سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع روحانیون پیرامون نقش روحانیت در انقلاب و تداوم آن

سخنرانی آقای هاشمی در جمع روحانیون پیرامون نقش روحانیت در انقلاب و تداوم آن

  • شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۶۱

سخنرانی در جمع روحانیان

 ... در یک جایی هم که می‌رفت، بودجه‌ای نمی‌خواست، حالا یک حزبی، هر چند مردمی، بخواهد حرکت کند، اگر بخواهد یک دفعه هزار نفر، پنج هزار نفر را بفرستد، باید برای هر یک از آنها، خرج سفر درست کند، ماشین درست کند، در آنجا منزل درست کند، آنجا میدان درست کند، بلندگو درست کند، بعد هم صحبت کنند، وسیله پخش درست کند، اما این برعکس بود. ما می‌رفتیم و خرج زندگیمان را و خرج زندگی آیت اللّه بروجردی را و خرج مدرسینی که اینجا بودند و خرج کتابخانه تبلیغات خارج را ما طلبه‌ها می‌رفتیم و از آن کارگر و آن کشاورز، سهم امام و ... صدتومانی و پانصد تومانی می‌گرفتیم و می‌آوردیم، می‌دادیم به اینجا، خرج خودمان را در می‌آوردیم زندگی خودمان را تأمین می‌کردیم. کتابهایمان را می‌خواندیم، و روابط را هم حفظ می‌کردیم درد دل مردم را هم می‌فهمیدیم، مردم هم به ما اعتماد داشتند، ما هم مردم را دوست داشتیم.ولی کلوپ، حزب، باید در جایی یک دفتر اجاره کند، چقدر پول بدهد، چقدر حرص بخورد، چه کارها بکند و یک روز هم اسنادش را حکومت می‌ریزد و می‌برد و همه چیزش تمام می‌شود. امّا ما وارد می‌شدیم به آنجا، اگر خانه‌ای هم نبود، در منزل خادم مسجد می‌خوابیدیم و مسجد هم کلوپ ما بود و مردم هم در آنجا جمع می‌شدند. بدون هیچ خرجی و بالاخره یک دوچرخه‌ای، موتور سیکلتی، ماشینی هم پیدا می‌شد که خودشان ما را این طرف و آن طرف ببرند و به زور می‌نشستند از ما حرف بشنوند، کدام حزب این خاصیت را دارد. اشتباه رژیم این بود که خیال کرده بود، حزب فقط باید در قالب حزب باشد تا خطرناک باشد و اشکال و کمبود ما این بود، تا مدتی محتوای سیاسی نداشتیم، صحبت می‌کردیم، محتوای سیاسی نداشتیم، رژیم از خطر ما نمی‌ترسید به محض اینکه رهبری مثل امام جوشید و به محض اینکه محتوای سیاسی پیدا کردیم و به محض اینکه شعار مخالفت با حکومت پهلوی را پیدا کردیم، اینها خودشان تاریخچه جالبی دارند، تحول و تطّور و پیشامدهایش که روز به روز این شعار مترقّی‌تر و عمیق‌تر شد. آن جمعیت دارای همه خصیصه‌های حزبی، تبدیل شد به جمعیتی با محتوای سیاسی - اسلامی و پشتوانه مردم و بودجه مردم و مساجد و تکایا و حضور ائمه جماعات که من آن روز در این محاسبه نیاوردم که این پشتوانه بسیار مهم است. داشتن شخصیتهای معتبر به عنوان واعظ یا امام جماعت محل که هر یک از آنها به اندازه یک پادگان و صد پاسگاه ژاندارمری، مفید و مؤثر و حامی انقلاب بودند.مجموعه اینها عظیمترین حزب دنیا را به وجود آوردند، می‌گویم دنیا و اغراق نمی‌گویم یعنی بیشتر از بیست و هشت میلیون عضو حزب کمونیست چین است و بیشتر از پانزده میلیون، عضو حزب کمونیست شوروی و نیرومندتر از حزب دموکرات یا جمهوریخواه آمریکا، با بودجه‌ای از درونخودش و یا فکری از درون خودش و با مراکزی مجانی و محترم و با روابطی همیشگی با مناسبتهایی که در تمام سال پخش شده است. محرم، صفر، ماه رمضان، فاطمیّه، ایام حضرت موسی‌ابن جعفر، شهادت فلان امام، تولد فلان امام، روزهای مبارکی که پخش شده‌اند. در فرهنگ شیعه و در تاریخ شیعه هر روزی که می‌رسید، مثلا تولد امام زمان، رژیم بایست از اول ماه شعبان بترسد و بلرزد که اینها می‌خواهند روز پانزده شعبان چه کار کنند هنوز این تمام نشده بعد از این تولد دیگری می‌رسد، چند روز قبل از این، تولد امام حسین است، روز بعثت است، آنها باید توطئه بچینند که چگونه حرکت ما را خنثی کنند همه وقتشان صرف خنثی کردن حرکت ما در مساجد و تکایا بود.این اواخر که در زندان اوین بودم، برای اولین بار توجّهم به نوشته یک آمریکایی جلب کرد. غربیها وقتی که دیدند انقلاب ایران اینگونه توسعه پیدا کرده است، مبهوت شدند. چون همه محاسباتشان غلط از آب درآمده بود. آنها همیشه حساب می‌کردند که در ایران خطر نیست، جزیره ثبات است، یک دفعه دیدند از سال 56، این ملت جوشید، خروشید و رسید به تظاهرات چند میلیونی و یک دفعه در سراسر کشور پخش شد، دیدند امام در پاریس زیر درخت سیب نشسته است و یک نوار یک ربعی پر می‌کند، فردا این نوار در روستاهای بلوچستان هم خوانده می‌شود.با یک تلفن، پنج تا تلفن این را منتقل می‌کنند به نوار و ضبط می‌کنند یک دفعه در همه جای کشور واقعآ در ظرف یک روز این نوار پخش می‌شود خوب! اگر حزب نیست پس چیست؟یک آمریکایی به ایران آمد، تحلیل کرد و گفت در ایران در خفقان فقط یک نیرو باقی ماند و آن روحانیت بود و پشتوانه مذهبی که اینها داشتند با مساجدشان و حسینیه‌هایشان و مدارس دینی‌شان و برنامه‌های جشن و عزایشان و توقعات کم‌شان و خلوص نیت‌شان، توانستند از این طریق، حرکت تاریخ را، بی‌نظیرترین حرکت تاریخ را بوجود آورند و این تحلیل مرا به فکر انداخت که بیشتر روی این جریان فکر کنم که در اینجا به خاطر ضیق وقت،فقط فشرده‌ای از این را گفتم و دیدم خوب تحلیل کرده‌اند، این روحانیت، با این نقش و با این حضور و با این امکانات و با این محتوا، رژیم جهنمی را شکست داد که تحلیل‌گران دنیا حاضر بودند شرط‌بندی کنند روی یک قرن دوام آن و او خوب دروازه تمدن را در سال هزار و سیصدو هفتاد و چند می‌دید و منتظر بود که ولیعهد و توله‌اش بیاید و دوباره یک عمر این ملت را زیر یوغ فشار و استثمار و استعباد بگیرد. این روحانیت با حضور خود، این برنامه‌ها را به هم زد و شکست و بعد از انقلاب که بخش دوم همین بحث من است متأسفانه اینجا فرصتم تمام شد، بعد از انقلاب هم همین نیرو هنوز وجود دارد، با همان خصوصیت و با همان کیفیت و قدرت. خواستند ما را متهم کنند که اینها قدرت طلبند، انحصار طلبند، چه هستند، مرتجعند اما جامعه نپذیرفت، با همه این خصوصیاتی که گفتم ما الان در جامعه هستیم هیچ چیزی کم نشده که زیاد هم شده است، یک مقدار ترس و وحشت بود که آنها هم دیگر تمام شده است. در کنارمان دادگاه انقلاب و آن پاسداران شریف و این کمیته‌های عزیز و این جوانهای عزیز جهاد و بنیاد مسکن را از همه نهادهای انقلابی هم داریم که آنها روحانیون بی‌عمامه هستند و ما پاسدار عمامه‌دار هستیم. خیلی هم تقویت شدیم و در همه جای کشور، از روستا گرفته تا مرکز کشور حضور داریم و این حضور ما دشمن را سخت متأثر و وحشت‌زده کرده است و تا این اعتبار و این حضور و این نوع حرکت وجود داشته باشد ما مطمئن هستیم که این انقلاب آسیب ناپذیر است.             والسلام علیکم و رحمه الله