد شده که این حرفهایی که واقعاً کمونیستها و تودهایها میزنند، ممکن است بعضیهایشان از روی ترس و طمع و سیاست بازی گفته باشند، اما خیلیهایشان هم راست میگفتند آدمهایی بودند که افسرهای مقاومی بودند و ما در زندان با اینها بودیم و میدانستیم و مقاومتها را میدانستیم، الان به این نقطه رسیدند این حرکت را این شعارها را میبینند.
با این مسائل من نمیخواهم بگویم که حالا همه دنیا این جوری شده است. خلاصه رخنه کرده، شروع کرده و در همه محافل رفته و در همه جا جای خودش را باز کرده است و دشمنان هم فهمیدند که قضیه چیست؟
آنها میدانند که نیروی نظامی ایران جوری نیست که بتواند به اطراف خودش بیشتر تجاوز کند.
حداکثر ما بتوانیم خودمان را حفظ کنیم. امکانات مالی هم بیش از خودمان نیست. این که مکرر مردم دنیا را تهدید کنند و این حرفهارا بگویند، اینها دلیل آن است که آنها از این پیغام و از این اسلام ترسیدهاند. در زمان پیامبر(ص) روابط دنیا این طور نبود که بتواند موج ایجاد کند، همان قدر که ارتباطات دنیا کشش داشت، بود البته جدیتر بود.
وقتی که اسلام را شروع کردند، حسابی به مغز دنیا ضربه زد و حرکت داد و سالها طول کشید - فرض کنید - که پیام جزیرةالعرب در سطح وسیع منتشر شود.
الان روی امواج و روی بال آنتنها حرکت میکنیم. این موج عظیم، این سردرگمی، این تشنگی دنیا و این احساسات ضربه دیده جوانان دنیا زمینه خوبی است و باید این پیام را درست کنیم و درست تحلیل کنیم و درست توضیح دهیم و بهایی که باید برای این بپردازیم کار کوچکی نیست. چیزی نیست که آدم خیال کند که ما حالا به یک روستایی آمدیم و در بعد کوچکی از زندگی مردم تحرکی ایجاد کنیم .
حالا، اگر میخواستیم خانه مردم را تأمین کنیم، مشکل نبود [اگر]میخواستیم هر کاری از کارهای مادی را انجام دهیم، مشکل نبود و نیروی لازم را میگذاشتیم، میشد.
این کار، یک کار عظیمی است، محدود و محبوس هم نمیماند. هر قدر دور خودمان حصار بکشیم، این پیام میرود و نفوذ خودش را پیدا میکند و منافع دیگران را تحریک میکند و آنها هم در مقابل ما میایستند.
روی این حساب، من عرض میکنم که شما فرهنگیان و کسانی که همه فکر و وجود و ذهنتان همه فرهنگی است و تیپ شما تا آنجایی که ما میشناسیم، آدمهای ایدهداری هستید و فرهنگیان خشک زمان گذشته نیستید، اگر بخواهید حقوق بگیران و معلمان خشکی باشید، این طور نمیتوانید باشید؛ پیام دارید. و با فکر هستید و الان اکثریت این طور هستند. مسؤولان لااقل این طور هستند.
با این شرایط، ما باید زحمت بیشتری بکشیم و کار بیشتری بکنیم. توضیحکاری لازم داریم، روشنگری خیلی لازم داریم و وقت تهاجم دشمن الان بیشتر است.
الان میبینید، کار به جایی میرسد که آمریکا با کمال پررویی اعلام میکند که ما ناوگانمان را در اختیار عراق قرار میدهیم؛ عراقی که تا همین دیروز به عنوان تروریست از طرف آمریکا بایکوت بود؛ یعنی، دیروز به عنوان تروریست بینالمللی بایکوت بود. خود آمریکا میداند که اکثریت اسلحه عراق هنوز هم مال شوروی است و هنوز هم کارشناسان نظامیاش شوروی هستند و هنوز هم به معنای تسلیحات ارتش چپ است و میداند. ایدئولوژی اعلام شدهاش سوسیالیسم است و در اقمار شوروی هم بود و البته، هر دو طرف منافق بودند و آن ریشهاش جایی دیگری بود. آمریکا این جور میداند و با صراحت اعلام میکند که ناوگانمان را در اختیار عراق قرار میدهیم. این خیلی حرف بزرگی است. اگر آدم یک کمی این حرف را باز کند، میفهمد که اینها تعادل خودشان را از دست دادهاند و دو کشور دور از منطقه آنها دارند با هم میجنگند و همهاشان هم اعتراف کردند که تجاوز از عراق است. همین پریشب در روزنامه عصر جدید شوروی خواندم که تجاوز [را] عراق شروع کرد و بعد هم میگویند، ما ناوگان در اختیار عراق میگذاریم. این خیلی از مواضع دیپلماسی دنیا دور است.
کسی که مدعی بیطرفی است - ظاهر قضیه - و این طور هم در حرکت میکند، این نشانه چیز دیگری است. نشانه خشم عمیقتری است، نشانه یک خصومت آشتیناپذیری [است] که این را اعلام میکنند.
بنابراین، من فقط میخواهم نتیجه بگیرم که همه اینها نه در نفت ما خوابیدهاند و نه در منطقه از نظر جغرافیایی؛ اینها مؤثر است، نگوییم که نیست. عراق هم همینها را دارد و منطقهاش هم حساس است. خیلی چیزها را دارد و مدتها این جور خصومت با آنها نمیشد و شعارهای چپگرایانه خیلی میداد. همه این پرروییهایی که در مقابل ما میکنند به خاطر این است که اینها از اسلام میترسند و نه از اینها و این کار بزرگی است، همه اینها باید راه را برای ما تأیید کند و سند باشد که در کارمان محکمتر باشیم و از خداوند هم برای این کار عظیم که به عهده گرفتیم و خیلی نیرو لازم دارد، استمداد بخواهیم که به ما آن لیاقت را بدهد که در این مقطع حساس تاریخ بشریت افتخار پرچمداری یک چنین ایدهای را که با خونبهایی مثل خونهای شهدای احد و کربلا پا گرفته، بتوانیم این پرچم را سرافراز کنیم.
اگر ما روزی به هر مقدار ببینیم، پیشرفت کردیم، همان مقدار خوشحال باشیم که خداوند این مسؤولیت و این صلاحیت را به ما داده و ما اگر صالح نباشیم، این بچههای خوبی که در ایران هستند، این جور هر چه دارند، در طبق اخلاص نمیگذاشتند و برای افکارشان این جور با قیافه باز نمیروند شهید شوند.
آن کسی که خودش را با چند تا ماده منفجره به ساختمان آمریکایی میزند خیلی معنا دارد؛ خودش بیش از آمریکاییها در این انفجار پودر میشود.
البته، آنها آدمهای معمولی نیستند، آنها عارفان بزرگواری هستند که به این حد رسیدهاند.
در مجموع، خداوند این نیروهای خوب را در اختیار دین خودش قرار داده و مسؤولیتهایی که به طور ظاهری به شما داده، که پشت این مسؤولیهایی که به طور ظاهری به شما داده است، نیروهای لازم را خرج خواهید کرد.
انشاءاللّه - همگی شما موفق باشید و ما هر روز ببینیم که شما وضع مدارس را بهتر از هر روز دارید میسازید.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته