سخنرانی در جمع خانوادههای شهدای گردان 9 سپاه پاسداران
بسماللهالرحمنالرحیم
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«
در تاریخ ادبیات دنیا، هیچ واژهای همچون واژه شهید دارای معنی و اثر نبوده است. در همه جریانهای تاریخساز دنیا شهادت نقش خود را حفظ کرده و همیشه نیز محبوب و عزیز باقی خواهد ماند. در محتوای کلمه شهید چیزی نهفته است که همه در برابر ارزش آن خاضع هستند و این ارتباط با افرادی پیدا میکند که راه و آرمانی را تشخیص داده و با ارزشترین موجودی خود؛ یعنی جانشان را فدای آن میکنند. ممکن است در میان شهدا تعدادی باشند که بدلیلی در مسیر شهادت قرار گرفته باشند و به میل خود این راه را انتخاب نکرده باشند، البته این هم سعادتی است ولی ارزش عظیم، متعلق به کسانی است که در ورای شهادتشان یک تشخیص و یک آگاهی نهفته است. کسانی که زندگی و آخرت و راه الهی را سنجیده و با محاسبه ارزش شهادت جان خود را فدا میکنند و از زندگی دنیا و زن و بچه خویش دل میبُرند. تشخیص و آگاهی این افراد، نورالهی را به همراه دارد و آثار شهادت نیز در تاریخ روشن است. معمولاً حرکتهای موفق تاریخ، پیروزی خود را از خون شهیدانشان بدست میآورند. در تاریخ انبیا و انقلابهای دنیا معمولاً پیشتازان انقلاب به شهادت میرسند و در اثر آن دیگران ارزش انقلاب را لمس میکنند، همانطور که واژه شهید چون آینه نمایانگر ارزش شهید است.
شهادت متعلق به بهترینها است؛ اگر در انقلابی بیارزشها را به جبهه بفرستند تا کشته شوند و دیگران بمانند این انقلاب به انحراف کشیده شده است، بیجهت نیست که تقدیر الهی، افرادی همچون حمزه سیدالشهداء(ع) عموی پیامبر(ص) را که مورد نیاز شدید و مایه دلگرمی مسلمانها بود، با شهادت از آنها میگیرد و بیجهت نیست که باید امام حسین(ع) و خانواده و اصحاب گرانقدرش که هر کدام از لحاظ اخلاق و فضیلت شهره آفاق بودند به شهادت برسند. تقدیر الهی میخواست که چهرهای چون حسین(ع) که همچون ماهی در ظلمت و تاریکی میدرخشد بعلاوه چهرههای عظیمی چون حبیببن مظاهر، سعیدبن عبدالله و زهیر و ... که خاک پای اینها نیز حساب نمیشویم، به شهادت برسند. مقتضای شهادت همین است که بهترینها شهید شوند تا به این راه آبرو ببخشند و ارزش این راه را برای دیگران روشن کنند. بحمدالله این شهادت در جمهوری اسلامی نیز نصیب بهترینهایی چون شهید مظلوم بهشتی؛ رجائی و باهنر و دستغیب و صدوقی و قاضی و مدنی و دیگران گردید که همگی از پیشتازان انقلاب بودند. البته نمیخواهم منکر ارزش والای شهدای گمنام شویم، چرا که ممکن است در میان شهدای گمنام کسانی باشند که نزدیکیشان با خداوند از همه اینها بیشتر باشد، بنابراین همه ما باید بدانیم که خون ما و شهادتمان خیلی بیشتر از زندگیمان میتواند کارساز باشد، جامعهای که راه شهادت را شناخت، هیچوقت ذلیل نمیشود و اگر جامعهای به خورد و خوراک و شهوات و دنیاپرستی روی آورد، آنگاه همه بر او مسلط میشوند و بدبختیهای دنیا پرستان نصیب آنان میشود.
من میدانم که فقدان عزیزانتان برای شما رنجآور است، اما اگر به سرنوشت آنان بیاندیشید با توجه به اینکه مرگ برای همه وجود دارد، در مییابید که آنها چه زندگی والایی برای خود انتخاب نمودهاند. اگر بیاندیشید که عزیزی را که ظاهراً و موقتاً از دست دادهاید در باغهای پرنعمت بهشت با بالهای ملائکه به همه جا سر میکشند و برتمامی اوضاع جهان مسلطند و از آن گذشته با علیاکبر و علی اصغر و قاسم همجوارند، برخود میبالید، علاوه برآن همه نعمات الهی آثار خون فرزندانتان را میبینید که در این دنیا موثر است و چه انسانهای منحرفی را هدایت میکند و چقدر در مردم تأثیر دارد. حال اگر ما توفیق داشته باشیم که راه آنها را ادامه دهیم در آخرت به آنها میرسیم و اگر نتوانیم دنبالهرو آنان باشیم در دوزخ با شیاطین محشور میشویم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته