سخنرانی در جمع فرماندهان نیروی هوائی جمهوری اسلامی
آقایانی که زیارتشان میکنیم، واقعآ صلاحیت نداریم که در کارهای فنی و مشاغل و رسالت نظامی شما ادعایی داشته باشیم که بشود رهنمود داد.یک مقداری هم که اطلاع پیدا کردهایم، در اثر آشنایی با بعضی از خود شماهاست که کم کم یک چیزهایی از ارتش و نیروی هوایی مطلع شدهایم.طبعآ، حرفهایی که من میزنم، بیشتر در رابطه با این است که خودم از تخصصها میفهمم.الحمدلله وضع خوبی پیش آمده و البته، به وضع ایدهآل نرسیدهاست. در آستانه یا در راه رسیدن به وضع خوبی است. این را از دیدگاه مسؤولیت شماها بیشتر توضیح میدهم و اما در کل جامعه، این طوری است که آدم با خیال راحت و با آرامش خاطر و با رضایت وجدان بتواند در شغل خودش کار کند خیلی مهم است.بالاخره، ما همه زنده هستیم و یک روزی هم نیستیم و یک مقدار هم در زندگی رنج و زحمت و لذت داریم، تا از این دنیا میرویم. این بسیار مهم استکه این قطعهایی از زندگیمان را که مقدمه زندگی اساسی بعدی ما است جوری بگذرانیم که هدفدار و معنادار باشد و پوچ و بی محتوا نباشد.بعد از چند سال آدم برگردد، پشت سرش را نگاه کند، ببیند که همه عمر تمام شده است و محصولی همراه خودش نداشته باشد.این از یک نظر، و از یک نظر اینکه در حین انجام وظیفه هم احساس بکند به جای اینکه با میل،تشخیص و با رغبت خود دارد کار میکند، تبدیل به یک فنر شده است و مثل یک ماشینی که کار میکند، احساس میکند حداکثر یک اَلت دستی برای دیگران است. این با زندگی انسان سازگار نیست. این زندگی جالب نیست، هر چند آدم لذت طلب و عیاش هم باشد، به هر حال یک حالتی در زندگی دارد که غیر از اینهاست و میخواهد انسانیت خود را ببیند.در یک حکومت نا صحیح که بنیانش هم صحیح باشد، زندگی کند هر دو منظوری که اشاره کردم، تأمین نمیشود؛ نه هدفدار حرکت میکند و نه ارضاء خاطر میکند. حداکثر میتواند حیوان خوبی باشد.اگر رنجهای انسانی را که همیشه انسان دارد، مستغنا بکنیم، تازه مثل آنها میشویم. من حالا برای خودمان ادعا ندارم. بنده هم حالا یکی از شما هستم و شماها همهتان از بنده بهتر؛ مجموعه نظام را میگویم، بنابراین این نظام، یک نظام اسلامی است و مال خود شما هم هست؛ یعنی مردم بودند که ـ حالا همه مردم که نه، ولی اکثریت مردم ـ تشخیص دادند و فداکاری کردند، مبارزه کردند، این طور نظامی را خواستند و از لحاظ دیدگاه فکری، ایدئولوژی ما با عقیدهای که به اسلام داریم، شما و ما شریکیم و فکر میکنیم، صحیح هم همین است که این باشد، شما شاید بیشتر از ما از روابط غلط نظام گذشته مطلع باشید؛ چون در رابطه با شما زیاد از این طور چیزها بوده است.نظامی که برای یک فامیل یا چند فامیل هدف گیری کرده بود و آن فامیل هم خودش را میخواست حس کند، ناچار در خدمت دیگران بود، در خدمت خارج بود.شما میدانید که برنامه نیروی هوایی، خریدها و تعمیرها و قطعات و کارشناسهایشان و وضعی که اینها داشتند چه بود؟همه با هم همین طور بود، در هر جا ما میرویم، وضع این طوری بوده است. خوب! شما افسران تحصیل کرده، تجربهدار و دارای سلامت و امتیازات جسمی و بالاخره غرور خلبانی ـ حداقل چیزی است موقعی که آدم پرواز میکند، دست میدهد) این آدم احساس بکند که همه زندگیش خلاصه در این میشود که نتیجه زندگی او حفظ یک خانواده آن طوری باشد و آمریکا یا جاهای دیگر هم بتوانند خوب برنامهریزی بکنند.اگر این احساس در آدم پیدا بشود، چطور کار بکند؟ چطور پرواز بکند؟ و چطور جان دهد و اگر حادثهای پیش آمد، چطور این حادثه را تحمل بکند؟ زن و بچهاش چطور خوب تحمل بکنند؟ اصلا آدم چطور راضی میشود؟یعنی دارم چه میکنم ؟ دارم برای کی کار میکنم؟ چه خدمتی است؟ کی به من پول میدهد؟ این طور جواب باید بدهد. برای همه ما انسانها الان نظر این طوری است؛ یعنی نظامی مبتنیبر اسلام است که عقیده همه ماست و حالا کسی هم ممکن است اشتباه بکند، ولی خواست آن این است که قرآن الهی اجر بشود. مسؤولان را تا آنجایی که ما میشناسیم، سعی کردیم آدمهایی باشند آنها هم مثل مردم عادی خدمتگذار باشند، از زندگیهایی که در اختیارشان گذاشته میشود، سوء استفاده نکنند، امکانات دولتی و ملت و مردم را برای خودشان یک طعمه فرض نکنند و هر چقدر میتوانند، خدمت کنند. هدف هم همان طور که میدانید، یک کشور آزاد غیر وابسته و مستقل است. ممکن است ما با قطع رابطه مان با آمریکائیها در کوتاه مدت یک مقدار هم خسارت ببینیم. ولی هدف این است که ما اسیر نباشیم، برای آنها کار نکنیم، فرمانهای آنها را اطاعت نکنیم، برای خودمان تشخیص بدهیم و عمل کنیم.وقتی که با این حالت برای خدا، برای مردم، برای خودمان و برای استقلالمان و برای اینکه بچههایمان در آینده مستقل زندگی کنند، و برای اینکه دست ظلم را کوتاه کنیم، به زندگی خودمان مفهوم دادیم، معنا دادیم، هدف دادیم، محتوا دادیم، این طوری زندگی میکنیم.برای شغل شماها ـ بخصوص که شغلتان همیشه مخاطره آمیز است ـ برای شغل شما هر لحظه مطمئن باشید راهی که انتخاب کردهاید، بسیار صحیح است. یک تعبیری از علیبنابیطالب(ع) هست که میفرماید: من هیچ وقت برایم تفاوت ندارد در مسیری که میروم مرگ سراغ من بیاید؛ یعنی یک راهی را انتخاب کردهام در مسیری که میروم، آمدن مرگ همین قدر برایم آسان است. فرض کنید، خودم میخواهم انتخاب کنم. این حالت برای انسانهایی است که خوب انتخاب کردند و تشخیصهایشان را شروع کردند و زندگی را فهمیدند، مفهوم و هدف زندگی را فهمیدند، این طور آدم هر شغل مخاطره آمیزی که داشته باشد، برایش خیلی درست و خوب است.برای شما مطرح میکنم، من پیش خودم فکر میکنم اگر خلبان بودم، باید دائمآ در این وضعی که حال به وجود آمده است، پرواز کنم؛ شغلی است که همیشه پیشاپیش خطر حرکت میکند.اگر بود، فکر میکنم، هیچ وقت حاضر نبودم یک زندگی قبول بکنم که خودم قبول ندارم؛ یعنی به این عنوان که یک حرکت تحمیلی باشد یا اینکه مثلا بی هدف وارد یک شغلی بشوم که این طور باشد. خود شما ـ من الان وضع روحیم شبیه شماهاست ـ از این جهت که ما در شرایطی هستیم که دشمن داریم، دشمن همیشه در کمین است و میخواهد استفاده بکند.ولی آرامشی که داده میشود، انتخاب صحیح این آرامش، انسان را یک جوری راحت میکند. یک جور به استقبال حوادث تلخ و شیرینش میرود، وقتی که در پشت این هواپیما مینشینید در صورتی که این را صحیح تشخیص داده باشید و بخواهید پرواز بکنید، با اینکه ترس دارید این پروازتان پیروز از آب در نیاید، هیچ نگران نیستید.آن راه این طوری انتخاب شده، حکم انتخاب شده جمهوری اسلامی الان چنین چیزی است و ما در دنیای امروز حکومتی سراغ نداریم که براین مبنادرست شده باشد؛ یعنی بخواهد از فکر، ایمان، آخرت و خدایش راه بگیرد، الهام بگیرد و حکومت را براساس قرآن بخواهد. حالا دین ما حقمان است، ممکن است یک دین دیگری هم شما فکر کنید که دین حق از نظر خود آنها باشد، اما در دنیا کسی حکومت مذهبی به این شکل تشکیل نداده است و این وضعی است که در جامعه ما به وجود آمده]است[. خوشبختانه ما برخلاف آنچه که در گذشته اقدام میکردند تا ارتش را یک موجود وحشتناک برای مردم جلوه بدهند، ]عمل میکنیم[. به دلیل اینکه خیلی روی این نقطه حساس سرمایهگذاری شده بود و میخواستند غیر قابل اطمنیان جلوه دهند. الان معکوس شده؛ یعنی الان مردم و ما که مسؤولیت داریم، مقدار زیادی از آرامش و خاطر جمعیمان به ارتش و نیروی هوایی است. یعنی این حالت را شما توانستهاید در سایه اعمالتان، فداکاریتان و خدماتتان به مردم بدهید که این سرمایه عظیمی برای ارتش و ما و جامعه است و این جنگ هم بخصوص سبب این شد. تا آنجایی که ما میدانیم، در هیچ جای دنیا کشوری نمیشناسیم که ارتشش با مردم این مقدار نزدیک باشند. مادر دوران گذشته در این مملکت بودیم، تاریخ کشورهای دیگر را هم تا حدودی میدانیم؛ الان وقتی که مردم لباس نظامی را در اجتماعاتشان میبینند، در خیابانها و در دکانشان میبینند، از این لباس و از این قوم و از این مجموعه لذت میبرند. هیچ حالت جدایی پیدا نمیکنند، هیچ این حالت دو دستگی را که وجود داشت، احساس نمیکنند این خیلی مهم است؛ یعنی، این طور سرمایهای برای یک کشور این حالت تفاهم، اعتماد، محبت متقابل] است[ و طبعآ شما نسبت به مردمتان این طوری هستید، یعنی وقتی که مردم به شما علاقمندند، شما هم باید مردمتان را دوست بدارید که دوست میدارید و برای آنها فداکاری میکنید و چنین وضعی در سایه یک نظام درست به وجود میآید.البته، ما دشمنانی در همین مملکت داریم، که از لباس ما، از لباس شما و از زندگی شما ـ بعضیها از این، بعضیها از آن ـ بدشان میآید؛ دشمنند، اما تودهمردم امروز با ارتش یا نیروی هوایی خیلی خوب است.این سرمایه را باید حفظ کنیم. این نظام را حالا هر کسی هر طوری باشد، باید حفظ کند و اگر واقعآ این موقعیت را احساس نمیکنید، باید بروید و بحث کنید.شماها دیگر در سطحی نیستید که بشود تحلیل برای شماها داد. باید بحث کنید تا مطلب برای شما روشن بشود.ممکن ]است[ نکات ضعفی هم در جایی داشته باشد، من دیروز رفته بودم خدمت آقای معین پور ]فرمانده نیروی هوایی[ و بعضی از دوستان ـ برای این راداری که بچهها نصب کرده بودند ـ یک حالتی در آنها دیده میشود ]که[ برای من خیلی لذت بخش بود. آنها خوب زحمت کشیده بودند، افتخار کرده بودند، بالاخره کاری را که خیلیها فکر میکرند نمیشود و نمیتوانند بکنند، کرده بودند؛ راداری را تکمیل و نصب کرده بودند. ارقامی هم دارد که من نمیدانم.ولی میگفتند، در کرج پنجاه وشش میلیون دلار خرج شده تا آمریکائیها نصب کردند. در گذشته به ما اجازه نمیدادند که خودمان را آزمایش کنیم، فکرمان را آزمایش کنیم، و این راه که برای ما باز شد، با ارزش است.خوب! واقعآ جمهوری این است؛ یعنی این نظام مایل است که همه مردمش استعدادشان را نشان بدهند. اینجا از امام گرفته تا همه ماها، هیچ کس برای خودش اولویتی قائل نیست.ما به اندازه یک نفر از این مردم ]هستیم[. هر کسی بیشتر خدمت بکند، پیش خداوند مقرب تر است و اجرش را از خداوند میخواهد. همه این استعدادها، همه این امکانات، همه این نیروهای ما اگر راه پیدا کرده -انشاءالله- خدمت بکند و ما باید راهگشای این باشیم؛ یعنی شما در جامعه و در محیط خودتان ـ مخصوصآ شماها که مسؤولیت فرماندهی یا معاونت دارید ـ سعی کنید این حالت را نسبت به زیر دستانتان و همکارانتان تلقین کنید و آنها را مؤمن کنید، ما میخواهیم این طوری باشیم، احساس کنند که این مملکت مال خودشان است و برای زندگی خودشان برنامهریزی میکنند.این طوری خیلی لذت بخش و باارزش میشود. به هر حال، الحمدالله ما در راه خوبی قرار گرفتیم، منتهی راه یک مقدار دور است تا بتوانیم یک کشور معتبری درست کنیم.من به شما عرض کنم در این مسافرت هند، من با همه وجودم احساس کردم که ایران خیلی معتبر شده است. انصافآ، معتبر است، یعنی حضور مثلا هیأت ایرانی در جشن استقلال هند، برای آنها مسأله بود؛ یعنی مشکل گشای مشکلات داخلی و خارجی حساب میشد، به ما که میگفتند در جشن آنها شرکت کنیم، آنها این طور برخورد میکردند. روزنامههایشان روز قبل نوشتند: هیأت ایرانی شرکت میکند، که ما را در برابر عمل انجام شده قرار بدهد؛ البته مانعی هم نداشت، ولی یک ادله خاصی بود که همه شان واقعآ اهمیت میدادند. این مال من که نیست، من که همان طلبه قدیم هستم، با مجموعه این مردم و فداکاریهای شماها و این حرکات استقلال طلبانه ما، گردنمان این طوری بلند بود و دستمان بلند بود و از هند مستقل مبارز پیشتاز مبارزات طلبکار بودیم و زبانمان دراز بود که شما چرا محافظه کاری میکنید؟ چرا با حقوتو مخالفت نمیکنید؟ چرا با این کثافت کاریهای دنیا جنگ نمیکنید؟یعنی ایران الان طلبکار دنیاست. مستقل کار کردیم، وابسته نبودیم روی پای خودمان ایستادیم و خودتان در نیروی هوایی دارید میبینید که اگر آنها بگویند، اسلحه از اسرائیل میخرید، ما از یک گوشهای یا گرانتر یا ارزانتر یک جایی پیدا میکنیم، این زندگی آزاد مستقلی که شروع کردیم، شرافت عظیمی برای شما است، برای ایران، برای این مردم و به این باید بها داد.البته، برای این باید یک مقدار سرمایه بدهیم و بها بگذایم. این راه بسیار خوبی ]است[ که ایران آغاز کرده و مشکلات عمدهاش را هم حل کرده و الان ما در نقاط آخر سر بالایی هستیم که - ان شاءالله - دیگر به سرازیری میافتیم و جنگ را به خوبی تمام میکنیم و این کشور را میسازیم تا یک روزی بیاید که در این مملکت زور نباشد، استضعاف نباشد، استکبار نباشد، همه کار داشته باشند، همه درس خوانده باشند، همه آزاد باشیم، زیر بار هیچ کس هم نباشیم،خودکفا هم باشیم. زندگی خیلی شیرین میشود. ایران همه چیز هم دارد؛ زمین دارد، آب دارد، معدن دارد، نفت دارد، دریا دارد، خشکی دارد، کوه دارد، ییلاق دارد، قشلاق دارد، آدم دارد، استعداد خیلی دارد، ایرانیها واقعآ آدمهای بسیار قوی و خوب، خوش ذوق، خوش فکر و لطیف هستند؛ احساسات دارند، عواطف دارند، خیلی چیزها دارند.همه دین داریم. این مظهر تشیع، معارفی که مظهر تشیع است، هیچ جا نیست؛ در اختیار این ملت است. این مجموعه میتواند کشور نمونهای در دنیا باشد و مبارزات و انقلاب نمونه شده است - اناشاءالله- محصول هم نمونه خواهد شد و در خاتمه از همه شماها تشکر میکنیم که به فکر ما هم هستید و محبت میفرمایید و ما را هم دلگرم میکنید. والسلام علیکم و رحمه الله