سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع خانواده گروگانهای غرب کشور پیرامون وضعیت ضد انقلاب در کردستان

سخنرانی آقای هاشمی در جمع خانواده گروگانهای غرب کشور پیرامون وضعیت ضد انقلاب در کردستان

  • دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۲

سخنرانی در جمع خانواده گروگانهای غرب کشور

 از بهترین ملاقاتهای معمول ما همین ملاقات با خانواده‏هایی است که شریف‏ترین و عزیزترین موجودی خودشان را در راه اسلام و کشورشان سرمایه‏گذاری کردند.

 این افرادی که از خانواده‏های شما به غرب رفته‏اند، تحقیقاً با شناختی که ما داریم جز و بهترین بچه‏های این کشور بودند و آگاهی و سطح درک آنها قوی بود. برای اینکه جای حساسی را برای دفاع انتخاب کردند و از طرفی آنجایی که بچه‏های شما جنگیدند و حالا اسیر دشمن هستند، آنجا یک ترکیبی از دشمنان وجود دارد که بدترین نوع آدمها را تشکیل می‏دهند یعنی بچه‏های شما با شیطان‏ترین شیاطین و عمال شیطان مبارزه کرده‏اند.

 اگر از خدای بزرگ که این رشادت را و این حسن انتخاب را در مبارزه با ضدانقلاب به آنها داده، هر گونه شکری بشود، در این رابطه جا دارد. برای اینکه پی به ماهیت کسانی که این بچه‏ها را اسیر کرده‏اند و عده‏ای از بچه‏های این مملکت و مردم را شهید کرده‏اند ببرید ببینید آنها چه کسی هستند و دارند مزاحمت می‏کنند و چه سرنوشتی خواهند داشت، اینها همین حالا و روزهای اول ترکیبی بودند از بدترین نوع آدمها که نه به منطقه خودشان رحم کردند و نه به انقلاب.

 کردستان در زمان شاه همیشه تحت فشار شدید رژیم شاه بوده، وقتی که انقلاب شد و این انقلاب را هم که مردم کردند و کردستان را آزاد کردند، به خاطر اینکه در مرز عراق بود، به خاطر اینکه گروهکهای مدعی چپ آنجا ریشه داشتند و به خاطر اینکه کوهستانی و مناسب با کارهای دزدانه بود، آنجا اجتماعاتی به وجود آمد، پادگانهای آنجا را غارت کردند، اسلحه‏ای درست کردند، یک شعار فریب‏کارانه‏ای به اسم خودمختاری مطرح کردند، عده‏ای از مردم کرد را هم فریب دادند. در آنجا شروع کردند به شرارت. بعد آنجا پایگاهی شد - چون از عراقی‏ها حمایت می‏گرفتند و متکی شدند به آنها - پایگاهی شد برای هر آدم شروری که از هر جا می‏خواست به آنها بپیوندد و هیچ هم به حساب فکر و ایدئولوژی و عقیده نبودند، هر کس که می‏رفت و مزدوری می‏کرد او را می‏پذیرفتند؛ مثلاً بسیاری از ساواکی‏ها - که در گذشته همان کردها و همان افرادی که در آنجا داعیه دارند، آنها را تحت فشار قرار دادند - فرار کردند و به آنجا رفتند، عده‏ای از افسران فراری ارتش آنجا رفتند، از جاسوسهای بین‏المللی آنها آمده‏اند و مرتب با آنها دم خور هستند.

این گروهکها هر یکی‏شان که اینجا شکست می‏خورد و دیگر نمی‏تواند زندگی بکند، افراد باقیمانده‏اش متوسل می‏شوند و می‏روند به کردستان، افرادی که اینجا پرونده‏های سختی دارند یعنی در یک عملیات زشت و منفوری شرکت می‏کنند و می‏ترسند از اینکه روزی به دست دولت اسلامی بیفتند و با آن پرونده رسوا در جامعه ارائه بشوند، زنده بدست بیفتند، به آنجا می‏روند. یک جایی شده که هر شروری و هر آدمی که به آینده خودش ایمان ندارد و امیدوار نیست، به آنجا شرکت می‏کند و زندگی سختی هم دارند، در کوهستانها و در برفها و مشکلات آن هم با گدایی از عراق، که اگر یک روز جیره‏شان را قطع بکنند، زندگی‏شان قابل اداره نیست و بعد هم در سطح جهان همچون برای دشمنان ما - چون اینها نیروهای خوش‏خدمتی هستند - از آنها هم کمک می‏گیرند، آمریکا کمک می‏کند، روسیه کمک می‏کند، فرانسه کمک می‏کند، برای اینکه اینها را به عنوان یک مزاحم سرپا نگهدارند.

 یک ترکیب این جوری که نه ایدئولوژی مشخصی دارد و نه راه مشخصی دارد و نه ترکیب درست و همگنی دارد که بتواند آینده خوب داشته باشد یعنی اگر فرض محال یک روزی اینها بخواهند قطعه‏ای از خاک کردستان را به طور رسمی داشته باشند پنجاه تا فکر، باید تو سر هم بزنند.

 کسانی نیستند که در یک جریان باشند، صرفاً یک جریان شرور و یاغی که در گذشته نمونه‏های یاغی‏گری از آنها دیده‏اید، حالا اینجا می‏بینید، اینکه تا این مقدار هم مقاومت کرده‏اند اینها در حقیقت عمال عراق هستند که عراقی‏ها یک کمی جلوتر از مرز خودشان با کمکهایی که می‏کنند اینها را نگهداری می‏کنند، خوشبختانه از حرکتهایی که از طرف بچه‏های شما شده، شر اینها را تا حدود زیادی کم کرده که حالا آن قسمت را عرض می‏کنم.

 اینها با چنین وضعی و چنین ترکیبی و چنین هدفی دارند زندگی می‏کنند. یک وقتی برای اینکه مردم منطقه را به هم بزنند آنجا مسئله شیعه و سنی را راه انداختند و چون آن منطقه اهل تسنن است و گفتند که شیعه‏ها می‏خواهند اینجا حکومت بکنند و چه بکنند که آنها را تحریک بکنند، بعد اینها وقتی که دیدند روحانیون اهل تسنن که آگاه‏تر از دیگران هستند و اینها را شناختند و با اینها همکاری نمی‏کنند، دست به کشتار روحانیون زدند. الان تعداد زیادی از امام جمعه‏ها، امام جماعتها، معلمین و مدرسین روحانی را، حتی در کتابخانه‏ها آتش زده‏اند؛ یعنی این وضعشان است که حتی نسبت به کرد، آن تعصب ملی‏گرایشان را هم از دست داده‏اند. چه مقدار الان نیروهای خودکرد در جنگ با اینها شهید شده‏اند. الان قسمت عمده نیروهایی که در آنجا می‏جنگند، بچه‏های کرد هستند و پیشمرگهای مسلمان کرد هستند که اسلحه برداشته‏اند و با همین‏ها که داعیه خودمختاری کردستان را دارند، می‏جنگند و هر یک از آنها را که بینند مذهبی‏اند و فداکارند، یا ترور می‏کنند و یا به یک شکلی اگر زورشان برسد، مزاحمت ایجاد می‏کنند.

 عمده شیوه جنگ اینها هم وضعی است که بچه‏های شما لابد به شما اطلاع داده‏اند که دزدادنه شب در راه کمین بکنند و یا یک جایی غافل‏گیرانه در جنگل حرکت بکنند که همه مزاحمت است و ایذاء، که این تیپ اینها است. الحمدلله با رشادت و فداکاری مردم و داوطلبان، این خطر از این کشور رفع شده و این هم کار کمی نیست؛ یعنی الان بچه‏هایی که در کردستان می‏جنگند باید کار آنها را از بچه‏هایی که در خرمشهر جنگیدند و خرمشهر را آزاد کردند، کمتر حساب نیاوریم، بلکه مشکل‏تر حساب بیاوریم زیرا در جبهه آدم با دشمن روبرو، یک بار حمله می‏کند و یک بار مورد حمله قرار می‏گیرد و با یک جنگ روشنی مواجه است.

 اینها در یک محیطی آن طور برخورد می‏کنند که معلوم است کار کردن و جنگیدن در آنجا کار دشوارتری است و مطلب دوم اینکه بسیاری از ابرقدرتهای جهانی به کردستان چشم دوخته‏اند؛ یعنی آنها همه امیدشان این است که در آنجا یک دولت کوچک و ضعیفی به وجود بیاید، شبیه دولت اسرائیل، در اول وجودش که یک عده این جوری که به هیچ چیز پای‏بند نیستند یک جای پایی داشته باشند و از خارج حمایت بشوند و بتوانند به صورت یک عاملی در یک منطقه حساس که آن طرفش خوزستان است و این طرفش آذربایجان است، در آن وضع بمانند تا دولتهای منطقه را با آن دولت کوچکی که بعداً به وجود می‏آید، اذیت بکنند و باج بگیرند.

 بنابراین کسانی که در کردستان می‏جنگند، عمیقاً با یکی از برنامه‏های بسیار خطرناک و موزیانه استکبار می‏جنگند و آدم در اینجا هر چی فداکاری بکند، می‏ارزد، به خاطر اینکه نگذارد چنین مشکلی برای جامعه انسانیت، برای مسلمانهای منطقه و برای خود کردها و برای ترکهای نزدیک آنها، برای عربهای جنوب آنجا و منطقه لرستان و باختران بوجود بیاید.

 بنابراین شما از اینکه بچه‏هایتان به آنجا رفته‏اند و در این جهاد بسیار مقدس شرکت کرده‏اند و توفیق زیادی هم بدست آورده‏اند، خیلی کار شده در آنجا الان قسمت اعظم کردستان و آذربایجان غربی را بچه‏های شما رفته‏اند آنجا و آزاد کرده‏اند در جایی که مثلاً برف بوده و نمی‏شود رفت و یا جایی که تحت حفاظت عراق است و نشده به آنجا پا گذاشت و یا در گوشه و کنار به صورت دزدانه این نیروها وجود دارند که از نیروهای خطرناک شومی هستند که نیاز به فداکاری بیشتری دارند. ما باید یک دوره به اینها فشار وارد بیاوریم. الحمدللّه قرارگاه حمزه سیدالشّهدا همه امکانات را برای حل این مشکل فراهم کرده و البته این با جنگ عراق به هم مربوط است، یعنی تا جنگ عراق هست، اینجا هم عراق نمی‏گذارد که به کلی خاموش بشود و ما ان‏شاءاللّه همراه با پیروزی بر عراق به شکل اینجا هم خاتمه بدهیم.

 انتظار داریم که خداوند بچه‏های شما را به زودی و به سلامت به شما بازگرداند و شما مطمئن باشید که ما هیچ فرصتی را برای نجات بچه‏های شما از دست نمی‏دهیم و نمی‏گذاریم جوری باشد که خدای نکرده ما قدرت داشته باشیم و یکی از بچه‏های شما در اسارت بمانند.

 جمعی از برادران دیگر آنها در عراق اسیر می‏باشند که آنها تعدادشان بیشتر است و ان‏شاءاللّه وقتی که ما مشکل جنگ و مشکل کردستان را به کلی حل کنیم، دیگر در کشورمان از این گونه مشکلات نخواهیم داشت و همه اسرا به خانواده‏هایشان برمی‏گردند.

 شما هم سرفراز از اینکه در حساس‏ترین شرایط انقلاب و در سخت‏ترین جای کشور سرمایه‏گذاری کرده‏اید، در پیش خداوند و در پیش امام زمان(عج) و پیش وجدان خودتان و پیش ارواح شهدا رو سفید هستید و این ذخیره بزرگ برای آخرت شما و این افتخار عظیم در فامیل شما خواهد بود و آن روزی که نسلهای آینده، تاریخ اسارت بچه‏های شما و یادداشتها و خاطرات دوران اسارت بچه‏های شما را می‏خوانند، تحقیقاً احساس غرور می‏کنند که در چه مقطعی، چه نیرویی از فامیل شما در آنجا جهاد کرده و افتخار آفریده و خداوند این نعمت را به شما داده است. هر کسی لیاقت این گونه نعمت‏ها را ندارد، البته مشکل هم هست.

 من نمی‏دانم برای یک پدر، برای یک مادر، برای یک خواهر، برای یک برادر یاد اینکه بچه‏اش در اسارت نیروهای شیطانی باشد، خاطره شیرینی نیست از یک جهت آن احساسات بستگی، انسان را رنج می‏دهد اما در کنارش اسیری که دارند و برای هر لحظه آنها چه ثوابی نوشته می‏شود و چه اجری برای شما نوشته می‏شود، اگر آن را به حساب بیاورید، رنج این فراق و ناراحتی برای شما آسانتر می‏شود.

 به هر حال ما از خداوند که همیشه پشتوانه ما بوده از امام زمان(عج) که دائماً یار و یاور ما بوده، در این حرکت همراه با خود شما که قلب شما برای دعا از همه حاذق‏تر است، تقاضا می‏کنیم و دعا می‏کنیم که خداوند شر دشمنان را از سر همه ما و مخصوصاً شما کوتاه بفرماید. خداوند به شما اجر کافی و صبر لازم برای تحمل این دوری عنایت بفرماید. خداوند به ملت ما و به مسؤولین کشور، این حق‏شناسی را بدهد که حق خانواده‏های شما را آن طوری که هست بشناسند.

    والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته