سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع مسؤولین اطلاعات تهران پیرامون اهمیت و نقش اطلاعات

سخنرانی آقای هاشمی در جمع مسؤولین اطلاعات تهران پیرامون اهمیت و نقش اطلاعات

  • چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۶۲

 سخنرانی در جمع مسؤولین اطلاعات تهران

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ أَجْمَعینْ«

 مسؤولیتی که شما پذیرفته‏اید، یکی از آن مسؤولیتهای بسیار حساس و دقیق است، ضمن اینکه شاید ابتدا به نظر آدم، ساده بیاید، یک کار خاصی است که از جهت دقت و مسؤولیت به نظر می‏رسد که مراقبت بسیار شدیدی لازم دارد و یک محاسبه نفسانی دائماً باید بین خودتان و خدا در کاری که انجام می‏دهید داشته باشید.

 مردم و مسؤولان کشور به شما اعتماد دارند. شما چشم مسلمین جامعه هستید و در این جامعه مراقب اوضاع هستید. اگر چشمتان را ببندید و با مسامحه برخورد کنید، خود به خود آن اعتماد مردم [سلب می‏شود]. خوب، به آن توجه نشده و در مقابل همه مردم، آدم یک مسؤولیتی دارد.

 نظرات شما و اطلاعاتی که شما منعکس می‏کنید با سرنوشت مردم و جامعه و اداره کشور مرتبط است و باید برخورد آن چنان دقیق و ظریف باشد که سعی کنید، آن چیزی که منعکس می‏کنید، اولاً در تشخیص دقیق باشد.

 یعنی با سادگی از قضیه نگذرید، حدس زدید اکتفا نکنید و روی حرف عمل کنید. این جور نباشد.

 کنجکاو باشید، سعی کنید به واقعیت برسید. اگر دیدید نمی‏رسید، همان مقداری که رسیدید، منعکس کنید.

 یعنی، اگر 20درصد یک جریانی را می‏فهمید، آن چیزی که منعکس می‏کنید، بیش از 20درصد نباشد که مسؤولین بالا را یک وقت گمراه نکند و بیشتر حساب رویش بگذارند و برای مردم هم واقعیت نباشد.

 یعنی، همان واقعیت را همان طور که هست، منتقل کنید. این بسیار مهم است. ما آمده‏ایم برای اینکه در خدمت مردم باشیم. حتی آنهایی را هم که با ما موافق نیستند، ما نمی‏خواهیم اذیت کنیم، نمی‏خواهیم به آنها صدمه بزنیم. ما بیشتر در این جهت باید حرکت کنیم که اینها را اصلاح کنیم. در این خط باید حرکت کنیم.

 اسلام، حتی تنبیه و کیفر و اینها را هم به عنوان دوای مرض تجویز می‏کند. وقتی که به یک جایی رسیدند که مرض خوب نمی‏شود، عضو را جدا می‏کنند.

 اما تا این عضو در جامعه می‏شود بماند، ما می‏خواهیم معالجه‏اش کنیم و بماند.

 بنابراین اگر خدای ناکرده، او در جریان تعقیبش به این رسید که مسؤولان دولتی با او مغرضانه برخورد کردند، بی‏تقوایی کردند، مریض‏تر می‏شود، مخالفتر می‏شود و منحرف‏تر می‏شود و ما نتیجه معکوس می‏گیریم.

 ما نمی‏خواهیم این کار را بکنیم، ما می‏خواهیم شماها دقیق باشید. چشم مسؤولان باشید. ببینید، [کجا] انحراف وجود دارد و مسؤولان بیایند، این انحراف را معالجه کنند، این مرض را از جامعه بکنند، که اسلام چنین چیزی می‏خواهد. ما هیچ وقت حالت انتقام گیری نداریم. اصلاً هیچ وقت از مریض انتقام نمی‏خواهیم بگیریم. و آن آدمی که منحرف است، مریض است.

 ما معتقدیم که یک نظام سالمی درست کردیم. اسلام را در خدمت بشر می‏دانیم، فکر می‏کنیم یک حکومتی می‏خواهیم تأسیس کنیم که این حکومت در خدمت این مردم است‏که به دردهای مردم رسیدگی کند. کسانی که با این حکومت مخالفت می‏کنند، یا با مقررات و قوانین ما مخالفت می‏کنند، مریض هستند، از دید ما منحرف هستند و ما می‏خواهیم اینها را معالجه کنیم.

 بعضی‏ها با نصیحت معالجه می‏شوند، بعضی‏ها با تنبیه، بعضی‏ها با جدا کردن از جامعه، شرشان دفع می‏شود و انواع و اقسام دارد.

 آن کیفری که اسلام تعیین کرده، خودش جایش را می‏گیرد. که البته اینها در آموزش شما باید باشد. مسؤولین مخصوصاً مواظب باشند، افرادی را که حاضر می‏شوند اینجا خدمت بکنند، آموزش بدهند، خط برایشان معین کنند. ما نباید همه همتمان را فقط به کسانی معطوف کنیم که مخالف حکومتند و به اینها بگوییم، مخالف سیاسی.

 البته، سپاه و اطلاعات ممکن است بیشتر توجهش به سیاسی بودن باشد. جرمهای غیرسیاسی و انحرافاتی که در مردم هست، کارهای خود ما هست، یعنی در خود دولتی‏ها خود ارگانها، خود ادارات و در خود وزارتخانه‏ها آدمهایی هستند که بد عمل می‏کنند. اینها به مراتب ضررشان از یک مخالف سیاسی بیشتر است. یک مخالف سیاسی یک شعار می‏نویسد، یا اگر تروریست باشد، ترور می‏کند، یک کارهای محدودی در یک محوطه خاصی دارد.

 اما یک مأمور دولت که اینجا نشسته، اگر بد عمل کند، گمراه باشد، اصلاً اداره را فاسد می‏کند. مردم را ناراضی می‏کند، به مردم ظلم می‏کند، همه کارهایش ضررش بیشتر است. اصلاً این تروریست‏ساز و مخالف ساز است، اصلاً مخالفت سیاسی اینجاست.

 چون نمی‏شود گفت همه ناسالم هستند. اینها بعضی‏هاشان ممکن است یک چیزهایی دیده باشند که همانا اینها را منحرف کرده است. ما باید علت‏یابی کنیم.

 شما یک تعلیماتی باید بگیرید، مسؤولان باید یک تعلیماتی به شما بدهند که در تشخیص انحرافات بیشتر سراغ علت‏ها بروید تا معلول‏ها.

 چرا این کارگر این جوری شده؟ آیا این به خاطر بدی کارفرماست؟ - درد کارفرما را هم بفهمید - آیا این ظلمی است که به خاطر حقوق به او شده است؟ آیا یک گروه سیاسی است که دارد این را تعلیم می‏دهد و منحرفش کرده است؟ ریشه یابی کنید و وقتی که گزارش می‏دهید و وقتی که می‏خواهید تشخیص بدهید، دقت بکنید مجرمین اصلی را پیدا کنید و آن ریشه‏های فساد را کشف کنید و ببرید.

 پس، در تشخیص موارد و اهمیت دادن به موارد وآنجاهایی که می‏خواهید منعکس کنید، وقت خودتان و مسؤولین و وقت اطلاعات را صرف کنید. بهتر این است که آن موارد ریشه‏ای و اساسی و مادر را پیدا کنید و مسؤولان کشور را به آن ریشه‏های فاسد هدایت کنید تا بتوانیم کار خودمان را انجام دهیم.

 وقتی که اطلاعات را منعکس می‏کنید، به کسانی هم که خوب خدمت می‏کنند و گمنامند و دارند درست به این مردم رسیدگی می‏کنند هم بگویید.

 تشویق خدمتگزاران هم خودش یک مسأله است؛ یعنی در جمهوری اسلامی برای آدمهای خوب پرونده خوب داشته باشیم. وقتی آدمهایی هستند که مخلصانه به مردم خدمت می‏کنند، با عدالت برخورد می‏کنند، مردم را راضی می‏کنند، عیوب را برطرف می‏کنند، اینها را هم باید شناسایی و تشویق کنیم و به آنها کمک کنیم و دو طرف قضیه را داشته باشیم و البته قاعدتاً باید در تحولی که در امر اطلاعات این کشور پیش آمده در رابطه با خبرگیری افرادی ساخته می‏شوند.

 باید این جوری باشند که ما همه چیز کشور را در یک نقطه‏ای داشته باشیم، مسؤولان داشته باشند که بتوانند با آن چیزهایی که شما تهیه می‏کنید، تصمیم بگیرند.

 ببینید، حالا شما اوایل کارتان است و هنوز زحماتی که شما می‏کشید، ممکن است خیلی سریعاً استفاده نشود. فرض کنید که ده سال از کار شما گذشت. 5 سال از کار شما گذشت. همین گزارشات روزانه شما تبدیل به یک ثروت عظیم اطلاعاتی برای کشور می‏شود. یک جایی یک بایگانی و آرشیوی به وجود می‏آید که وقتی که بخواهند کار ارجاع بدهند، یک دگمه‏ای را می‏زنند، اسم فلان کس می‏آید و مسؤول را می‏شناسد.

 ما الان به خاطر عدم شناسایی‏ای که با شناسایی رژیم قبل بایگانی‏ها خیلی برای ما معتبر نیست. ما معیارهای آنها را قبول نداشتیم. برای کار می‏گذاریم، بعد از یک سال، دو سال که خیلی خرابکاری کرد، می‏فهمیم که این ناسالم است. چقدر ضرر به مملکت خورده؟ چقدر به این مردم ضرر خورده؟

 اگر یک روزی برسد که این جامعه یک آرشیو داشته باشد که در آن آرشیو صلاحیتها و عیوب مردم، اما محرمانه وجود داشته باشد ما - مسؤولان - در تصمیم‏گیری‏هایمان دستمان باز باشد و بتوانیم تصمیم بگیریم. با زدن یک دگمه تکلیف ما روشن شود. خیلی روال خوبی است.

 بنابراین، شما ممکن است الان فکر کنید، حالا یک آدمی صبح تا شب چه خدمتی می‏کند؟ 5 ، 6 تا گزارش تهیه می‏کند، این چه ارزشی دارد؟ ولی این قطره قطره که جمع شد و تبدیل به یک بایگانی شد. آن بایگانی هادی و راهنمای کل کشور می‏شود.

 ما می‏خواهیم سفیر انتخاب کنیم، می‏خواهیم وزیر بگیریم، می‏خواهیم فرماندار بگیریم، بخشدار بگیریم، معلم بگیریم، استاد دانشگاه بگیریم همه این مشاغل وقتی که پرونده داشته باشد، مسؤول مراجعه می‏کند. تصمیمش را به آسانی می‏گیرد. مجموعه خدمات شما این می‏شود که راه را برای اصلاح کشور باز کردید.

 در خاتمه حرفم یک نصیحت دیگری که فکر می‏کنم برایتان عرض کنم، این است که شما باید محرم اسرار مردم باشید.

 این باید آنجا محرمانه باشد، اما این جور نباشد که شما حالا به خاطر مسؤولیتی که دارید و عیوب افراد را هم می‏فهمید، فوری بیایید یک جای دیگر، بنشینید، در فامیلش، در دوستانش، در جاهایی که بی‏ثمر است، این اسرار را به مردم بگویید، باید این زبانتان قفل و کنترل داشته باشد.

 خودتان را جای او بگذارید. اگر بنده را هم زیرنظر بگیرند و مواظب حرفها و رفتار من و ملاقاتهای من و همه جزئیات من باشند، می‏توانند یک چیزهایی درست بکنند و به دیگران بگویند و خداوند ستارالعیوب است.

 از این جهت این طور نیست که هر کسی را که بخواهند رسوا بکنند. عرض کردم آن پرونده باید آنجا باشد تا مسؤولین کشور بتوانند تصمیم به موقع بگیرند. آن کار شما خدمت و عبادت است و باید رازدار باشید.

 البته، مسؤولان مملکت، مسؤولان اطلاعات هم باید آدمهای عادل و صالحی باشند.

 خوب، در زمانی که لازم دیدند، افشا می‏کنند. این حساب دارد با حساب انجام می‏شود، با قضاوت انجام می‏شود.

 پس از مجموع حرفهایم می‏خواهم نتیجه‏گیری کنم: اولاً کارتان بسیار مهم است. در حقیقت اگر دقیق انجام بشود، برای مسؤولان اداره کشور راهنما درست می‏کنید.

 یک وقت نباید احساس بطالت بکنید، کم حوصلگی بکنید این اهمیت کار آنجا هست که شما باید با دقت کار کنید.

 در گرفتن اطلاعات دقیق باشید، در انتقال اطلاعات عادل باشید همانقدر که هست بگویید، کمتر و بیشتر نگویید، در برخورد با مردم مهربان باشید، در کارتان مسامحه‏گر نباشید. یک چیزی را روی این حساب که مسأله شخصی است، چشم‏پوشی نکنید.

 چون به امید شما دیگران دارند کارهای خودشان را انجام می‏دهند، شما باید چشم باشید، مسامحه نکنید و رازدار باشید. رازهای مردم را نباید فاش کنید. شما مسؤول فاش کردن راز مردم نیستید. شما مسؤول مطلع کردن مسؤولان اطلاعاتی هستید. که البته آنها هم خودسر نمی‏توانند عمل کنند. با معیارهای اسلام به مسؤولان دیگر منتقل می‏کنند.

 نکته دیگر، عرض کردم که فقط جنبه‏های سیاسی و مخالفین دولت مطرح نیست. موافقین دولت که بدکار می‏کنند، اینها را هم باید شناخت. اینها خودشان ریشه هستند.

 مسأله دیگر این بود که علت‏یابی کنید، زیاد به ظاهر پدیده‏ها نگاه نکنید. به بن پدیده‏ها برسید. وقتی که می‏خواهید گزارش کنید یا پیدا کنید، سعی کنید ریشه‏یابی کنید و به علتها برسید و در بین خودتان و خدا هم یک محاسبه‏ای باز کنید. آخر شب که می‏خواهید بخوابید، کار روزتان را یک مرور بکنید و ببینید از صبح تا شب چه کردید، چقدر برای مردم خدمت کردید؟ چه حرکتهایی کردید؟ و چه خدماتی برای اداره‏تان انجام دادید؟

 اگر روی خط صحیح حرکت کنید، در پایان عمر خدمت، مطمئن باشید که شما در راه خداوند بهترین خدمتها را برای پیاده شدن اسلام کرده‏اید. خدای نکرده، اگر بد عمل کنید، مسؤول گرفتاریهایی خواهید شد که از این جهت برای مردم پیش آمده است، یا مسؤولین گمراه شدند، یا یک نفر بی‏جهت در زحمت افتاده است.

 اینها را هم باید مراعات کنید و امیدواریم که شما را موفق و منصور ببینیم و در هر حال پیش خداوند روسفید باشید. ان‏شاءاللّه.

    والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته