سخنرانی در جمع دادستانها و حکام شرع سپاه پاسداران
بسماللهالرحمنالرحیم
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«
برادران مسؤول دستگاه قضایی سپاه، یکی از کارهای ضروری و حساس را به عهده گرفتهاند که انشاءالله اجر مناسب با این زحمت و دقت و مواظبت را از خداوند خواهند گرفت. لابد به این کار توجه داشتید که این مسؤولیت را گرفتید. از لحاظ روانی، دشوارترین نوع کارها، قضاوت و تنظیم پروندهها است ولی به خاطر اهمیتی که دارد، هر چه برای آن زحمت بکشید و مرارتهای عاطفی را تحمل کند، میارزد شاید علت قضیه هم برای شما مبهم نباشد.
سپاه انصافاً یکی از مهمترین نهاد انقلابی بود که از متن انقلاب جوشید. فکر ایجاد سپاه و مراحل تشکیل و تکامل سپاه، استحکام سپاه و همه از آثار و امداد غیبی و خواست الهی است. وقتی که در دنیا انقلاب میشود، گاردهای مناسبی را برای دفاع از انقلاب خودشان، درست میکنند. اصل این مسأله، چیز زیادی نیست که بگوییم ما اینجا ابتکار کردیم، ولی کیفیتها، فرق میکند. معمولاً آن گاردهایی که در دنیا درست کردهاند - نوعاً تا به حال این چنین دیدیم آدمهای فرصتطلب بودهاند که منتظر این بودهاند که ثمره این انقلاب را شخصاً بچینند، نفوذ میکنند و رأس آن هرم را در دست میگیرند و با خودشان همراه میکنند. لذا این نیروهایی که برای حفاظت از انقلاب خودشان درست میکنند، تبدیل به یک گروه فرصتطلب میشوند.
اینجا با هوشیاری که مؤسسان سپاه به خرج دادند، مواهب مادی سپاهیها را کم کردند و یک زندگی معمولی خیلی پایینتر از معدل رفاهی جامعه و در سطح کارگر، در حالی که خطیرترین شغل، که جان باید در کف دست باشد، در رابطه با سپاه درست کردند؛ یعنی زمینه، زمینهای شد که فقط افراد مخلص وارد این سپاه شوند. این موهبتی بود که بنیاد اصلی را برای استحکام واقعی سپاه، با مسؤولیتی که قانون اساسی برعهدهاش گذاشته بود - حفاظت از انقلاب - و با مسؤولیتی هم که خود پیشتازان سپاه در نظر گرفته بودند، وفق میداد.
برهمین اساس بود که یک نهادی با همه وسعتی که داشت، در ظرف مدت یکی دو سال، در کل کشور، جا باز کرد، بدون اینکه از پیش برنامهریزی شده باشد. برای آن ادارهای، ساختمانی، ابزاری، هیچ چیز تنظیم نشده بود. همه چیز از متفرقه بود ولی به خاطر نیاز واقعی که داشت و به خاطر صلاحیتی که پیشتازان داشتند، چنین نهادی جا افتاده است و آن تعبیر امام که فرمودند: »اگر سپاه نبود انقلاب هم نبود، کشور هم نبود«، انصافاً از کلمات بیاغراق است و میدانید که اتفاقاً سپاه در خیلی از موارد ستون فقرات بود.
کیفیت کار این چنین ایجاب میکرد که کسانی جذب سپاه شدند که به صورت یک سرباز اسلحه به دوش و جان برکف در جبهه یا جاهای دیگر مشغول کار شدند و اینها اگر از لحاظ مادی میخواستند مسیر سلسله مراتب مشاغل مادی برایشان باز بود. بسیاری از آنها میتوانستند مدیر یک کارخانه باشند، بسیاری از آنها میتوانستند رئیس یک دانشگاه باشند. بسیاری از آنها هم میتوانستند رئیس یک مدرسه باشند. به هر حال خیلی افراد بین اینها بودند که نمیخواستند در سپاه باشند، جایی دیگر برایشان باز بود. همانطور که دیدید بچههای دیگر وقتی که به خاطر نیازی که در جای دیگر به آنها داشتند رفتند و چه درخششهایی در کار خودشان پیدا کردند. بعد سپاه مدرسهای شد برای بچههای مخلص و فداکار. یک چنین نهادی که حالا داریم، میبینیم که در جنگ همین چهار پنج سال، چقدر مؤثر بودند. در شکستن ضدانقلاب چقدر مؤثر بودند در به هم زدن توطئهها و کودتاها و آزادی، چقدر مؤثر بودند.
ما سه توطئه مشخص داشتیم که میخواست جمهوری اسلامی را از پا در آورد؛ که آنها عبارت از؛ جنگ، تروریسم و کودتاها بودند. در هر سه مورد آن، عامل اصلی خنثی کننده، سپاه بود. این بسیار مهم است که آدم منصفانه برخورد کند و تاریخ سپاه را ببیند و ببیند که چقدر به انقلاب جان دادند. بعلاوه آن حرکت معنوی سپاه که نیروهای بسیار بسیار پاک و مخلص و صمیمی و فداکار در جامعه را جذب کنند. مردم میدانستند که اینها، فرزندان مردم جامعه هستند و در سراسر جامعه و کشور پخش بودند. کیفیت برخوردشان و کارهای فرهنگی که اینها در مراحل مختلف انجام دادهاند کارهای فرهنگیشان مهمتر از کارهای نظامیشان است. در شرایطی که ما اصلاً اطلاعات هم نداشتیم و قضیه امنیتی ما هیچ آمادگی اطلاعاتی در کشور نداشت، این شبکه خوب اطلاعاتی را راه انداختند که کشور را زیر پوشش اطلاعاتی قرار داد و از این چیزهایی که باز میدانید.
در بُعد خارجی، سپاه یکی از مراکز صدور انقلاب به خارج است. به عنوان نمونه، ما میبینیم که در دنیا به آن توجه شده است. خیلی از جاهای دنیا که با ما ارتباط دارند، روی این ابتکار سپاه تکیه میکنند. لبنان را به عنوان یک نمونه ببینید که چه نقشی در آنجا و جاهای دیگر دارند. در خیلی از کارهای مهم ما، اینها ارزششان و صلاحیتشان را نشان دادند. از چنین نهادی در آینده نیز چنین انتظار میرود و اینها ورزیده شدهاند و خارج از مرزها باید آثارشان را نشان دهند.
دشمنان انقلاب ما همانطور که سخت با روحانیت مخالفند، با مقاومت سپاه هم به همین مقدار مخالفند. با این خصوصیاتی که عرض کردم؛ "آفت طاووس آمد پر او"، اصلاً خود خوبیها، دشمن تراشی دارد. حسودها و دشمنها دنبال چیزهای این طوری میگردند و برای سپاه علیالقاعده، دشمن خیلی است. دشمنان انقلاب، دشمنان سپاه هم هستند. بدون تردید، همه گونه تلاش را ممکن است برای تضعیف سپاه و بدنام کردن سپاه و از اثر انداختن سپاه انجام دهند. آن چیزی که به شما مربوط است، مسأله حفظ سپاه از خطر دستبرد معنوی و اهداف آلوده کردن سپاه و بدنام کردن سپاه است که این مسؤولیت را تا حدود زیادی شما تقبل کردید.
درباره روحانیت هم چنین چیزی هست. دورهای بود که روحانیت به حساب آورده نمیشد، روحانیت موجود حاشیهای بود، حالا که روحانیت آمد و در متن جامعه قرار گرفت، اینها برنامه دارند، برای اینکه روحانیت را بدنام کنند، کوچکترین عیبی برای روحانی اگر پیدا کنند، آن را در دنیا به طور طبیعی منعکس میکنند. روحانیون اگر به شغلی هم بخواهند مشغول شوند که خیلی ارزش شهرت ندارد، آنها این مسأله را میکشانند به دنیا تا روحانیت را بدنام کنند. آنها میخواهند روحانیت را به هر شکلی شده از این حالت معنوی به حالت رفاهپرستی، مادی پرستی، دنیادوستی و جاهپرستی بکشانند و هیچ ابایی از این کار ندارند.
در این نوع موارد هم برنامهریزی میشود، یکی از چیزهایی که ما میدانیم باید شما هم بدانید این است که برای یک چنین اهداف بزرگی توطئه میکنند و برنامه میریزند؛ مثلاً، فرض میکنیم وزارت امور خارجه آمریکا یا سازمان سیا یا دستگاه جاسوسی اسرائیل یا جاهای دیگر مثل شوروی که دشمن مستقیم ما هستند، مینشینند و برنامهها میریزند که چگونه این بنیاد و این دستگاه را متزلزل کنند. یکی از کارهای معمولی که داشتند و حالا هم ما داریم میبینیم و آثارش را هم دیدیم، همین است که فساد را در درونشان رواج دهند و این فسادشان را به رخ مردم بکشند و نظر مردم را به اینها بدبین کنند و از درون اینها را بپوسانند، مثل خورهای به جان این نهاد میافتند و به طرق خود شروع به تحمیل کردن میکنند و از همه راهها از جمله؛ وعده و وعید وارد میشوند. اگر بدانند یک سپاهی یا یک روحانی را میشود با وعدهای مثل وعده مال، وعده مقام و وعده چیزهای دیگر یا از طرق شهوانی و تمایلات جوانی و هر چه که از این قبیل باشد، فریب دهند وارد میشوند و اینها را میکشانند به وادی فساد و بدترین وسیله هم همین است.
ضربههای نظامیِ زدن یا یکی را کشتن - هم تاریخ ثابت کرده و هم امروز تجربه موقت خودمان این بوده است - یک نهادی را نمیتواند از پا در بیاورد. با شهید کردن چند تا فرمانده سپاه یا چند روحانی مشخص نمیتوانند یک نهادی را از پا در آورند بلکه برعکس، این نهاد را مستحکم میکند. گرچه یک ضربه آنی میزند ولی پایه را مستحکمتر میکند. اگر بتوانند یک سپاهی را نشان کنند که یک فرد فاسدی است، نعوذُباللّه دزد، مختلس، شهواتی و از این چیزها که لای پروندهها، شما میبینید، این برای آنها توفیق است. به هر اندازه که پخش شود به همان اندازه از درون، سپاه را ضعیف میکنند و از برون هم رابطهاش را با مردم تضعیف میکنند. بعد عامل جذب نیروهای مخلص نخواهد بود. میآیند و آنهایی که ماندند دنبال راه فرار میگردند، با شهید شدن این عناصری که توی سپاه آمدند بدیهی است که افراد با دیدن شهدا، از سپاه دور نمیشوند ولی با دیدن فساد فرار میکنند، این مسأله مهم است.
بنابراین آقایان، خیلی باید مواظب باشید؛ یعنی تنها به یک مورد اکتفا نکنید، وقتی که این مورد را دیدید، ریشهاش را بکنید و از میان بردارید. یک مقدار سببجویی کنید، ریشهیابی کنید، قضیه را دنبال کنید، بعد توطئه آن را ببینید، دقت کنید و ببینید که این به کجا میرسد، چه کسی عامل این بوده است. اصلاً این آدمها از اول با قصد توطئه وارد شدهاند و یا بعداً منحرف شدهاند، چرا منحرف شدهاند؟ عوامل انحراف آن را پیدا کنید. یک مقدار بروید در ریشه مسأله و بالاتر از مسائل قضایی دنبال کنید. شما هم طلبه هستید و به اینگونه کارهای تحقیقی عادت هم دارید و طبعاً آن طبع اولیتان این است که ریشهیابی جرم کنید، این کار را هم در کنارش انجام دهید. لااقل در مجموعه این دادگاهها، یکی دو نفر از آدمهای خوش استعداد وارد به تاریخ و علم جامعه شناسی را در نظر بگیرید و مجموعه این موارد را دستهبندی کنید و بدهید تا آنها کار کنند و ببینند این ریشهها به کجا میرسد.
به هر حال آن کاری که مسؤولان میکنند، شما باید خیلی بهتر از آنها کنید، البته سپاه گزینش خودش را و سایر کارهای خودش و وظایف خود را انجام میدهد، جو سالم محیط سپاه این کارها را انجام میدهد اما آنها کافی نیست. کار شما بسیار مهم است و مسؤولیت شما خطیر است.
همین کارها را هم در مورد روحانیت باید انجام دهیم و باید یک جاهایی مواظب باشیم که این روزها این خطر قاعدتاً در مورد روحانیت باید باشد. دروازه روحانیت از دروازه سپاه هم بازتر است. در گذشته چون تمایلی نبود برای ورود به جامعه روحانیت، هر کسی که دست از دنیا میشست، میآمد و طلبه میشد، ولی حالا ممکن است کسانی که اهل دنیا باشند، بیایند طلبه شوند، گرچه طلبهها هیچ وقت زندگی مادی خوبی نخواهند داشت، شیوه زندگی ما به گونهای نیست که بتواند خیلی جاذبه داشته باشد. به هر حال، حالا روحانیت طبقه حاکم در این مملکت شناخته میشود.
ولی من بحث خودم با شما آن نیست؛ بحث من با شما، درباره سپاه است که باید سعی کنید این نهاد بسیار پرارزش و مقدس را، این ستون، این خیمه انقلاب - یکی از ستونهای انقلاب - را که انشاءالله در انقلاب جهانی اسلام باید مؤثر باشد و حضور داشته باشد، حفظ کنید که پیش خداوند مأجورید.
اما اصل این است که حوصله به خرج دهید و دقت کنید و مواظبت کنید و در جهاد هم متوجه باشید که در این قضیه افراط و تفریطها ممکن است هر دو طرفش خطر داشته باشد. آن لوایحی که مربوط به سپاه و در مجلس است، تأکید میکنم که زودتر این را آزاد کنند، ولی فکر میکنم این مال مجلس قبل بوده است. لایحه از مجلس دوره اول آمده و من این را ترغیب میکنم و انشاءالله این را زود میآوریم. ما برای آن قسمت دوم که فرمودید، باز از کارهای خود شماست، چون مجلس آن موازین و آن شیوههای کار و آن جزئیاتی که ریزهکارهای دادستانیها و دادگاههای سپاه را نمیداند، ما اگر بخواهیم به صورت طرح بدهیم، ناقص میشود. شما لااقل خودتان کمک کنید و یک چیزی تهیه کنید، حالا اگر از طریق خود وزارتخانه باشد بهتر است. اگر هم میخواهید به مجلس طرح دهید، لااقل کمک کنید و مایه اصلیاش را به ما برسانید که ما بگوییم عمل کنند تا ما خودمان زودتر برسانیم.
در مورد مسائل گروهها و احزاب و ارتباط آنها با سپاه، البته فرمان امام باید به دقت مراعات شود تجربه هم این را در دوره انتخابات گذشته ثابت کرد. بسیار دستور حکیمانهای بود که امام دادند که سپاه و نیروهای مسلح وارد مسائل نشوند. ما دیدیم کسانی را که باید حالت پدری در جامعه داشته باشند، هر کس از آنها وارد رقابتها شد و الان بخشی از جامعه شده و به هر حال یا بخش پیروز از آن ناراضی است و یا بخش شکست خورده از اوناراضی است.
موضوع این است که سپاه باید مقبولیت تمام داشته باشد و نیروهای مسلح باید با همه باشند. این درست نیست که با جریانهای محدود حزبی و فکری و این طور چیزها که در جامعه وجود دارد، خود را محدود سازند، این را باید دقت کنید و کیفیت برخورد با این را، باز بهتر است که از خود امام سؤال کنید. طبعاً دستور آن مسائل مربوط به او را هم، خود امام باید جواب دهند. شما خودتان حالا دادستانیها دارید، نامهای خدمت امام بفرستند، به خاطر اهتمامی که امام قائلند به این مسأله، تحقیقاً جواب خواهند داد. بهترین راه این است.
من فقط تأکید میکنم که این دستور امام باید با دقت و مو به مو اجرا شود و برادران سپاهی باید این صداقت را از خودشان نشان دهند و اگر بنا دارند در برنامههای خود با یک جریان فکری خاصی کار کنند؛ یعنی یک جریان فکری حاکم بر فکرشان باشد که وظایف سپاهیشان را تحتالشعاع قرار دهد، خودشان را راحت کنند و این مسؤولیت سپاهی را کنار بگذارند و این شهامت را قاعدتاً افراد سپاه که قریب به اتفاقشان نیروی صالح و متدین هستند دارند و نمیخواهند خودشان را گرفتار نفاق و این طور چیزها کنند. این یک مقدار موعظه است و یک مقدار تذکرات است. این نمایندگان امام باید توی این اجتماعات و سپاه تذکر دهند، مسائل را باز کنند و توضیح بدهند، یک مقدارش هم ممکن است قضایی باشد که این را، یعنی شیوه برخورد قضاییاش را باید از امام سئوال کنند تا ما چیزی گفته باشیم. شکر میکنم که شما این وظیفه را احساس کردید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته