سخنرانی در جمع سفرا و کارداران جمهوری اسلامی در کشورهای عربی و آفریقایی
یک سردرگمی و خلاء بسیار وحشتناکی از لحاظ یک پیام و یک راه برای سعادت بشر به چشم میخورد. در چنین شرایط وحشتناکی، علم شدن اسلام و بوجود آمدن نهضتی که از آسمان و خدا و رهنمودهای اساسی فطرت، مایه گرفته باشد بسیار مهم است.
به نظر من دوران فعلی شبیه دوران قدرت قبل از ظهور اسلام است. یعنی دوران چند صدساله بعد از ظهور عیسی(ع) که پیامبری نیامده بود، میباشد. خصوصاً در زمان دو قدرت روم و ایران و زوال تمدنهایی که در هند و چین و مصر وجود داشت، خلائی بوجود آمده بود که پس از آن مقارن با ظهور پیامبر اسلام(ص) گردید و من اکنون چنین چیزی را در عصر خودمان احساس میکنم.
در دو سده اخیر پس از رنسانس، هیاهوی غرب به عنوان زادگاه جدیدی در مقابل قرون وسطی، دنیا را پرکرده بود، البته چیزهایی را هم به دنیا عرضه نمود. در مقابل، شرق حرکت جدیدی را آغاز کرد و مارکسیسم و سوسیالیسم به عنوان عکسالعمل افراط کاریهای حامیان و حاملان تمدن غرب پیام جدیدی آورد و بخشی از دنیا را متوجه خود ساخت.
این دو قدرت فعلی شبیه همان دو قدرت روم و ایران، قبل از ظهور اسلام البته با آن تفاوتهای کمی و کیفی بسیار هستند و همانند آن دو قدرت جاذبههای خود را از دست داده و کمرنگ شدهاند. یعنی عملکرد آنها و سیاهکاریهایشان افشاء گردید و پشتوانههای ارزشی خویش را که به دنیا عرضه کرده بودند از دست دادند.
کسانی که به تمدن غرب و شعارهای آزادیخواهی دموکراسی، حکومت مردم بر مردم، حقوق بشر و دیگر سازمانهای پرزرق و برق بینالمللی دلبسته بودند، رفته رفته دریافتند که همه این شعارها دروغ است. سوسیالیستها نیز در این طرف قضیه در مقابل آن وضع بد امپریالیزم امید ایجاد کردند، ولی کم کم معلوم شد که اینها نیز همان کارها و فجایع را به شکل دیگری انجام میدهند.
شما در آنجا فجایع و رسوایی شرق و غرب را میبینید، و در اریتره همان جنایتهایی که ایتالیاییها بر سر مردم آوردند، هم اکنون توسط ایادی شوروی انجام میپذیرد. لبنان که کشور آزاد از لحاظ فرهنگی و مسائل دیگر بود، هم اکنون دچار این همه جنایت شده است. افغانستان هم به همین مصیبت گرفتار است، یعنی همان فجایعی که آمریکا و فرانسه و بطور کلی دنیای غرب در ویتنام انجام دادند، اکنون از سوی شوروی در افغانستان پیاده میشود. در آن زمان مارکسیسم و سوسیالیسم دنیای غرب را به خاطر جنایتهایشان در ویتنام محاکمه کردند، ولی خودشان همان کارها را در افغانستان انجام دادند.
محتوای واقعی پیام امروز ابرقدرتها، دروغ و قدرت و پول و مکنت مردم را غارت کردن است. این حقیقت امروز بر مردم آشکار شده، بنابراین در چنین شرایطی دیگر پیامی و نویدی چشم مردمی را که از اسلام بدورند، روشن سازد، میتواند همراه با دعوت مردم به موفقیت نیز دست یابد.
خوشبختانه مایههای قدرت و ابزار موفقیت در این پیام خوابیده است. اگر چه تمدنهای ضدبشری نیز دارای ابزار قدرت بودهاند و فرضاً اگر مردم تفنگ دارند آنها از موشکهای دوربرد استفاده میکنند. در گذشته که مردم هیچ نداشتند، آنها توپ و تفنگ داشتند، ولی قدرتی که در پیام اسلام نهفته است همانا قلوب و دلهای مردم است. این تجربه را ما در ایران و افغانستان و در لبنان چشیدهایم. مردم جنوب لبنان که فقر و جنگ آنها را احاطه کرده و از طرفی در محاصره دشمن هستند قدرت پیام را در دلهایشان حفظ کرده و مقاومت میکنند. این تجربهها در آفریقا نیز عملی است، همین مردم صحرا را که نخست وزیرش اخیراً به ایران سفر کرده است در نظر بگیرید، کشوری با کمتر از یک میلیون نفر جمعیت و داشتن سرزمینی وسیع در حدود 250 هزار کیلومتر مربع با آن همه امکانات و آب و زمین و معدن، درگیر با کشور مراکش که خود دچار قرض شدید بوده و از درون در حال متلاشی شدن است، میباشد. اگر مردم صحرا از حالتهای قومی، بیشتر دور شوند و هر چه بیشتر با اسلام آشنا شده و به آن مسلح گردند، با کمترین ابزار جنگی میتواند به پیروزی برسند، به شرط آنکه پس از پیروزی، همچون بعضی از کشورهای آفریقایی، در دامن دیگران نیفتد و استقلال خود را حفظ کند و این طور نباشد که با یک کودتای نظامی از پای در آیند.
اسلام خیلی حرفها در خود نهفته دارد، این دین الهی بسیار عمیق، متین و پرمایه است. ما که عمر خود را در بدست آوردن معارف اسلامی سپری کردیم، هرگاه فرصتی برای مطالعه پیدا میکنیم، جاذبه بیشتری در آن مییابیم. بنابراین اسلام قطعاً برای کسانی که از محتوای غنی آن اطلاعی ندارند، پرجاذبهتر خواهد بود و من از شما سفرا و کارداران کشورهای عربی و آفریقایی میخواهم که بیشتر از یک سفیر معمولی تلاش کنید. شما باید از طریق روزنامه و مجله و رسانههای موجود، حرف اسلام را بزنید و اگر امکانات اداری دست و پای شما را میبندند، آنها را تغییر بدهید و همچنین در عمل بگونه سلمان و اباذر و اصحاب رسول خدا(ص) باشید. کسانی که از سوی پیامبر به یک منطقه بومی میرفتند و پس از ابلاغ پیام، همه آن مردم تشنه به اسلام را به خدمت اسلام و پیامبر در میآوردند. اگر چنانچه دنیای امروز ما دست خورده است و افکار شرقی و غربی اذهان مردم را آلودهاند، اما زمینه تحول وجود دارد و ما انشاءالله باید تلاش کنیم که پیش از آنکه در زمینههای اقتصادی و سیاسی گام برداریم، در زمینههای فرهنگی و اسلامی قدم بزنیم و در حرکتمان حامل پیام الهی و سعادت و معنویت برای مردم جهان باشیم.