سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع رایزنهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیرامون انگیزه های معنوی و فرهنگی انقلاب

سخنرانی آقای هاشمی در جمع رایزنهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیرامون انگیزه های معنوی و فرهنگی انقلاب

  • پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۶۱

سخنرانی در جمع رایزنهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 

 اولین ویژگی مهم جمهوری اسلامی، جنبه‌های فرهنگی و انسانی آن است؛ یعنی، ما اگر بخواهیم بر معیار اسلامی کار و حرکت کنیم، از هیچ جای دیگر نمی‌توانیم شروع بکنیم حتی اگر فرض کنیم یک اقدامی را از ظاهر شروع کنیم و با زور یا با شعار یا احساسات مردم از یک نقطه‌ای شروع کنیم، و زود هم یک فتحی بکنیم.پشت راه ما، ممکن است راهی که می‌خواهیم داخل آن بشویم، این باشد و وارد بشویم، اما این نه اسلام است و نه انقلابی که ما می‌خواهیم. اینکه ما واقعآ برایش مایه گذاشته‌ایم و برای آن حاضر شدیم شهید بدهیم و نزاع بکنیم. حاضر شدیم نظامی را به هم بزنیم و در دنیا حرکتی بکنیم که هم تلفات دارد این همان هدف اصلی انبیاء بوده است. اگر غیر از این باشد، هیچ وقت آدمهایی مثل امام و آیت الله منتظری یا شاگردان ایشان یا این بچّه‌های بسیار با ارزشی که دارند این جور امتحان می‌دهند و نشان می‌دهند که خدا هدفشان می‌شود، به میدان نمی‌آمدند.ولی اگر آدم خیال کند که ما هم مثل دولتهای دیگر و مردم معمولی جاهای دیگر که با هدفهای مادی یک حکومتی را تشکیل می‌دهند و یک راهی را انتخاب می‌کنند، می‌خواستیم این کار را بکنیم، وارد این کار نمی‌شدیم؛ یعنی چه کسی حاضر می‌شود این طور بچّه‌ها و همه هستی‌اش را تقدیم انقلاب کند و هیچ توقّعی هم از انقلاب نداشته باشد.یک جاهایی هست، یک کشته‌ای می‌دهند و در مقابل، امتیازات عظیمی هم از جامعه می‌گیرند، این مبادله است. اما اینجا واقعآ این نیست، یعنی می‌بینید یک پاسدار با یک خانمی که او هم پاسدار است، ازدواج می‌کنند و با هم مسابقه شهادت می‌گذارند، و آن یکی که زنده می‌ماند، راه او را می‌رود هیچ چیز هم از انقلاب نمی‌خواهد، آن آثاری هم که از او دارد، باز تقدیم انقلاب می‌کند.این به صورت یک جریان در مملکت ما هست، از روز اول انقلاب بوده تا به حال هم است. این انقلاب یک چیز دیگری می‌خواهد، دنبال یک گم شده‌ای است که دست هیچ کس نیست، غیر از اسلام، و کس دیگری هم نیست که مدّعی باشد که ما دنبال آن می‌رویم و اگر نگوییم که در خارج مسؤولیّت اساسی تعقیب این خط و هدف با شماهاست، لااقل باید بگوییم که بخش عظیمی از این مسؤولیت بردوش شماست، خوب، عده زیادی دارند کار می‌کنند، اما اگر روزی وزارت ارشاد همه مسؤولیت خودش را انجام بدهد، و این بخش فرهنگی، رایزنیها، بتواند کار خودش را انجام دهد، طبعآ دیگران باید با هدایت این بخش حرکت کنند.بنابراین، شما با این شغلی که قبول کرده‌اید و رسالتی که پذیرفته‌اید، درست آن نقطه حسّاس حرکت انقلاب را در خارج تعّهد کرده‌اید. این را ساده فرض نکنید.البته، همه  مسؤولیتها در جمهوری اسلامی مهم است، یک بخشدار هم که در روستا می‌خواهد کارهای خدماتی انجام بدهد، او هم مسؤولیت پذیرفته، و یک مأمور جزیی هم در اداره ]مسؤولیت[ پذیرفته، اما فرق می‌کند، انصافآ شما دروازه جهان را می‌خواهید به روی انقلاب باز کنید. رایزن فرهنگی یک چنین چیزی است، اصلا این انقلاب، انقلاب فرهنگی است، انقلاب انسانی است، نشان می‌دهد که شما کار خیلی بزرگی را قبول کرده‌اید، و برای این کار بزرگ خیلی آمادگی لازم است. سهل انگاری و اینکه آدم خیال کند حالا، هر چه شد، و نشد، نشد،این جوری واقعآ نمی‌شود، چون ما مسؤولین و در رأس همه امام و ملت ، دلشان خوش است که یک عده افرادی مثل شما، آنجا را گرفته‌اند و این مسؤولیت را دارند انجام می‌دهند.این یک حرکتی نیست که خدای نکرده شما فکر بکنید کاهلی و سستی می‌شود کرد، در اینجا اخلاص و صداقت خیلی می‌تواند نقش داشته باشد. در گذشته، کار ما این بود، زندگی ما ترویج اسلام بود، منتها رسمی نبودیم انتخاب کرده بودیم و این راه را می‌رفتیم.برای ما این تجربه هست، هم در اطراف خودمان، هم در خودمان، هر جا دیدیم که خلوص نداریم، زمین خوردیم، و احساس ضعف کردیم. برای یک حرکتی در شهرستانها، در استانها می‌رفتیم، می‌رفتیم تبلیغ، اگر با نیّت خالص می‌رفتیم، هم موفّق‌تر بودیم و هم در وجدان خودمان راضی بودیم، هر قدر می‌توانستیم، کار می‌کردیم؛ کوتاه نمی‌آمدیم، یا آدم آلوده می‌شد و یا دوستانمان را می‌دیدیم که به اغراض مادی آلوده می‌شدند و موفق نیستند و یک روزی هم آدم شکست می‌خورد و بر می‌گردد.این مسیر این طور چیزی است، من خودم شاید به اندازه آقایان که رایزن بوده‌اند و رفته‌اند و با مردم تماس گرفته‌اند، آن مقدار تجربه عملی نداشته‌باشم، اما یک مقداری به خاطر این سه، چهار سال ارتباطات و دو، سه سفری که آنجا کردم و یک مقدار با مردم، گروهها و جریانها، تماس گرفتم آن جریانها اینجا می‌آیند و حرفهایشان را می‌زنند، می‌فهمند که زمینه خیلی هست.ممکن است اگر بفهمند ما ضعیف حرکت می‌کنیم، سراغ ما نیایند، ممکن است آنها امید به یک جریان باریک مشکوک ندهند و حاضر نباشند سرنوشت خودشان را به یک نقطه‌ای که هنوز ابهام دارد مرتبط کنند، اما اگر ما قوی حرکت کنیم، خیلی طالب در دنیا وجود دارد، واقعآ سر درگم هستند، فطرت خیلی از مردم دنیا، آنها را دعوت به یک اقدام انسانی می‌کند، اما آن اقدام انسانی را نمی‌توانند پیدا کنند که چه هست؟هر جا که بَد حرکت می‌کنند، سرشان به سنگ می‌خورد.جریانها شروع می‌شود، سردمدارش افراد مادی و فرصت طلب پیدا می‌شوند و به بن بست می‌کشانند و یأس ایجاد می‌کنند. شما ببینید، مصر یکی از جاهای قوی این منطقه است، از ماها خیلی جلو بود.ما سی سال پیش که خواستیم کارمان را شروع کنیم، این تجربه ما از این جهت از شما بیشتر است، کتابهایی که در ایران نوشته و یا ترجمه می‌شد، کارهای فرهنگی که ما می‌کردیم، چیزهایی بود که مثلا ده سال، پانزده سال، بیست سال، گاهی پنجاه سال قبل در مصر تهیه شده بود، و مصر در مبارزه با استعمار و حرکتهای اسلامی سابقه دارد اما به خاطر نبودن خلوص و آلوده شدن، حرکتها شروع شده، یک مقدار آمده بالا، مثل جوجه پیش از پر در آوردن که بخواهد پرواز کند، زمین افتاده و شکست خورده که حالا این اخوان‌المسلمین و اینها هستند که حرکت عمومی را باز می‌خواهند ایجاد کنند، که وضع و سوابقشان، خرابشان کرده‌است. حالا یک گروههای خالصی در مصر پیدا شده‌اند، این گروههای خالص در سودان هم هستند، در نیجریه هم هستند، در سایر کشورهای آفریقایی هم هستند، در هند هم هستند، در مالزی هم هستند، در اندونزی هم هستند، در بنگلادش هم هستند، هر جا آدم می‌رود، این روزها کم و بیش از این گروهها می‌بیند.به هر حال، رسالتی که شما بر دوش می‌کشید، رسالت سنگینی است و امیدواریم که خداوند توفیق را در این خدمت نصیب شما بگرداند و پیام رسانان شایسته‌ای برای این انقلاب در خارج از کشور باشید.            والسلام علیکم و رحمه الله