سخنرانی آقای هاشمی در جمع فرماندهان نظامی شیراز پیرامون جنگ تحمیلی و اثرات آن
سخنرانی در جمع فرماندهان نظامی شیراز
تجربه جنگ تحمیلی به ما و آنچه که امروز در لبنان و منطقه میگذرد، ثابت کرد که موضع صحیح همین است که ما گرفتیم، و من فکر میکنم در آینده، جنگ ما میتواند برای دنیا، مخصوصآ برای کشورهای تحت ستم و تحت فشار، یک الگو باشد و تاریخ ساز بشود.اگر عربها در رابطه با اسرائیل مثل ما عمل میکردند، امروز تحقیقآ وضع منطقه بدین صورت نبود. این کاری ]را[ که عراق کرد، اسرائیل هم در تاریخ چند بار کرده است. یعنی یک حمله برق آسا کرده و از یک غفلتی استفاده کرده و یک مقدار خاک گرفته و طرف را ترسانده و آنها تحت فشار و ترس آمدهاند، آتشبس را پذیرفتهاند و پیش خودشان گفتند که بالاخره، یک روزی هم نوبت ما میشود، و یک شعار دادند.فلسطینیها آن روزی که از وطنشان بیرون میآمدند، شعار «اِنّا عائِدون»، یعنی ما برمیگردیم را سر دادند، این حالا شعار انقلابیشان و شعار ملتشان است و برروی این شعار خیلی حساب میکنند.به نظر ما این شعار کم است و اصلا باید میگفتند: ما نمیرویم، آن موقعی که حرکت میکردند، میگفتند ما نمیرویم، و میمانیم همانجا و میجنگیم.تجزیه آبادان و خرمشهر این مطلب را برای ما ثابت کرده است، و خرمشهریها گفتند: ما برمیگردیم و این وضع پیش آمد و آبادانیها گفتند: ما نمیرویم و ماندند و دیدند که ماندن بهتر است.ما اگر تکه آبادان را نداشتیم و آنجا حضور نداشتیم، معلوم نبود که به آسانی بتوانیم آن مناطق ]را پس بگیریم[؛ و حرکت وسیعی که لشکر 77 کرد و با سپاه به آن خوبی انجام داد، خودتان پیدا کنید و ببینید که این یک تجربه بسیار خوبی است که مقاومت از همان اول باید قاطع باشد و بتواند باشد، و اگر از دادن قربانی در آن مرحله بترسیم، در مراحل بعد خیلی بیشتر قربانی میدهیم و بینتیجه؛ الان مسلمانان در اطراف اسرائیل در طول این سی و چند سال چه قدر قربانی دادند، از سال 1947 که این دولت اسرائیل تشکیل شده است تا امروز، روزانه اینها دارند شهید میدهند؛ فلسطینیها میدهند و سوریها میدهند و مصریها و اردنیها دادند و کشورهای دیگر دادند و لبنانیها دادند.این لبنان از آن کشورهایی بود که پای خودش را کنار کشیده بود و در تمام دوران جنگ، لبنان یک حالت بی طرف داشت و امروز میبینیم که یک حالت بدتری را مردم لبنان دارند تحمل میکنند. و مطمئنآ اینها اگر ]از[ همان سال 47 میایستادند و صبر میکردند و میجنگیدند و اسلحه روی زمین نمیگذاشتند و آتش بس را قبول نمیکردند، به سال پنجاه هم نمیرسید.متأسفانه بد عمل شد. ما اگر این افتخار را داریم، از مولای خودمان علیابنابیطالب(ع) و امامان که افتخار همه بشریت هستند، داریم.من امروز صبح ـ که جناب سرهنگ صیاد شیرازی دیشب تلفن کرده بودند ـ فرصتی پیدا کردم، دو خطبه از حضرت علی(ع) را - چون میدانستم با شما ملاقات میکنم ـ مطالعه کردم.اگر شما هم بروید، این کار را بکنید، خوب است: خطبه 25 و خطبه 27، هر دو مربوط به دو حرکت نظامی میشود که عمال معاویه علیه حضرت علی(ع) کردند. یکی ضربهای بود که ارتش معاویه ـ که گروه کوچکی بود ـ در شهر انبار که در ساحل شرقی فرات است ـ به مسلمانان تحت قلمرو حضرت علی(ع) زد و مردم را هم غارت کردند و چند نفر را کشتند. یک ضربهای زدند و در رفتند.خطبه بعدی مربوط به یمن است که آنجا هم تحت تصرف حضرت علی(ع) بود و بُسربن ابیاخطاط از طرف معاویه رفت و حمله کرد و حاکم منسوب حضرت علی(ع) که عبیدالله بنابیعباس و یک یک نفر دیگر بود، فرار کرد و آمد نزد حضرت علی(ع)، این دو خطبه به این مناسبت گفته شد، منتها در نهجالبلاغه نزدیک هم قرار گرفته و مضمون آن شبیه به هم است.در یکی از آنها حضرت علی(ع) میفرماید: ما دشمن را باید در خاک خودش مورد هجوم قرار بدهیم و باید پیش دستی کنیم، پیش از آنکه آنها پیش دستی بکنند: یعنی پیش از آنکه آنها جنگ را شروع کنند، ضربه را شما بزنید.بعد حضرت علی(ع) قسم میخورند و میگویند: قسم به خدا که هیچ ملتی جنگ در خاک آنها- که البته اینجا خانه آمده و منظور همان خاک است- برآنها تحمیل نشد ]جزاینکه [ برای این ملت ذلت و حقارت به بار میآورده است.ما روز اول، به این وضع مبتلا شدیم، چشممان را باز کردیم و دشمن را پشت دزفول و اهواز و کرمانشاه دیدیم. و این خودش نیروی عظیمی از ما گرفت و ما به این حالت برگشتیم. حالا آن حالت اولی خودمان را پیدا کردهایم، حالا، حالت صحیح یک ارتش مغرور و قاطع را شما پیدا کردهاید.حضرت علی(ع) در آن کلماتشان چیزهایی میگویند که معلوم است، از دل آن حضرت علی(ع) خون میبارد؛ میفرماید که به من گزارشی دادند که در شهر انبار به یک زن مسلمان و یک زن مسیحی مُعاهد که از اقلیتها بودند، حمله شده و از آنها وسایلشان را گرفتهاند.بعد حضرت میفرماید که اگر آدم از غصه دق کند، حق دارد و این قدر این را فاجعه میدانند که به یک انسان و یک سرباز حق میدهند که از غصه دق کندکه چنین وضعی برایش پیش آمده که اصحاب معاویه نسبت به زنان و کودکان و مردمشان این جور رفتار کنند.بعد در یکی دیگر از خطبهها حضرت میفرماید که یکی دیگر از غصههای من این است که ببینم آنها در باطل خودشان از شما متحدترند و از رهبر باطلشان بیشتر از شما ها اطاعت میکنند، و شما این گونه نمیکنید و این جریان حضرت علی(ع) معکوس زمان بوده است؛ یعنی، وضعی بوده که مردم و دوستان علی(ع) حاضر به جنگ کردن نبودند و خود علیبنابیطالب(ع) آن جور قاطع بودند.حالا ما در شرایطی هستیم که مردم ما این جهت را هم ندارند؛ یعنی ملت در تمام دنیای اسلام ـ ملت اسلام ـ میخواهند بجنگند و این رهبران دنیای اسلام هستند که نمیخواهند بجنگند، این عربستان سعودی، اردن، مصر، عراق، کویت، مراکش، تونس و سودان است که نمیخواهند بجنگند.این وضع امروز در لبنان پیش آمده و واقعآ آدم ]وقتی[ یک ذره به خودش میآید، میلرزد که این برای ما مسلمانها چقدر ذلت است که چند نفر صهیونیست جمع بشوند و آن قدر جری باشند که در وسط کشورهای اسلامی با نهایت پُر رویی این کارها ]را[ کنند.امروز که میآمدم،]در[ تلکسهایی که آمده بود، خواندم که با صراحت میگویند که ما سانسور میکنیم و خبرنگاران در محوطه ما نیایند و خبرگزاری فرانسه ـ این خبرگزاری صهیونیستی ـ از خودش گله کرده که فقط خبرهایی را که از اسرائیل پخش میشود، میتوانند در روزنامههای محلی اسرائیل بنویسند و آمده یک شرایطی درست کرده و خیلی از جنایتها را در آن رواج میدهند، از زمین، از دریا و از هوا، و هرکاری که دلشان میخواهد، انجام میدهند، و یک نفر نیست که دست آنها را بگیرد.این وضعی که در لبنان میگذرد و شرایطی که در آنجا درست کردهاند، هر آدم شرافتمندی - چه یک مسلمان شرافتمند، و چه یک نظامی شرافتمند- وقتی که این وضع را میبیند، چگونه و چطور میتواند تحمل کند؟این حقارتی که امروز دارد برما تحمیل میشود معلول رفتارهای سران کشورهای اسلامی و سیاستمداران آنها است که این روش را دارند، و این کثافت کاری را درست کردند.شما دیدید، در اظهاراتمان در روز قبل، بعد از جلسه شورای عالی دفاع، گفتم که میخواهیم برای جنگ به فلسطین برویم، اما راه ندادند، در شرایطمان گنجاندیم که از عراق راه میگیریم، و این کسانی که یک ذره احساس عربی هم ندارند، به جای اینکه بیایند از این پیشنهاد مثبت ما استفاده کنند، آمدهاند قضیه را معکوس کنند یا بعضی این جور فرض کردند که ایران الان به راه نیاز دارد، بیایید از این راهی که این احتیاج دارد، یک فشار به ایران بیاوریم، و بگوییم که بیایید و با ما صلح کنید؛ بیایید تمام زحماتتان را ندیده بگیرید و بیایید به ما یک باج بدهید تا ما به شما راه بدهیم، این جوری قضیه را منعکس کردند، و گفتند که بله، ایران از ما راه خواسته، ما حرفی نداریم، ولی اول بیایند آتشبس را بپذیرند و بعد ما به آنها راه بدهیم.ما در همان اظهاراتمان گفتیم الان حضور اصلی در این منطقه که مربوط به خودمان میشود، جنگ بیست ماههاست که تا این را از بین نبریم و تا حق را آنجا به دست نیاوریم و تا حقوق مردم را نگیریم و تا دست ظالم را نشکنیم و تا ظالم را تنبیه نکنیم و تا به دنیا الگو نشان ندهیم که شیوه جنگیدن این است و راه برخورد با متجاوز این است و تا این کار را نکنیم، ما در اسرائیل چگونه میتوانیم بجنگیم؟ و اگر امروز دنیا روی ارتش ایران و روی سپاه پاسداران و روی ملت ایران حساب میکند، به دلیل این مقاومتهایشان بوده است.اینها همین جا از ما میخواهند که تنبیه را به دست عدهای بدهیم و به خاطر گرفتن یک امتیاز همه گذشتهها را فراموش کنیم و بگوئیم چشم! این همه از ما کشتید و این همه از ما خراب کردید و این همه شهرهای ما را کوبیدید و این همه تلفات به وجود آوردید و این همه خرج درست کردید و این همه در منطقه شرارت کردید و این همه دو ارتش مسلمان را از بین بردید، اینها هیچ، چون میخواهیم برویم به فلسطین!ما اصلا امتیازمان این است که بدین صورت حرکت نمیکنیم و این است که فرصتطلب نیستیم و امتیاز ما این است که دنبال حق میرویم و در راه حق حرکت میکنیم و صدام و امثال صدام خیال نکنند که ما با این ظواهر گول میخوریم و یا یک موج تبلیغاتی راه بیاندازند که ما راه دادیم و آنها نرفتند.اولا راه خود را مشروط به آتش بس کرده است، و ما هم آتش بس را مشروط میکنیم و همان طور که گفتیم صلح خواه هستیم؛ همان صلحی که حقوقمان را تأمین کند.بیست ماه است که این افسران و جوانان پاسدار ما و بسیجیها و مردم ما در بیابانهای گرم خوزستان و در کوههای سرد غرب و زیر برف و باران جنگ کردند و تازه به مرزی رسیدیم که میتوانیم حقمان را بگیریم.اگر بخواهیم به این آسانی گول بخوریم و از همه چیز چشم پوشی کنیم واگر این قدر نادان بودیم، از روز اول در همان توطئههای خود شما تحت تأثیر قرار میگرفتیم .به هر حال شما به همراهی سپاه و بسیج و با حمایت مردم و با حسن اداره امام و رهبریهای بسیار خوب امام موفق شدید امروز در دنیای اسلام یک افتخاری برای دنیای اسلام باشید و یک راهی پیش پای محرومان دنیا بگذارید، و موفق شدید که به مردم دنیا یاد بدهید که هر وقت مورد تجاوز قرار گرفتند، این قدر صبر کنند و مقاومت کنند و به دشمن فشار بیاورند تا دشمن شکست بخورد و این کاری است که میشود در دنیا کرد.امروز در اگر اسرائیل از ایران میترسد به همین دلیل است، اگر امروز در لبنان، مردم خوشحال شدند که ایرانیها میخواهند به آنجا بروند، به این دلیل خوشحال شدهاند.آماده باشید آن شرافت عظیمی را که به دست آوردهاید، ان شاءالله تکمیل کنید، ما تا در دنیا و در اطراف خودمان ظالمی باشد و تجاوزی باشد، نمیتوانیم راحت باشیم، ما فقط ایرانی یا تهرانی و یا مخصوص یک محدوده نیستیم، و البته تقدم برای اینجا قائل هستیم؛ به دلیل اینکه اگر اینجا نباشد، ماجای دیگری نمیتوانیم کار کنیم، اگر اینجا را محکم نکنیم؛ ولی ما برای مسأله فلسطین و مسجدالاقصی و این جنایاتی که امروز دارند به برادران و خواهران ما- چه فلسطینیها و چه شیعیان و محرومان لبنان - میکنند، نمیتوانیم بی تفاوت باشیم.انشاءالله بعد از گرفتن حقومان و بعد از تثبیت موقعیتمان ، در سطح وسیع آنجا خواهیم بود و امروز هم در حد تواناییهایمان و تا جایی که امکان دارد این جبهه را محکم نگاه داریم، در کنار برادرانمان هستیم.و من مطمئن هستم که ملت ایران، این فدارکاریهای طولانی شما را فراموش نمیکنند و برای اولین بار در تاریخ ایران عالیترین مقام و موقعیت را نظامیها و نیروهای رزمنده ما در پیش چشم مردم دارند. والسلام علیکم و رحمه الله