سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع روحانیون گناوه پیرامون مناطق محروم و فداکاری مردم گناوه

سخنرانی آقای هاشمی در جمع روحانیون گناوه پیرامون مناطق محروم و فداکاری مردم گناوه

  • سه شنبه ۱ تیر ۱۳۶۱

سخنرانی در جمع روحانیان گناوه

به حضور برادران مسؤول و کسانی که برای یکی از محروم ترین مناطق کشورما مسؤولیت قبول کرده‌اند، تشکر می‌کنیم. این اظهاراتی که امام جمعه شما فرمودند، انسان را واقعآ در مقابل روح ایمان و گواه مردم وادار به خضوع می‌کند. ما در گذشته همیشه از جاهای مختلف یاد می‌کردیم و این مردم بعد از انقلاب حق دارند توقع فراوان از انقلاب داشته باشند و شما هم قبول کنید که ما کارهای عمرانی را از استانها و نقاط مرفه به گناوه بیاوریم؛ چون واقعآ نسبت به استانها عقب هستید.آن فقر فرهنگی و فقر از لحاظ امکانات رفاهی و آن وضع خاص آب و هوا و همه چیزهایی که وجود دارد، وظیفه را برای مسؤولان سنگینتر می‌کند. البته، از اول هم تأکید امام به مسؤولان براین بود که به نقاط محروم بهتر برسند، اما اگر خدای نکرده کوتاهی شده باشد، این گناه کسانی است که در اینجا یا در استان یا در جای دیگری مسؤولیت دارند.اگر ندای شما مردم را به مسؤولان برسانند، اگر مثلا برای جایی مثل گناوههمین مقدار از مجلس شورای اسلامی بودجه بخواهند ]و[ اگر امکان مصرف کردن بودجه برای شما باشد و جمهوری اسلامی دریغ بکند، این گناه قابل بخشش نیست.البته منحصر به شما نیست. سیستان هم همچنین است، جاهای دیگر، بندرعباس، بلوچستان و ... هم هستند که این جور هستند که در گذشته اصلا فراموش شده بوده‌اند.البته، بعضی از گزارشها به ما می‌گوید که مثلا شیلات در آنجا برنامه خوبی داده است. البته من نمی‌دانم اگر صادق نباشد، ظلم است و اگر صادق باشد، ان‌شاءالله آثارش را باید ببینیم.اما آنچه که از اظهارات ایشان به انسان جان می‌دهد، این است که یک منطقه‌ای مثل گناوه اگر 30 نفر شهید داد، اگر امروز صف داوطلبانشان برای شرکت در عملیات چه در ایران و چه در لبنان تشکیل می‌شود و اگر 300 هزار تومان طلا و جواهر به جنگ زده‌ها تقدیم می‌کنند و 200 هزار تومان به جبهه‌ها، اینها باید برای دنیا و تاریخ و برای مردمان و مسؤولان ما خیلی پراهمیت تلقی شود.این مبلغی که اسم بردند که در گناوه داده شد، مثلا اگر در تهران هزار میلیارد تومان داده شده باشد، این قابل قیاس نیست. این مهمتر است و ارزشش بیشتر است.این یک نکته را می‌رساند و آن اینکه مردم این انقلاب را به خاطر رفاه نکرده‌اند. مردم از این انقلاب به خاطر نان و آب و به خاطر برق و راه و به خاطر شغل و پست و مقام حمایت نمی‌کنند؛ مردم چیز دیگری از این انقلاب می‌خواهند؛ یعنی، منطقه‌ای که به حق باید دستش برای گرفتن حقش از مرکز دراز باشد دستش را جلو می‌آورد و آن مختصر دارایی خود را هم برای خرج کردن در جبهه به مرکز می‌دهد و این خیلی مهم است.این را باید با آب طلا بنویسیم و در اختیار حقیقت طلبان دنیا بگذاریم و به مردم دنیا بگوییم این کسانی که از این جمهوری حمایت می‌کنند و این کسانیکه حامی این انقلابند، این جور هستند و با این هدف و روحیه کار می‌کنند.من نمی‌دانم این احمقهای منافق و به اصطلاح طرفداران خلق، آن خلقی که می‌خواهند از آنها طرفداری بکنند، کجا است؟ در شمال تهران در زعفرانیه و الهیه جنگ چریکی کردن حمایت از خلق است یا در بندرگناوه سیصد هزار تومان به جبهه دادن و سی شهید تقدیم کردن و در صف دواطلبان جنگیدن در لبنان ایستادن؟من نمی‌دانم اینها از کدام خلق می‌خواهند حمایت کنند؟ در پاریس می‌نشینند و از خلق دم می‌زنند. این جوانهای ما نمی‌دانم چقدر احمقند که تسلیم این همه فریب کاریهای آنها می‌شوند و این خلق را فراموش می‌کنند و این روحیه را فراموش می‌کنند و نمی‌فهمند که موتور محرک این انقلاب چه چیزی است و جاذبه این انقلاب کجاست و چرا این مردم به انقلاب وفادارند؟ انقلاب آنجا آمده و درآمدهای آنها ]را[ که قاچاق بوده، بسته است. آنها از این اقدام استقبال می‌کنند. سلامتی امام و موفقیت رزمندگان و پیروزی اسلام را ]از خدا[ می‌خواهند و این حق مردم است  که خداوند اینها را در جوار خود و در جوار انبیاء خود در بهشت جای بدهد و در دنیا این احساسات و این روحیات قابل مجازات نیست؛ یعنی ]اگر [همه دنیا را هم به اینها بدهند، نمی‌تواند ثواب و جزای این همه روحیه‌های خوب باشد. این روحیه خوب هر انسانی را تسلیم می‌کند و هر انسانی را وادار به خضوع می‌کند.خداوند در بهشت و در آخرت به شماها اجر بدهد و به مسؤولان کشور اسلامی، وظیفه شناسی و حق شناسی و نمک شناسی بدهد که بخشی از خدمات شما را جبران کنند؛ و البته خواهند کرد.این مقداری که برادرمان از جهاد توضیح دادند که در مورد راه و برق و توزیع تراکتور و مسائل دیگر کار کردند، ما از همه تشکر می‌کنیم، ولی انتظار داریم که جمهوی اسلامی و مسؤولان در آینده بیشتر به مناطقی مثل ]منطقه[ شما برسند و البته هم خواهند رسید.ان‌شاءالله من صدا و حرفهای شما را امیدوارم از طریق خبر همین ملاقات به گوش مسؤولان برسانم و از شما دوستان، مخصوصآ مسؤولان نهادها انتظار داریم که با نهایت توان در این منطقه کار کنید، مخصوصآ از جهت فرهنگی به مردم محروم کمک کنید.مردم اگر از لحاظ فرهنگی غنی شدند، خودشان مسائل دیگر را حل می‌کنند، حقشان را می‌گیرند و نسلهای آینده آنها اجازه نخواهند داد که این روش در کشور بماند و یک منطقه‌ای فوق‌العاده آباد و یک منطقه‌ای فوق‌العاده فقیر بماند.فقر فرهنگی عامل این بدبختیها می‌شود. در خاتمه بار دیگر من از شما تشکر می‌کنم و از اینکه کار دارم و نمی‌توانم بیش از این  پیش شما باشم معذرت می‌خواهم و همه شما را به خدا می‌سپارم. خدا حافظ شما باشد.            والسلام علیکم و رحمه الله